تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805499309
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) نكته ديگري كه بزرگ علوي برآن تأكيد ميورزد، نقش عبدالصمد كامبخش در لو دادن افرادي به عنوان اعضاي گروه 53 نفر و همچنين اقدامات بعدي وي در قالب يكي از اعضاي كميته مركزي حزب توده است. به طور كلي كامبخش از جمله افرادي به شمار ميآيد كه بحثهاي بسياري حول شخصيت سياسي وي به لحاظ وابستگي عميق به شوروي وجود داشته و دارد. از نظر بزرگ علوي هيچ شك و شبههاي در اين كه كامبخش عامل لو رفتن اعضاي گروه 53 نفر بوده است وجود ندارد و بويژه توصيف وي از حالت كامبخش در دادگاه كه آن را به «سوسك» تشبيه كرده و در مقابل، سينه سپر كردن دكتر اراني در هنگام قرائت دادخواست توسط دادستان (ص 221)، حكايت از نقش قطعي كامبخش در اين زمينه دارد. اما گذشته از اين مسئله، آنچه در خاطرات بزرگ علوي ميتواند عبرتانگيز باشد، نحوه برخوردي است كه به هنگام تأسيس حزب توده و ورود كامبخش به كادر كميته مركزي آن با فشار روسها، از سوي ديگر اعضاي اين حزب صورت گرفت. بنا به گفته بزرگ علوي - و همچنين غالب اعضاي حزب توده- در همان زمان تقريباً تمامي سران حزب توده نگاهي كاملاً منفي به كامبخش داشتند و حتي ابتدا از پذيرش وي به كميته مركزي خودداري كردند، اما هنگامي كه فشار و بلكه دستور حزب كمونيست شوروي و در واقع يك اراده خارجي بر ورود اين فرد به حزب توده قرار گرفت، همگي به دلايل مختلف و به عبارت بهتر با توجيهات گوناگون، اين مسئله را پذيرفتند و از خود واكنش متناسب ارائه ندادند. حتي بزرگ علوي كه مدعي است در ابتدا به هيچ وجه حاضر به پذيرش اين مسئله نبوده و تهديد به استعفا نيز كرده است به محض برخورد با توجيهات دوستانش، از موضع خود عقبنشيني و به وضعيت موجود تمكين ميكند: «بعد از دو ماه آمد و ديديم كه كامبخش پيدايش شده و نه به عنوان يك تودهاي عادي... بعد شنيدم كه در كميته مركزي هم هست. به رادمنش گفتم: رادمنش اين چيه؟ او گفت از من كاري برنيامد. گفتم: يعني چه از تو كاري برنيامد؟ گفت: كار دست آنهايي است كه بايد باشد. گفتم: يعني روسها. گفت: بله، صبر كن و درز بگير اين را. صبر كن تا موقعش برسه. گفتم من استعفا ميدهم... رادمنش گفت: اين كار را نكن. اگر تو اين كار را بكني به تو ميچسبانند كه انگليسيها گفتند. اين صلاح تو نيست و من در حزب ماندم... ايرج اسكندري گفت: آقا، باشه از او كاري برنمياد، ما كه آنجا هستيم و ما نميگذاريم كه دست او باشه. اين بزرگترين نظر اسكندري، واقعيات تاريخي حاكي از آن است كه نه تنها كامبخش توانست خط خود را در حزب توقيت كند بلكه موفق به گسترش و تعميق آن نيز شد و ديگر اعضاي حزب را كه چه بسا به اندازه او در آن زمان داراي وابستگيهاي سياسي به بيگانه نبودند، به اين مسير كشانيد و در عمق آلودگي تبعيت از بيگانگان و تبديل شدن به مجري فرامين آنها و زير پا نهادن منافع ملي به بهاي حفظ منافع ديگران، فرو برد. بزرگ علوي اگرچه پس از دهها سال از اين واقعه، اظهار تأسف شديد و حسرتباري از عدم اجراي تصميم آن زمان مبني بر ترك حزب توده ميكند، اما اينك اين تأسف و حسرت چه سودي در بر دارد؟ به هر حال تجربه تلخ بزرگ علوي براي تمامي دستاندركاران امور سياسي اين درس و عبرت بزرگ را به همراه دارد كه وابستگي به بيگانه و نگاه به بيرون، هرچند در ابتدا اندك و ضعيف باشد، اما بتدريج ميتواند به شرايطي بينجامد كه چارهاي جز در خدمت بيگانه بودن در پيش روي آنان قرار ندهد. تهي شدن چنين نيروهايي از انگيزههاي مبارزاتي و قرار گرفتن آنها در جهت تأمين منافع شخصي در چارچوب فعاليتهاي حزبي، از جمله عوارضي است كه وابستگي به بيگانه در پي دارد. نه تنها در خاطرات بزرگ علوي، بروز اينگونه حالات و روحيات در اعضاي كميته مركزي حزب توده مورد توجه قرار گرفته، بلكه در اكثر خاطرات اعضاي اين حزب، ميتوان بوضوح نبرد برسر قدرت يا كسب امتيازات ويژه و رفتارهاي مشابه را بويژه به هنگام حضور رهبريت حزب در خارج كشور مشاهده كرد. در اين زمينه آنچه در خاطرات بزرگ علوي جلب توجه ميكند، تفاوت ميان رفتار دكتر بهرامي هنگامي كه هنوز يك نيروي ملي- اگرچه با تفكرات سوسياليستي- به شمار ميآمد با زماني است كه حزب توده در منجلاب وابستگي به شوروي غرق شده بود: «دكتر بهرامي را خيلي شكنجه دادند. شب تا صبح شكنجه و سه روز به او گرسنگي دادند و آثار [نامفهوم] او چيزي نداشت كه بگه. تنها ميتوانست بگويد كه با دكتر اراني دوست بود. از او چيزي در نياوردند. من اين موضوع را از اين جهت ميگويم كه همين دكتر بهرامي وقتي بعدها حزب توده لو رفت ... آمد پشت راديو و به طور مفتضحي تمام تقصيرها را به عهده خودش گرفت و توصيه كرد [به اعضاي حزب] كه هر چه داريد بگوييد و نفرتنامه بنويسيد و مرخصتان كنند. اين نشان داد كه اين مرد آهنين، در اين دوره از موم هم نرمتر شده بود يعني وقتي ايمانش را در بيست سال بعد از دست داده بود، ديگر تحمل هيچگونه زجر و مصيبت و دردي را نداشت.» (ص211-212) اين ماجرا مربوط به زماني ميشود كه دكتر بهرامي سمت دبير كلي حزب را در ايران برعهده داشت و بدين لحاظ از اطلاعات درون سازماني گستردهاي برخوردار بود كه همگي را در اختيار رژيم شاه قرار داد. به گفته كيانوري نيز دكتر بهرامي بلافاصله پس از دستگيري اقدام به لو دادن محل اعضاي حزب كرد: «دكتر بهرامي منزل دو نفر را ميدانست و بلافاصله بعد از دستگيري اين دو محل را نشان داد. يكي منزل امانالله قريشي – كه در آن زمان مسئول كميته ايالتي تهران بود- و ديگري منزل مهندس علوي. خلاصه بهرامي- كه دبير كل حزب در ايران بود- هر اطلاعي كه از گذشته و حال خود داشت، داد.» (ص346) علاوه بر وي دكتر مرتضي يزدي و همچنين نادر شرميني از اعضاي بلندپايه حزب نيز نه تنها پس از دستگيري اطلاعات خود را در اختيار رژيم قرار دادند، بلكه اقدام به همكاريهاي گسترده نيز با آن كردند كه در خاطرات اعضاي حزب مضبوط است. به هرحال آنچه از حزب توده پس از دستگيري گسترده اعضاي آن در ايران در فاصله سالهاي 32 الي 34 باقي ماند، جز يك هسته وابسته مسلوبالاراده در خارج كشور و تحت نظارت و اختيار حزب كمونيست شوروي نبود و همين مسائل دلزدگي شديد بزرگ علوي را از اين حزب به وجود آورد. توصيف وي از وضعيت حزب و اعضاي آن در خارج كشور، روشنگر بسياري از مسائل است: «اول آنكه شور و هيجاني كه من در ابتدا داشتم، تدريجاً در اثر سير حوادث آلمان و اروپا و شوروي، اينها در من نشست كرده بود. اين دوره اول بود كه من همه چيز را به حساب رنگين و خوب و خوشور ديدم. بعد، وضع داخلي حزب توده كه در دو پلنومشان به اصطلاح شركت كردم و چطور اينها به جون همديگر افتاده بودند و فقط راجع به كار و زندگي و منزل و كي بهتر داره يا بدتر داره، بحث ميشد و گاهي هم خط روي كارهاي ناشايسته يكديگر ميكشيدند. مثلاً در اين كنفرانسها هيچوقت معلوم نشد كه اين كامبخش تا چه اندازه در اين دسته 53 نفر دخالت داشته، اين مسائل اساسي گاهي پردهپوشي ميشد. سوم اين كه پس از چندين سال توقف در آلمان در محيط دانشگاه و ديدن كساني كه اصلاً مدرسه متوسطه نديده بودند و كساني كه يك وكيلباشي در ايران بودند، در اثر همكاري با پليس اين كشور، درجه دكترا گرفتند، آن هاله تقدس شكست و من به حدي از اين وضع بيزار شده بودم كه ميكوشيدم خودم را از اين هچل نجات بدهم.» (صص318-317) رقابتها و تضادهاي دروني حزب توده تا پس از انقلاب نيز ادامه يافت و از طرف ديگر وقوع انقلابي با شكوه توسط مردم مسلمان ايران كه فرياد استقلال و آزادي را سرميدادند و موفق به سرنگوني رژيم وابسته پهلوي شده بودند نيز نتوانست قيد و بندهاي وابستگي سياسي و حزبي و عقيدتي را از پاي اين حزب باز كند و اعضاي آن همچنان در روند وابستگي، به مسير خود ادامه دادند. در چنين شرايطي، كنار زده شدن ايرج اسكندري از دبير اولي حزب و جانشيني كيانوري به جاي وي به دستور حزب كمونيست شوروي، تضاد در كادر رهبري اين حزب را تشديد كرد. بزرگ علوي ماجراي كنار گذارده شدن اسكندري را به نقل از خود وي اينگونه بيان ميكند: «از او پرسيدم كه بركناري تو از رهبري [دبير اولي حزب] چگونه بوده است؟ گفت: به مناسبت تشكيل كنفرانسي از سران احزاب كمونيست در بلغارستان، در آنجا بودم و با «پاناماريف» نشستي داشتم... در اين گفتگو با «پاناماريف» هيچ صحبت از بيوفايي و بيلطفي نبود. در جلسه هيئت اجرائيه [حزب توده] غلام يحيي دانشيان، مخالف جدي كيانوري، ناگهان كاغذي از جيب درآورد كه ايرج بركنار شود و كيا سركار بيايد...» (ص366-365) البته اسكندري براي اين بركناري، اقدام به دليل تراشي ميكند كه قابل قبول نيست: «اينها حرفهاي ايرج است كه ميگويد: نيروهاي شوروي در مرز آماده هجوم به ايران بودند. پس ضرورت ايجاب ميكرد كه كسي نقشه آنها را اجرا كند و زمام امور حزب توده را در دست گيرد و در صورت لزوم اداره قسمت اشغال ايران توسط شوروي را در دست داشته باشد. ايرج اسكندري اقرار كرد كه او براي اينگونه مأموريتها آمادگي ندارد.» (ص366) همانگونه كه ميدانيم اگرچه در آن هنگام بويژه از سوي دستگاههاي تبليغاتي غربي، بر خطر نفوذ و تسلط كمونيسم برايران تأكيد بسياري ميكردند، اما انقلاب اسلامي با برخورداري از پشتوانه عظيم معنوي و مردمي، از چنان قدرت و صلابتي برخوردار بود كه به هيچ رو اجازه مداخله بيگانگان در امور كشور را نميداد. بعلاوه، وضعيت ژئوپلتيك منطقه نيز از چنان حساسيتي برخوردار بود كه مداخله نظامي روسها و اشغال بخشي از خاك ايران را بكلي منتفي ميساخت. بنابراين به نظر ميرسد آنچه اسكندري دراين زمينه بيان داشته، جز تلاش براي پرده كشيدن بر چهار دهه وابستگي خود به بيگانگان نبوده است. حتي اقدام نافرجام او براي تشكيل «حزب دمكراتيك مردم ايران» نيز اگرچه با ادعاي استقلالطلبي از روسها صورت گرفت (ص 378) اما جز يك رقابت با كيانوري به شمار نميآمد و عري از جوهره واقعي استقلالطلبي بود. به طور كلي خاطرات بزرگ علوي را بايد تجربهها و آموزههاي زندگي شخصي دانست كه در پايان مسير حركت سياسي خود، جز پشيماني و حسرت در كولهبار ندارد. خاطرات وي كه حيات سياسي خود را برمبناي شور و شوق اوليه و فضاي فريبنده سالهاي نخست دهه 20 با حزب وابسته توده گره زد، هشداري است براي تمامي آنها كه در مسير سياست قدم برميدارند. براستي كه در دنياي ما عبرتها فراوانند، اما آيا عبرت گيرندگان نيز فراوانند؟ منبع:www.dowran.ir
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 907]
صفحات پیشنهادی
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3)
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3)-نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) نكته ديگري كه بزرگ علوي برآن تأكيد ميورزد، نقش عبدالصمد كامبخش در لو دادن افرادي به عنوان اعضاي ...
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3)-نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) نكته ديگري كه بزرگ علوي برآن تأكيد ميورزد، نقش عبدالصمد كامبخش در لو دادن افرادي به عنوان اعضاي ...
خاطرات تلخ را دوره نکن
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3)-نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) نكته ديگري كه بزرگ علوي برآن ... رادمنش گفت: اين كار را نكن. ... به هر حال تجربه تلخ بزرگ علوي ...
نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3)-نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) نكته ديگري كه بزرگ علوي برآن ... رادمنش گفت: اين كار را نكن. ... به هر حال تجربه تلخ بزرگ علوي ...
نقد يك كتاب و پاسخ نقد
نقد يك كتاب و پاسخ نقد نويسنده:على حسن بيگى1 اشارهدر سال هاى اخير، تلاش ... و دوران حكومت امام(عليه السلام) دوران فتنه است; 3ـ از نظر فضيلت و برترى، عثمان ..... نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2)-نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2) به طور كلي در خاطرات ...
نقد يك كتاب و پاسخ نقد نويسنده:على حسن بيگى1 اشارهدر سال هاى اخير، تلاش ... و دوران حكومت امام(عليه السلام) دوران فتنه است; 3ـ از نظر فضيلت و برترى، عثمان ..... نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2)-نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2) به طور كلي در خاطرات ...
يادي از بزرگ علوي دركانون ادبيات ايران
يادي از بزرگ علوي دركانون ادبيات ايران به گزارش خبرنگار فرهنگي ايرنا در اين برنامه، صاحب نظران و استادان ادبيات به نقد و بررسي كتاب بررسي تاريخ ادبيات ...
يادي از بزرگ علوي دركانون ادبيات ايران به گزارش خبرنگار فرهنگي ايرنا در اين برنامه، صاحب نظران و استادان ادبيات به نقد و بررسي كتاب بررسي تاريخ ادبيات ...
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(3)
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(3) موضوع ديگري كه در ارتباط با اين دوره از سوي .... خاطرات بزرگ علوي، به كوشش حميد احمدي، تهران، انتشارات دنيای کتاب، 1377، ...
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(3) موضوع ديگري كه در ارتباط با اين دوره از سوي .... خاطرات بزرگ علوي، به كوشش حميد احمدي، تهران، انتشارات دنيای کتاب، 1377، ...
نقد كتاب »خاطرات يك شورشي ايراني« (3)
نقد كتاب »خاطرات يك شورشي ايراني« (3)-نقد كتاب »خاطرات يك شورشي ايراني« (3) ... صحبتش گذشته بود كه ناگهان آن را قطع كرد و گفت: كارهاي بزرگ در پيش داريم. .... محمود، وقتي كه تهران را گرفتي در خيابان طالقاني به ساختمان بنياد علوي ميروي.
نقد كتاب »خاطرات يك شورشي ايراني« (3)-نقد كتاب »خاطرات يك شورشي ايراني« (3) ... صحبتش گذشته بود كه ناگهان آن را قطع كرد و گفت: كارهاي بزرگ در پيش داريم. .... محمود، وقتي كه تهران را گرفتي در خيابان طالقاني به ساختمان بنياد علوي ميروي.
بزرگ علوی
ش برلين بزرگ علوی نويسنده نو پرداز ايرانی دوره معاصر در سال1283 ه. ... معروفترين كتاب بزرگ علوی رمان (چشمهايش) است كه ظاهرا با الهام اززندگانی و شاهكارهای ... ،خاطرات بزرگ علوی،روايت ،سالاریها ،نامههای برلن: از بزرگ علوی در دوران اقامت در آلمان . ... 2- دستغيب، عبدالعلی: نقد آثار بزرگ علوی، فرزانه 1358، 3- علوی، بزرگ: موريانه، ...
ش برلين بزرگ علوی نويسنده نو پرداز ايرانی دوره معاصر در سال1283 ه. ... معروفترين كتاب بزرگ علوی رمان (چشمهايش) است كه ظاهرا با الهام اززندگانی و شاهكارهای ... ،خاطرات بزرگ علوی،روايت ،سالاریها ،نامههای برلن: از بزرگ علوی در دوران اقامت در آلمان . ... 2- دستغيب، عبدالعلی: نقد آثار بزرگ علوی، فرزانه 1358، 3- علوی، بزرگ: موريانه، ...
نقد كتاب«پاسخ به تاريخ» (1)
نقد كتاب«پاسخ به تاريخ» (1) كتاب «پاسخ به تاريخ» نوشته محمدرضا پهلوي از جمله آثاري است كه چاپ جديد آن در 1385 در 460 صفحه ..... نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) ...
نقد كتاب«پاسخ به تاريخ» (1) كتاب «پاسخ به تاريخ» نوشته محمدرضا پهلوي از جمله آثاري است كه چاپ جديد آن در 1385 در 460 صفحه ..... نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) ...
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1)
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) كتاب «بازخواني نهضت ملي ايران» به قلم حجتالاسلام والمسلمين روحالله حسينيان در 331 ..... نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) ...
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) كتاب «بازخواني نهضت ملي ايران» به قلم حجتالاسلام والمسلمين روحالله حسينيان در 331 ..... نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) ...
سعي كنيد تا سر در لجن فرو نرويد!
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) · نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) · نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2) · نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(1) · كندوكاو در جمهوري رضاخان ...
نقد كتاب بازخواني نهضت ملي ايران(1) · نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(3) · نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(2) · نقد كتاب خاطرات بزرگ علوي(1) · كندوكاو در جمهوري رضاخان ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها