محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846547639
نقد كتاب« چه شد كه چنان شد» (3)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقد كتاب« چه شد كه چنان شد» (3) محمدرضا پهلوي تغيير هويدا را عليرغم ميل خود، نه بر اساس دستور مسئولان وقت آمريكا، بلكه با اشاره همسر رئيسجمهور سابق اين كشور كه در آن زمان هيچگونه جايگاه رسمي در قدرت نداشت انجام ميدهد. البته ابتهاج در خاطرات خود مينويسد يك عنصر جزء سفارت آمريكا مسئولان عاليرتبه كشور را جابجا ميكرد: «دوئر (وابسته سفارت آمريكا) با اينكه سمت بياهميتي در سفارت آمريكا داشت توانسته بود خود را به نحوي در محافل تهران جلوه بدهد كه مقامات دولتي او را شخص فوقالعاده مؤثري در سياست آمريكا ميدانستند... مداخله اين شخص در امور داخلي ايران بحدي بود كه امروز كسي نميتواند باور كند چگونه عضو كوچك يك سفارت خارجي ميتوانسته در بردن و آوردن مامورين عالي مقام ايران اينگونه علني مداخله كند.»(خاطرات ابوالحسن ابتهاج، به كوشش عليرضا عروضي، انتشارات پاكاپرينت، سال 1991، ص246) اين روند تصميمگيري براي محمدرضا پهلوي حتي تا آخرين ماههاي انقراض اين رژيم ادامه مييابد. براي نمونه در مورد انتصاب رؤساي ساواك، منوچهر هاشمي- رئيس اداره هشتم اين سازمان مخوف- در خاطراتش ميگويد: «سالي كه ارتشبد نصيري قرار بود از سمت رياست ساواك منتقل و به سفارت در پاكستان منصوب شود، مرا به ماموريتي به پاريس اعزام نمود و در موقع خداحافظي به من تأكيد كرد كه تا ميتواني ماموريت خود را زودتر انجام بدهيد و به ايران برگرديد. قرار است من در شغل ديگري، سفارت در پاكستان، انجام وظيفه بكنم. من سرلشكر معتضد را به سمت رئيس و شما را به سمت قائممقام ساواك به اعلي حضرت پيشنهاد كردهام و ايشان هم تصويب فرمودهاند. زودتر مراجعت كنيد تا به حضور ايشان معرفي شويد. اما من در پاريس اطلاع پيدا كردم كه سپهبد مقدم به رياست ساواك تعيين شده است. اين ماجرا گذشت و من از پاريس، برگشتم... تا اينكه خود ايشان تلفن كرد و خواست به ملاقات ايشان بروم... ارتشبد نصيري در مورد مطلبي كه قبل از عزيمت من به پاريس در مورد رياست سرلشكر معتضد و قائممقامي من گفته بود، توضيح داد كه: «آمريكائيها از طريق اردشير زاهدي پيغام داده بودند كه سپهبد مقدم مناسبترين افسر براي رياست سازمان اطلاعات و امنيت كشور است. لذا اين انتخاب طبق نظر آنها انجام گرفته است.» (داوري، سخني در كارنامه ساواك، سرتيپ منوچهر هاشمي، انتشارات ارس، لندن، 1373، صص7-406) اينگونه دخالتهاي مستقيم بيگانه در اداره كشور موجب شده بود كه محمدرضا پهلوي نتواند به طور مستقل در شرايط بحران تصميم بگيرد، اما اين كه چرا در مواجهه با خيزش سراسري ملت ايران آمريكاييها حاضر نبودند خود هزينه سياستهاي اتخاذي را بپردازند به اين نكته بازميگشت كه طبق تحليل همه كارشناسان با مشاهده فراگيري حركت مردم، سركوبي آن را از طريق نظامي ناممكن ميپنداشتند. آقاي قرهباغي نيز بارها در اين كتاب به اين واقعيت اذعان دارد كه خيزش سالهاي 56 و 57 با نهضت ملي شدن صنعت نفت و قيام 15 خرداد 42 و... متفاوت بود؛ درگير شدن مستقيم آمريكا و انگليس در سركوبي قيام سراسري ملت ايران هزينه كلان و بينتيجهاي را بر آنها تحميل ميكرد واز اين رو حاضر نبودند تجربه كودتاي 28 مرداد 1332 را اين بار با ريسك بسيار بالايي تكرار كنند. در مقابل، محمدرضا پهلوي تمايل داشت همچون گذشته از كشور خارج شود و حاميانش بحران را برطرف نمايند و او را مجدداً به قدرت بازگردانند. اما همانگونه كه آقاي قرهباغي ميگويد وضعيت، اينبار متفاوت بود: «ا.ق- دو نكته را لازم به يادآوري ميدانم؛ يكي مقايسه 15 خرداد با وقايع سال 56 و57 اين دو تا را نميتوان با هم مقايسه كرد. من در سال 1342 فرمانده دانشكده نظامي بودم و از جريانات تا حدودي اطلاع داشتم. واقعه 15 خرداد مسبوق به تداركات و زمينههاي آنچناني نبود. حادثه محدود كوچكي بود. حالت يك انفجار محلي و موضعي داشت... اين حركت را ميشد با سرعت و قاطعيت از بين برد و بر آن مسلط شد. البته قاطعيت را منكر نيستم. اگر قاطعيت در كار نبود همان هم ميتوانست دامنه پيدا كند ولي اوضاع مملكت در خرداد 42 به هيچ وجه با اوضاع سالهاي 56 و 57 قابل مقايسه نبود.»(ص12) بر اساس همين تحليل دقيق، آمريكا به محمدرضا پهلوي فشار ميآورد كه خود مسئوليت تصميمات لازم را به عهده گيرد، اما فردي كه در شرايط عادي عادت كرده بود ديگران برايش تصميمات كلان بگيرند، در شرايط بحران نميتوانست مذبذب نباشد. با اين وجود بعد از مجوز صريح كارتر كه وعده استقرار حقوق بشر را در ايران ميداد، محمدرضا پهلوي دولت نظامي را بر كشور حاكم ساخت. آقاي احرار در اين زمينه ميگويد: اما مطلب ديگري هم آن روز ايشان (شريفامامي) گفت و آن اين بود كه گفت اعلي حضرت با من صحبت كردند و گفتند از طرف كارتر تلگرافي يا پيامي برايشان رسيده و رئيسجمهوري آمريكا قوياً و قاطعاً گفته است هر تصميمي شاه ايران براي استقرار نظم و امنيت بگيرد آمريكا از آن حمايت خواهد كرد. يادم هست كه متن آن پيام يا تلگراف را ايشان همراه داشتند و خواندند... اين را هم ضمناً اضافه كرده بود كه ما هيچ راهحل خاصي به شما پيشنهاد نميكنيم. هرچه را شما تشخيص بدهيد و تصميم بگيريد تأييد خواهيم كرد. آقاي شريف امامي گفت بعد از اظهار اين مطلب اعلي حضرت به من فرمودند حالا بايد دولتي كه جنبة نظامي داشته باشد تشكيل دهيم تا بتواند نظم را برقرار كند. (صص3-101) البته همانگونه كه اشاره شد، محمدرضا پهلوي براي كسب اين اجازه، آتشسوزيها و انفجارات و تخريب وسيعي را تدارك ديده بود تا اينگونه وانمود سازد كه ايجاد فضاي بازسياسي، پايداري سلطه واشنگتن بر ايران را به مخاطره مياندازد، زيرا تظاهرات آرام و بسيار منظم مردم هرگز اين بهانه را فراهم نميكرد و هر روز بر وسعت مخالفتها با رژيم پهلوي افزوده ميشد. هرچند با ايجاد اغتشاشات مصنوعي و جناياتي همچون سينما ركس آبادان زمينه سركوبي بسيار گسترده مردم فراهم شده بود، اما پهلوي دوم با علم به اينكه ايران براي آمريكا يك منطقه استراتژيك است با اين شيوه درصدد بود تا الگوي كودتاي 28 مرداد مجدداً تكرار شود. نكتهاي كه اينجا ميبايست متذكر شد ادعاي دخالت بيگانه در دامن زدن به انقلاب يا تغيير سياست آمريكا و انگليس به عنوان پشتيبان اصلي محمدرضا پهلوي است. دربار پهلوي و كساني كه همچنان در رؤياي جاذبههاي ويژه سلطنت به سرميبرند، آمريكا را به اين دليل كه مستقيماً به قتل عام مردم نپرداخت قابل سرزنش ميدانند و افرادي چون آقاي احرار اين سرزنش را تا مرز خيانت به شاه وسعت ميبخشند، اما آيا واقعاً آمريكا ميتوانست بيش از اين كاري براي حفظ دست نشانده خود در ايران صورت دهد؟ دستكم افرادي چون آقاي قرهباغي كه به گستردگي و فراگيري قيام ملت ايران در سالهاي 57 و 56 معترفند، معتقدند سركوب و كشتار هيچگونه نتيجهاي نداشته است. همچنين اين ادعا كه محمدرضا پهلوي ريشه نهضت را نزد حاميان خويش ميدانسته نميتواند رنگ و بويي از حقيقت داشته باشد؛ زيرا در اين صورت وي نميبايست به آمريكا فشار ميآورد تا در ايران درگير شود. البته تخيلات افرادي كه به قدرت مردم هرگز اعتقادي نداشتند موجب سردرگمي محمدرضا پهلوي در آن مقطع حساس شد، اما بسياري از عملكردهاي وي مؤيد آن است كه در كنار فقر درك و فهم دقيق، دادن امتياز به مردم را براي كاهش خشم آنان را به طور جدي در دستور كار خود قرار ميدهد. اگر آنگونه كه امروز جريانات وابسته به غرب ترسيم ميكنند پهلوي دوم بدون هيچ ترديدي به اين مسئله رسيده بود كه عامل اصلي خيزش مردم در خارج كشور قرار دارد طبعاً امتيازات متعددي به آن وادي مصروف ميداشت، كما اينكه در سالهاي قبل از آن محمدرضا توانسته بود با دادن امتيازات فراوان به اتحاد جماهير شوروي و سپس چين حمايت آنها را از گروههاي ماركسيستي در ايران متوقف سازد و بساط آنها را به صورت موفقيتآميزي جمع نمايد. وي در آن سالها در مواجهه با چنين مخالفاني هرگز به مردم امتياز نميداد، در حالي كه اين مخالفان به دليل مسلح بودن به حسب ظاهر خطرناكتر نيز به نظر ميرسيدند. در آن ايام، اينگونه مخالفتهاي داخلي از آنجا كه ريشه در خارج كشور داشتند با گاز رساني رايگان به روسها و دادن امتيازات متعدد ديگر به ساير كشورهاي بزرگ ماركسيستي حل و فصل شد، لذا اگر محمدرضا پهلوي اينبار از مردم عذرخواهي ميكند، نزديكترين مهرهها به خود را به جرم فساد دستگير ميسازد، تاريخ هجري را كه نشان از احترام به فرهنگ ملي داشت مجدداً رايج ميسازد و ... بدين معني است كه عليرغم همه پريشانيهاي ذهني و عدم درك مردم به اين مسئله واقف شده بود که اين نهضت به گونهاي نيست كه بتوان تحليلهاي كليشهاي را در موردش پذيرا شد. تا آن زمان هر حركت مخالف به خارج نسبت داده ميشد، اما اين بار محمدرضا روي سخن خود را به مردم ميكند و به صراحت ميگويد: «من صداي انقلاب شما را شنيدم». سپس قول ميدهد كه خطاها تكرار نشوند و... حتي آمريكا براي اولين بار بعد از تصويب كاپيتولاسيون به شاه اجازه ميدهد تا آمريكاييهاي متخلف را دستگير كند و اين همه بدان معناست كه اجماعي در آن زمان وجود داشته است كه مردم ديگر به جان آمدهاند و با همه وجود در صدد دستيابي به استقلالند و سركوبي چنين ملت مصممي هرگز نتيجه مطلوب ديكتاتوران را در پي نخواهد داشت. مشاور خانم فرح ديبا در روايتي از ملاقات خود با محمدرضا پهلوي اين واقعيت را از زبان وي منعكس ميسازد كه نميتوان با كشتار، ملت را از صحنه خارج كرد: «در اين موقع، شاه كه گويي ناگهان به وخامت اوضاع پي برده باشد، با حالتي منفعل و تسليم شده، به سمت من خم شد و گفت: «با اين تظاهركنندگاني كه از مرگ هراسي ندارند، چه كار ميتوان كرد، حتي انگار گلوله آنها را جذب ميكنند».(از كاخ شاه تا زندان اوين، احسان نراقي، ترجمه سعيدآذري، انتشارات رسا، چاپ اول 1372، ص154) بنابراين ديكتاتور هم به اين واقعيت رسيده بود كه حتي با قتلعام يك ميليون نفر نيز نخواهد توانست قيام مردم را سركوب كند. به طور قطع اگر شاه از جان خود هراس نداشت و تصميم ميگرفت كشتار را گسترش دهد غرب هرگز با وي مخالفتي نميكرد؛ زيرا در پي جدي شدن مخالفتها و متزلزل شدن ارتش، آمريكا پيوسته ضمن اعلام حمايت از شاه، وي را به سركوب مردم تشويق ميكرد و در اين قضيه چنان افراط ميشد كه عملاً استفاده از مليون براي ايجاد دولت آشتي ملي؟! ناممكن ميگرديد. براي نمونه به روايت مشاور خانم ديبا، صديقي يكي از شرايط خود را براي پذيرش نخستوزيري شاه اينگونه عنوان ميدارد: «اعلي حضرت، صديقي خواهش ديگري هم دارد و آن اين است كه شما به متحدين انگليسي و آمريكايي خود تاكيد كنيد، به طور مداوم و هر روزه، نسبت به شما اعلام حمايت نكنند. صديقي مايل است در صورتيكه نخستوزير شد، از جيمي كارتر بخواهد ابراز حمايت دائمي خود را نسبت به رژيم ايران متوقف نمايد. از نظر او اينگونه سخنان براي ايرانيان تحقيرآميز است.» (همان، ص228) بنابراين تنها دلگيري دربار پهلوي آن بود كه چرا در مواجهه با جنبش سراسري اينبار مردم، همچون گذشته آمريكا و انگليس مستقيماً درگير نميشوند. وقتي فردي چون اميراسدالله علم درك ميكند كه عملكرد دربار راهي براي مردم جز انقلاب باقي نگذاشته است چرا حاميان خارجي نبايد اين معنا را درك كنند و خود را به چاه ويل درافكنند: «جمعه 3/11/54-... افكار پيچيده دور و درازي ميكردم، ولي مطلبي كه مرا بيشتر تحت تأثير داشت مذاكراتي بود كه ديشب با [عبدالمجيد] مجيدي رئيس سازمان برنامه و بودجه داشتم، چون چند تا پروژه مورد علاقه شاهنشاه را بايد با او مذاكره ميكردم. ديشب به منزل من آمده بود و به صورت وحشتناكي از كمي پول و هدر داده شدن پول در گذشته سخن ميگفت كه بينهايت ناراحتم كرد. يعني وضع به طوري است كه قاعدتاً بايد به انقلاب بيانجامد. اولاً بودجه امسال را با بيست و پنج ميليارد تومان كسري بستهاند ثانياً آن قدر پول هدر دادهاند، چه در پروژههاي بيثمر، چه در خريدهاي بيثمر، از جمله 4000 كاميون كه نه راننده و نه راه براي آن موجود است چه در خريد گندم و مواد غذايي، چه در خريد شكر كه واقعاً انسان شاخ درميآورد و از همه بامزهتر اين كه ميگفت، من كه رئيس سازمان برنامه هستم، از اغلب اين مخارج تا پس از تهيه آنها هيچگونه خبري نداشتهام. قرضهاي به دولتهاي خارجي كه خود فصلي عليحده است و رقمي است در حدود دو ميليارد دلار. من ترديد ندارم كه اين جهان وطنان به شاه و كشور خيانت كرده و ما را به روزي انداختهاند كه ناچار بايد در جنگ نفت و اضافه قيمت نفت تسليم بشويم.»(يادداشتهاي اميراسدالله علم، ويراستار علينقي عاليخاني، انتشارات مازيار و معين، جلد پنجم، چاپ دوم، تهران 1380، صص3-452) البته همانگونه كه علم به عنوان يار غار محمدرضا پهلوي معترف است بسياري از اين خيانتها از جمله نابودسازي كشاورزي كشور و عملكردهاي وابستگان آنها يعني فراماسونها و به تعبير وی «جهان وطنان» توسط آمريكا و انگليس بر ملت ايران روا داشته شده بود و صرفنظر از اينكه سهم دربار و بيگانگان در اين خيانتها هر يك به چه ميزان بود، تاراج اقتصادي، فرهنگي و وابستهسازي سياسي ايران، ملت را به نقطه انفجار رسانده بود، به گونهاي كه هيچ قدرتي را ياراي مقابله با اين مخزن باروت نبود. البته نبايد از اين نكته غافل شد كه حتي آقاي قرهباغي كه معترف است نميتوانستيم با سركوب به اين نهضت پايان دهيم اذعان ميدارد هر چه به مراحل نهايي سقوط نزديكتر ميشدند بحث كودتا جديتر ميشد، اما تضمين موفقيت كودتا خود، ساز و كاري را ميطلبيد. اصرار شاه بر خروج از كشور، ارتشي را كه بدنهاش دچار انشقاق شده بود دچار تشتت در رهبري و فرماندهي كرد. همانگونه كه شاه عادت كرده بود بيگانه برايش تصميم بگيرد نيروهاي تحت امر محمدرضا پهلوي نيز چنين رويهاي را دنبال مي كردند. پهلوي دوم به دليل وحشت زياد از رشد يافتن فردي در ارتش و نظام اجرايي كشور، افراد بسيار نازلتر از خود را بر امور مختلف ميگمارد، ضمن اين كه به همين افراد نازل نيز اجازه رشد نميداد. براي نمونه، وقتي از ازهاري سؤال ميكنند: «براي دولت نظامي چه برنامهاي داري؟» ميگويد: من صرفاً تابع «اعلي حضرت» هستم هرچه ايشان بگويد عمل ميكنم. يعني سالها صرفاً فرمانبر بوده و قوه ابتكاري در او شكل نگرفته است كه خود بتواند برنامهاي داشته باشد؛ لذا زماني كه شاه از قتلعام جمعه سياه و كشتار سينما ركس و... نتيجهاي نگرفت و تلاش داشت هرچه زودتر كشور را ترك كند همان نظم فرمايشي نيز در رأس هرم ارتش دچار آسيب جدي شد. برخلاف آنچه گفته ميشود كه شاه به دستور آمريكاييها و انگليسيها از كشور خارج شد، صديقي و بقايي به عنوان افرادي با وجهه¬اي متفاوت از دربار ميخواستند آمريكا و شاه را از بحراني كه با آن مواجه بودند خارج سازند و در اين راستا يكي از شرايطشان اين بود كه محمدرضا پهلوي از كشور خارج نشود، اما به دليل همين شرط توافق فيمابين حاصل نشد. صديقي و بقايي به دليل پختگي سياسي آگاه بودند كه خروج شاه از ايران چه سرنوشتي را متوجه افسران عاليرتبهاي كه تا آن زمان هيچگونه هويت مستقلي نداشتند، خواهد ساخت؛ بنابراين به شدت با ترك ايران مخالفت ميورزيدند. همين امر نيز موجب شد كه شاه به سوي بختيار كه به دليل بلندپروازي در رؤياهاي خود سير ميكرد سوق يابد. بختيار كه به هيچ وجه با واقعيتها آشنا نبود تصور ميكرد در غياب محمدرضا قادر خواهد بود ارتش را اداره كند و همزمان به مانورهاي سياسي نيز بپردازد. همين تصور غلط موجب شد كه با اولين ژست و فريب سياسياش مبني بر اينكه ميتوان تشكيل جمهوري را نيز بررسي كرد سران ارتش به كلي از وي فاصله گرفتند. به اين ترتيب برنامه كودتاي بختيار در روز بيست و يكم دچار بحران نيرو حتي در رأس ارتش شد. آقاي قرهباغي در اين زمينه از يكسو مدعي است ارتش ديگر انگيزهاي براي دفاع از بختيار نداشت و از سوي ديگر مشاركت در برنامه كشتار و دستگيري گسترده را امري طبيعي در همراهي با دولت بختيار عنوان ميدارد: « آقاي بختيار نخستوزير بود و ارتش از دستورات ايشان اطاعت ميكرد. كاري كه ايشان دستور ميداد و ارتش اجرا ميكرد آيا اسمش كودتاست؟ كودتا عملي است عليه دولت. عليه خود آقاي بختيار. اقدام نظامي در اجراي دستورات نخستوزير يعني همان اجراي مقررات حكومت نظامي. اين كه اسمش كودتا نيست. آقاي هايزر تفاوت اين دو موضوع را تشخيص نميدهد. بعد از آن كه كتاب ژنرال هايزر منتشر شد روزنامه گاردين با ايشان مصاحبهاي كرد كه متن آن را بنده دارم. در آنجا ميگويد همان روز اول برژينسكي از من خواست كه ترتيب كودتا را بدهم ولي اين چيزي نبود كه كارتر از من خواسته بود، و من ميبايستي دستورات رئيسجمهور را اجرا كنم. » (ص131) همراهي آقاي قرهباغي با برنامه كودتاي بختيار با اين استدلال كه «كودتا عملي است عليه دولت» توجيه ميشود. اين سخن درست است كه كودتا عليه دولت عنوان ميشود، اما مگر كودتا در زمان شاه قرار بود عليه شاه باشد؟ به طور كلي در آن مقطع برنامه گسترده براي قتل عام و دستگيري وسيع نيروهاي تعيين كننده را عنوان كودتا ميدادند. بختيار در چند روز آخر دولتش وقتي جريان امور را از دست رفته يافت برنامه كودتا را به توصيه آمريكا به اجرا گذاشت، اما از يك سو برنامه فريب مقدم و قرهباغي كه توانست برخي نيروهاي سياسي را مجاب كند ارتش دست به كشتار و دستگيري نخواهد زد نتوانست در امام تأثيري گذارد و از سوي ديگر، ارتش به ميزاني جذب قيام استقلالطلبانه شده بود كه ديگر از اقدامات معدود افراد وفادار به سلطنت كار چنداني برنميآمد، لذا اولين خيزها براي كودتا در همان مراحل اوليه زمينگير شد. نكته قابل تأمل اين كه قرهباغي اگرچه اعتراف می کند بعد از آمدن امام به ايران ديگر به هيچ وجه كودتا ممكن نبود و صرفاً جوي خون راه ميافتاد اما در آن مشاركتي فعال دارد: «مقصود اين كه قبل از آمدن خميني اگر دولت با حمايت ارتش اقدام قاطع ميكرد، امكان داشت كاري انجام شود اما بعد از آمدن خميني ديگر هيچ كاري از كسي ساخته نبود و جوي خون راه ميافتاد، بدون نتيجه.» (صص2-141) بنابراين برخلاف تصويري كه آقاي قرهباغي ميخواهد از خود در تاريخ به ثبت رساند كه با كشتار وسيع هموطنان خويش كه تنها جزمشان استقلالطلبي بود موافقتي نداشته است با كودتاي بختيار در روز بيست و يكم بهمن كه با هشياري رهبري انقلاب ناكام ماند همراهي داشت و با بحث لفظي در مورد كودتا نميتوان در اصل مشاركت آقاي قرهباغي در اقدامي كه ميتوانست به كشتار هزاران هزار انسان منجر شود، تغييري ايجاد كرد. اين كتاب همچنين در مورد عملكرد بيبيسي، حساسيت ويژه دربار و وفاداران به سلطنت را منعكس كرده به نوعي كه گويا اطلاعرساني اين راديو موجب گسترش اعتراضات مردم ايران بوده است. اين جماعت ظاهراً بيگانه با رسانه و كاركرد حرفهاي آن، از اينكه اخبار رخدادهاي ايران توسط اين بنگاه سخن پراكني انعكاس مييافته، بدون اينكه به جهت- گيريهاي آن توجه نمايند، معترض بودهاند. صرف نظر از اينكه اين رسانه چه اهدافي را در پوشش خبري خود دنبال ميكرد اين سئوال اساسي بايد مورد توجه قرار گيرد كه آيا بيبيسي ميتوانست اخبار نهضت سراسري ملت ايران را منعكس نكند؟ بعد از سالها خفقان كه اجتماع سياسي و حتي صنفي چند نفر نميتوانست شكل گيرد، هنگامي كه يك ميليون نفر در خيابانهاي اصلي تهران به صورت بسيار منظم و منسجم بدون كمترين تنشي راهپيمايي كنند طبعاً همه رسانههاي جهان به اين مقوله به عنوان رخدادي بيسابقه ميپردازند. در اين حال اگر بيبيسي به دليل وابستگي به وزارت خارجه انگليس و اينكه لندن از جمله حاميان اصلي محمدرضا پهلوي است اين رخداد را منعكس نكند چه اتفاقي خواهد افتاد؟ آيا صداي مردم ايران به جهان نميرسد يا بيبيسي براي هميشه از اعتبار ميافتد؟ پاسخ اين سئوال كاملاً روشن است، دستكم يك ميليون تظاهر كننده در تهران با اقوام و اطرافيانشان ديگر هرگز به اين رسانه توجه نميكردند و براي آن اعتباري قائل نميشدند. در سطح جهان تاثير سوء بيتوجهي به اين «رخداد» به لحاظ حرفهاي براي بيبيسي بسيار مخربتر بود. اين بنگاه كه سالها براي توسعه آن سرمايهگذاري شده بود تا در مسائل بينالمللي تاثيرگذار باشد هرگز مرتکب چنين خبطي نميشد كه رخدادهايي به اين عظمت را پوشش ندهد بلكه تلاش آن بر اين بود تا اهداف سياسي خود را از طريق ايجاد انحراف در نهضت مردم پي گيرد. براستي سلطنتطلبان و دربار پهلوي چه سود و بهرهاي از اعمال سانسور مطلق كسب كردند كه پيگيری همان شيوه را به رسانه همپيمان خود توصيه مي نمودند؟ نهضت سالهاي 56 و57 از يک شبكه مردمي اطلاع رساني بسيار قوي برخوردار بود که در فاصله چند ساعت اخبار نهضت را حتي به دورترين نقاط كشور منعكس ميساخت. آقاي قرهباغي نيز اشارات مختصري به اين شبكه قدرتمند مردمی دارد. حتي در دورافتادهترين روستاها نيز از طريق مسجد و منبر به سرعت اخبار منتشر ميشدند. در خارج كشور نيز نهضت دانشجويي به صورت بسيار سازمان يافته به نيازهاي خبري همه كساني كه مسائل ايران را دنبال ميكردند پاسخ ميدادند. آيا انقلاب با داشتن چنين شبكه قدرتمند و مطمئنی، نياز به بيبيسي براي انتشار اخبار خود داشت؟ در ماههاي آخر حتي در داخل كشور راديوهاي مخفي فراواني راهاندازي شده بود. شب نامههايي نيز در هر مسجد به صورت خبرنامه¬های هر روزه منتشر ميشد و کليه مسائل و رويدادها را منعکس می کرد. البته دربار و وفاداران به سلطنت به دليل منزوي بودن از جامعه، به هيچوجه از عمق اين قدرت مردمي مطلع نبودند، لذا برايشان دور از انتظار بود كه همپيمانشان درصدي از اخبار را منتشر سازد. آنها تصور ميكردند اگر بيبيسي اخبار را منتشر نكند كسي از مسائل ايران مطلع نخواهد شد و در اين شرايط هر جنايتی را قادر خواهند بود در حق ملت ايران روا دارند. براي نمونه آيا بيبيسي ميتوانست خبر جنايت سينما ركس آبادان را به عنوان يك رخداد خبري بسيار مهم كه افكار عمومي جهان را متاثر ساخته بود منعكس نكند؟ قطعاً خير. اما چگونگي انعكاس خبر مهم است كه بايد مورد مطالعه قرار گيرد. محمدرضا پهلوي همانگونه كه آقاي هوشنگ نهاوندي در كتاب خود معترف است، به رسانههاي آن روز دستور ميدهد كه به اين موضوع «بند» نكنند و از كنار آن بگذرند آما آيا بيبيسي نيز به لحاظ حرفهاي ميتوانست به مانند رسانههاي تحت سانسور عمل كند تا انتظارات دست نشاندگانش برآورده شود؟ براي كساني كه با ساز و كار رسانه كمترين آشنايي را دارند ارائه توضيح در اين زمينه غيرضروري است. اما آيا جهتگيريهاي خبري بيبيسي به نفع مدافعان سلطنت نبود؟ بدين منظور مروري به نحوه اطلاعرساني اين بنگاه در مورد يكي از كمنظيرترين جنايات محمدرضا پهلوي يعني سوزاندن چهارصد و هفتاد و هفت نفر در سينما ركس نظري مجدد ميافكنيم: «گوينده: دولت ايران ميگويد كه حمله تروريستي ديشب را كه به مرگ تقريباً400 نفر در سينمايي در شهر آبادان انجاميد، رسماً بررسي خواهد كرد. برطبق اخبار راديوي ايران، تاكنون اجساد 377 نفر از زير آوار سينما بيرون آورده شده و گروههاي امدادي هنوز مشغول جستجوي خرابه هستند. سينما ديشب پر از تماشاچي بود كه ناگهان تروريستها به هر چهارگوشه ساختمان آتش زدند و از آنجايي كه درهاي خروجي سينما قفل بود، تماشاچيان نتوانستند كه از ساختمان فرار بنمايند. خبرنگار بيبيسي در تهران ميگويد كه اين ضايعه پرتلفاتترين حريق عمدي بوده كه اخيراً در ايران صورت گرفته. ديشب يك سينماي ديگر - اين بار در شيراز- سوزانده شد و انفجار بمبي در رستوراني يك نفر را زخمي ساخت. در هفته گذشته هم، سه نفر در حريق سينمايي در مشهد كشته شدند.» (تحرير تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي ايران، مجموعه برنامه داستان انقلاب از راديو بيبيسي، به كوشش ع.باقي، نشر تفكر سال 1373، ص280) شايد پنداشته شود كه در آن زمان اين تنها بيبيسي نبوده كه صرفاً ادعاي دربار همپيمان خود را منعكس ساخته است و قبل از اينكه حتي كمترين تحقيقي در موضوع صورت گرفته باشد ساير رسانههاي غرب نيز اين جنايت را به مخالفين شاه نسبت دادهاند. اما اينگونه نيست. دستكم به اعتراف آقاي هوشنگ نهاوندي رسانههاي فرانسه كه وابستگي كمتري به دستگاه استبداد در ايران داشتند اين خبر را با جهتگيري متأثر از واقعيت منعكس ساختند: «مطبوعات بينالمللي و درصدر آنها چند نشريهي چاپ پاريس «ساواك» را متهم به ارتكاب اين جنايت وحشتناك كردند- بي آن كه توضيح دهند «ساواك» كه بر حسب وظيفه ميبايست از رژيم پادشاهي دفاع كند...» (آخرين روزها، پايان سلطنت و درگذشت شاه، دكتر هوشنگ نهاوندي، ترجمه بهروز صوراسرافيل و مريم سيحون، انتشارات شركت كتاب لوسآنجلس، سال 1383، ص135) دستكم در اين كتاب اعترافات چشمگيري در مورد ايجاد اغتشاش، آتشسوزي، انفجار، كشتار توسط ساواك صورت ميگيرد كه برخلاف ادعاي آقاي نهاوندی كه با هدف تبرئه خود و ساير درباريان اقدام به خاطرهنگاري نموده، اين جنايات با هماهنگي كامل و براساس برنامهاي مشخص صورت ميگرفته است. بنابراين آيا نفس اطلاعرساني بيبيسي ميتواند مبناي قضاوت باشد؟ اين بنگاه سخن پراكني حتي برخلاف ساير رسانههاي بينالمللي كاملاً در جهت حفظ رژيم پهلوي اقدام ميكرد. در ماههاي آخر نيز سعي داشت در قالب اطلاعرساني به وضوح مواضع مليون و نهضت آزادي را كه خواهان نوعی سازش با رژيم سلطنتي و سلطه آمريكا بودند، تقويت نمايد. البته اين برنامه هدفمند، سطحي بالاتر از فهم سياسي سلطنتطلبان داشت لذا آنان صرفاً خواهان سانسور كامل بودند. در آخرين فراز از اين نوشتار ضمن تأكيد بر اين نكته كه در اين كتاب مصاحبه شونده با انصاف بيشتري از مصاحبه كننده ظاهر شده است، بايد گفت آقاي قرهباغي برخلاف انتظار از امراي ارتش شاهنشاهي، بسياري از ادعاهاي بياساس وفاداران به سلطنت را كه بعد از سالها هنوز حاضر نيستند در خيانتهاي رژيم پهلوي به اين مرز و بوم كمترين تأملي نمايند، به صراحت نفي ميكند. جماعت وفادار به ديكتاتوري پهلوي ظاهراً آنقدر اظهارات تبليغاتي ساواك و دربار را تكرار كردهاند كه امروز نيز مجبورند به داستان پردازيهاي مختلفي از قبيل مشاركت فلسطينيها در تظاهرات مردمي و... روي آورند. از آنجا كه آقاي قرهباغي اينگونه تبليغات سطحي را نفي ميكند پاسخگويي به بسياري از پردازشهاي توجيهگرانه آقاي احمد احرار غير ضروري مينمايد. صرفنظر از تناقضات بسيار «چه شد كه آن چنان شد؟» بايد اذعان داشت اين اثر با توجه به اطلاع آقاي قرهباغي از مسائل داخلي جبهه مقابل مردم ميتواند در تبيين چگونگي سقوط رژيم پهلوي توسط مردمي مصمم كه با صفوفي متحد و با شيوههايي منحصر به فرد توانستند قدرتمندترين ارتش منطقه را زمينگير سازند و به سلطه بيگانگان بر سرزمين خود پايان دهند بسيار مفيد است منبع:www.dowran.ir
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 831]
صفحات پیشنهادی
نقد كتاب« چه شد كه چنان شد» (1)
نقد كتاب« چه شد كه چنان شد» (1)-نقد كتاب« چه شد كه چنان شد» (1) «چه شد كه چنان شد» عنوان ... دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران كتاب «چه شد كه چنان شد» را مورد نقد و بررسي قرار داده است در اين ..... نقد كتاب« نيروهاي مذهبي بر بستر حركت نهضت ملي» (3) ...
نقد كتاب« چه شد كه چنان شد» (1)-نقد كتاب« چه شد كه چنان شد» (1) «چه شد كه چنان شد» عنوان ... دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران كتاب «چه شد كه چنان شد» را مورد نقد و بررسي قرار داده است در اين ..... نقد كتاب« نيروهاي مذهبي بر بستر حركت نهضت ملي» (3) ...
نقد كتاب« چه شد كه چنان شد» (3)
نقد كتاب« چه شد كه چنان شد» (3) محمدرضا پهلوي تغيير هويدا را عليرغم ميل خود، نه بر اساس دستور مسئولان وقت آمريكا، بلكه با اشاره همسر رئيسجمهور سابق اين كشور كه ...
نقد كتاب« چه شد كه چنان شد» (3) محمدرضا پهلوي تغيير هويدا را عليرغم ميل خود، نه بر اساس دستور مسئولان وقت آمريكا، بلكه با اشاره همسر رئيسجمهور سابق اين كشور كه ...
جهان؛ چنان كه هست
جهان؛ چنان كه هست-حکمتو فلسفه - ترجمه- سيد مجيد كمالي: به نظر ميرسد فلسفه مناسب ... نقد كتاب« چه شد كه چنان شد» (3)-نقد كتاب« چه شد كه چنان شد» (3) محمدرضا پهلوي ...
جهان؛ چنان كه هست-حکمتو فلسفه - ترجمه- سيد مجيد كمالي: به نظر ميرسد فلسفه مناسب ... نقد كتاب« چه شد كه چنان شد» (3)-نقد كتاب« چه شد كه چنان شد» (3) محمدرضا پهلوي ...
جلسات نقد كتاب روشنگران لغو شد
جلسات نقد كتاب روشنگران لغو شد مدير انتشارات روشنگران تاكيد ميكند: ما ... احادیث و روایات: پیامبر اکرم (ص):در انسان پاره گوشتى است كه اگر آن سالم و درست باشد، .... نقد كتاب »خاطرات يك شورشي ايراني« (3)-نقد كتاب »خاطرات يك شورشي ايراني« (3) . ... در اين جلسه، رجوي چنان در پوسته سخت و ضخيم توهمات خويش گرفتار است كه .
جلسات نقد كتاب روشنگران لغو شد مدير انتشارات روشنگران تاكيد ميكند: ما ... احادیث و روایات: پیامبر اکرم (ص):در انسان پاره گوشتى است كه اگر آن سالم و درست باشد، .... نقد كتاب »خاطرات يك شورشي ايراني« (3)-نقد كتاب »خاطرات يك شورشي ايراني« (3) . ... در اين جلسه، رجوي چنان در پوسته سخت و ضخيم توهمات خويش گرفتار است كه .
ترجمهي كتاب «مرگ گذشته» نقد شد
ترجمهي كتاب «مرگ گذشته» نقد شد خبرگزاري دانشجويان ايران - زنجان سرويس: فرهنگ و ... عنوان يك الگوساز مطرح شده؛ چنان كه از يك دزد دريايي به عنوان دريانوردي نمونه ياد كرده است. ... در تهران و اصفهان، 3 مراسم بزرگداشت براي منوچهر احترامي برپا ميشود ...
ترجمهي كتاب «مرگ گذشته» نقد شد خبرگزاري دانشجويان ايران - زنجان سرويس: فرهنگ و ... عنوان يك الگوساز مطرح شده؛ چنان كه از يك دزد دريايي به عنوان دريانوردي نمونه ياد كرده است. ... در تهران و اصفهان، 3 مراسم بزرگداشت براي منوچهر احترامي برپا ميشود ...
قواعد فقه مدني كتاب شد
ترتيب بيان قواعد در اين اثر به اين گونه است كه ابتدا قواعد مربوط به اعمال حقوقي و ... قواعد فقه مدني كتاب شد ارايه تمامي قواعد فقه مدني با شيوهاي ساده براي درك عميق اين قواعد از سوي ... نشست بررسي كتاب «تئوريهاي حقوقي اسلامي»/3 راسخ: حقوقي . ... در اين باره مي گويد: «چنان كه از مواد 1168 و 1178 قانون مدني معلوم مي شود، قانون مدني .
ترتيب بيان قواعد در اين اثر به اين گونه است كه ابتدا قواعد مربوط به اعمال حقوقي و ... قواعد فقه مدني كتاب شد ارايه تمامي قواعد فقه مدني با شيوهاي ساده براي درك عميق اين قواعد از سوي ... نشست بررسي كتاب «تئوريهاي حقوقي اسلامي»/3 راسخ: حقوقي . ... در اين باره مي گويد: «چنان كه از مواد 1168 و 1178 قانون مدني معلوم مي شود، قانون مدني .
- نظام اقتصادي اسلام ؛ كتاب مطهري كه پس از انتشار جمعآوري شد
نظام اقتصادي اسلام ؛ كتاب مطهري كه پس از انتشار جمعآوري شد-راسخون: شهيد مطهري در ... پيرامون مالكيت، ارزش، مرز مشترك اقتصاد اسلامي و سوسياليسم، نقد ماركسيسم و ... vazeh.com 03:04:33 04:51:58 12:08:34 19:23:28 19:45:03 3:32 مانده تا اذان ظهر .... سرمايه متغيرتر از نيروي كارگر است و در عين حال چنان كه بعدا خواهيم گفت همين جهت ...
نظام اقتصادي اسلام ؛ كتاب مطهري كه پس از انتشار جمعآوري شد-راسخون: شهيد مطهري در ... پيرامون مالكيت، ارزش، مرز مشترك اقتصاد اسلامي و سوسياليسم، نقد ماركسيسم و ... vazeh.com 03:04:33 04:51:58 12:08:34 19:23:28 19:45:03 3:32 مانده تا اذان ظهر .... سرمايه متغيرتر از نيروي كارگر است و در عين حال چنان كه بعدا خواهيم گفت همين جهت ...
شعرهاي «هفت» نقد شد
شعرهاي «هفت» نقد شد خبرگزاري فارس: كتاب «هفت» با حضور شاعر اين مجموعه، مريم ... جعفري آذرماني چنان با لذت و كشش همراه بود كه قلم را به نوشتن درباره آن واداشت. ... درخشان شده از من (مفعول مفاعيل مفاعيل فعولن) (هزج مثمن اخرب مكفوف محذوف) 3- سر را ...
شعرهاي «هفت» نقد شد خبرگزاري فارس: كتاب «هفت» با حضور شاعر اين مجموعه، مريم ... جعفري آذرماني چنان با لذت و كشش همراه بود كه قلم را به نوشتن درباره آن واداشت. ... درخشان شده از من (مفعول مفاعيل مفاعيل فعولن) (هزج مثمن اخرب مكفوف محذوف) 3- سر را ...
تاپيك ويژه " سهراب سپهري " شاعر و عارف آب و آيينه
كوچك بودم كه پدرم بيمار شد و تا پايان زندگي بيمار ماند. ... برخي از اشعار موجود در اين مجموعه بعدها با تغييراتي در "هشت كتاب" تجديد چاپ شد. ... جهان آسوده خوابيده است، فروبسته است وحشت در به روي هر تكان، هر بانگ چنان كه من به ... WMA) صدای سهراب 3 .... همان پارامترهايي كه براي نقد شاملو و نيما و فروغ و ديگران لازم داريم، براي سپهري هم ...
كوچك بودم كه پدرم بيمار شد و تا پايان زندگي بيمار ماند. ... برخي از اشعار موجود در اين مجموعه بعدها با تغييراتي در "هشت كتاب" تجديد چاپ شد. ... جهان آسوده خوابيده است، فروبسته است وحشت در به روي هر تكان، هر بانگ چنان كه من به ... WMA) صدای سهراب 3 .... همان پارامترهايي كه براي نقد شاملو و نيما و فروغ و ديگران لازم داريم، براي سپهري هم ...
نقد کتاب: ترجیعبندی برای شاعران جوان/ نوشتهی فتح الله بی ...
جواد اسحاقیان نقد کتاب: ترجیعبندی برای شاعران جوان/ نوشتهی فتح الله بی نیاز ... 3. بازی با نوع ادبی رمان: چنان که گفته شد، فرا- داستان بهعنوان گـــونهای بازی ...
جواد اسحاقیان نقد کتاب: ترجیعبندی برای شاعران جوان/ نوشتهی فتح الله بی نیاز ... 3. بازی با نوع ادبی رمان: چنان که گفته شد، فرا- داستان بهعنوان گـــونهای بازی ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها