واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: مفاهيم: خود بيمارانگاري چيست؟
بيماري- ناهيد محمدپور:
همه ما شنيدهايم كه برخي از جوانان براي فرار از خدمت سربازي خود را به بيماري ميزنند.
اين امر اگرچه نامقبول است ولي تمارض اين سربازان قابل درك است. اما برخي اشخاص بهقدري ظاهري بيمارگونه بهخود ميگيرند كه گويي در حال احتضارند.
اين كار ممكن است براي جلب همدردي ديگران و توجه و دلسوزي آنان بهخود باشد اما هر چه هست خود بيمار انگاري از اصطلاحطبي قديمي هيپوكوندوريا مشتق شده است و در طبقهبندي پزشكي جزءاختلالات شبهجسمي است.
ويژگي عمده اين افراد شكايات مختلف درباره بيماريهاي بدني است؛ شكاياتي كه به الگوي مرضي منطقي محدود نميشود. مثلا ممكن است از نوعي ناراحتي و درد غيرعادي از ناحيه سينه، سر، قلب، پا و... شكايت كنند.
آنان معمولاً نميتوانند نشانههاي مرضي خود را شرح دهند. مثلاً ممكن است از درد معده شكايت كنند ولي با سؤالات دقيقتر معلوم شود كه درد واقعي نيست.
از ديگر نشانههاي اين بيماران، همچنين ميتوان به اين نكته اشاره كرد كه اين افراد از خوانندگان دائمي مجلات پزشكي هستند. مستعد رنج بردن و احساس ناراحتي كردن از هر بيماري جديدي كه درباره آن ميشنوند يا ميخوانند، از ديگر نشانههاي اين بيماران است.
اگر شما جزو اين دسته از افراد هستيد يا كساني را در دور و بر خود سراغ داريد كه مدام در حال ناله كردن و مراجعه به پزشك هستند، توصيه ما را درباره خواندن اين مطلب جدي بگيريد.
مبتلايان خود بيمارانگاري مترصد نشانههاي بارزي هستند كه توجه سريع پزشكان را بهخود جلب كنند.آنان به قدري در انديشه رسيدن به هدف خود هستند كه متوجه خطرات احتمالي اعمالشان نميشوند و بر اين باورند كه بهطور جدي بيمارند و نميتوانند بهبود يابند.
اين افراد اگر تهديد به پيگرد قانوني شده و كذب بودن ادعايشان مشخص شود يا حمايتهاي اجتماعي از اين اشخاص گرفته شود، بحران ديگري ميسازند تا مجدداً نظرات حمايتگرانه ديگران را بهخود جلب كنند.
ترس يا اضطرابي كه در اكثر افراد مبتلا به بيماريهاي واقعي وجود دارد، در آنان ديده نميشود. در بعضي موارد يك واكنش خود بيمارانگاري ممكن است براساس يك آسيب بدني واقعي باشد كه اغراق آميز شده و هسته مركزي زندگي بيمار را تشكيل داده است.
آنان معمولاً يك اشتغال ذهني مرضي درباره هضم و دفع دارند و اطلاعات دقيقي درباره رژيم غذايي، يبوست، اسهال و موضوعهاي مربوط به آن ارائه ميدهند.
بعضي از آنان آخرين درمانهاي پزشكي روز را از طريق مطالعه روزنامهها و مجلات عادي و اخيراً اينترنت به دست آورده و بسياري از داروها را بدون در نظر گرفتن سود و زيانهاي جانبي آنها مورد استفاده قرار ميدهند.
از نظر شخصيتي، آنان بيشتر عواطف منفي دارند و اغلب، افراد ناراضي و خودملامتگري هستند كه نه خودشان را دوست دارند و نه ديگران را. در دوران كودكي بيشتر در اماكن نامطلوب بزرگ شدهاند و والدين مهرباني نداشتهاند و احتمالاً سابقه تحمل خشونت فيزيكي يا سوء رفتار جنسي را ميتوان در آنها مشاهده كرد.
پزشكان نيز در حرفه خود مانند ديگران ميخواهند بيمارانشان را راضي كنند. اگر بيماري بگويد:« حتماً چيزي هست، براي اينكه هنوز درد دارم. »پزشكان همه تلاش خود را براي راضي كردن او به كار ميگيرند و دستور آزمايشهاي بيشتري را ميدهند. براي دكترها اغلب پذيرفتن آن دشوار است كه كسي تمارض كرده يا از نشانههاي دروغين شكايت كند.
نشانههاي بيماري
مهدي قراچه داغي در باره اين بيماري نظرات جالبي دارد: يا ادعايشان به كلي ساختگي است مانند اينكه بيماري بگويد از پشت درد شديد رنج ميبرد در حاليكه اين درد وجود نداشته باشد يا مبالغهآميز است؛ بهطوري كه بيمار سر درد ملايمي داشته باشد ولي بگويد ميگرن دارد.
شبيهسازي بيماري، مانند اينكه بيمار با گذاشتن شيء مصنوعي در دهان تظاهر به خونريزي كند يا از روي غرض بيماري براي خود ايجاد كند، از ديگر نشانههاي خود بيمار انگاري است. بايد توجه داشت كه اغلب بيماران ساختگي اشخاصي مانند سايرين هستند كه به مهر و محبت احتياج دارند.
تنها تفاوت آنها با اشخاص سالم در اين است كه آنها راه درست دريافت مهر و توجه را پيدا نميكنند و از اين جهت تنها راه چاره را در اين ميبينند كه بهخود آسيب بزنند و در شكل بيمار قرار بگيرند.
شيوع و سير بيماري
شيوع اين اختلال تقريباً بين ۳ تا ۱۴ درصد است كه در هر دو جنس زن و مرد به يك اندازه وجود دارد و بالاترين ميزان شيوع آن بين ۲۰ تا ۳۰ سالگي است. اين بيماري سير مزمني دارد و ممكن است چندين سال طول بكشد و حتي بيماران بستري شدنهاي مكرر و تكرار آزمايشهاي گوناگون را خواستار هستند.
آنان هيچ گاه قانع نميشوند كه بيمار نيستند، بنابراين از پزشك متنفر ميشوند و او را ترك ميكنند و نزد پزشك ديگري ميروند.
علل بيماري
دكترحسين آزاد، آسيب شناس اجتماعي علت اين بيماري را در ۳ چيز ميداند: بسياري از تجربيات ابتدايي ممكن است فرد را براي ظهور واكنشهاي خود بيمار انگاري بعدي آماده سازند.
از مهمترين آنها مواجه شدن با مدلهاي معيوب والدين و توجه بيش از اندازه والدين به آنان است. مثلاً وقتي والدين درباره سرفه يا هر چيز ديگر نگران باشند، كودك نيز به نوبهخود ميآموزد كه به اين اختلالات با اغراق بنگرد.
دوم، يك فرد مستعد، آماده تجربه واكنشهاي خودبيمارانگاري بهخصوص در سالهاي چهل و پنجاه زندگي است، زيرا مجبور است بپذيرد كه نيمي از عمر وي سپري گشته و الگوهاي زندگي او چه خوب و چه بد تعيين شدهاند. وقتي احساس ميكند كه اميدهاي او با شكست مواجه شدهاند و احتمالاً اوضاع شغلي و زناشويي خود را ناخوشايند ميبيند، واكنشهاي خودبيمارانگاري ظاهر ميشوند.
آخرين آن تقويت و تثبيت الگوي خود بيمارانگاري است. اين الگوها به فرد كمك ميكند كه از استرسها و موقعيتهاي ناخوشايند زندگي اجتناب ورزند و در عين حال از همدردي و پشتيباني ديگران بهرهمند شوند بهطور كلي، مكانيسم جابهجاسازي در اين اختلال نقش مهمي ايفا ميكند.
درمان
اين افراد معمولاً نسبت به معالجه مقاوماند، زيرا بايد به بيماري خود اعتقاد داشته باشند تا بتوانند از استرسهاي مشكل خود در زندگي اجتناب ورزند. به همين دليل وقتي به آنها گفته ميشود كه از نظر بدني سالم هستند آمادهاند كه درمان را قطع كنند.
روشهاي اصلاح رفتار و ساير روشهاي درماني جديد (بيوفيدبك) ميتوانند ابزارهاي مفيدي براي كمك به اين افراد به حساب آيند. درمان دارويي اضطراب و افسردگي در اين افراد كمككننده است و بايد ۳ ماه ادامه داشته باشد.
روان درماني نيز ميتواند مؤثر باشد ولي بسياري از اين افراد چندان اعتقادي به آن ندارند و اين درمان را كامل نميكنند. پزشكان بايد با زبان ساده و قابلفهم با آنها صحبت كنند زيرا استفاده از اصطلاحات تخصصي پزشكي آنان را مضطرب ميكند. ولي بايد بدانيم كه بهترين روش درمان، پيشگيري است.
اگر بتوانيم راههايي بيابيم كه از شدت نياز و نوميدي كه بسياري از مردم با آن روبهرو هستند بكاهيم و نياز اشخاص به توجه و محبت را مرتفع كنيم به احتمال زياد از شدت و دامنه اختلال كاسته ميشود.
يافتن بيماري در اينترنت
به گفته دكتر پور افكاري پزشكان با نوع جديدي از بيماري برخورد كردهاند به نام سايبر كونديازيس؛ يعني خودبيمارانگاري تحتتأثير اينترنت.
اين بيماري بيشتر در ميان افرادي شيوع دارد كه براي كسب اطلاعات بيشتر درباره بيماريها، بهداشت و مراقبتهاي پزشكي پاي ثابت سايتهاي اينترنتي هستند كه براي كسب آگاهي از نوع بيماريها آنها را در سايتها جستوجو ميكنند؛ اما چون شناخت صحيحي نسبت به بيماريها ندارند معمولاً علائم را اشتباه ميگيرند و گمان ميكنند دچار آن بيماري شدهاند و خود درماني ميكنند.
در اكثر موارد اين بيماري زماني رخ ميدهد كه يكي از اعضاي خانواده يا دوستي به بيماري مبتلا شده و فرد براي يافتن دليل يا درمان آن در كتابها يا مجلات و اينترنت جستوجو ميكند و بعد از مدتي به اين نتيجه ميرسد كه نشانههاي بيماري در او هم وجود دارد و دچار افسردگي و آشفتگي ميشود.
تاريخ درج: 4 خرداد 1387 ساعت 12:10 تاريخ تاييد: 5 خرداد 1387 ساعت 01:53 تاريخ به روز رساني: 5 خرداد 1387 ساعت 01:52
يکشنبه 5 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 456]