تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):ابتداى هر كتابى كه از آسمان نازل شده، بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم است. هر گاه بس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816767256




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

توبياس وولف چگونه مي نويسد؟


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: توبياس وولف چگونه مي‌نويسد؟ براي توبياس وولف تنها لازمه نوشتن يک جاي آرام است که چيزي حواس او را پرت نکند.
توبياس وولف چگونه مي نويسد؟
توبياس وولف سال 1945 در آلاباما به دنيا آمد، اما در واشنگتن بزرگ شد. او مدتي در پائولوآلتو در کاليفرنيا به تدريس برنامه‌هاي داستان‌نويسي و ادبيات پرداخت.وولف به خاطر مجموعه‌هاي داستان کوتاه شهرت زيادي دارد. او در کنار ريموند کارور، ريچارد فورد، آن بيتي و ديگر نويسندگان ميني‌ماليست از پيشتازان داستان کوتاه امروز آمريکاست.او سه بار برنده جايزه او. هنري شده و به خاطر مجموعه داستان‌هاي کوتاه، رمان‌ها و خاطراتش مورد تقدير قرار گرفته است.وولف در مجامع ادبي، همان قدر که به عنوان يک نويسنده مورد احترام است، به عنوان يک استاد ادبيات هم مورد تقدير و تکريم است. او پس از بنا نهادن انجمن ادبي در دانشگاه استانفورد در خلق آثار ادبي در آن انجمن همت گمارد.او به مدت 17 سال سرپرستي خلق آثار ادبي در دانشگاه سيراکوز را به عهده گرفت. سال 1997 وولف باز به استانفورد بازگشت. وولف چند سال از دوره جواني خود را به عنوان سرباز در جنگ ويتنام گذارند.از وولف «در ارتش فرعون»، «شب مورد نظر»، «گداها هميشه با ما هستند» و «انجيل سفيد» به فارسي ترجمه شده است.او سه بار برنده جايزه او. هنري شده و به خاطر مجموعه داستان‌هاي کوتاه، رمان‌ها و خاطراتش مورد تقدير قرار گرفته استتوبياس ولف پاييز سال 2004 در گفت‌وگو با شماره 171 مجله معتبر «پاريس ريويو» شيوه نوشتن خود را چنين توصيف کرد:نويسنده‌ها خرافاتي هستند. منظورم اين نيست که ورد و جادو مي‌خوانند يا نمک روي خود مي‌پاشند. بگذاريد توضيح بدهم. من نويسندگي را اينطور شروع کردم که شما مثل يک کارمند بانک صبح سر کار مي‌رويد و بعد کار تمام مي‌شود و به خانه مي‌آييد.جان چيور گفته بود در جواني وقتي همراه همسرش در نيويورک زندگي مي‌کرد، هر روز صبح لباس مرتب مي‌پوشيد و به سمت آسانسور مي‌رفت و با ديگر مردهاي متأهل آپارتمان محل زندگي داخل آن مي‌شد. همه مردهاي متأهل طبقه همکف پياده مي‌شدند، اما چيور به زيرزمين مي‌رفت، آنجا براي خودش يک ميز مهيا کرده بود.چون آن پايين هوا گرم بود پيراهنش را درمي‌آورد و تمام صبح را مشغول نوشتن مي‌شد. سر ظهر لباسش را دوباره مي‌پوشيد و با ديگر مردهاي متأهل مي‌رفت بالا و بعد از خوردن غذا دوباره با همان مردان مي‌آمد پايين و به زيرزمين برمي‌گشت، دوباره پيراهنش را درمي‌آورد و تا عصر مي‌نوشت.اين شيوه براي من بسيار مهم بود، اينکه هنرمند در واقع مشغول انجام کار است و بريده از زندگي روزانه نيست.همين‌طور ياد گرفتم صبور و ساعي باشم، گاهي هيچ جرقه‌اي در ذهن زده نمي‌شود. بعد از مدتي متوجه مي‌شوي که خوب نوشتن جايزه رفتار خوب نيست. برعکس هر وقت مي‌نويسي انگار کار بدي انجام داده باشي در تاريکي مي‌افتي و به دنبال روشنايي مي‌گردي.ممکن است وفادار باشي، سخت کار کني و استعدادت را صرف چيزهاي بيهوده نکني، اما باز هم جرقه‌اي در ذهنت زده نشود. منظورم اين است قرار نيست به دليل خوش رفتاري به کسي جايزه بدهند و نويسنده شود! همين باعث مي‌شود نويسنده عصبي باشد، هر روز منتظر است.ممکن است سال‌ها داستان‌هاي خوب نوشته باشيد و بعد ناگهان ديگر داستان‌ها خوب نباشند. هر چيزي ممکن است شما را عصبي کند، دردسر پيش پايتان بگذارد، نويسنده بايد از اين چيزها دوري کند و يکي از چيزهايي که نويسنده‌ها خيلي زود ياد مي‌گيرند حرف نزدن در مورد کارشان پيش از نوشتن آن است.حرف زدن در مورد کار موجب سخت شدن آن پيش از دست به قلم بردن مي‌شود و قدرت داستان را کاهش مي‌دهد. بايد روان بنويسيد، داستان بايد با آگاهي شما جلو برود و تغيير کند. حرف زدن در مورد کار موجب سخت شدن آن پيش از دست به قلم بردن مي‌شود و قدرت داستان را کاهش مي‌دهد. بايد روان بنويسيد، داستان بايد با آگاهي شما جلو برود و تغيير کندمن تقريباً هر روز مثل چيور کار مي‌کنم. اما نه در خانه، در زيرزمين کتابخانه دانشگاه اتاقي دارم، آنجا مي‌نويسم. مسئولان کتابخانه لطف کردند و اتاقي عالي در اختيارم گذاشتند که منظره‌اش تپه‌هاي استاندارد بود، اما من اتاق را قبول نکردم چون خيلي راحت حواسم پرت مي‌شود. يک پنجره جلويم باز باشد ديگر چيزي نمي‌نويسم.
توبياس وولف چگونه مي نويسد؟
تنها کتاب‌هايي هم که موقع نوشتن همراه خود دارم لغت‌نامه و کتاب‌هاي مرجع است. اگر رماني خوب همراهم باشد جاي نوشتن آن را مي‌خوانم. نوشتن کار سختي است. خيلي سخت مي‌شود چيزي از آن درآورد. سعي مي‌کنم براي نوشتن از خانه دور باشم چون خودم را با نامه‌ها، تماس‌ها، کارهاي روزمره و خريد سرگرم مي‌کنم و بعد براي ناهار از خانه مي‌زنم بيرون و اين يعني نوشتن بي نوشتن.روز کاري من کسل‌کننده است. البته براي شما نه براي من که مي‌نويسم.  اول مي‌روم پياده‌روي يا شنا و بعد مي‌روم سر کار، بعد ناهار، بعد پياده‌روي، بعد نوشتن و بعد مي‌روم خانه. هيچ‌وقت به تماشاي فيلمي در مورد نويسندگان نمي‌روم چون اگر نويسنده واقعاً در حال کار باشد ديگر فيلم خيلي کسل‌کننده مي‌شود.وقتي بچه بودم عکس‌هاي همينگوي در حال ماهيگيري يا فيتزجرالد در پاريس را مي‌ديدم و با خودم مي‌گفتم نويسنده‌ها عجب زندگي جالبي دارند، اما نمي‌دانستم اين عکس‌ها مال وقتي است که چيزي نمي‌نويسند، نه زماني که مشغول نوشتن هستند.جالب دنيايي است که براي چند روز شما را درگير مي‌کند، يا تصميم به حذف چيزي مي‌گيريد که چند روز صرف نوشتن آن کرده‌ايد. هيجان در نوشتن است. خيلي نمايشي و فيلمي نيست البته. شيوه روزانه براي نويسندگان با ارزش است و به محض اينکه به عادتي برسند ديگر خواندن زندگينامه‌شان لطفي ندارد.از آن طرف به وکلا نگاه کن، از پشت ميز بلند مي‌شوند، در راهرو راه مي‌روند، از يکي مي‌پرسند فلان پرونده را به ياد داري، در مورد اين چيزها حرف مي‌زنند و اين مي‌شود کارشان. کارشان خيلي اجتماعي است، اما نوشتن کاري بسيار دشوار است که شرايط لازم براي آن کسل‌کننده است: بيشتر اوقات بايد تنها باشي، بايد مرد عادت باشي، بايد با تنهايي خو بگيري و بايد خيلي خيلي در مورد وقت و زمان خودخواه باشي و همه‌اش را براي خودت بخواهي.نوشتن همين است. بخش ادبيات تبيانمنبع: خبرآنلاين/ ترجمه: حسين عيدي زاده 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 559]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن