تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835736938
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(3)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(3) موضوع ديگري كه در ارتباط با اين دوره از سوي نويسنده مطرح ميگردد، نوع تأثيرگذاري نطق و طرح ارائه شده توسط مصدق بر ديدگاهها و منافع انگليسيها در ايران است. آقاي حسينيان در توضيح اين مسئله، به طرح پيشنهادی غلامحسين رحيميان -نماينده قوچان- كه در آن الغاي امتياز نفت جنوب درخواست شده بود، اشاره ميكند و خاطر نشان ميسازد: «هيچكس اين طرح را امضاء نكرد؛ چپگرايان به اميد واهي احياي امتياز نفت شمال براي شوروي و راستگرايان، به خاطر حفظ منافع انگليس حاضر نبودند به اين راحتي اين طرح را امضاء كنند. چند روز بعد دكتر مصدق در مجلس در توجيه امضا نكردن خود گفت: «نظر به اين كه هر قراردادي دو طرف دارد و به ايجاب و قبول طرفين منعقد ميشود، تا طرفين رضايت به الغا ندهند، ملغي نميشود.»(ص76) البته ناگفته نماند كه عدهاي معتقدند اعضاي فراكسيون حزب توده اين طرح را امضا كردند، اما به دليل آن كه هيچ فرد ديگري به اين جمع اضافه نشد، اين طرح به تصويب نرسيد. (گذشته چراغ راه آينده است، تاريخ ايران در فاصله دو کودتا 1332-1299، پژوهش از جامي، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ هفتم، 1381، ص213) فارغ از اين مسئله، آنچه از كلام نويسنده برداشت ميشود اين است كه مصدق «به خاطر حفظ منافع انگليس» حاضر به امضاي طرح پيشنهادي رحيميان نشد. آقاي حسينيان اظهارات شخص مصدق را در مورد واكنش انگليسيها به طرح منع امتياز نفت به نقل از كتاب «خاطرات و تألمات مصدق» شاهدي بر صدق ديدگاه خود آورده (ص76) و در پايان اين مبحث مجدداً تأكيد ورزيده است كه «مصدق در طرح خود، هيچ قصدي براي اخلال در منافع انگليس نداشت و تنها قصدش جلوگيري از منافع شوروي بود»(ص77) در اينجا براي ارزيابي اين ديدگاه نويسنده محترم، ناگزير از ارائه توضيحاتي هستيم و بدينمنظور بحث خود را با نگاهي مجدد به نطق مصدق در روز هفتم آبان 1323 در مجلس، پي ميگيريم. آقاي حسينيان درباره نطق مزبور خاطر نشان ساخته است: «دكتر مصدق پنج روز بعد در مجلس شوراي ملي نطق مفصلي ايراد نمود و ضمن آن، پاسخ كافتارادزه را داد.»(ص71) ايشان سپس بخش كوتاهي از آن نطق مفصل را كه حاوي اشارات و پيشنهاداتي به دولت شوروي می¬باشد آورده است، اما اين بخش كوتاه به هيچ وجه نميتواند معرف و بيانگر كليت موضع مصدق در آن نطق مفصل باشد. در واقع كساني كه از كليت نطق مزبور آگاه نباشند، با ملاحظه اين بخش كوتاه از آن و نيز پيغامي كه مصدق توسط ايرج اسكندري براي مقامات شوروي فرستاد، ممكن است به همان نتيجهاي كه در اين كتاب اخذ شده است برسند، بدين معنا كه در اين ماجرا تمام هدف مصدق، كوتاه كردن دست شورويها از نفت ايران بود و هيچ توجه و عنايتي به غارت سرمايه كشورمان توسط انگليسيها نداشت؛ و لذا بديهي است كه اين طيف از خوانندگان نيز چنين بينگارند كه مصدق «به خاطر حفظ منافع انگليس» دست به اينگونه اقدامات ميزد، اما اگر بخشهاي بيشتري از آن نطق مفصل مصدق را مورد لحاظ قرار دهيم ملاحظه ميشود كه واقعيت چيز ديگري بوده است. همانگونه كه پيش از اين اشاره شد، تمديد قرارداد دارسي در سال 1312 توسط دستگاه رضاخاني و تمديد مدت آن از تاريخ انقضاء - يعني 1340 به مدت 30 سال- ازجمله بزرگترين خيانتهايي بود كه توسط پهلوي اول و فراماسونهاي گرداگرد او صورت گرفت و مردم و آزاديخواهان نيز به دليل حاكميت شديد اختناق و استبداد در آن دوران، قادر به هيچگونه اعتراضي در اين زمينه نبودند و ناگزير بغض خود را در گلو نگه داشته بودند. مصدق در روز هفتم آبان 1323، بخش مهمي از نطق مفصلش را به افشاگري در مورد اين خيانت و جنايت بزرگ كه از سوي انگليس و دست نشانده آن در حق ملت ايران روا شده بود، اختصاص داد و به طور مستدل به اثبات اين مطلب پرداخت كه نقش اصلي در اين فاجعه ملي برعهده انگليسيها بوده است و رضاخان و دولتش نيز نقش آلت فعل را برعهده گرفتهاند: «سال 1931 كه ربع عايدات سال 1930 را هم نداد و فقط سيصد و هفت هزار ليره پرداخت، صداي دولت درآمد و دولت كه از كمپاني راضي نبود براي تخلفات او از قرارداد چه ميبايست ميكرد؟ برطبق امتيازنامه ميبايست «حَكم» خود را تعيين كند. اگر كمپاني از تعيين حَكم خود امتناع مينمود آن وقت قرارداد را الغاء كند. ولي دولت قبل از اين كه حكم تعيين كند و كمپاني از مقررات امتيازنامه راجع به حكميت تخلف نمايد، قرارداد را الغاء و تجديد امتياز را به او پيشنهاد كرد!! كمپاني اعتراض نمود و تقاضا كرد دولت از رويه خود صرفنظر كند. اگر دولت موافقت ميكرد، نتيجه اين بود كه قرارداد ابقاء شود و كار به حكميت خاتمه يابد و اگر مقصود كمپاني اين بود چرا در جامعه ملل اظهاري نكرد؟! پس بايد قبول نمود كه اعتراض كمپاني جدي نبود و دولت هر اقدام كه مينمود برطبق نظريات او ميكرد...». (حسين كي استوان، سياست موازنه منفي در مجلس چهاردهم، انتشارات مصدق، تهران، تجديد چاپ، 1355و1356، جلد اول، ص172-171) مصدق پس از بيان نقش انگليس در اين ماجرا، به تشريح ضرر و زياني كه از بابت تمديد قرارداد دارسي بر ملت ايران وارد آمده است، ميپردازد: «اگر امتياز دارسي تمديد نشده بود در سال 1961 به بعد دولت نه تنها به صدي 16 عايدات حق داشت بلكه صدي صد عايدات حق دولت بود... بنابراين صدي 84 از عايدات كه در 1961 حق دولت ميشود، برطبق قرارداد جديد كمپاني آن را تا 32 سال ديگر ميبرد. صد و بيست و شش ميليون ليره انگليسي از قرار 128 ريال، 000/000/128/160 ريال ميشود و تاريخ عالم نشان نميدهد كه يكي از افراد مملكت به وطن خود در يك معامله 16 بيليون و 128 هزار ريال ضرر زده باشد. و شايد مادر روزگار ديگر نزايد كسي را كه به بيگانه چنين خدمتي كند!! از تمديد مدت نه تنها دولت از اين مبلغ محيرالعقول محروم شد بلكه 20 هزار سهمي كه از اسهام شركت دارد بعد از سال 1961 بلاتكليف و معلوم نيست كه دولت انگليس كه قدرت خود را براي تمديد مدت به كاربرده حاضر شود كه از 1961 به بعد باز صاحبان اسهام صدي 84 از منافع شركت را ببرند...» (همان، ص177) آيا فريادي رساتر، مستدلتر و افشاگرانهتر از اين عليه انگليس و دست نشاندگانش در ايران، در آن زمان امكانپذير بود؟ آيا اگر «حفظ منافع انگليس» براي مصدق يك اصل بود و وي نطقها و طرحهاي پيشنهادي خود را بر اين مبنا تنظيم ميكرد، امكان داشت چنين سخنان افشاگرانهاي عليه انگليس در مجلس بر زبان آورد؟ فراموش نكنيم كه در آن زمان مصدق يكي از معروفترين و بارزترين شخصيتهاي سياسي كشور به شمار ميآمد و اظهارات و موضعگيريهاي وي، بازتاب وسيعي در جامعه مييافت؛ لذا بايد گفت اين افشاگري او در حقيقت به معناي تركيدن بغضي كهنه بود كه به شدت گلوي جامعه ايران را فشار ميداد. اين نطق را بيترديد بايد يكي از عوامل مهم و نقطه عطفي در روشنگري اذهان مردم و سياستمداران ايران و برانگيختن و شعلهور ساختن احساسات ملي عليه انگليس و امتياز استعماري تمديد شده نفت به شمار آورد. البته در آن زمان الغاي امتياز نفت جنوب به هيچ وجه امكانپذير نبود؛ چرا كه جنگ جهاني دوم هنوز با شدت تمام ادامه داشت و نيمه جنوبي كشور ما در اشغال كامل نظاميان انگليسي بود؛ به عبارت ديگر در آن شرايط، امضاي طرح پيشنهادي رحيميان، نه تنها كاري عبث و بيهوده بود، بلكه چه بسا با حساس كردن انگليسيها، آنان را به فكر اتخاذ تدابيري ميانداخت كه براي هميشه راه را بر الغاي اين امتياز و ملي شدن صنعت نفت ايران سد نمايند. بنابراين به جرئت بايد گفت عدم امضاي طرح مزبور ازسوي مصدق، كاري براستي «عاقلانه» و دورانديشانه در آن شرايط بود، كما اين كه هيچيك از رجال مذهبي- انقلابي ضدانگليسي هم در آن برهه، سخني در حمايت از طرح پيشنهادي رحيميان بر زبان جاري نساختند و كوچكترين انتقادي از مصدق به خاطر عدم امضاي اين طرح وارد نكردند. اما درباره استناد آقاي حسينيان به «روايت خود مصدق» مبني بر آن كه ارائه طرح منع اعطاي امتياز نفت از يكسو و عدم امضاي طرح پيشنهادي رحيميان از سوي ديگر، موجب «خوشحالي انگليسيها شد و بعداً در حادثهاي جبران كردند» نيز بايد گفت اين استناد هم به صورتي ناقص صورت گرفته است. مسلماً اگر نويسنده محترم بدون استناد به «روايت خود مصدق» و برمبناي تحليل شخصي خويش، چنين نتيجه ميگرفت كه اقدامات مصدق در اين برهه موجبات خوشحالي انگليسيها را فراهم آورده و آنها نيز به خاطر آنچه در راستاي تأمين منافعشان صورت گرفته بود درصدد جبران زحمات و تلاشهاي مصدق برآمدند نيازي به رجوع به سخنان مصدق در اين باره نبود، اما از آنجا كه خاطرات مصدق مبناي اين استنتاج نويسنده محترم واقع شده، بنابراين گريزي از اين نيست كه به متن اين خاطرات مراجعه كنيم و سپس به ارزيابي ديدگاه ارائه شده در اين كتاب بپردازيم. ابتدا ببينيم آقاي حسينيان چگونه به روايت اين ماجرا پرداخته است: «ماجرا اين بود كه مصدق در جلسهاي مجلس را «دزدگاه» توصيف كرد و نمايندگان در پاسخ خود او را دزد خواندند. مصدق قهر كرد و مجلس را ترك گفت. به گزارش مصدق روز بعد (14/12/1323) «اول وقت مصطفي فاتح معاون شركت نفت ايران و انگليس به من تلفن كرد و گفت فردا 15 اسفند عدهاي شما را به مجلس خواهند برد... عصر همان روز هم اديب فرزند اديبالممالك فراهاني شاعر معروف از طرف كلنل فريزر نزد من آمد و همينطور پيام آورد كه باز مزيد تعجب گرديد.» روز بعد عدهاي به منزل مصدق آمدند و وي را با احترام به مجلس بردند. مصدق معتقد است با اين اقدام «شركت مزبور ميخواست در ازاي مخالفت من با پيشنهاد كافتارادزه و نيز براي طرح منع امتياز نفت كه به مجلس پيشنهاد كردم از من قدرداني كند.»(ص77-76) البته بايد گفت اگر آنچه را در اينجا آمده است ملاك بگيريم، چندان استبعادي ندارد كه چنان نتيجهاي كه نويسنده محترم اخذ كرده و به نوعي ارتباط و تعامل مثبت ميان مصدق و انگليسيها را باز نمايانده است، صحيح به نظر رسد. اما با مطالعه متن كامل اظهارات مصدق در اين زمينه، مسئله، صورت ديگري به خود خواهد گرفت. بدين منظور بايد به جاي علامت سه نقطه (...) در متن مورد استناد نويسنده محترم، اين عبارات را قرار داد: «كه من چيزي نگفتم و مذاكرات خاتمه يافت و بعد به خود ميگفتم كه با شركت نفت ارتباطي ندارم كه به من اين تلفن را كردهاند و به هواخواهي من قيام نمودهاند. من هر عملي كه كردهام روي صلاح و مصلحت مملكت نمودهام» (خاطرات و تألمات مصدق، به قلم دكتر محمد مصدق، به كوشش ايرج افشار، انتشارات علمي، 1365، ص131) بنابراين مصدق بر اين نكته تأكيد ميورزد كه اقدامات وي صرفاً مبتني بر «صلاح و مصلحت مملكت» بوده و نه «به خاطر حفظ منافع انگليس» و لذا از اين كه چنين ارتباطي با وي از سوي عوامل انگليس گرفته شده است، متعجب ميشود. نكتهاي كه بايد به آن توجه داشته باشيم آن است كه در اين ماجرا، ارتباط يكطرفه از سوي انگليسيها با مصدق برقرار شده و نه ارتباط دوطرفه و متقابل. اتفاقاً مصدق در ادامه بيان اين ماجرا، به قصد خود مبني بر زدودن هرگونه زمينهاي كه شائبه ارتباط متقابل ميان آنها را در اذهان فراهم آورد، اشاره ميكند كه البته اين بخش از سخنان وي نيز در كتاب حاضر نيامده است: «... از طرف كلنل فريزر نزد من آمد و همين طور پيام آورد كه باز مزيد تعجب گرديد و فكر ميكردم با كساني كه از طرف شركت نفت جنوب و وابستهي نظامي سفارت انگليس ميآيند چه بگويم و چه رويهاي اتخاذ كنم. نظر به اين كه در اين مملكت احزاب مؤثر و مهمي نيست و ابتكار در بسياري از موارد دست سياست خارجي است تصميم گرفتم اگر واردين كساني باشند منسوب به سياست خارجي از خانه حركت نكنم والا نسبت به آن عده از مردمي كه صرفاً روي احساسات و علاقه به امور اجتماعي به خود زحمت ميدهند و به خانهي من ميآيند توهين ننمايم.»(خاطرات و تألمات مصدق، ص132-131) اين تصميم مصدق نيز ميرساند كه وي در صدد بوده است انگليسيها را از دستيابي به اهداف سياسيشان از برقراري اين ارتباط يك سويه ناكام گذارد. اما عليرغم اين، هنگامي كه نويسنده محترم در كتاب خويش خاطر نشان ميسازد مصدق معتقد است با اين اقدام «شركت مزبور ميخواست در ازاي مخالفت من با پيشنهاد كافتارادزه و نيز براي طرح منع امتياز نفت كه به مجلس پيشنهاد كردم از من قدرداني كند.»(ص77) تلويحاً اين ديدگاه را به ذهن خواننده متبادر ميسازد كه مصدق خود اذعان دارد و «معتقد است» خدمتي به انگليسيها كرده است و آنان نيز درصدد جبران آن برآمدهاند؛ لذا ارتباطي دوسويه در كار بوده است. حال آن كه اگر به متن اظهارات مصدق مراجعه كنيم متوجه ميشويم كه وي درباره «تعبير»هايي كه در ميان مردم راجع به اين موضوع وجود دارد و عدهاي «عقيده داشتند كه شركت مزبور ميخواست... از من قدرداني كند».(خاطرات و تألمات مصدق، ص133) سخن ميگويد و آن را بيشتر منطبق بر حقيقت ميشمارد، نه آن كه رأساً قائل به اين باشد كه خدمتي را به انگليسيها انجام داده و باعث خوشحالي آنان گرديده است و طبعاً آنها هم دست به اقدام تشكرآميز و جبران كنندهاي زدهاند. اينك بايد ديد ارتباط يك سويهاي كه از طرف شركت نفت به نمايندگي مصطفي فاتح با مصدق برقرار ميشود، چه دليلي ميتوانست داشته باشد. براي اين منظور بايد شرايط سياسي كشور را در اين دوران در نظر بگيريم و تكرار كنيم كه پس از شكلگيري جبهه متفقين در مقابل فاشيسم، موقتاً رقابتها و خصومتهاي ميان سوسياليسم و كاپيتاليسم به كنار نهاده شد و دوراني از همكاريهاي تنگاتنگ و حياتي ميان آنان آغاز گرديد. طبعاً پس از ورود نيروهاي متفقين از شمال و جنوب به خاك ايران و فرار رضاشاه و بازشدن فضاي كشور كه به از سرگيري تلاش و فعاليت نيروها و عناصر سياسي انجاميد، روابط كلي و همكاري انگليسيها و شورويها در داخل ايران نيز در يك مسير دوستانه ادامه مييابد، اما اين به معناي آن نيست كه هر يك از طرفين، براي آينده خود در ايران، برنامههاي خاصي را دنبال نكنند. از جمله مهمترين اين برنامهها، عضوگيري از ميان نيروهاي سياسي فعال و به وجود آوردن پايگاههاي سياسي داخلي براي خود بود. البته انگليسيها در اين زمينه به شدت از شورويها جلو بودند، چرا كه به واسطه حضور ديرينهشان پيوندهاي گسترده و مستحكمي را با برخي از خاندانهاي پرنفوذ و نيز سياستمداران گوناگون برقرار ساخته و به ويژه از فرصت طلايي غيبت روسها در ايران پس از انقلاب سوسياليستي 1917 حداكثر بهرهبرداري را كرده بودند. بديهي است حضور ديكتاتور دست نشاندهاي به نام رضاشاه نيز زمينه را براي پيشبرد اهداف انگليس در ايران به نحو اكمل فراهم ساخته بود، اما عليرغم اين همه، شورويها نيز در برهه پس از شهريور 20، از وضعيت مناسبي در ايران برخوردار بودند، چرا كه پس از سقوط ديكتاتوري سياهي كه وابستگي آن به انگليس براي همگان محرز بود، افكار عمومي به شدت عليه انگليسيها تحريك شده بود و از سوي ديگر شعارهاي فريبنده سوسياليستي - به ويژه آن كه بر جنبههاي سياسي و اقتصادي آن تأكيد عمدهاي صورت ميگرفت- در آن شرايط براي اقشار زيادي از مردم، جاذبه فراواني داشت. بنابراين در اين برهه، يعني از 20 شهريور 1320 تا پايان جنگ جهاني دوم يعني شهريور 1324، حالتي از همكاري و رقابت ميان انگليس و شوروي در ايران برقرار است و بسياري از مسائل سياسي و اجتماعي در كشور ما نيز كاملاً تحت تأثير اين وضعيت جريان دارد. در چنين فضا و شرايطي، «مصطفي فاتح»، يعني بالاترين مقام ايراني در شركت نفت، در جهت تحكيم پايههاي سياسي انگليس در ايران از طريق عضوگيري از ميان نيروهاي سياسي پير و جوان، نقش بسيار فعال و بارزي را ايفا ميكند. بزرگ علوي، كه همراه با جمعي ديگر از نيروهاي چپ در سال 1316 توسط دستگاه پليسي رضاشاه دستگير شد و در زمره گروه معروف به «53 نفر» مدت چهار سال را در زندان گذراند، در خاطرات خود به تلاش فاتح در جذب نيرو حتي از ميان طيف چپ اشاره دارد: «وقتي كه اوضاع رضاخان به هم خورد و داشت ميرفت، يكي از اولين كساني كه به ديدن من به زندان آمد «نوشين» بود. نفر اول «مصطفي فاتح» بود. وقتي «رضا سميعي» رئيس شهرباني شده بود، فاتح آمد به من گفت، تو هم مرخص ميشوي.»(خاطرات بزرگ علوي، به كوشش حميد احمدي، تهران، انتشارات دنيای کتاب، 1377، ص178) فاتح پس از آزادي بزرگ علوي نيز همچنان ارتباطش را با وي حفظ ميكند و اين در حالي است كه نه تنها خود بزرگ علوي، بلكه پدر و بويژه برادرش مرتضي علوي از نامداران طيف چپ به شمار ميآمدند: «مثلاً وقتي ميديدم كه مصطفي فاتح با اتومبيلش ميآمد به خانه ما و به ديدنم و چند ساعت مينشست و با هم صحبت ميكرديم، خوشحال ميشدم.»(همان،ص240) اين مسئله نشان ميدهد كه در آن شرايط- بويژه اين كه حزب توده توسط شورويها در ايران پايهگذاري شده و بسرعت در حال گسترش بود- جذب نيرو تا چه حد براي انگليسيها اهميت داشت و لذا فاتح حتي براي جذب يك نيروي سياسي تا چه حد وقت و انرژي صرف ميكرد. جالب اينجاست كه فاتح دامنه فعاليت خود را در اين زمينه حتي تا عمق نيروهاي وابسته به شوروي نيز ميكشاند: «مسئله عمده پيدا كردن كار بود. به چند جا سر زدم... در همين ضمن، سر و كله فاتح پيدا شد. مصطفي فاتح يك شب ما را به خانهاش دعوت كرد. در اين شب ايرج اسكندري، رادمنش، دكتر بهرامي و برادر دكتر بهرامي و ميس لمبتون هم بود.»(همان، ص241) لازم به گفتن نيست اشخاصي كه در اينجا از آنها نام برده ميشود از جمله مهمترين اعضاي بعدي حزب توده به شمار ميآيند، به طوري كه رادمنش نزديك به ربع قرن، دبيركلي اين حزب وابسته به شوروي را برعهده گرفت. به هر حال در همين جلسه، بزرگ علوي به پيشنهاد خانم لمبتون، به عنوان مسئول بررسي اخبار جنگي راديو متفقين، مشغول كار در «ويكتوري هاوس» ميشود كه البته در اين زمينه، موافقت دوستان چپ خود را نيز داشته است: «من براي قبول چنين كاري با دوستانم صحبت كردم و آنها هم تأييد كردند. بنابراين اين خاصيت من است كه از اول و بعدها شما خواهيد ديد، توي «ويكتوری هاوس» كار ميكردم و عضو حزب توده هم بودم.»(همان، ص244) مصطفي فاتح سپس گام ديگري به جلو ميگذارد و در چارچوب همكاري نيروهاي ضدفاشيست، در شكلگيري روزنامه «مردم» با حزب توده مشاركت ميجويد كه البته بعدها بر سر اختلافاتي از يكديگر جدا ميشوند و فاتح مستقلاً «حزب همرهان» را شكل ميدهد. غرض از بيان اين مطالب، روشن شدن نقش فاتح در آن مقطع در جذب نيروهاي سياسي به جناح انگليس بود و بويژه قرارداشتن ميس لمبتون در كنار وي، حاكي از اهميتي است كه انگليسيها براي اين كار قائل بودند. بدين ترتيب ميتوانيم نگاه واقعبينانهتري به تماس يك طرفه مصطفي فاتح با مصدق و تعجب مصدق از اين تماس داشته باشيم. در واقع انگليسيها كه از استعداد و توان مصدق در افشاي جنايات استعمار انگليس در حق ملت ايران و برانگيختن احساسات ملي در اين زمينه آگاه بودند، مترصد آن بودند كه با شيوههاي خاص، مصدق را به سمت خود جلب يا دستكم به نوعي او را «نمكگير» كنند كه كمترين آسيب از جانب وي متوجه آنها باشد. واقعه برخورد لفظي ميان مصدق و نمايندگان مجلس در 13 اسفند 23 اين زمينه و بهانه را براي آنها مهيا ساخت و عامل اصلي آنها براي اين امور يعني مصطفي فاتح دست به كار شد كه البته سرانجام هم طَرفي از اين كار نبست. به هر حال در مجموع بايد گفت اقدامات مصدق در مجلس چهاردهم اعم از نطقها و اظهار نظرها و نيز ارائه طرح منع اعطاي امتياز نفت، از جمله مهمترين تلاشها در جهت آغاز حركت مردم ايران براي تأمين حقوق حقه خويش در مسئله نفت به شمار ميآيد و ارج و قدر اين كار را نبايد ناديده گرفت. منبع:www.dowran.ir ادامه دارد...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1481]
صفحات پیشنهادی
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(3)
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(3)-نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(3) موضوع ديگري كه در ارتباط با اين دوره از سوي نويسنده مطرح ميگردد، نوع تأثيرگذاري نطق ...
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(3)-نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(3) موضوع ديگري كه در ارتباط با اين دوره از سوي نويسنده مطرح ميگردد، نوع تأثيرگذاري نطق ...
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1)
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) كتاب «بازخواني نهضت ملي ايران» به قلم .... 3. نيروهاي مذهبي قبل از همه، انديشه آزاد كردن نفت از زير سلطه اجانب را مطرح ساختند. 4.
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) كتاب «بازخواني نهضت ملي ايران» به قلم .... 3. نيروهاي مذهبي قبل از همه، انديشه آزاد كردن نفت از زير سلطه اجانب را مطرح ساختند. 4.
تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت ایران
تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت ایران نويسنده:محمدجمال خلیلیان چکیده: با كشته شدن ... (3) البته ممكن است گفته شود: گرچه تصویب طرح پیشنهادیدكتر مصدق در ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) نويسنده محترم دومين گام در جريان ملي شدن .
تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت ایران نويسنده:محمدجمال خلیلیان چکیده: با كشته شدن ... (3) البته ممكن است گفته شود: گرچه تصویب طرح پیشنهادیدكتر مصدق در ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) نويسنده محترم دومين گام در جريان ملي شدن .
نقد انديشه ترقي در ايران
نقد انديشه ترقي در ايران نويسنده: موسي نجفي در اين گفتار انديشه ترقي در ايران ... از ميرزا ابوالحسن خان ايلچي نام برد كه نماينده ايران در كشورهاي خارجي بود.3ـ گروه ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) كتاب «بازخواني نهضت ملي ايران» به قلم .
نقد انديشه ترقي در ايران نويسنده: موسي نجفي در اين گفتار انديشه ترقي در ايران ... از ميرزا ابوالحسن خان ايلچي نام برد كه نماينده ايران در كشورهاي خارجي بود.3ـ گروه ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) كتاب «بازخواني نهضت ملي ايران» به قلم .
كتاب «عقل و بحث» نقد ميشود
به طور مثال در فلسفه نفس آنقدر كتاب و مجلات نوشته شده است اما وقتي نگاه ميكنيد ... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(2) نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(2) .
به طور مثال در فلسفه نفس آنقدر كتاب و مجلات نوشته شده است اما وقتي نگاه ميكنيد ... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(2) نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(2) .
نقد كتاب«پاسخ به تاريخ» (3)
نقد كتاب«پاسخ به تاريخ» (3) پس از ماجراي آذربايجان، نوبت به ماجراي ملي شدن صنعت نفت ميرسد كه شاه ضمن ... آنچه كار را بر ملت ايران در اين نهضت حقطلبانه بيش از پيش دشوار ميساخت، حضور انبوهي از ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) ...
نقد كتاب«پاسخ به تاريخ» (3) پس از ماجراي آذربايجان، نوبت به ماجراي ملي شدن صنعت نفت ميرسد كه شاه ضمن ... آنچه كار را بر ملت ايران در اين نهضت حقطلبانه بيش از پيش دشوار ميساخت، حضور انبوهي از ..... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) ...
نقد کتاب چهارده سال رقابت ایدئولوژیك شیعه در ایران
26 مه 2008 – نقد کتاب چهارده سال رقابت ایدئولوژیك شیعه در ایران نويسنده:مصطفی جوان* ... اسلام در تاریخ معاصر ایران، ماجراهای آغاجری، بازخوانی نهضت ملی، مقدمه و تصحیح ... خاصی بخشیده است.3- از نقاط مثبت كتاب حضور محقق در متن میباشد.
26 مه 2008 – نقد کتاب چهارده سال رقابت ایدئولوژیك شیعه در ایران نويسنده:مصطفی جوان* ... اسلام در تاریخ معاصر ایران، ماجراهای آغاجری، بازخوانی نهضت ملی، مقدمه و تصحیح ... خاصی بخشیده است.3- از نقاط مثبت كتاب حضور محقق در متن میباشد.
رودست خواننده از نویسنده
رودست خواننده از نویسنده-کتاب - نگاهی به مجموعه داستان سهشنبه قرقی، نوشته فرزام ... 3- در سهشنبه قرقی با طنزی ظریف در همه داستانها و تعلیقی داستانی، روایتی نو از ... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) نويسنده محترم دومين گام در جريان ملي شدن .
رودست خواننده از نویسنده-کتاب - نگاهی به مجموعه داستان سهشنبه قرقی، نوشته فرزام ... 3- در سهشنبه قرقی با طنزی ظریف در همه داستانها و تعلیقی داستانی، روایتی نو از ... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(4) نويسنده محترم دومين گام در جريان ملي شدن .
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3)
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3)-نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) نكته ديگري كه بزرگ ... نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) .... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) ...
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3)-نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) نكته ديگري كه بزرگ ... نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) .... نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) ...
بازخواني حقارت رژيم پهلوي و غارت منافع ملي ايران در خاطرات ...
بازخواني حقارت رژيم پهلوي و غارت منافع ملي ايران در خاطرات سفراي امريکا و ... دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران اشاره اين مقاله به نقد کتاب خاطرات دو سفير به قلم ويلي. ... تحولات جاري و راهيابي براي خنثي کردن نهضت اسلامي مردم ايران مي پرداخت. ... (3) از سوي ديگر، پارسونز نيز به اين مسئله اذعان دارد که عمده فعاليت هاي سفارت اين ...
بازخواني حقارت رژيم پهلوي و غارت منافع ملي ايران در خاطرات سفراي امريکا و ... دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران اشاره اين مقاله به نقد کتاب خاطرات دو سفير به قلم ويلي. ... تحولات جاري و راهيابي براي خنثي کردن نهضت اسلامي مردم ايران مي پرداخت. ... (3) از سوي ديگر، پارسونز نيز به اين مسئله اذعان دارد که عمده فعاليت هاي سفارت اين ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها