واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: تاریخچه پزشکی در ایران - قسمت اول؛ ایران باستان
پزشکی و درمان هر دردمند
در تندرستی و راه گزند
به دارو و درمان جهان کرد راست
که بیماری و مرگ کس را نکاست(فردوسی) ایرانیان از کهن ترین مردمانی هستند که به علم پزشکی پرداخته و دروازه های آن را به سوی جهانیان گشودند. درباره آداب و رسوم داروسازی و درمان بیماری ها در بین ایرانیان باستان، تا کنون حکایت های فراوانی نقل شده است. البته بابلی ها و آشوری ها و ساکنان دشت بین النهرین نیز اطلاعات و تجربیات زیادی درباره پزشکی داشته اند.
پزشکی ایران باستان را به دو بخش قبل و بعد از اسلام تقسیم می کنیم؛ در این شماره قصد داریم تا شمارا با آغاز این علم در ایران و همچنین پیشرفت های صورت گرفته در آن، قبل از ورود اسلام آشنا کنیم و در شماره بعد به پیشرفت های این علم در دوران اسلامی می پردازیم.
اوستا که نخستین کتاب ایرانیان بوده و مربوط به چهار هزار سال پیش می باشد مطالبی درباره بهداشت، تندرستی و دارو و درمان های مختلف دارد؛ بطور کلی پزشکی در دین زرتشت اهمیت بسزایی داشته و در آن دین به حفظ بهداشت عمومی و رعایت نظافت تاکید و توجه فراوانی شده بود و می توان گفت که درآمیختگی این دو با هم تحسین برانگیز بوده است. در این آیین آلوده کردن خاک و آتش و گیاهان به کلی ممنوع بوده و پزشکان از میان موبدها که بالاترین طبقه اجتماعی بودند انتخاب می شدند. متون اسطوره ای و حماسی ما، خصوصاً شاهنامه فردوسی، جمشید را کاشف فن پزشکی و نخستین پزشک می دانند.
درمورد زایمان غیرطبیعی یا سزارین جالب است بدانید که ایرانیان باستان آگاهی بسیاری نسبت به آن داشته اند که فردوسی نیز اشاره ای به آن کرده است.
بیامد یکی موبدی چیره دست
مر آن ماهرخ را به می کرد مست
بگافید بی رنج پهلوی ماه
بتابید مر بچه را سر ز راه
چنان بی گزند برون آورید
که کس در جهان این شگفتی ندید
البته جالب است بدانید که ریشه واژه سزارین به سزار فرمانروای مشهور روم باستان باز می گردد. گفته می شود که برای نخستین بار جولیوس سزار معروف، به این شیوه به دنیا آمده است ولی در واقع، صدها سال پیش از اینکه پادشاه رومی بدین شیوه پا به عرصه وجود بگذارد، جهان پهلوان بزرگ ایران زمین یعنی رستم دستان، با بهره جستن از کادر پزشکی دیده بر جهان گشوده است. در اساطیر و داستان های حماسی ما، سیمرغ با علم پزشکی و جراحی پیوند دارد و اوست که برای نخستین بار به موبد دستور می دهد تا مو به مو دستورات او را اجرا کند و با کارد پزشکی، رستم را از شکم رودابه به این جهان منتقل کند. پس شایسته است که ایرانیان نیز به پاس فرهنگ و تاریخ گرانسنگ شان عمل سزارین را «رستم زاد» یا «رستم زایی» بنامند.
پزشکی در ایران باستان سه نوع بوده و هر سه نوع آن از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. به عبارت دیگر می توان گفت که در ایران باستان سه نوع پزشک وجود داشته که هر یک نماینده طبقه ای محسوب می شدند:
1.روانپزشک که به درمان دردها بوسیله تلقین و ورد و دعا می پردازد و نماینده موبدان بوده است.
2.پزشک عمومی که با گیاهان دارویی درمان می کرده و نماینده کشاورزان بوده بنابراین اختصاص به موبدان نداشته و در عین حال بسیار مهم بوده و علاقه مندان می توانستند در این رشته تخصص حاصل کنند و به درمان مردم بپردازند.
3.جراحی مهم ترین نوع و رشته پزشکی در ایران باستان بوده و اهمیت خاص خود را داشته است. در آن زمان به جراحی «کارد پزشکی» گفته می شد و حاذق ترین پزشکان کار دقیق و حساس جراحی را بر عهده می گرفتند و طبقه پزشکان جراح نماینده جنگجویان و قهرمانان به شمار می رفتند.
دانشگاه جندی شاپور
جندی شاپور که همان معرب گندی شاپور می باشد، کهن ترین و معتبرترین دانشگاه جهانی دارای تشکیلات منظم و سازماندهی وسیع می باشد که در 1700 سال پیش توسط اردشیر بابکان و فرزندش شاپور اول بنیانگذاری شد. این دانشگاه و بیمارستان مشهور آن، جزو نخستین مظاهر پزشکی نوین و علمی در ایران باستان بودند. در این دانشگاه رشته هایی چون طب عمومی، جراحی، دامپزشکی، داروسازی، داروشناسی، چشم پزشکی (کحالی)، بیهوشی، نجوم، ریاضیات، فلسفه و حکمت، الهیات و موسیقی تدریس می شد و دانشجویانی از سرتاسر دنیای آن روز می توانستند از هر قوم و ملت و رنگ و نژادی در آنجا به تحصیل علم بپردازند، لذا در آن دوران پیش از اسلام نیز ایران یکی از پیشگامان و طلایه داران صلح، برابری، برادری، تساهل و آمیزش مسالمت آمیز انسان ها بود و دانشگاه جندی شاپور در آن زمان یکی از نمادهای زنده «گفتگوی تمدن ها»، اقوام و فرهنگ ها به شمار می رفت. همچنین گفته شده که بر سر در این دانشگاه جمله زیر نقش بسته بوده است:
«دانش و فضیلت برتر از شمشیر است»
این محل در اوایل قرن چهارم مرکز پزشکان عصر محسوب می شد. می توان گفت درخشان ترین دوره این دانشگاه مربوط به دوران انوشیروان یا همان عصر نهضت فرهنگی ایران بود. انوشیروان علاقه زیادی به علم و دانش داشت و قصد داشت تا با گردآوری دانشمندان و پزشکان بر ابهت و شکوه دربارش بیفزاید. شهر گندی شاپور در پیرامون شهر دزفول در استان خوزستان قرار داشته که در آن زمان بسیار سبز و خرم بوده، بطوریکه یعقوب لیث صفاری، هنگام لشکرکشی به بغداد، وقتی از آنجا عبور می کرد به علت خوشی آب و هوا و فراوانی نعمت در آنجا مقیم شد و در همانجا نیز درگذشت. هم اکنون آرامگاه وی با گنبدی مخروطی و فرسوده تک و تنها در بیابانهای فراخ میان دزفول و شوشتر و شوش قرار گرفته، غبار فراموشی بر روی آن نشسته و از ورای سالها و ماهها تماشاگر روزگار غدار است.
دانشجویان این دانشگاه پس از 2 تا 3 سال تعلیمات نظری، تعلیمات عملی را زیر نظر استادان متبحر و ماهر در بیمارستان ها می گذراندند و سپس به امر پزشکی و دارو و درمان می پرداختند. نکته جالب در باره فراگیری علم پزشکی در ایران باستان این است که کسانی که طالب این علم بودند از سنین کم مبادرت به آغاز فراگیری این علم می کردند؛ به عنوان مثال در تاریخ پزشکی آمده است که حسینی یکی از دانش آموختگان دانشگاه جندی شاپور، در هفده سالگی از این دانشگاه فارغ التحصیل شده و به بغداد دعوت شده است. شیخ الرئیس ابوعلی سینا نیز تحصیل پزشکی را از یازده سالگی آغاز کرده و در 15 سالگی به پزشکی حاذق و نامدار مبدل شده بود. همچنین از قول برزویه طبیب مشهور انوشیروان در کتاب کلیله و دمنه آمده است که:
"چون سال عمر به هفت رسید مرا بر خواندن علم طب تحریض نمودند و چندان که اندک مایه وقوف افتاد و فضیلت آن را شناختم، به رغبتی صادق و حرصی غالب در تعلیم آن بکوشیدم تا بدان صنعت شهرتی تمام یافتم و در معالجه بیماران مهتدی شدم..."
این شیوه جالب در پرورش دانشجویان پزشکی در سایر نقاط جهان نیز رایج گردید بطوریکه تا همین چندین دهه پیش، دانشگاه الازهر مصر داوطلبان رشته پزشکی را از سن دوازده سالگی ثبت نام می کرد. در اسپانیا نیز دانشجویان این رشته از 13 سالگی تحصیلات خود را آغاز می کردند. دانشجویان پزشکی دانشگاه جندی شاپور، علاوه بر دروس اصلی پزشکی، دروس فرعی دیگری نظیر هندسه، نجوم و موسیقی را نیز به خوبی فرا می گرفتند. به عنوان مثال، حارث بن کلده ثقفی، پزشک مخصوص حضرت رسول اکرم (ص) علاوه بر تحصیل پزشکی در دانشگاه جندی شاپور، نواختن عود را هم در ایران فراگرفته بود و آن را در میان اعراب گسترش داد.
همانطور که اشاره کردیم از مهم ترین دوره های کارآموزس دانشجویان پزشکی، دوره های عملی آنها بود که طی پنج یا شش سال نزد استادان مشهور سپری می شد. علی بن عباس مجوسی اهوازی که از پزشکان معروف دربار عضدالدوله پادشاه دانش پرور ایران بوده، در کتاب خود به نام «کناش» می نویسد: از کارهای واجب و لازم برای دانشجویان پزشکی این است که مرتباً به بیمارستان ها و درمانگاهها بروند و روند معالجه بیماران را دقیقاً زیر نظر بگیرند. همچنین ابن ابی اصیبعه در کتاب طبقات الاطباء می نویسد:
"رازی پزشک و دانشمند نامدار ایرانی عادت داشت تا مرتباً از بیماران خود عیادت کند و دانشجویان وی در حین عیادت به دنبال وی راه افتاده و عملاً با نحوه کار استاد آشنا می شدند... در سرسرای بزرگ بیمارستان قفسه های متعددی از کتاب قرار داشت که در آنجا عده بسیاری از دانشجویان و پزشکان جوان دور استاد حلقه زده و سؤالات پزشکی خود را مطرح کرده و جواب می گرفتند. "
رازی دانشمند و پزشک برجسته ایران زمین درباره تألیف کتاب «برء الساعه» می نویسد: من این کتاب را برای این تالیف کردم تا پاسخ دانشجویانی را بدهم سخت با من به بحث و جدل پرداختند تا سخن مرا رد نمایند که گفته بودم، می شود فلان بیماری را در یک ساعت درمان کرد.
گزارش های تاریخی نشان می دهد که ایرانیان باستان قبل از ورود اسلام ملاحظات بهداشتی داشته اند و آنها را رعایت می کردند؛ به عنوان مثال آنها:
·بر روی زمین آب دهان نمی انداختند.
·از جام و ظرف یکدیگر آب نمی نوشیدند.
·ایستاده ادرار نمی کردند.
·آب های ناپاک و ناشناخته را قبل از نوشیدن می جوشاندند.
·آب، هوا، آتش و خاک را آلوده نمی کردند.
·خزندگان و حشرات موذی را از بین برده یا از خود دور می ساختند.
·ابزارها و لباس های ناپاک خود را با کمک آب و نورخورشید پاکیزه می کردند.
·پزشکان در هنگام درمان، از دهان بند استفاده می کردند.
·ایرانیان نخستین اقوامی در جهان بودند که گرمابه های بهداشتی را ساختند.
از روشهای متداول درمانی متداول در ایرا باستان می توان به جراحی (کارد درمانی)، روانپزشکی (با استفاده از اوراد و اذکار)، گیاه درمانی، منتره درمانی (درمان با استفاده از موسیقی و تأثیر آواها بر ذهن و مغز، که هیپنوتیزم امروزی برگرفته از آن است)، آب درمانی، خوراک درمانی و بوی درمانی اشاره کرد.
البته تاریخ پزشکی در سرزمین ایران با پزشکان و دانشمندان نامدار آن سرگذشت و ماجراهای جالبی دارد که در شماره بعد به گزیده ای از آنها اشاره خواهیم کرد.
منابع و مآخذ:
نظام پزشکی در ایران باستان، دکتر ناصر لاهوتی
پزشکی در ایران باستان، دکتر هاشم محمدی، مجله فردوسی، 28/7/1382 شماره 10 و 11
پزشکی در ایران باستان (قسمت دوم)، دکتر نصرت الله بختورتاش، مجله کهکشان، شماره 65
پزشکی در ایران باستان (قسمت سوم)، دکتر نصرت الله بختورتاش، مجله کهکشان، شماره 65
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]