تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):نصيحت و خيرخواهى از حسود محال است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829175339




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فكركن مرگ‌مان همين فرداست


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فكركن مرگ‌مان همين فرداست
فكركن مرگ‌مان همين فرداست   نويسنده:دکتر محمد کياسالار   بقراط مي‌گفت: «ذهن، شفادهنده بزرگ است.» آلبرت شوآيتزر مي‌گفت: «پزشک حقيقي يعني پزشک درون». جاشوا لدربرگ، برنده جايزه نوبل، مي‌گفت: «حلقه مفقوده طب، توجه به دنياي درون است.» دنياي درون. پزشک درون. شفادهنده بزرگ. واقعا اين کليدواژه‌ها کليدي‌اند؟ صورت مساله را ساده‌ کنيم: چرا وقتي يک پزشک به 2 بيمار مي‌گويد که «شما بيشتر از يک سال زنده نمي‌مانيد»؛ يکي هنوز به 6 ماه نرسيده مي‌ميرد و آن‌ يکي 10سال زنده مي‌ماند و آخ نمي‌گويد؟ اگر يک روزي که خدا آن روز را نياورد، بيماري صعب‌العلاجي بگيريد که پزشکان ازتان قطع اميد کنند و بگويند والسلام نامه ‌تمام؛ چه حالي‌ مي‌شويد؟ چه کار مي‌کنيد؟ اين همان تقديري است که براي استفان هاوکينگ در 21 سالگي رقم خورد: «پزشکان گفتند فقط 2 سال ديگر زنده‌ام! گفتند توي اين 2 سال، کم‌کم همه بدنم فلج مي‌شود و کارم تمام است!»‌ زمستان امسال که بيايد، 45 سال از آن 2 سال مي‌گذرد و پروفسور هاوکينگ همچنان زنده است و کبکش خروس مي‌خواند؛ با مغزي که مثل ساعت کار مي‌کند و شارژش تمام نمي‌شود. او دکتراي فيزيکش را از کمبريج گرفت و در 35 سالگي، جوان‌ترين استاد فيزيک گرانشي کمبريج شد؛ اگرچه در 21 سالگي، ALS به جانش افتاده و مرگ تدريجي، يقه‌اش را گرفته بود. حالا در 68 سالگي، پروفسور هاوکينگ حتي نمي‌تواند گردن راست کند و سرش را بالا بگيرد. شده است يک تکه پوست و استخوان که نشسته روي ويلچر. اما به تصديق همه دانشمندان معاصر، او «اينشتين دوم» است. اينشتين دوم، اولين روز‌هاي بيماري‌اش را خوب يادش هست: «همه فکر مي‌کردند پناه مي‌برم به الکل. خيال مي‌کردند دايم‌الخمر مي‌شوم. اما من چسبيدم به درسم. گفتم اگر قرار است 2 سال ديگر بميرم؛ چرا توي اين 2سال، آدم به‌دردبخوري نباشم؟ شايد يک روز، تلاش‌هايم در فيزيک بتواند گره از کار کسي باز کند.» اين حرف عميق، فرزند يک ذهن خوش‌بخت است: «من خودم را آدم خوش‌بختي مي‌دانم چون بيماري‌ام مي‌توانست بدتر از اين بشود اما نشد. زندگي من يک پيام کوتاه اما عميق دارد: آدم هيچ‌وقت نبايد اميدش را از دست بدهد.» آن روي سکه طب «در بيماري‌هاي صعب‌العلاج، آنچه در ذهن بيمار مي‌گذرد، تعيين‌کننده‌تر از خود بيماري است.» اين را دکتر کارل سيمونتون مي‌گويد؛ رييس مرکز سرطان‌شناسي کاليفرنيا که در کنار درمان‌هاي طبي‌، نيم‌نگاهي به تکنيک‌هاي «تصويرسازي ذهني» دارد: «تجربه‌ام به من مي‌گويد که حتي احتمال معکوس شدن روند بيماري هم وجود دارد. من در طبابتم، روي اصلاح نگرش بيمارانم نسبت به پديده‌هاي بيماري‌ و شفا کار مي‌کنم» و آمارها مي‌گويند ميزان درمان بيماران سرطاني در کلينيک او، بالاتر از حد متوسط است. دکتر کنت پلتير، استاد دانشکده پزشکي دانشگاه استنفورد، نيز مثل خيلي‌هاي ديگر معتقد است ذهن ناخودآگاه ما قادر به تشخيص تهديد واقعي از تهديد خيالي نيست: «يعني به نظر من، همه چيز به اين بستگي دارد که شما به عنوان يک بيمار، چه تلقين‌هايي را به ذهن ناخودآگاهتان راه بدهيد. خلاصه، قاعده اين است: آنهايي که بيشتر از بيماري‌هاي صعب‌العلاج مي‌ترسند، بيشتر و زودتر بيمار مي‌شوند و کمتر و ديرتر به زندگي برمي‌گردند.» اين پديده، به ويژه در خانم‌هاي باردار، مشهود است. نتايج پژوهشي که 3 سال پيش در بوستون انجام شد، نشان داد که 60 درصد زناني که مدت کوتاهي پس از مرگ نوزادشان به دليل «نشانگان مرگ ناگهاني نوزادان» دوباره باردار شده بودند، دچار سقط جنين مي‌شوند. محققان در پايان اين پژوهش پيشنهاد کرده بودند اين‌ گروه از زنان براي بارداري مجدد، تا زماني که آثار ماتم‌زدگي در آنها به حداقل برسد، صبر کنند. دکتر ديويد برسلر، رييس يک مرکز سرطان‌شناسي در لس‌آنجلس، نيز تکنيک ويژه‌اي را که براي کمک به يکي از بيمارانش مورد استفاده قرار داده، اين‌گونه توصيف مي‌کند: «بيمارم درد شديدي داشت و ما هر کاري از دستمان برمي‌آمد، انجام داده بوديم. آخرش تصميم گرفتيم از تصويرسازي ذهني استفاده کنيم. من از بيمارم خواستم روي صندلي بنشيند و پس از رهاسازي عضلاني، تا آنجا که مي‌تواند، دردش را در ذهنش مجسم کند و آن را به شکل يک موجود جاندار ببيند. او در حالي که چشمانش را بسته بود، گفت که مي‌تواند سگ سياه و بزرگي را ببيند که دارد ستون فقراتش را گاز مي‌گيرد. از او خواستم آن سگ را آرام کند، با او حرف بزند و کم‌کم با او دوست شود. درد آن بيمار طي چند جلسه تصويرسازي ذهني به حداقل رسيد.» برسلر تاکيد مي‌کند که: «منظور من، به هيچ وجه، نفي درمان طبي نيست اما پزشکان با توجه به رازهاي دنياي درون بيماران مي‌توانند تاثير درمان‌هاي طبي خود را چندبرابر کنند.» وقتي دارونما جواب مي‌دهد اثر دارونما در علم پزشکي، از آن حکايت‌هاي عجيب و غريب اما واقعي است. پژوهش‌هاي متعددي نشان داده‌اند که برخي مواد غيردارويي بي‌اثر كه با عنوان داروي بدلي يا دارونما تجويز شده‌اند، برخلاف انتظار، داراي آثار درماني قابل‌‌اندازه‌گيري، قابل‌مشاهده يا محسوس‌ بوده‌اند. پزشکان به اين مي‌گويند: «اثر دارونما». دارونما كه در زبان لاتين به آن پلاسبو مي‌گويند، ماده‌اي بدلي است كه پزشک نسبت به بي‌خاصيت بودن آن اطمينان دارد اما گاهي براي بيمارانش همان «بي‌خاصيت» را تجويز مي‌كند و آن را «باخاصيت» مي‌يابد. تلقين يا تئوري رواني بعضي صاحب‌نظران معتقدند اثر دارونما صرفا يك اثر تلقيني است که به اعتقادات و عواطف بيمار بستگي دارد. مطالعات مفصلي كه در دانشگاه كانكتيكات انجام شد، نشان داد كه 75 درصد اثر برخي داروهاي ضدافسردگي ناشي از انتظار اثربخشي اين داروها در بيماران است، نه تغييرات بيوشيميايي در مغزشان. نتيجه مطالعه ديگري كه از سال 1974 تا 1995 انجام شد، اين بود که نزديک به50 درصد اثر دارودرماني و روان‌درماني در بيماران افسرده، ناشي از اثر دارونما بود. به نظر مي‌رسد همين كه بيمار به اثر يك دارو يا يک روش درماني اميدوار باشد، بر فرآيندهاي بيوشيميايي بدنش تاثير مثبت مي‌گذارد. اثر دارونما بر رفتار بيماران نيز قابل‌ملاحظه است. به هر حال، بخشي از رفتار بيمارانه هر بيمار، نوعي ايفاي نقش ناخوشي يا بيماري است كه بيمار، آن را از ديگران آموخته. اين ايفاي نقش البته به معناي تمارض نيست؛ بلكه بخشي متعارف از بيماري است كه مبنايي اجتماعي و فرهنگي دارد. به نظر مي‌رسد دارونما بر اين بخش از رفتار بيمار تاثير مي‌گذارد و در صورت اعتماد و اعتقاد بيمار به يك دارو يا يک روش درماني خاص، رفتار او را تغيير مي‌دهد. شايد همين احساس است كه مي‌تواند تا حدي وضعيت بيوشيميايي بدن او را نيز تحت تاثير قرار بدهد. در يك آزمايش جالب، پزشكان با استفاده از رنگ‌هاي خنثي و درخشان، زگيل‌هاي بيماران را رنگ‌آميزي كردند و به آنها قول دادند كه با از بين رفتن رنگ‌ها، زگيل‌ها هم محو خواهند شد. جالب آنكه، در نيمي از بيماران، همين اتفاق افتاد و زگيل‌ها محو شدند. در آزمايش ديگري، پزشكان به بيماران مبتلا به آسم، اسپري بدلي و بي‌تاثيري دادند و به آنها گفتند اينها همان اسپري‌هاي ضدآسم هستند. نتيجه كار در 55 درصد بيماران، مثبت بود: راه هوايي بيماران باز شد و تنگي نفس‌شان از بين رفت. نتايج اين‌گونه آزمايش‌ها در كنار ساير شواهد موجود، ترديدهايي را درباره تئوري تلقين ايجاد مي‌کند. به نظر مي‌رسد هنوز لازم است علل احتمالي ديگري نيز موردبررسي قرار بگيرند. تئوري سير طبيعي بيماري‌ها بعضي محققان معتقدند لااقل بخشي از اثر دارونما ناشي از سير طبيعي بيماري در دوره مصرف دارونما است. خيلي از بيماري‌ها خودمحدودشونده‌اند؛ يعني مسير طبيعي خودشان را طي مي‌كنند و بي‌هيچ‌درماني برطرف مي‌شوند و دوره مصرف دارونما فقط امكان طي شدن راحت‌تر اين دوره را فراهم مي‌آورد. حرف آخر دکتر ژرومه فرانک در پايان پژوهش‌هايش، پا را از اين مرزها فراتر گذاشت و بازي را به زمين پزشکان کشاند. او در آزمايش‌هايش ديد که وقتي پزشکان، اطلاعي از موضوع تحقيقش نداشتند و تصور مي‌کردند آنچه به بيمارانشان مي‌دهند داروي واقعي است (نه دارونما)، تاثير دارونما در بيماران افزايش پيدا مي‌کرد. همچنين، در مواردي که پزشکان تصور مي‌کردند آنچه به بيمارانشان تزريق مي‌کنند دارونماست (نه داروي واقعي)، تاثير داروي واقعي‌شان نيز کاهش مي‌يافت. دکتر فرانک مي‌گويد: «من در تحقيقات خودم ديدم که به نحوي آشکار، باورهاي پزشکان، به اندازه باورهاي بيماران، بر نتايج درمان تاثير دارد. اما چگونه چنين چيزي ممکن است؟! فکر پزشکان چگونه مي‌تواند بر بيماران تاثير بگذارد؟! آيا اين ناشي از همان حس رازآلودي نيست که بيماران را به پزشکان دلگرم مي‌کند؟ من واقعا نمي‌دانم که پزشکان چگونه مي‌توانند انتظارشان از نحوه تاثيرگذاري داروها را به بيمارانشان انتقال ‌دهند اما در اينکه آن حس به بيماران انتقال پيدا مي‌کند، هيچ شکي ندارم.» با جمله‌اي از بقراط شروع کرديم؛ با جمله‌اي از بقراط تمام کنيم که: «نگرش بيمار به بيماري مي‌تواند بهبود او را تسريع کند يا به تعويق بيندازد.» منبع: www.salamat.com /ع  
#پزشکی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 472]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


پزشکی و سلامت

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن