تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835549570
آخرين باري كه خدا به شما رحم كرده است كي بوده ؟
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: اليزا1st October 2007, 02:32 PM*قطع حيات از قول يك شاعر و نويسنده : بايد بدانيم كه در هر لحظه حادثه اي در حال وقوع است و خداوند از منبع مهر و مشيتش آن را از ما دور مي سازد. هر قدمي كه بر مي داري امكان قطع حيات است چون تكرار مي شود امكان حيات Anahita va Mehr4th October 2007, 07:39 AMديشب بود وقتي داشتم................................ولي خداييش خدا رحم کرد:d space4th October 2007, 02:25 PMوا....ی اصلا نگو و نپرس.... من که خدا همش داره بهم رحم میکنه... وگرنه الان کشته شده بودم یا مرده بودم. یعنی در هر صورت زیر خاک بودم...:d mahtabi4th October 2007, 04:36 PMنمیدونم اینو میشه گفت رحم یا میشه گفت کرامت ولی هرچی بود چند شب پیش داشتم از سحری جا میموندم که نمی دونم کی زده بود پس گوش یکی از دوستام که بهم اس ام اس بده فریبا پاشو خواب نمونی. از خدا بخاطر توجه همیشگی اش به این بنده حقیرش شاکرم. الحمدالله با تشکر فریبا sooly_joon4th October 2007, 04:52 PMروز اول ماه رمضون بود همون يوم الشكه معروف , خوش و خرم داشتم رانندگي مي كردم كه يهو يك كاميون با سرعت از يه فرعي در اومد خلاصه به خير گذشت يه ثانيه زود تر من ازون فرعيه مي گذشتم , همين روزا سي امم بود. واقعا خدا بهم رحم كرد............. bab 234th October 2007, 05:00 PMآخرین بار شنبه شب بود که داشتم از دانشگاه می آمدم که کم مونده بود ...................................... ببخشید نمیشه گفت FETROS9th October 2007, 06:52 AMآخرين بار..............آخه آخرين بار نداره همش داره رحم ميکنه ديگه، ولي يکيش زماني بود که از بلندي پرت شدم اون لحظه بود که فکر کردم مردم . يکي ديگشم سر قبض تلفنم :d antonio66610th October 2007, 02:26 PMهمين دو سه ساعت پيش نرديك بود بخاطر اتصالي سيم برق سشوار به ملكوت اعلا بپيوندم. ولي خدا به من رحم كرد و نمرم.:d گلوریا10th October 2007, 03:05 PMبه قول دوست عزیزمون خدا همیشه در حال رحم کردن به ماهاست ، قربون بزرگیش برم اگه فقط یه لحظه یه لحظه توجهشو از ما بگیره تصورش رو بکنید که چه اتفاقی خواهد افتاد. آخرین بار که خدا رحم کرد داستانش رو تو تاپیک اتفاقات خطرناک گفتم و واقعا خدا به معصومیت بچه ام رحم کرد و گرنه:( habit11th October 2007, 01:16 PMپریشب بود وقتی که بانامزدم رفته بودم خرید با ی پرادو شاخ به شاخ شدیم شانس آوردیم ماشنامون یکی بود وگرنه... خودتون که پرادو را دید ی غولی هست برای خودش بزنه به ی ماشین باید با کاردک جمعش کنن در کل خدا مارو دوست داشت اجازه نداد اول جوانی بریم سینه قبرستان. خدایا شکرت :D:D:D :cool::cool::cool::p keanu revees11th October 2007, 04:20 PMچند دقیقه پیش منم کشتمش :RapidShare: Rose 3011th October 2007, 04:24 PMنیم ساعت پیش داشتم از خیابون رد می شدم اتوبوسیه اصلا منو نمیدید :eek:نزدیک بودا.... FETROS24th October 2007, 10:23 AMهمين يه شب پيش تو خيابون حدود ساعت 9 خيلي وحشتناک بود خدا رحم کرد که زنده موندم Anahita va Mehr24th October 2007, 11:17 AMنیم ساعت پیش داشتم از خیابون رد می شدم اتوبوسیه اصلا منو نمیدید :eek:نزدیک بودا.... negin jojo3rd November 2007, 06:59 AMهر روز من هر روز که از خیابون رد می شم به مامانم می گم خدا منو دوباره بهت داده (خیلی اکشن رد می شم):d:d:d s_hahroo_z3rd November 2007, 05:59 PMسلام ، خوبه خدا به شما رحم ميکنه وگرنه روزانه بايد شاهد 100 تصادف باشيم ، اکثر شما وقتی داريد از خيابان رد ميشيد خدا بهتون رحم ميکنه . آخرين باری که خدا به من رحم کرد رو يادم نمياد !!! انقدر بهم رحم ميکنه که يادم ميره ، ولی يه چيزی خوب يادم مونده : کلاس 2 وم راهنمايی بودم و يادم هست که اصلاً حوصله مدرسه رو نداشتم ، بخاطر همين يک روز صبح که بيدار شده بودم برم مدرسه ، مدرسه رو فر دادم و با جاش با دوستم مازيار رفتيم فوتبال بازی کنيم . با مازيار رفتيم سر قرار و مشغول فوتبال بازی کردن شديم که 30 دقيقه بعد بارون شديدی شروع به باريدن کرد .:( از اينجا رونده از اونجا مونده شدم ، نه ميتونستم مدرسه برم ( چون زنگ خورده بود ) و نه ميتونستم خونه برم ( مادرم ميگفت : چی شد که امدی ) ، خلاصه ، تصميم گرفتم برم خونه و به دروغ بگم که : معلم امروز نيومد و ما رو تعطيل کردن .:D به سمت خونه حرکت کردم ، رسيدم خونه ، مادرم : شهروز ، چی شد امدی ؟ من : معلم نيومد و ما تعطيل شديم . مادرم : صبر کن زنگ بزنم مدرسه بگم اين چه خراب شده اي است !!!:mad: واااااای :(، واقعاً چشمام سياهی رفت ، هنوز خوب يادم هست که چه حالی شدم . مادرم تلفن رو برداشت و مشغول زنگ زدن شد و من هم از ترس رفتم تو دستشويی . 10 دقيقه گذشت ، خبری نشد ، با ترس امدم بيرون و ديدم مادرم با قيافه اي معمولی مشغول انجام دادن کارهاش هست . من : چی شد مامان ؟ مادرم : گل بگيرن درش رو ، زنگ زدم مدرسه ، ميگن که : آره خانم ***** ، معلم کلاس پسر شما مريضيه بدی گرفته و امروز نميتونسته بياد . واقعاً خدا بهم رحم کرد :D:D bab 233rd November 2007, 06:02 PMخدا همیشه به بندگانش رحم می کند. ددی دست و پا چلفتی3rd November 2007, 06:25 PMام م م مم م م مم مم مم مم مم مم خدا همیشه به بندگانش رحم می کند. parisa_400646th November 2007, 01:54 PMبه من دیشب چون نزدیک بود یه اس ام اسو بفرستم برای کسی که اصلا نباید خودش می دید.:eek: FETROS10th November 2007, 11:26 PMام م م مم م م مم مم مم مم مم مم فعلا که همه چی آرومه و خبری نیست ولی احساس میکنم این آرامش ماله قبل از طوفانه خدا رحم کنه mahnaz 2010th November 2007, 11:49 PMمن تو رانندگی کردن خدا بهم زیاد رحم میکنه .... :d;) Anahita va Mehr11th November 2007, 06:04 PMهمیشه ولی این بار امیدوارم بازم کمکم کنه چون تنها کاری از دستم برنمیاد:( نسترن747th June 2008, 04:48 PMهمیشه خدا بهم رحم میکنه بعضی وقتا هم چندین بار در روز! اخرین بار هم دیشب بود! محمدراد7th June 2008, 11:24 PMلحظه ای سپری نمی شود ونفسی فرونمی رود وکامی برنمی آید مگربه رحم ورحمت ایزدباری تعالی ولی این دیده ی ناقص بشری است که پرتوی رحمتش راخاص ومحصور زمان ومکان می بیند fea 18458th June 2008, 02:09 PMپریشب بود وقتی که بانامزدم رفته بودم خرید با ی پرادو شاخ به شاخ شدیم شانس آوردیم ماشنامون یکی بود وگرنه... خودتون که پرادو را دید ی غولی هست برای خودش بزنه به ی ماشین باید با کاردک جمعش کنن در کل خدا مارو دوست داشت اجازه نداد اول جوانی بریم سینه قبرستان. خدایا شکرت :d:d:d :cool::cool::cool::p این ماشین های گنده بیایونی (که الان مد شده تو ایران تو شهر ها سوار شن ) رو 30 سال پیش بنا بود اجازه تردد در شهر ندن مثل آهو های اون زمان من دیدم تو اتوبان با این ماشینها خیلی هم تند میرن( کاری که اصلا براش طراحی نشد) که خیلی هم زود چپ میکنه شاسی بلند این ماشینها مناسب جاده های ناهوار و کوه و کمره هر وقت یاد گرفتیم از وسایل به جای خودش استفاده کنیم خیلی خوبه اونوقت هم خطرات کمتره و خدا هم بیشتر بهمون رحم میکنه ! چون از عقلمون بیشتر استفاده کردیم!!! به خدا گفتم به من توانایی بده ثروت بده سلامتی بده ... خندید و گفت همه رو به تو دادم آن روزی که بتو عقل دادم !!! در مورد آخرین باری که خدا به من رحم کرد کاملا با آقای محمد راد موافق ام moosie8th June 2008, 03:02 PMهر لحظه از زندگی ما که سپری میشه با لطف و عنایت و توجه خدواند به ما هست، اگر خداوند حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن این لطف و عنایت رو از ما دریغ کنه در همین یک لحظه هزاران بار به فجیع ترین و وحشتناکترین نوع ممکن، نیست و نابود میشیم! نکته اینجاست که خداوند همیشه ما رو رحم میکنه اما ما از اغلب اونها بی خبریم! setareh248th June 2008, 03:25 PMآخرین بار امروز صبح بود که خیلی هم ترسیدم ولی امروز تا شب شدیدا بهش احتیاج دارم خدا کنه بخیر بگذره!:-< نسترن748th June 2008, 06:02 PMهمین دیشب!کاش بازم تنهام نذاره. AERITH5th July 2008, 09:19 PMمن که انقدر شیطونی میکنم خدا هر روز بهم رحم میکنه:d.ولی مهمترینش این بود که عید سال 85 مچ دستم با شیشه برید و یه تاندونم و شریان اولنارم قطع شد:((.واقعا خدا بهم رحم کرد.هر روز خدا رو شکر میکنم که هنوز زندم. hrg15th July 2008, 08:32 AMدرس بگيريد. دوستان من سلام واقعا" خدا به من رحم كرد . حدود دو سال قبل من سر يه موضوع كاملا" بي ارزش با پدرم بحث كردم و با اون قهر كردم و دو روز باهاش صحبت نكردم . اون بيچاره آنقدر از اين موضوع ناراحت بود كه شب دوم ديديم كه گردنش كاملا" شل شده و نمي تونه صحبت كنه و دستو پاش هم تكون نمي خوره :eek::eek::eek: برديمش بيمارستان دكتر گفت سكته مغزي كرده و نصف بدنش فلج شده .. تصورش رو بكنيد . آدم تو اون لحظه به هيچ طريقي نمي تونه باور كنه ... :mad: وقتي برديم براي سيتي اسكن دكترها كاملا" متعجب شده بودند به خاطر قدرت خيلي زياد رگهاي مغز پدرم پاره نشده بود و بعد از دو روز كاملا" تونست حركت كنه و خوب شد . واقعا" خدا به من رحم كرد . از اون روز به بعد هر لحظه ياد پدرم هستم و هركاري از دستم بر بياد براي خوشحاليش مي كنم. فردا روز پدر هستش . از طرف من به تمام پدرهاي عزيزتون روز پدر را تبريك بگيد. حتي اونهايي كه پدر عزيزشون كنارشون نيست . connect19th July 2008, 08:03 PMتروريستها دنبالم كرده بودند، من هم يك ump5 يا b-3-3 داشتم و حسابي زخمي شده بودم و هيچ راه فراري نداشتم، جونم (1) شده بود، يكي از تروريستها اومده بود بالاي سرم كه يكدفعه بر اثر تيراندازي نيروهاي خودي هدشات شد (يا اينكه رفتيم راند بعدي ) و من جون سالم به در بردم:D نه شوخي كردم، راستش شايد آخرين بار موقعي بود كه نزديك بود يكي از انگشتهايم رو لاي گلنگدن ام يك، از دست بدم. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند saghi_8522nd July 2008, 03:30 PMیه بار از تاکسی پیاده شدم پولو که دادم اومدم درو ببندم نگاهم افتاد به زمین دیدم رو لبه ی یک حفره ای وایستادم که تهش معلوم نیست (از همون حفره هایی که شهرداری محترم باید براشون درپوش بذاره ولی نمی ذاره:shame: ) از ترس خشکم زده بود فکر کنید اگه تاکسی به اندازه ی یک میلیمتر اونورتر نگه می داشت ... یا خدایی نکرده اگه یه فرد روشن دلی از اونجا رد بشه یا حتی یه بچه در حال دویدن باشه و حفره رو نبینه:eek: (فکرشم لرزه به تن ادم میندازه ) و در اینجا بود که خدای مهربونم به من خیلی رحم کرد. kimia_r200722nd July 2008, 03:36 PMمن که توی تمام زندگیم وجود خدا رو احساس کردم و همیشه و در همه حال خدا بهم رحم کرده وگرنه الان اینی که هستم نبودم . خدا جونم خیلی خیلی ممنونتم اناناس22nd July 2008, 03:54 PMاخرین باری که خدا به من رحم کرد هفته ی قبل بود خدایا شکرت که... AEJ24th July 2008, 08:31 PMآخرین بارش وقتی بود که میخواستم بم اولین امتحان نهاییم رو بدم از کنار پارکی رد میشدم که باغبون محترم در چاه آب رو باز گذاشته بودن که (ما هم ورقه به دست ازهمه جا بی خبر)افتادیم تو چاه البته یه لنگی و شانس اوردیم که پامون نشکست و امتحانمون رو دادیم maryam_it906th October 2008, 06:21 PMآخرین بار وقتی بود که جواب کنکور اومد من در نهایت تعجب دیدم تهران قبول شدم چون با توجه به رتبم باید میرفتم شهرستان بعدش فهمیدم که خدا چقدر رحم کرده و امسال طرح بومی سازی رو گذاشته بودن که تا حد امکان بچه ها از یه شهر به شهر دیگه نرن واقعا واقعا واقعا خدا به من رحم کرد c.r 1716th October 2008, 10:55 PMانقدر خدا به ما ادما رحم کرده نمیدونیم کدومو بگیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!! FETROS20th October 2008, 07:29 AMهمش داره رحم میکنه دیگه بخصوص این اواخر که اگه اون نبود من الان سرپا نبودم بخاطر فشارهای عصبی این مدت شاید سر از سینه قبرستون درمیاوردم saber_1136123rd October 2008, 01:53 AMآخرین باری که خدا به همه ما آدمها رحم کرد همین چند لحظه قبل بود که جلوی مرگ ما را گرفت تا چندی بعد وحید6823rd October 2008, 02:16 AMبه قول دوستمون انقدر خدا به ما ادما رحم کرده نمیدونیم کدومو بگیم؛ ولی آخرین بارش همین چند هفته پیش بود . توباشگاه که وزنه افتاد روم ولی خدا خیلی رحم کرد که هیچیم نشد.خــــــــــداروشــکــ� �ــــــــر. ogtay23rd October 2008, 02:26 AMوالا راستشو بخاين من يادم نمياد خدا بهم رحم كرده باشه مخصوصا تو يكي دو سال اخير كه عين چي بداوردم كه بزرگترينش از دست دادن داييم بابابزرگم و خالم بود و كلي بدبختيه ديگه كه اگه بخوام تعريف كنم ميشه سوگ نامه و اخرين رحميم كه نكرد طلاقه. jujenevisande23rd October 2008, 08:19 PMلحظه ای سپری نمی شود ونفسی فرونمی رود وکامی برنمی آید مگربه رحم ورحمت ایزدباری تعالی ولی این دیده ی ناقص بشری است که پرتوی رحمتش راخاص ومحصور زمان ومکان می بیند فكر كنم من با آقا محمد هم عقيده باشم البته ايشون خيلي ادبي توضيح ميدن و من واضح مي گم خدا هميشه همه جا داره به ما رحم مي كنه حالا ما متوجه نميشيم كه بماند اين مشكل از ماست كه درك نمي كنيم و الا به گفته ي دوستمون همين نفسي كه مي كشيم يعني خدا داره بهمون رحم مي كنه Anahita va Mehr24th October 2008, 07:47 AMهمین 1 ماه پیش بوود که رفته بوودم 30نما:d:)) parisa_400643rd September 2010, 10:54 PMهمین دیشب که بهم رحم کرد و فرصت حضور تو مراسم شب قدر و احیا رو بمن داد... parisa_400644th September 2010, 09:46 PMوالا راستشو بخاين من يادم نمياد خدا بهم رحم كرده باشه مخصوصا تو يكي دو سال اخير كه عين چي بداوردم كه بزرگترينش از دست دادن داييم بابابزرگم و خالم بود و كلي بدبختيه ديگه كه اگه بخوام تعريف كنم ميشه سوگ نامه و اخرين رحميم كه نكرد طلاقه. هرکه در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند SaRa-Kh10th November 2010, 12:08 PMوالا راستشو بخاين من يادم نمياد خدا بهم رحم كرده باشه مخصوصا تو يكي دو سال اخير كه عين چي بداوردم كه بزرگترينش از دست دادن داييم بابابزرگم و خالم بود و كلي بدبختيه ديگه كه اگه بخوام تعريف كنم ميشه سوگ نامه و اخرين رحميم كه نكرد طلاقه. سلام،اگه قرار بود شما بنده ی خدا از حکمت کاراش باخبر شی دیگه خدا نبود،صبر داشته باش،ناشکری نکن،با صبرکردن همه چی درست میشه،راستی همه ی این حرفهاازکم ایمانی من و شماست. count_pemi28th December 2010, 02:31 AMتقریباً یکسال پیش بود که نزدیک بود تو دریا غرق بشم که به لطف خدا و از خود گذشتگی عموم زنده موندم البته بگم که عموم جانبازه و دست راستش قطع شده count_pemi28th December 2010, 02:33 AMتقریباً یکسال پیش بود که نزدیک بود تو دریا غرق بشم که به لطف خدا و از خود گذشتگی عموم زنده موندم البته بگم که عموم جانبازه و دست راستش قطع شده مهلا معین28th December 2010, 08:46 AMهمین چند شب پیش نزدیک بود چاقو بیفته رو گردنم ببره:-< omid 001828th December 2010, 10:55 AMهمین دیشب بود که نزدیک بود تو استخر غرق بشم. بعد لطف خدا گرفتو یک هواپیما از اسمان امد مارو نجات داد. naroon31st December 2010, 11:31 PMفکر کنم همین امروز صبح...هر صبحی که از خواب پا میشم یعنی خدا بهم رحم کرده و هنوز بهم امید داره! ice6120th January 2011, 09:12 PMهمین امروز خدایا شکرت 70maral21st January 2011, 01:48 PMدوروز قبل تاسوعا عصر خدا بهم رحم كرد و يه حيات دوباره به آبروي من بخشيد Disconnect23rd January 2011, 03:17 PMکلا خدا داره نجاتم میده وقت و بی وقتم نداره! s.sadeghi23rd January 2011, 03:38 PMنمیدانم چون حسابش از دستم در رفته اما یه چیز و خوب میدونم و خاطرش از یادم هیچ وقت پاک نمیشه و هر وقت یادم میفته بی اختیار اشک از چشمم جاری میشه و اون مربوط میشه به شهریور 84 که خدا بخاطر امام حسین به من حیاط دوباره بخشید تا اشتباهاتمو جبران کنم هرچند میدونم نتونستم اما یه خوبی که داشت این بود که رفاقت منو امام حسین بیشتر از قبل شد شاید باورتون نشه ولی حالا اونو کنار خودم حسش میکنم و همیشه سعی میکنم که از اون کمک بخوام توی هرکاری و خیلی چیزا(میشه گفت یجور معجزه) هم ازش دیدیم.. قربون مرامو معرفتت امام حسین. سالار عاشق.. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 622]
-
گوناگون
پربازدیدترینها