واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
موفقيت در کارهاي گروهي ترجمه:سحر حبيبي تفاوت در تعريف و تلقي ما از «موفقيت» ممکن است ريشه اصلي مشکلات کارها و پروژههاي گروهي باشد؛ چرا که وقتي بحث تعيين موفقيت پروژه ميشود، شايد شما و همکارانتان تعريف مشابهي از آن نداشته باشيد و اين موضوع ميشود باب يك مشكل و گره بزرگ! ما به عنوان يك رييس چگونه بايد نظراتمان را به ساير اعضاي گروه بگوييم تا آنها هم با ما همعقيده شوند و هر کدام ساز مخالفي نزنند و ما و آنها جلوي پيشرفت همديگر را نگيريم؟ از بين همه عواملي که روي خروجي يک پروژه تاثير دارند، يک عامل اصلي اين است که افرادي که در يک پروژه دخيل هستند بايد روي خصوصيات و ويژگيهاي موفقيت آن پروژه اتفاقنظر داشته باشند و اگر در اين خصوص گروه شما نظري کاملا متفاوت با شما داشته باشد، اين تفاوت و ناهمخواني باعث به وجود آمدن مشکل اساسي در رابطه بين شما و گروهتان خواهد شد. اما آنها ممکن است چگونه فکر کنند؟ 1 آنها شايد فکر کنند خلاقيت فردي مهمتر است خيلي از افراد گروه يا کارمندان يک شرکت روي فعاليت فردي تمرکز دارند و از همکاري و کار گروهي پرهيز ميکنند. در حالي که شايد هم ميدانند موفقيت خودشان منوط به موفقيت شريکشان است. در حالي که موفقيت آن شرکت يا محل کار به اندازهاي که فکر ميکنند به خلاقيت و ابتکار فردي آنها وابسته نيست. 2 تصويري بزرگتر در ذهن ندارند گاهي هم مديران يک پروژه براي ايجاد انگيزه در اعضاي گروه روي برگزاري کلاسهاي خارج از برنامه تمرکز ميکنند؛ کلاسهايي مانند يادگيري زباني متفاوت که فرصتي فوقالعاده را به وجود ميآورد. بيشک اين کلاسها و برنامهها مفيد است ولي تا زماني که اعضاي گروه هم تصويري بزرگتر از آينده شركت در ذهنشان نداشته باشند و به اين فکر کنند که آنها بهخاطر خصوصياتشان استخدام شدهاند و نيازي به تغيير ندارند، نميتوان شاهد تغيير زيادي بود. 3 شما را خودي نميدانند ممکن است فرهنگي که در شرکت شما وجود دارد، اطمينان نکردن، رقابت ناسالم، افکار مادي و حتي تنفر از شرکت را در بين افراد گروه ايجاد کند و اگر اين احساس بين افرادتان به وجود آيد اصلا جاي تعجب نيست که براي رسيدن به علايقشان به خارج از گروه تمايل پيدا کنند. وظيفه رئيس مجموعه حالا شما به عنوان يک رئيس چه بايد بکنيد؟ شما ميخواهيد يک پروژه 6 ماهه را در يک ماه کامل کنيد. ممکن است يک دليل حياتي براي اين عجله داشته باشيد اما افراد گروه زمان پروژه را جدي نميگيرند و هيچ عجلهاي و تلاشي به خرج نميدهند. پس طبق موفقيتي که شما تعريف کردهايد؛ يعني سر موقع تحويل دادن کار، شکست ميخوريد اما براي عوضکردن فضا اين راهحلها را امتحان کنيد و استرس شکست را از خودتان بگيريد. 1 اگر افرادتان بيتوجه يا بيعلاقهاند... شما بايد مطمئن شويد که پيامتان به درستي و به طور کامل منتقل شده است. بايد آنها را متوجه کنيد که چرا تعريفتان از موفقيت براي آنها و شرکت اهميت دارد. مطمئن شويد که آنها متوجه شدهاند که تعريف شما از موفقيت چگونه به نفع آنها عمل خواهد کرد. بهعنوان نمونه، سر موقع بودن، صرفهجويي کردن و عملياتي کردن پروژه، آيندهاي بهتر و مفيدتر را براي گروه به همراه ميآورد. 2 اگر اهداف و برنامهريزيهايتان جدي گرفته نميشود... بايد مطمئن شويد که اطلاعات درست و دقيقي براي تصميمگيري به شما داده شده نه اينکه فقط چيزهايي را شنيدهايد که افرادتان فکر ميکنند شما دوست داريد بشنويد و واقعي نيست. بعد از اين مطمئن شويد رابطهتان با افرادتان مناسب و درست است تا بتوانيد به درستي از پيشرفتهاي گروهتان مطلع باشيد. شما بايد بارها اهدافتان را توضيح دهيد و آنها را مشخص کنيد تا افراد گروه با واقعيت آنها روبهرو شوند. 3 توازن برقرار کنيد با همه اينها اگر پروژه شما روند رو به رشدي نداشت و بهنظر ميرسيد که افرادتان منظور شما را درک نکردهاند، دنبال سرچشمه جدايي بين خودتان و افرادتان بگرديد و مطمئن شويد با پيدا کردن اين سرچشمه، همه افرادتان با تعريفي مشابه شما از موفقيت کار ميکنند. چون ميدانند موفقيت آنها در گروي موفقيت شماست! منبع:www.salamat.com /ك
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 425]