تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835859276
نادر خسته است
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: نادر خسته است
نويسندگان- كامران بارنجي:
نادر ابراهيمي 9 سال است كه با بيماري دست و پنجه نرم ميكند. اما هنوز كتابهايش دستبهدست ميشوند. او پرفروشترين نويسنده نمايشگاه امسال بود.
هنوز هم پرطرفدار است. با پايانيافتن نمايشگاه امسال، آمار شگفتانگيزي از فروش كتابهاي ابراهيمي منتشر شد. طبق اعلام ناشرش فروش بيش از 6 هزار جلد از كتابهاي استاد بههمراه فروش 60 دوره كامل از كارهايشان، باعث شد امسال لقب پرفروشترين نويسنده نمايشگاه كتاب به نادر ابراهيمي تعلق بگيرد؛ كسي كه 9 سال است به خاطر بيمارياش نتوانسته كتاب جديدي منتشر كند. بيماري او شايد خيليها را زودتر از اينها از پاي درميآورد اما خدا را شكرهنوز نتوانسته با نادر ابراهيمي كاري كند.
***
روزهايي بود كه از در اصلي خانهاي قديمي در اميرآباد، مردي بلندقامت با سبيلهاي پهن معروفش و نيمچهلبخندي كه همراه هميشگياش بود، وارد ميشد و در همان ابتدا، كنار باغچه بزرگ حياط نفسي تازه ميكرد ، لذتي ميبرد و بعد از رسيدن به سرسراي خانه و ديدن شوق ديدار در چشمان دختري كوچك كه او را «رايكا» ميخواند، تابلوهاي نقاشيشده روي ديوار، روح پيرمرد را تسكين ميداد و نگاههاي پرمهر همسرش تنها نقطه امن اسرارش بود. اما اكنون سالهاست كه نه باغچه قديمي و بزرگ حياط خانه باغبان هميشگياش را ديده و نه رايكا لبخند هميشگي پدر را.
حالا پيرمرد در كنار صندوقچه سنتي اتاقش دستگاه اكسيژني ميبيند كه همراه روزهاي سخت بيمارياش شده است؛ روزهايي كه حتي نام عزيزترين همراهاناش را بهياد نميآورد. گيلهمرد كوچك، ديگر سالهاست كه «عاشقانهاي آرام» نسروده و دلي را با همان مهرباني هميشگياش نوازش نكرده است. شايد روزي كه نادر ابراهيمي انتهاي «ابوالمشاغل» را امضا كرد و گفت: «بگذاريد كمي خستگي در كنم، آخر استراحتي بدهيد، ديگر نفسم درنميآيد، زانوهايم خيلي درد ميكند... سرم هم... دستتان را بگذاريد روي پيشاني روح من تا حس كنيد واقعا خيلي تب دارد»، به اين فكر نميكرد كه دوران استراحتاش يك دهه طول بكشد.
خانهاي در ميان كتاب
از در كه وارد ميشوي، پذيرايي كوچكي ميبيني با تعدادي مبل و تلويزيوني كه فعلا خاموش است. اتاق سمت چپي، سالها پيش اتاق هليا «دختر بزرگ ابراهيمي» بوده است و الان اتاق كتابخانه. چند قدمي جلوتر، اتاق رايكاست كه اجازه ورود نداري و كمي جلوتر هم اتاق هميشگي كار نادر ابراهيمي با همان ويژگيهاي دستنخوردهاش. «نادر عادت دارد كتابهايش را جلد گالينگور كند و آنها را نگه دارد. كتابهاي كتابخانه را هم موضوعي تقسيمبندي كرده است. نادر كتابهايي را كه به او هديه دادهاند، پس از مطالعه بر حسب موضوع تقسيمبندي كرده و در كتابخانه قرار داده است.»
فرزانه منصوري – همسر نادر ابراهيمي – هم گاهي اوقات از اينكه چگونه اين همه كتاب يكجا جمع شدهاند، تعجب ميكند؛ «در 2خانه اولي كه براي زندگي انتخاب كرديم، جايي براي كتابخانه نداشتيم. خانه سوممان هم يك سالن بزرگ داشت كه در آن ميز كار نادر را گذاشتيم و با قفسههاي فلزي، پشتسر نادر كتابخانهاي درست كرديم، منزل چهارم و پنجممان هم همينطور بود و الان هم كه در منزل ششم هستيم. ما قصد نداشتيم كتابخانهدار شويم اما نادر آنقدر كتاب در موضوعهاي مختلف خواند تا ما هم آرامآرام صاحب كتابخانه شديم».
يك عاشقانه آرام
خانم منصوري تلاش زيادي ميكند تا دوران زندگياش با نادر ابراهيمي را خيلي رمانتيك نشان دهد. اما خود استاد در مقدمه «يك عاشقانه آرام» تاكيد كرده است كه با مهر بيحدش به او، تنها كسي بوده است كه پيوسته عذابش داده است؛ «تا قبل از بيماري نادر هروقت مورد چنين سؤالي قرار ميگرفتم، ميگفتم من زن خوشبختي هستم. حتي خود نادر هروقت به من ميگفت چيزي ميخواهم يا نه، ميگفتم من چيزي كم ندارم.
ولي بههرصورت اين واقعيت دارد كه زندگي من و نادر بالا و پايين زياد داشت؛ خيلي هم زياد بود ولي ميگذشت. لحظات خوب همه آن سختيها را جبران ميكرد. در سالهاي گذشته، خوانندگان كتابهاي نادر با خواندن 2 يا 3 اثر از او مثل «يك عاشقانه آرام» يا «چهل نامه كوتاه به همسرم»، فكر ميكردند كه من در زندگي نادر نقش مهمي داشتهام اما صادقانه ميگويم، فكر ميكنم اگر من نبودم، او باز هم نادر ابراهيمي بود و همين آثار را خلق ميكرد».
ميگويد:«خيليها خيال ميكنند كه «آلني» در «آتش بدون دود» نادر است و «مارال» فرزانه؛ «عسل بانو»ي يك عاشقانه آرام، فرزانه است و «گيله مرد كوچك» نادر ابراهيمي. اما نادر در مقدمه يكي از آثارش نوشته كه من تاريخنويس نيستم كه عين واقعيت را بنويسم. شايد نادر دلش ميخواسته فرزانه يك مارال باشد، شايد دلش ميخواسته خودش يك آلني باشد يا شايد نادر بخشهايي از زندگي ما را در آن داستانها به كمال رسانده است ولي هيچكدام اينها ما نيستيم. شايد بخشهاي كوچكي از آنها من و نادر باشيم. زندگي من و نادر واقعي است، همانطور كه بيماري او واقعيت دارد».
خانم منصوري ميگويد: «واقعيت اين است كه روند بهبودي نادر متوقف شده است و تبهاي متناوب باعث شده كه دكترها مدام در كنار ايشان باشند. نادر سختترين دوران بيمارياش را طي ميكند و من هر لحظه در انتظار معجزهاي هستم؛ بهخصوص اينكه دعاهاي بسياري پشت سر نادر است. خيليها از دورافتادهترين شهرها با منزل ما تماس ميگيرند و جوياي بيماري نادر هستند؛ از جنوب و شمال، از روستاهاي مراغه و از جاهاي خيلي دور تماس ميگيرند ومن اميدم به همين دعاهاست».
***
هميشه دير رسيديم
هليا، اليكا و رايكا دختران نادر ابراهيمي هستند. آنها تا امروز همه پيشنهادهاي مصاحبه را رد كردهاند و يك دليل هم بيشتر نداشتهاند؛ آنها معتقدند گفتوگو در مورد پدرشان در اين شرايط باعث ميشود كه چهره شاد نادر ابراهيمي در بين مردم به چهرهاي بيمارگونه تبديل شود. براي همين هم بود كه هليا و رايكا همان ابتداي كار آب پاكي را روي دستمان ريختند و گفتند كه اليكا از طرف آنها حرف ميزند.
*
احتمالا خيلي روزهاي سختي داريد، نه؟
واقعيتاش همينطور است. دوران بيماري پدر در اين 8-7 سال گذشته باعث شده كه ما هيچ خوشحالي عميقي نداشته باشيم. در اين دوران خيلي اتفاقات خوب وجود داشت كه پدرم متوجه نشدند و اين ناراحتي ما را بيشتر ميكند.
*
دوست داشتيد پدرتان بيشتر از چه اتفاقهايي باخبر ميشدند. مثلا چه اتفاقهايي؟
خب، در اين مدت خانواده ابراهيمي صاحب 2 نوه شد؛ چيزي كه پدرم بيشتر از هر چيزي دوست داشتند كه با تمام وجود اين احساس را لمس كنند ولي متأسفانه به علت بيماري، آن ارتباط عاطفي خيلي برقرار نشد.
*
ظاهرا امسال هم بزرگداشتهايي براي نادر ابراهيمي برگزار خواهد شد.
واقعيتاش را بگويم من از اين بزرگداشتها خسته شدهام. اين مراسم زماني تاثيرگذار است كه فرد سرپا باشد ولي متأسفانه ما زماني دست به اين كارها ميزنيم كه خيلي دير شده. كاش اين مراسم را 10 سال پيش ميگرفتند تا پدرم خودش سرپا در آن شركت ميكرد و از آن لذت ميبرد. البته مادرم به صورت جدي پيگير برگزاري اين بزرگداشتها هستند و حتي الان پيگير به ثبت رساندن بنياد نادر ابراهيمي هستند.
*
الان وضعيت جسماني آقاي ابراهيمي در چه شرايطي است؟
فكر ميكنم اين سختترين دوران بيماري پدرم باشد. البته ما بارها در اين مدت به لحظاتي رسيدهايم كه گفتيم اين سختترين است اما هر بار ديدهايم كه باز هم لحظههاي سختتر بيماري وجود دارند.
*
دختر نادر ابراهيمي بودن چطوري است؟
معمولا هر كسي در هر محيطي كه بزرگ ميشود تحت تاثير همان محيط قرار ميگيرد. وقتي پدرم بارها و بارها در كتابهايش نوشته و بسيار بيشتر از آن به ما دخترها تاكيد كرده كه انسان در زندگي بايد به اصولي پايبند باشد و از اين اصول هيچ وقت برنگردد، طبيعتا ما هم به اين شرايط خو گرفتهايم. جدا از اين، از بچگي هنر در خانه ما جايگاه ويژهاي داشت. اكثر دوستان بابا هنرمند بودند. بنابراين ادبيات زندگياي كه نادر ابراهيمي ما را با آن آشنا كرد، ادبيات درستي بود و ما اين شانس را داشتيم كه نزد ايشان پرورش پيدا كنيم.
*
نادر ابراهيمي در بعضي كتابهايش به سختيهايي كه كشيده اشاره كرده است، شما اين سختيها را چقدر لمس كردهايد؟
تقريبا هيچكدام از سختيهايي را كه پدرمان كشيدند ما متوجه نشديم چون اگر آن سختي متعلق به خودشان بوده است، هيچوقت آن را به ما انتقال ندادهاند؛ حتي اگر خانوادگي بوده.
*
امسال هم كتابهاي پدرتان جزو كتابهاي پرفروش نمايشگاه كتاب بودند.
تأسف عميق من اين است كه پدرم متوجه اين اتفاقات خوب نميشود. من خيلي دوست داشتم كه بابا خودش در نمايشگاه حضور داشت ومثل سالهاي قبل با خوانندگان كتابهايش ارتباط برقرار ميكرد.
*
فكر ميكنيد دليل فروش بالاي كتابهاي پدرتان چيست؟
اگر كتابي خوب فروش ميكند، تنها يك دليل ميتواند داشته باشد و آن هم شناخت عميقي است كه پدرم از مردم دارد. شما اگر كتاب «مكانهاي عمومي» را مطالعه كنيد يا «تضادهاي دروني» را بخوانيد، خيلي خوب ميتوانيد مردم ما را بشناسيد. تصويري كه پدرم در اين كتابها ارائه ميدهد، تصويري واقعي از مردم خودمان است و به همين دليل مردم دوستش دارند. شما فرض كنيد اگر كسي كتاب «فردا شكل امروز نيست» را بخواند، قطعا هر روز را با اميد شروع ميكند.
*
فكر ميكنيد مهمترين ويژگي پدرتان چي باشد؟
پدر من تعصب عجيب و غريبي به ايران دارد. خاك اين وطن برايشان بسيار عزيز است و اين مهمترين ويژگي زندگي پدرم است.
*
پدرتان برنامههاي ناتمامي هم قبل از بيماريشان داشتند؟
شايد اين موضوع برايتان عجيب باشد اما در سالي كه بيماري به سراغ پدرم آمد، ايشان بيش از 100 طرح براي اجرا داشتند؛ نوشتن چندين رمان، كتابهاي كودكان و نوشتن فيلمنامههايي كه متأسفانه ناقص ماندند. از نظر برنامه شخصي هم ياد گرفتن سازهاي مختلف را در برنامهشان داشتند كه ميسر نشد.
*
از بهبودي آقاي ابراهيمي كه نااميد نشدهايد؟
ما همه اميدواريم. همه اميدمان به اين است كه پدر دوباره قلم در دست بگيرد و كارهاي ناتماماش را انجام دهد. ما هنوز به اتاق كار پدرم دست نزدهايم، براي اينكه اميدواريم ايشان دوباره شروع كنند به نوشتن.
***
ساحت ديگري از زندگي
كمال تبريزي: روزهايي كه جوان بودم و تازهكار و بهدنبال آموختن، سعـي مـيكــردم در كلاسهاي اساتيد ويژه آموزش هنر شركت كنم. يكي از آنها كلاسي بود كه هميشه برايم جذابيت خاصي داشت و هر روز در آن مفاهيم تازه و غيرتكرارياي ميآموختم؛ كلاس درس استاد نادر ابراهيمي. نفوذ كلامش عميق بود و پرمعنا و هميشه حرفهايي ميزد كه وادار به تفكر ميشدم. لحن بيانش بهگونهاي بود كه مرا به ساحت ديگري از زندگي اشاره ميداد.
از او ياد ميگرفتم كه همه پديدهها ظاهر و باطني دارند، خلوت و جلوتي دارند و آشكار و پنهاني دارند. از نادر ابراهيمي ياد گرفتم كه ساحت هنر و هنرمند، يافتن باطن و خلوت و پنهان است در بستر ظاهر و جلوت و آشكار. ياد گرفتم آنچه به چشم ميآيد مرا نفريبد و هميشه رازهاي پنهان را جستوجو كنم.
اين سرمايه عظيمي بود كه استاد بي هيچ چشمداشتي در كف من نهاد. از او ياد گرفتم كه اخلاق در كار به اندازه خود كار اهميت دارد. فروتني و اعتمادبهنفس در كار هنرمند ارزشمند است و تجربه شكست و پذيرفتن آن به اندازه شادي ناشي از پيروزي، هنر را صيقل ميدهد. من از نادر ابراهيمي آموختم كه هنر نمايش و سينما خلاقيتي است كه در جمعيت شكل ميگيرد. باهمبودن و باهم خوببودن و به علايق و سلايق يكديگر احترامگذاشتن، قدم اول ابداع و نوآوري است.
امروز كه به كلاسهاي درس او فكر ميكنم، يك نوع نگاه متفاوت در نظرم جلوه ميكند؛ شايد نادر ابراهيمي ميخواست پهلواني و جوانمردي را در عرصه هنر زنده كند و به ما بياموزد كه به جاي حسادت، غبطه بخوريم، به جاي بدگويي، نقد كنيم، به جاي خودپسندي، همفكري كنيم و به جاي غرور، تواضع كنيم. به قول يكي از دوستان، قدرت زنجير را هميشه ضعيفترين حلقه آن تعيين ميكند. نادر ابراهيمي از هنرمنداني است كه غصهدار حلقههاي ضعيف در ساحت مقدس هنرند و براي تقويم و تحكيم اين رشته ميكوشند.
تاريخ درج: 31 ارديبهشت 1387 ساعت 18:01 تاريخ تاييد: 1 خرداد 1387 ساعت 10:01 تاريخ به روز رساني: 16 خرداد 1387 ساعت 21:52
چهارشنبه 1 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]
صفحات پیشنهادی
نادر خسته است
نادر خسته است نويسندگان- كامران بارنجي: نادر ابراهيمي 9 سال است كه با بيماري دست و پنجه نرم ميكند. اما هنوز كتابهايش دستبهدست ميشوند. او پرفروشترين نويسنده ...
نادر خسته است نويسندگان- كامران بارنجي: نادر ابراهيمي 9 سال است كه با بيماري دست و پنجه نرم ميكند. اما هنوز كتابهايش دستبهدست ميشوند. او پرفروشترين نويسنده ...
نادر خسته بود
نادر خسته بود نادر ابراهيمي 9 سال بود كه با بيماري دست و پنجه نرم ميكرد. ... احادیث و روایات: امام علی (ع):كسى كه خداى سبحان را مى شناسد، شايسته است دلش از بيم و اميد ...
نادر خسته بود نادر ابراهيمي 9 سال بود كه با بيماري دست و پنجه نرم ميكرد. ... احادیث و روایات: امام علی (ع):كسى كه خداى سبحان را مى شناسد، شايسته است دلش از بيم و اميد ...
اخراجی ها یا جدایی نادر از سیمین( بخوانید جو زدگی مردم ما) -
فیلم خوب و خوش ساختی است. اما نمی توان گفت سیاسی هم نیست. هیچ چیز را نمی توان گفت سیاسی نیست نه فقط جدایی نادر از سیمین. فیلم خسته کننده بود و کند ...
فیلم خوب و خوش ساختی است. اما نمی توان گفت سیاسی هم نیست. هیچ چیز را نمی توان گفت سیاسی نیست نه فقط جدایی نادر از سیمین. فیلم خسته کننده بود و کند ...
نادر دست نشان: مديرعامل باشگاه پگاه فقط به دنبال شهرت است
نادر دست نشان: مديرعامل باشگاه پگاه فقط به دنبال شهرت است سرمربي سابق ... و در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران افزود: از وعده هاي باشگاه پگاه خسته شدم و ...
نادر دست نشان: مديرعامل باشگاه پگاه فقط به دنبال شهرت است سرمربي سابق ... و در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران افزود: از وعده هاي باشگاه پگاه خسته شدم و ...
به ياد زنده ياد نادر ابراهيمي شب از من خالي ا ست ...
به ياد زنده ياد نادر ابراهيمي شب از من خالي ا ست ... من خيلي خسته هستم آقا. خواب... تنها خواب... بخواب هليا، دير است. دود ديدگانت را آزار مي دهد. ديگر نگاه هيچ كس بخار ...
به ياد زنده ياد نادر ابراهيمي شب از من خالي ا ست ... من خيلي خسته هستم آقا. خواب... تنها خواب... بخواب هليا، دير است. دود ديدگانت را آزار مي دهد. ديگر نگاه هيچ كس بخار ...
در گفت وگوبا فارس دستنشان: سپاهان خسته و زخمي است
26 مه 2008 – در گفت وگوبا فارس دستنشان: سپاهان خسته و زخمي است خبرگزاري فارس: ... نادر دستنشان در گفت وگو با خبرنگار فارس، در مورد شرايط پگاه قبل از ...
26 مه 2008 – در گفت وگوبا فارس دستنشان: سپاهان خسته و زخمي است خبرگزاري فارس: ... نادر دستنشان در گفت وگو با خبرنگار فارس، در مورد شرايط پگاه قبل از ...
راههای کاهش خستگی درزنان
راههای کاهش خستگی درزنان منبع:فاطمه رئیسی دراین مقاله نکاتی ذکر می شود که می ... در زنان ومردان-كـاهـش میـل جنـسی در زنان امری بسیار شایع و در مـردان امری نادر اسـت.
راههای کاهش خستگی درزنان منبع:فاطمه رئیسی دراین مقاله نکاتی ذکر می شود که می ... در زنان ومردان-كـاهـش میـل جنـسی در زنان امری بسیار شایع و در مـردان امری نادر اسـت.
هر چه اتفاق نادر است براي ما است
هر چه اتفاق نادر است براي ما است خبرگزاري فارس: سرمربي پيشين تيم ملي فوتبال گفت: حرفي كه ... بازيكنان خسته هستند و اصلا نميتوانيم كار تاكتيكي انجام دهيم.
هر چه اتفاق نادر است براي ما است خبرگزاري فارس: سرمربي پيشين تيم ملي فوتبال گفت: حرفي كه ... بازيكنان خسته هستند و اصلا نميتوانيم كار تاكتيكي انجام دهيم.
فیروز کریمی، نادر دستنشان و فرهاد کاظمی: ما منشوری نیستیم!
فیروز کریمی، نادر دستنشان و فرهاد کاظمی: ما منشوری نیستیم!-ورزش > فوتبال ... «خسته شدیم از بس که برایمان شایعه ساختند. ... این خیلی بهتر از این است که بنشی.
فیروز کریمی، نادر دستنشان و فرهاد کاظمی: ما منشوری نیستیم!-ورزش > فوتبال ... «خسته شدیم از بس که برایمان شایعه ساختند. ... این خیلی بهتر از این است که بنشی.
شاهزاده خانم خسته شده!
شاهزاده خانم خسته شده!-در فصل ... اما مدتی است که قهرمان کوچک ما خسته است. صبحها به ... در موارد بسیار نادر در کودکان زیر دو سال این بیماری با آنژین و تب همراه است .
شاهزاده خانم خسته شده!-در فصل ... اما مدتی است که قهرمان کوچک ما خسته است. صبحها به ... در موارد بسیار نادر در کودکان زیر دو سال این بیماری با آنژین و تب همراه است .
-
گوناگون
پربازدیدترینها