تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835225768
دانش پزشکي در ايران باستان
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: kouroshe_kabir13th July 2006, 05:58 AMدانش پزشکي در ايران باستان نوشتار زير حاصل استفاده از چندين مقاله و تلخيص آنهاست. يکي از اين دانشها که ايرانزمين در آن نقش مهمي را ايفا کرده دانش پزشکي است. دانش پزشکي در ايران پيش از دوره اوستايي و ظهور اشوزرتشت وجود داشته. زماني که زرتشت که خود نيز يکي از پزشکان برجسته عهد باستان ايران مي باشد پا به عرصه وجود مي گذارد، قرنها يا هزاران سال بوده که اين دانش در ايران زمين رواج داشته است. اوستا که مجموع کاملي از تاريخ و فرهنگ ايرانيان پيش از ظهور زرتشت تا به دوره او مي باشد، اشارههاي بسياري به دانش پزشکي و پزشکان ايراني دارد. همچنين در ديگر کتابهاي پهلوي و پارسي بدان اشاره ها برمي خوريم? مانند شاهنامه? بندهش. در متون کهن آمده: جمشيد( چهارمين پادشاه پيشدادي) نخستين کسي بود که استحمام آب گرم و سرد را مرسوم کرد. در دوره پادشاهي او هفتصد سال نه گياهي خشکيد و نه جانداري بيمار شد. پزشکان مشهور ايران باستان: در اوستا از قهرماني به نام «ثرتيه» نام برده شده است که «نخستين پزشک» قلمداد شده است. در «ثرتيه» از اهورامزدا تقاضا ميکند که علاجي عليه همه زهرها و يک کارد فلزي براي عمليات پزشکي به او بدهد. اهورامزدا پاسخ مي دهد که هزاران و ميليون ها گياه درمان بخش آفريده ام که از آن ميان، «گوکرن» منبع همه داروهاست. گوکرن، نام درخت مقدس افسانه اي است که در درياي فراخکرد جاي دارد. هوم سفيد، گاو شاخ، و کوکنار، معادل هاي ديگري هستند که براي اين درخت افسانه اي، تصور شده است و جملگي جنبه درماني داشته اند. بند ? يسنا ?: آنگاه به من پاسخ گفت هوم پاک دور دارنده ي مرگ? ويونگهان مرا نخستين بار ميان مردمان خاکي جهان آماده ساخت. اين پاداش به او داده شد که او را پسري زاييده شد? آن جمشيد دارنده رمه خوب? کسي که در شهرياري خود جانور و مردم را نمردني ساخت. پس از ويونگهان پدر جمشيد پيشدادي و خود جمشيد که يکي ديگر از پزشکان آريايي مي باشد به ترتيب در بندهاي پسين همچنان پرسش خود را ادامه مي دهد و هوم در پاسخ به او (زرتشت) تا چهار پزشک را نام مي برد که به ترتيب پس از ويونگهان ، دومين بار آبتين(پدر فريدون پيشدادي) ، سومين بار اترت پدر اورواخشه و گرشاسب و چهارمين بار پورشسپ پدر پيامبر ايراني اشو زرتشت مي باشد. در اوستا از پزشکان ديگري نام برده شده که ميتوان از آنها جاماسپ وسئنا که بعدها سيمرغ نام گرفت نام برد. تخصصهاي مختلف دانش پزشکي در ايران باستان دانش پزشکي در اوستا پنج بخش مي باشد: ?- اشو پزشک(بهداشت) ?- دادپزشک(پزشک قانوني) ?- کارد پزشک(جراح) ?- گياه پزشک(دارو عطاري) ?- مانتره پزشک(روان پزشک) يکي از طبيبان(پزشکان) به وسيله اشا درمان کند? کسي بهوسيله قانون شفا بخشد? کسي با کارد درمان کند? کسي که با گياه درمان کند کسي که با کلام مقدس(مانتره) درمان بخشد...... "ارديبهشت يشت بند ?" 1- اشو پزشک(بهداشت) اشو(اشا) بچشم پاکي و راستي مي باشد. اشو هم پاکي تن و محيط را شامل مي شود و هم شامل پاکي درون(روح و روان و انديشه) مي باشد. يک اشو پزشک بايستي داراي هر دو پاکي(تن و روان) باشد تا بتواند ديگران را درمان نمايد. اشو پزشک پزشکي است که به بهداشت و پاک نگداشتن محيط زندگي و شهر و پاکي تن سفارش ميکند و به امور بهداشتي رسيدگي مي نمايد. مانند سازمان بهداري و بهزيستي که هم اکنون نيز در شهرها و روستاها به آموزش بهداشت و نگهداري محيط مشغولند و مردم را آموزش بهياري مي دهند(مانند واکسن زدن ،پرستاري ،کمکهاي اوليه و ....) دور نگهداشتن بيماران از جمع و قرنطينه کردن بيماران که داراي بيماريهاي خطرناک بودند? پاک نگهداشتن چهار آخشيج مقدس(آب ،باد ،خاک ،آتش) از پليدي و نيالودن آنها. پاکي محيط خانه کوي و محله و ديگر وظايف در اين اندازه از کارهاي اشو پزشک بوده. همچنين هر خانواده ايراني موظف به اجراي اين امر بوده اند. ايرانيان هيچگاه چهار آخشيج را به ناپاکي آلوده نمي کردند? بدين جهت در آب روان خود را نمي شستند و از شستن اشيا آلوده در آب روان پرهيز مي کردند. همچنين ادار کردن و آب دهان انداختن را در آب گناهي بزرگ مي شمردند. آتش را آلوده به مواد سوختني دودزا و بدبو نمي کردند و همواره جايگاه آتش را پاک نگه مي داشتند? خاک و زمين را به ناپاکي و پليدي آلوده نمي کردند.همواره در خانه ها و محله ها اسپند و کندر دود مي کردند تا هوا همواره هم پاک و خوشبو شود و هم حشرات (خرفستران) و ميکروبها کشته شوند. اين سنت و آداب هنوز در بين ايرانيان و ديگر اقوام و ملتها مرسوم مي باشد. ?- داد پزشک (پزشک قانوني) اين پزشکان بيشتر با علوم پزشکي کار مي کردند. کالبد شکافي پس از مرگ جهت تشخيص بيماري و پيدا کردن را درمان براي آيندگان از جمله وظايف آنان بوده? پزشکان قانوني درگذشتگان را معاينه ميکردند و پس از اطمينان حاصل کردن از درگذشته براي آن جواز کفن و دفن صادر مي نمودند. اگر مرده نياز به کالبدشکافي داشت آن را کالبد شکافي مي کردند.همچنين امور موميايي مردگان به دست اينگونه پزشکان بود که اين عمل بيشتر در مصر باستان معمول بوده. 3- کارد پزشک(جراح): همانگونه که از نام اينگونه پزشکي پيداست نوع بيمار و درمان بخشيدن بيماران توسط اين پزشکان، جراحي بوده است. در ونديداد فرگرد هفتم بند ?? در مورد کارد پزشکي چنين آمده: کسي که ميخواهد پزشک(کارد پزشک) شود يک دِوپرست را جراحي کند و بيمار خوب شود او دِوپرست دوم را جراحي کند و بيمار خوب شود او دِوپرست سوم را جراحي کند و بيمار خوب شود پس آموزده است و هميشه مي تواند کارد پزشکي کند. همانگونه که در بند بالا اشاره شد يک کارد پزشک بايستي چندين مرتبه اين عمل را انجام دهد و پس از پيروز شدن در آزمايش مي توانست در اين رشته پزشکي فعال باشد. درباره کارد پزشکي که يک عمل رستمينه(سزارين) زايمان را در ايران باستان نشان مي دهد در شاهنامه در خصوص زايش رستم چنين آمده: پيامـد يکـي موبـد چيـره دست همان ماهرخ را به مي کرد مسـت شکافيـد بي رنـج پهلـوي مـاه بـتـابـيـــد مـر بـچه را سـر بـه راه چنان بي گزندش برون آوريد که کس در جهان اين شگفتي نديد پزشکي که جراحي زايمان را بدين گونه بر روي مادر رستم ،رودابه انجام مي دهد، سيمرغ در شاهنامه (سئنا در اوستا) يکي از پزشکان ايران باستان مي باشد. سيمرغ که نام وي سئنا مي باشد يکي از پزشکان و مغان مي باشد وي در کوه(ظاهرا دماوند) مي زيسته و شاگردانش نيز در آنجا (دماوند) براي فراگيري دانش مي رفته اند و او را ،سئنا مرغ ناميدند به دليل جايگاه بلندش(بروي کوه). زال پسر سام که پدرش او را از کودکي به نزد سئنا مي سپارد تا آموزشهاي مورد نياز را بياموزد و دانش فراگرد از شاگردان مورد توجه سئنا مي شود. بدين سبب زال در برخي گرفتاريهاي خود از او کمک مي گرفته که زايمان همسرش رودابه در هنگام زايش رستم نيز به دست سئنا علاج مي گردد. براي آنکه بهتر به دانش کارد پزشکي در ايران پي ببريم نياز است آورده شود که در باستانشناسي در شهر سوخته در استان سيستان جمجمه هايي کشف گرديد که بروي آنها عمل جراحي انجام گرفته بود. 4- گياه پزشک(اورو پزشک) : پيشينه گياه پزشکي با آغاز پيدايش کشاورزي و گياه پروري در ايران همراه مي باشد. نخستين اقوامي که توانستند به خواص گياهان دارويي پي ببرند و گياه درماني نمايند و از گياهان به عنوان آرام بخش و تيمار بيماران بهره برند ايرانيان بودند. گياه پزشکي پس از گذشت هزاران سال در ايران و ديگر نقاط جهان همچنان مرسوم است و يکي از موثرترين درمانها به شمار مي آيد. گياه پزشکي در روزگارهاي کهن از ايران به ديگر کشورها راه يافت از جمله هند? چين? ميان رودان? مصر و غيره که هنوز در آن کشورها به ويژه پاکستان و هند رايج است. در مورد گياه پزشکي در ونديداد فرگرد ?? بند ? آمده: تمام گياهان دارويي را ستايش مي کنيم و مي خواهيم و تعظيم مي کنيم. براي مقابله با سردرد؛ براي مقابله با مرگ؛ براي مقابله با سوختن؛ براي مقابله با تب؛ براي مقابله با تب لرزه؛ براي مقابله با مرض ازانه؛ براي مقابله با مرض واژهوه؛ براي مقابله با بيماري پليد جزام؛ براي مقابله با مار گزيدن؛ براي مقابله با مرض دورکه؛ براي مقابله با مرض ساري و براي مقابله با نظر بد و گنديگي و پليدي که اهرمن در تن مردم آورد. از متن بالا بر مي آيد که گياه پزشکي براي عمده بيماريها به کار مي رفته و بيشترين دردها را درمان بخش بوده در يسنا ? بند ? و ? و ديگر بخشهاي اوستا به گياه هوم اشاره شده( در آغاز سخن آورده شد). از گزارش ونديداد ،يسنا و يشتها چنين نتيجه مي شود که بسياري از امراض و ناخوشيها در دانش پزشکي ايران مشخص و پيدا شده بوده و براي مقابله با آنها داروهاي مورد نياز را نيز به دست آورده بودند. غير از گياه هوم نيز گياهان ديگري در ايران باستان براي پزشکي مورد بهره بوده اند مانند؛ بَرسم کُندر؛ اسپند؛. همچنين عصاره (فشرده) گياهاني مانند نعنا؛ بيدمشک و عرق چهل گياه و غيره در گذشته و حال نيز در پزشکي و درمان بيماران مورد بهره قرار مي گرفته و ميگيرد. برخي گياهان دارويي علاوه بر جنبه درمانبخشي در مراسم ديني و جشنها از آنها استفاده مي شده مانند هوم؛ برسم و اسپند. 5- مانتره پزشک(روان پزشک): منظور از کلام مانتره سخني است که با آن بيمار را آرامش مي دهند و درمان مي کنند، همچنين سخن پاک و مقدس هم معني مي دهد. آنگاه که روان و روح آدمي همچنان بهم ريخته و پريشان است بهترين درمان و آرامبخش گفتار نيک و اميد بخش? خواندن کتاب مقدس(گاتها اوستا) شعر و يا گوش دادن به موسيقي مي باشد. ونديداد فرگرد ? بند ?? آمده: اي زرتشت ،اگر پزشکاني گوناگون درمان بخش يکي با کارد درمان بخش? يکي با دارو? يکي با سخن ايزدي درمان کننده? آن کس که با سخن ايزدي(مانتره) درمان کند درمان بخش ترين درمان کنندگان است. نظر ايرانيان باستان دربهره بيماريها و منشا آنها: بر طبق آيين و فرهنگ ايراني نابود کننده تمام بديها? پليديها و کژانديشي ها و زشتي ها همان کلام ايزدي (مانتره) است. نامهاي خداوند(صد و يک نام خدا) مانتره مي باشد. گاتها مقدس مانتره مي باشد? يسنا مانتره مي باشد? نماز مانتره مي باشد? انديشه نيک? گفتار نيک? کردار نيک مانتره مي باشد. تمام آموزشهاي زرتشت مانتره مي باشد. نياکان ما معتقد بودند و ما نيز معتقديم و ايمان داريم هرگاه که روح و روان و انديشه سالم و شاداب است? تن و بدن و زندگي نيز سالم و شاداب است. و هرگاه روح و روان و انديشه رنجور و افسرده باشد تن و بدن و زندگي هر چقدر که قوي باشد رو به سستي مي گذارد. و يکي ديگر از اين درمانبخشها فراگيري دانش و ادب براي رسيدن به کمال انساني مي باشد. رقيه بهزادي، نويسنده کتاب «قوم هاي کهن، در قفقاز، ماوراي قفقاز، بين النهرين و هلال حاصلخيز» درباره تاريخچه علم پزشکي در ايران باستان نوشته است: «به سبب تقسيم دو گانه جهان به يک آفرينش خوب و يک آفرينش بد، همه بيماري هاي جهاني از پديده هاي انگرمينو (منيوي بد) به شمار مي آمد. در ونديداد، اهورامزدا اعلام مي دارد که انگرمينو 99 هزار و 999 بيماري آفريد که شمار آن البته به صورت هاي مختلف تخمين زده شده است. در بخش هاي مختلف اوستا، شمار قابل ملاحظه اي از نام هاي بيماري ها حفظ شده است.» گيگر نويسنده و پژوهشگر کتاب «فرهنگ ايران شرقي» خود به دقت نام بيماري هاي موجود در آثار ايران باستان را ذکر کرده است. اگر چه براي بسياري از آنها نتوانسته است معادل دقيق و مشخص عنوان کند. اما انواع بيماري هاي تب، سر و پوست در ميان آنها مشخص و تفکيک شده است. رقيه بهزادي از برخي بيماري هاي نام برده شده در کتاب ونديداد، ياد کرده است: 1. واورشي : احتمالا يک بيماري مقاربتي است 2. تب زايمان يا نفاس:eclampcia and preeclampcia 3. اسکندا : ممکن است به مفهوم بريدگي باشد 4. اگهوستي : راشيتيسم 5. دروکا : مسلما سنگ کليه يا صفرا است 6. کورگها : ظاهرا همان است که در فارسي امروزي به آن کورو يا کورک مي گويند. 7. آستائيريا : ظاهرا نام يک بيماري است که بر روي بدن جوش هايي مانند دانه هاي آبله يا سرخک ظاهري مي شود. همين طور در ميان شماري از بيماري هايي که کاملا ناشناخته است، سه بيماري با «اژ» آغاز مي شود و احتمالا ناراحتي هايي است که بر اثر گزش مار به وجود مي آيد. اساس علم پزشکي در کتاب اوستا، سه چيز است: کارد، گياهان درماني و کلام که به نظر مي رسد منظور جراحي، پزشکي و دعا و نيايش باشد. در کتاب «قوم هاي کهن...» آمده است: «چنين به نظر مي رسد که اوستا به معالجه به وسيله دعايا افسون بيش از همه چيز اهميت مي دهد. به طوري که «مانتر بيشاز»، يعني کلام شفابخش را پزشک پزشکان مي نامد. در واقع، به کلام شفابخش يا کلام مقدس، شخصيت داده شده و از او به عنوان يکي از ايزدان ياد مي شود: «اي کلام مقدس، اي درخشان، مرا شفا ببخش». در ونديدا، کلام مقدس مفهومي بيش از دعا دارد و به معني ورد و افسوني براي دور کردن بيماري هاست: «بيماري را به عقب مي رانم، مرگ را عقب مي رانم، درد و الم را به عقب مي رانم، سردرد را به عقب مي رانم... آبله را به عقب مي رانم.» قانونهاي پزشکي در ايران باستان در ونديداد، احکامي نيز براي پزشکي ذکر شده است، مثلا آمده است که داوطلب پزشکي براي آزمايش جراحي نبايد از مزداپرستان استفاده کند، بلکه بايد يکي از ديوپرستان را مورد آزمايش قرار دهد. هر گاه بيماري را جراحي کند و در نتيجه بيمار هلاک شود و اين کار بار دوم و سوم تکرار شود، داوطلب پزشکي براي هميشه از حرفه پزشکي محروم خواهد شد. اگر در اين کار اصرار ورزد و به يک نفر مزدايي آسيب برساند، متهم به جنايتي معادل آدمکشي خواهد شد. اما پس از سه بار تجربه موفقيت آميز، وي به عنوان يک پزشک شايسته، به شمار خواهد آمد. همچنين پزشکان، وظايف و مزد ويژه اي داشتند. رقيه بهزادي، برخي از اين وظايف را اين گونه برمي شمارد: پزشک بايد به شتاب به عيادت بيمار برود. هر گاه شخص شب هنگام بيمار شد، پزشک بايد تا پيش از پاس دوم شب خود را به او برساند، اگر در طول شب بيمار شود، پزشک بايد تا پيش از سپيده دم بر بالاي سر بيمار برسد. حق ويزيت ! در ايران باستان: دستمزد پزشک دقيقا تناسب با مقام بيمار داشت و موبدان، تنها با دعا و دادن برکت، به پزشک دستمزد مي دادند! رييس خانواده يا قبيله يا ده يا فرمانده استان به ترتيب يک خر، يک اسب، يک شتر و يا چهار اسب به عنوان دستمزد به پزشک مي پرداختند. بيماران زن، به پزشک چهار پاي ماده به عنوان دستمزد مي پرداختند. اخلاق پزشکي در ايران باستان: در کتاب «قوم هاي کهن...» شرايط يک پزشک کامل در ايران باستان، اين طور نقل شده است: «بايد اندام هاي بدن و مفاصل و درمان بيماري هاي آن ها را بداند. بايد ارابه شخصي و دستيار داشته باشد و بايد مهربان باشد و حسود نباشد. آرام سخن بگويد و هيچ گونه غروري نداشته باشد. دشمن بيماري ولي دوست بيمار باشد. حجت و حيا را رعايت کند و به دور از جنايت، آسيب رساني و زورگويي باشد. شتابان به کار بپردازد، يار بيوه زنان باشد. رفتاري نجيبانه داشته باشد. پاسدار شهرت خوب باشد. به خاطر سود کار نکند، بلکه پاداشي معنوي را در نظر داشته باشد. در دادن گياهان درمان بخش مهارت نشان دهد تا جسم را از بيماري برهاند و فساد و ناپاکي را دور کند. آرامش بيشتري ببخشد و لذايذ حيات را افزون سازد.» از اوستا که بگذريم در دوره هاي پس از زرتشت اين دانش همچنان نزد ايرانيان رو به رشد و نمو نمود. عمده کار پزشکي و دانش پزشکي نزد موبدان و مغان ايراني بود. بهترين آموزگاران دانش پزشکي و ستاره شناسي مغان ايران بوده اند و اين علوم پشت به پشت از آنها به شاگردانشان انتقال پيدا مي کرده. متاسفانه در يورش بي رحمانه مقدونيان(اسکندر)? اعراب? تاتارها و افغانها بسياري از نوشته ها و کتابهاي ارزشمند دانشمندان ايراني را از بين رفته و کتابهاي پزشکي نيز از اين قانون مستثني نبوده است. از پزشکان نامور ايران نيز در دوره هاي بعد مي توان از ماني؛ روزبه و بزرگمهر نام برد. در دوره هخامنشي نيز پزشکان بي شماري بوده اند که دانشمندان يوناني و ديگر ملل از آنان بهره برده اند. عمده دانش پزشکي آن دوره و حتي دوره ماد و دوره هاي پسين بر دانش اوستايي استوار بوده. دوره ساسانيان نيز دانشمندان ديگر کشورها در دانشگاه گندي شاپور براي فراگيري دانشهاي گوناگون از جمله پزشکي مشغول درس خواندن بودهاند? مانند ديوژن. فرهنگستان گنديشاپور (که بصورت نيمهعربيوار جنديشاپور نيز ناميده شده) در سال??? بدست شاهنشاهان ساساني در خوزستان بنياد نهاده شد. اين فرهنگستان همچنين داراي يک بيمارستان آموزشي و يک کتابخانه بود. بيمارستان گنديشاپور نخستين بيمارستان آموزشي جهان بود. در اين فرهنگستان دانشهاي فلسفي و پزشکي تدريس ميشد و بنا به روايات حبس و مرگ ماني پيغمبر نيز در گنديشاپور روي داده است. گنديشاپور يکي از هفت شهر اصلي خوزستان بود. نام آن در آغاز «گوند-دزي-شاپور» به معني "دژ نظامي شاپور" بوده است. برخي پژوهشگران بر اينند که بنگاهي همانند به گنديشاپور از زمان پارتيان در اين جايگاه قرار داشته است. شهري به نام گنديشاپور را شاپور دوم فرزند اردشير ساساني پس از شکست دادن سپاه روم به سرکردگي والرين، بنا نهاد. شاپور دوم گنديشاپور را پايتخت خود قرار داد. نامآوري گنديشاپور بيشتر در زمان خسرو انوشيروان ساساني انجام گرفت. خسرو انوشيروان گرايش فراواني به دانش و پژوهش داشت و گروه بزرگي از دانشوران زمان خود را در گنديشاپور گرد آورد. در پي همين فرمان خسرو بود که برزويه، پزشک بزرگ ايراني، مأمور مسافرت به هندوستان شد تا به گردآوري بهترينهاي دانش هندي بپردازد. امروزه شهرت برزويه در ترجمه اي است که از کتاب پنچه تنتره هندي به پارسي ميانه انجام داد که امروزه به نام کليله و دمنه معروف است. بنابراين فرهنگستان گنديشاپور از کانونهاي اصلي دانشورزي، فلسفه و پزشکي در جهان باستان شد. در برخي منابع اشاراتي به انجام آزمون و امتحان براي اعطاء اجازه طبابت به دانشآموختگان دانشگاه گنديشاپور شده است. کتاب "تاريخ الحکمه" (سرگذشت فرزانگي) به توصيف اين مسئله ميپردازد. شايد اين نمونه نخستين برگزاري آزمون دانشگاهي در جهان بوده باشد. تمامي کتابهاي شناخته شده آن روزگار در زمينه پزشکي، در کتابخانه گنديشاپور گردآوري و ترجمه شده بود، با اينکار گنديشاپور تبديل به کانون اصلي انتقال دانش ميان خاور و باختر گشت. گنديشاپور و همچنين آموزشگاه وانسيبين که پيش از فرهنگستان گنديشاپور در خوزستان بنياد شده بود تأثير بزرگي در شکل گرفتن نهاد «بيمارستان» بويژه کلينيک آموزشي در جهان داشتند. در سالهاي آغازين پيدايش دين اسلام در عربستان، دانشکده پزشکي و بيمارستان گنديشاپور شمار زيادي استاد ايراني، يوناني، هندي و رومي را در خود جا داده بود. گفته شده که حتي پزشک شخصي محمد، پيامبر اسلام، نيز از دانشآموختگان (فارغالتحصيلان) دانشکده پزشکي گنديشاپور بوده است. دانش پزشکي در ايران پس از حمله و يورش اعراب چند قرني رو به کاهش و افتادگي گذاشت ليکن با کوشش بزرگمردان و دانشمندان و با عنايت اورمزد اين دانش مانند گذشته و بهتر از آن رو به بالندگي گذاشت. به طوريکه دانشمندان بي شماري از دوره ي اسلامي به بعد از ياران به دانش جهان کمک شاياني کردند و کمتر کسي مانند آنها را ميتوان يافت? بزرگاني چون ابن سينا؛ محمد زکريا رازي؛ فارابي؛ خيام که نامشان همواره در تاريخ پزشکي جهان مي درخشد و موجب افتخار و سربلندي مردم ايرانزمين در تمام دوره ها مي باشند . سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 719]
صفحات پیشنهادی
دانش پزشکی در ایران باستان
دانش پزشکی در ایران پیش از دوره اوستایی و ظهور اشوزرتشت وجود داشته... دانش پزشکی در ایران باستان نوشتار زیر حاصل استفاده از چندین مقاله و تلخیص آنهاست ...
دانش پزشکی در ایران پیش از دوره اوستایی و ظهور اشوزرتشت وجود داشته... دانش پزشکی در ایران باستان نوشتار زیر حاصل استفاده از چندین مقاله و تلخیص آنهاست ...
دانش پزشکي در ايران باستان
kouroshe_kabir13th July 2006, 05:58 AMدانش پزشکي در ايران باستان نوشتار زير حاصل استفاده از چندين مقاله و تلخيص آنهاست. يکي از اين دانشها که ايرانزمين در ...
kouroshe_kabir13th July 2006, 05:58 AMدانش پزشکي در ايران باستان نوشتار زير حاصل استفاده از چندين مقاله و تلخيص آنهاست. يکي از اين دانشها که ايرانزمين در ...
دانش پزشکی در ایران باستان(2)
دانش پزشکی در ایران باستان(2)نظر ایرانیان باستان درباره بیماریها و منشا آنها: دانش پزشکی در ایران باستان(2) بر طبق آیین و فرهنگ ایرانی نابود کننده تمام بدیها ...
دانش پزشکی در ایران باستان(2)نظر ایرانیان باستان درباره بیماریها و منشا آنها: دانش پزشکی در ایران باستان(2) بر طبق آیین و فرهنگ ایرانی نابود کننده تمام بدیها ...
دانش پزشکی در ایران باستان
دانش پزشکی در ایران باستان-پزشکان مشهور ایرانباستان: در اوستا از قهرمانیبه نام «ثرتیه» نام برده شده است که «نخستین پزشک» قلمداد شده است. در «ثرتیه» ...
دانش پزشکی در ایران باستان-پزشکان مشهور ایرانباستان: در اوستا از قهرمانیبه نام «ثرتیه» نام برده شده است که «نخستین پزشک» قلمداد شده است. در «ثرتیه» ...
موضوع انتقال علم پزشكي از يونان باستان به ايران باستان ...
موضوع انتقال علم پزشكي از يونان باستان به ايران باستان، درست نيست-به گزارش خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي ، دكتر آرمان زرگران يكشنبه در همايش تاريخ ...
موضوع انتقال علم پزشكي از يونان باستان به ايران باستان، درست نيست-به گزارش خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي ، دكتر آرمان زرگران يكشنبه در همايش تاريخ ...
پزشکی در ایران باستان
پزشکی در ایران باستان الکساندر پوشکین میگوید «دانش و هنر از هر سرزمینی برخیزد و متعلق به هر قومـی که باشد، از آن همـه جهانیان است»با این وجود نمیتوان از تاثیــر ...
پزشکی در ایران باستان الکساندر پوشکین میگوید «دانش و هنر از هر سرزمینی برخیزد و متعلق به هر قومـی که باشد، از آن همـه جهانیان است»با این وجود نمیتوان از تاثیــر ...
تاریخچه پزشکی در ایران - قسمت اول؛ ایران باستان
تاریخچه پزشکی در ایران - قسمت اول؛ ایران باستان پزشکی و درمان هر دردمند در تندرستی ... مردمانی هستند که به علم پزشکی پرداخته و دروازه های آن را به سوی جهانیان گشودند. ... انوشیروان علاقه زیادی به علم و دانش داشت و قصد داشت تا با گردآوری دانشمندان و ...
تاریخچه پزشکی در ایران - قسمت اول؛ ایران باستان پزشکی و درمان هر دردمند در تندرستی ... مردمانی هستند که به علم پزشکی پرداخته و دروازه های آن را به سوی جهانیان گشودند. ... انوشیروان علاقه زیادی به علم و دانش داشت و قصد داشت تا با گردآوری دانشمندان و ...
پزشکی در ایران باستان
دانش پزشکی در ایران باستان(2)نظر ایرانیان باستان درباره بیماریها و منشا آنها: دانش پزشکی در ایران باستان(2) بر طبق آیین و فرهنگ ایرانی نابود کننده تمام بدیها .
دانش پزشکی در ایران باستان(2)نظر ایرانیان باستان درباره بیماریها و منشا آنها: دانش پزشکی در ایران باستان(2) بر طبق آیین و فرهنگ ایرانی نابود کننده تمام بدیها .
شگفتیهای پزشکی ایران باستان در شاهنامه
شگفتیهای پزشکی ایران باستان در شاهنامه-...اما به زال اندرز میدهد كه از درد ... یكی از این دانشها كه در شاهنامه بدان پرداخته شده دانش پزشكی است. تاریخچه دانش پزشكی به ...
شگفتیهای پزشکی ایران باستان در شاهنامه-...اما به زال اندرز میدهد كه از درد ... یكی از این دانشها كه در شاهنامه بدان پرداخته شده دانش پزشكی است. تاریخچه دانش پزشكی به ...
تاریخچه پزشکی در ایران - قسمت دوم؛ ایران بعد از اسلام
حبیب راثی تهرانی تاریخچه پزشکی در ایران - قسمت دوم؛ ایران بعد از اسلام همانطور که در قسمت اول تاریخچه پزشکی در ایران گفتیم، علم پزشکی در ایران باستان رواج ...
حبیب راثی تهرانی تاریخچه پزشکی در ایران - قسمت دوم؛ ایران بعد از اسلام همانطور که در قسمت اول تاریخچه پزشکی در ایران گفتیم، علم پزشکی در ایران باستان رواج ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها