تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر کـس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راض...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835174323




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وز آنجا کرد عزم رخت بستن


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وز آنجا کرد عزم رخت بستن
وز آنجا کرد عزم رخت بستنشاعر : سعدي که حکمت نيست بي‌حرمت نشستنوز آنجا کرد عزم رخت بستننه روي از چپ همي گشتش نه از راستشهنشه بامداد از خواب برخاستکجا بيني دگر برق جهان را؟طلب کردند مرد کاردان راکه بد کردم که نيکويي نکردمپريشان از جفا مي‌گفت هر دمکه بيماري توان بودن دگر بارچو به بودي طبيب از خود ميازارچو ميوه سير خوردي شاخ مشکنچو باران رفت باراني ميفکنکه دون همت کند منت فراموشچو خرمن برگرفتي گاو مفروشچراغ از بهر تاريکي نگه دارمنه بر روشنايي دل به يک بارچو سير آمد نگردد گرد مادرنشايد کدمي چون کره‌ي خرکه بد فرجامي آرد نا سپاسيوفاداري کن و نعمت شناسيهر آنکو حق نداند آدمي نيستجزاي مردمي جز مردمي نيستتو خوي خوب خويش از دست مگذاروگر داني که بدخويي کند يارنگويي ترک خير و نيکناميالا تا بر مزاج و طبع عاميدري پيش من آوردند سفتممن اين رمز و مثال از خود نگفتمحديث ديگري بر خود نبستمز خردي تا بدين غايت که هستمدريغ آمد مرا مهمل فرو ماندحکيمي اين حکايت بر زبان راندخردمند آفرين بر وي بخواندبه نظم آوردمش تا دير ماندجوانمرد و جوان طبع و جهانگيرالا اي نيکراي نيک تدبيرمبارک باد سال و ماه روزتشنيدم قصه‌هاي دلفروزتوگرنه سر نهادندي به پايتندانستند قدر فضل و رايتکه ايزد در بيابانت دهد بازتو نيکويي کن و در دجله اندازکه نيک‌انديش و بدکردار بودندکه پيش از ما چو تو بسيار بودندتو نيکوکار باش و بد مينديشبدي کردند و نيکي با تن خويشبه هفت اقليم عالم باز گويندشنيدم هر چه در شيراز گويندحريص پند دولتمند باشدکه سعدي هر چه گويد پند باشددعاي نيک خواهانت قرين بادخدايت ناصر و دولت معين بادتو را و هر که گويد همچنين بادمراد و کام و بختت همنشين بادنکند هيچش از خدا مشغولهر که آمد بر خداي قبولهمچنان مونس الهي شديونس اندر دهان ماهي شدکه نتوان طالع بد را نکو کردبه حال نيک و بد راضي شو اي مردهم از خردي زنندش کودکان سنگچو سگ را بخت تاريکست و شبرنگکه فردا بر جوي قادر نباشيبکوش امروز تا گندم بپاشيکه خويشان را نباشد جز غم خويشتو خود بفرست برگ رفتن از پيشصحبت دنيا نمي‌ارزد فراقاي خداوندان طاق و طمطراقپس به يک بار از سرش برخاستناندک اندک خان و مان آراستنميان دو شخص افکند دشمنيبه يک سال در جادويي ارمنيخلاف افکند در ميان دو کسسخن چين بدبخت در يکنفسبه قول هوشمندان گوش داريالا گر بختمند و هوشياريبپيوست از زمين بر آسمان گردشنيدم کاسب سلطاني خطا کردچو پيلش سر نمي‌گرديد در دوششه مسکين از اسب افتاد مدهوشز درمانش به عجز اقرار کردندخردمندان نظر بسيار کردندمفاصل نرم کرد از هر دو سويشحکيمي باز پيچانيد رويشبه بوي آنکه تمکينش کند شاهدگر روز آمدش پويان به درگاهبه بي‌شکري بگردانيد ازو رويشنيدم کان مخالف طبع بدخويبرون از بارگه مي‌رفت و مي‌گفتحکيم از بخت بيسامان برآشفتسر از من عاقبت بدبخت برتافتسرش برتافتم تا عافيت يافتدگر واجب کند در چاهش انداختچو از چاهش برآوردي و نشناختکه امشب در شبستانش کني دودغلامش را گياهي داد و فرمود
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 416]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن