تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 23 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداوند از نادانان پيمان نگرفته كه دانش بياموزند، تا آنكه از عالمان پيمان گرفته كه به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806380037




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقش دين در به قدرت رسيدن تيمور و سياست خارجي وي (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقش دين در به قدرت رسيدن تيمور و سياست خارجي وي (1)
نقش دين در به قدرت رسيدن تيمور و سياست خارجي وي (1)   نويسنده:ساسان طهماسبي   چکيده:   تيمور براي رسيدن به قدرت در ماوراءالنهر و از ميان برداشتن رقبا، در کنار عوامل و ابزارهاي گوناگون از مذهب نيز به خوبي ياري جست و براي تسلط بر مناطق مختلف ايران بارها از اين ابزار استفاده کرد. مذهب در روابط خارجي تيمور نيز نقشي اساسي داشت. حمله هاي او به گرجستان، جته [بخش شرقي اولوس جغتاي]، هند و دشت قبچاق (اولوس جوجي) به نام جهاد و غزا انجام مي شد. در جنگهاي وي با دولتهاي مصر و عثماني که داعيه دار رهبري مسلمانان بودند هم مذهب نقشي بسزا داشت. کليد واژه: تيمور، مذهب، روابط خارجي، ماوراء النهر، ايران، مصر، عثماني، جته، هندوستان، دشت قبچاق. مقدمه   در مورد تيمور تا کنون پژوهشهايي گوناگون انجام شده اما هيچ يک نقش مذهب را در اين دوره، جدي بررسي نکرده است. با توجه به اهميت موضوع، هدف از اين پژوهش بررسي نقش مذهب در به قدرت رسيدن تيمور، چيرگي او بر ايران زمين و روابط با دولتهاي همسايه است. نقش مذهب در به قدرت رسيدن تيمور   پس از مرگ چنگيزخان قلمرو وي ميان چهار فرزندش تقسيم شد که اين چهار بخش را اولوس اربعه ناميدند. ماوراء النهر به جغتاي، دومين فرزند وي، واگذار گرديد. از خانان اولوس، مبارکشاه و براق خان به اسلام گرويدند و در نتيجه اسلام در ميان مغولان آن منطقه مانند ايران گسترش يافت. همزمان با تولد تيمور (736 ق) قزاق سلطان که مردي ستمگر بود بر ماوراء النهر فرمان مي راند. در سال 747 ق. امير قزن از قبيله برلاس (قبيله تيمور) وي را به قتل رساند و خود تا سال 760ق. زمام امور را در دست گرفت. پس از مرگ امير قزن، پسرش عبدالله، جانشين پدر شد اما پس از اندکي به دست امراي شورشي کشته شد. (ميرجعفري، 1381، ص 9-8). پس از اين ماوراءالنهر به هرج و مرج و آشفتگي دچار شد و امرا و قبيله هاي گوناگون که هر کدام بر شهر يا منطقه اي مسلط بودند با يکديگر به جنگ و ستيز پرداختند؛ غارتگران دست به غارت مردم زدند و به تعبير نويسنده ظفرنامه «هر روز فتنه و هر لحظه آشوبي ديگر واقع مي شد در آن منطقه». (ظفرنامه شامي، 1956، ص 12). در اين ميان آن گروه از قبيله هاي مغول که اسلام را نپذيرفته و بيشتر در قسمت شرقي اولوس جغتاي (جته)(1) ساکن بودند، فرصتي يافتند تا دست تعدي بر مسلمانان دراز کنند. در اين آشفته بازار مردم ماوراء النهر منتظر آمدن يک منجي بودند که به اين وضع پايان دهد. تيمور، زاده کش (شهر سبز) از قبيله برلاس، با بهره گيري از اين اوضاع براي دست يابي به قدرت در ماوراءالنهر وارد عرصه مبارزه شد. وي که مردي زيرک و کاردان بود مي کوشيد تا از نيروهاي پراکنده قبيله اي استفاده کند و براي اينکه خود را همان منجي معرفي کند به مبارزه هايش رنگ مذهبي داد و خويشتن را گسترش دهنده دين اسلام معرفي کرد. پس در نخستين گام از اين ابزار در کنار نيروي شمشير به خوبي استفاده کرد. نخستين عاملي که تيمور را در اين راه ياري داد موقعيت زادگاه وي بود، زيرا شهرکش در ماوراءالنهر شهري مذهبي بود و به آن لقب قبله العلم و ادب داده بودند. علما و محدثاني بزرگ مانند ابومحمد عبدالله بن حميد بن نصر الکشي، عبدالله بن عبدالله الدارامي و ابوعبدالله محمدبن اسماعيل بخاري از آن شهر برخاسته بودند. (ظفرنامه يزدي، 1336، ج1، ص 221). تيمور با استفاده از اين مسئله خويشتن را فردي ديندار و برخاسته از شهري مذهبي معرفي کرد که براي زنده کردن دين اسلام مبارزه مي کند زيرا از زمان حمله مغول و به ويژه با جدي شدن حمله هاي مغولهاي کافر - از جته - دين اسلام در خطر بود. تيمور خود را گسترش دهنده اسلام و حامي مسلمانان مي دانست. وي مدعي بود: «اول تزوک که از مشرق دلم سر زد رواج دين و تقويت شريعت محمدي بود.» (حسيني تربتي، 1342، ص 176). در جاي ديگر مي گويد: «بناي سلطنت خود را به دين و آيين اسلام و به توره و تزوک(2) استحکام دادم». (همان، ص 174). نخستين بار که تيمور کوشيد جنگهاي خود را مقدس جلوه دهد در جنگ با الياس خواجه اغلان، پسر تغلق تيمور، فرمانرواي جته، بود که در سال 762 ق. بر ماوراء النهر مسلط شده بود. تيمور در سال 765 ق. در مکاني موسوم به تاش ارليغي (نزديک خجند) با وي وارد جنگ شد. تيمور پيش از آغاز جنگ به خواب رفت و وقتي بيدار شد ادعا کرد که در خواب هاتفي او را آواز داد و گفت: «شاد باش و غم مخور که خداي تعالي شما را نصرت و فيروزي کرامت فرمود». پس تيمور خود را مويد من عندالله معرفي کرد و با اعلان اين مطلب بر اعتبار خويش در نزد سپاهيانش افزود و آنان که چندان به موفقيت او اميدوار نبودند روحيه گرفتند و در نتيجه جنگ به سود وي پايان يافت و وي توانست بر سمرقند مسلط شود. (خواندمير، 1333، ج3، ص 404؛ ظفرنامه يزدي، 1336، ج1، ص 28). تيمور از آن پس کوشيد خود را فردي ديندار و حامي مسلمانان نشان دهد و با اين هدف کارهايي گوناگون انجام داد. براي نمونه هنگامي که براي جنگ با امير حسين قزغني، متحد پيشين خود، راهي خجند شد دو هزار مغول کافر از جته درسپاه خويش داشت كه آنان را به عنوان پيش قراول نزد سپاه اميرحسين فرستاد. اين سپاه در کنار آب خجند سپاه اعزامي اميرحسين را شکست دادند و همان جا اقامت کردند. تيمور با قسمت عمده سپاه خود جلوتر رفت. در اين هنگام خبردار شد که سپاه ياد شده مردم را غارت کرده، به بردگي گرفته و راهي جته شده اند. تيمور با شنيدن اين خبر گفت: «مسلمانان را در دست کافران اسير گذاشتن روا نباشد.» پس براي رهايي آنان سپاهي فرستاد (ظفرنامه يزدي، 1336، ج1، ص 122؛ ميرخواند، 1339، ج6، ص 59) و با اين کار ادعاي مسلمان دوستي خود را تأييد کرد. هنگامي که اميرحسين خود را در برابر تيمور و سپاهي که از جته آمده بود ناتوان يافت، علما و شيوخ خجند و تاشکند را براي مصالحه نزد وي فرستاد. آنان تيمور را به ترک جنگ دعوت کردند و گفتند: «اگر لشکر بيگانه در اين ديار راه يابند خونها به ناحق ريخته شود و اموال مسلمانان در معرض تلف آيد و اهل شرک و کفر بر ارباب توحيد و عرفان استيلا يابند و اوضاع شريعت غراء اختلال پذيرد و مباني ملت بيضاء انهدام گيرد.» (ميرخواند، 1339، ج6، ص 61). تيمور با پذيرش خواسته هاي آنان و راندن سپاه کافر جته بر اعتبار و احترام خود نزد مسلمانان افزود. يکي ديگر از کارهاي تيمور جلب حمايت سادات و علما بود. نخست سيد برکه به او پيوست. سيد برکه که از بزرگان مکه بود براي گرفتن درآمد اوقاف حرمين به ماوراء النهر آمد و چون درآمد اوقاف زياد بود، اميرحسين از پذيرش درخواست وي خودداري کرد. پس هنگامي که تيمور براي سرکوبي اميرحسين به بلخ مي رفت به وي ملحق شد و طبل و علم را كه نشانهاي سلطنت بودند به تيمور پيشکش و تيمور هم اوقاف را به وي واگذار کرد و او را در زمره ملازمان خود قرار داد. (ظفرنامه شامي، 1956، ص 27). اين رويداد براي تيمور اهميتي بسيار داشت و از آن استفاده بسيار کرد زيرا اندکي بعد با قتل اميرحسين در شهر سمرقند، سيد همراه شماري ديگر از سادات و علماي ماوراء النهر «يک دل و يک زبان گشته، حضرت صاحبقراني را که در تقويت دين و تمشيت مسلماني از سلاطين عصر ممتاز بود شايسته پادشاهي و جهانباني دانسته ...» (ظفرنامه يزدي، 1336، ج1، ص 157). بدين ترتيب تيمور توانست نظر مسلمانان و پيشوايان ديني را جلب کند و به پادشاهي اسلام با مشروعيت ديني دست يابد و از آن پس با برخورداري از اين موقعيت ممتاز، براي تصرف سراسر ايران وارد عمل شود. نقش مذهب در چيرگي تيمور بر ايران   همزمان با به قدرت رسيدن تيمور، ايران ميان چند حکومت محلي تقسيم شده بود که مدام با يکديگر درگيري و جدال داشتند اين وضعيت فرصتي مناسب در اختيار تيمور قرار داد تا بر ايران چيره شود. وي نبردهاي خود را اغلب با دستاويزهاي مذهبي توجيه مي کرد و اين حکومتها نيز وي را مانند مغولان متقدم، به کفر متهم مي کردند از اين رو جنگ ميان آنان رنگ و بوي مذهب داشت. تيمور نخست به خوارزم حمله کرد. وي در فاصله سالهاي 81-773ق . چهار بار به اين منطقه يورش برد. اما نتوانست در اين باره به دستاويزهاي مذهبي متوسل شود. زير امير حسين صوفي و جانشين او، اميريوسف صوفي، حاکمان خوارزم، به دينداري مشهور بودند. خوارزم نيز از پايگاههاي عمده اسلام بود. در نتيجه زماني که تيمور قصد داشت به آن منطقه حمله کند علما و بزرگان ماوراء النهر وي را منع کردند و گفتند: «امروز در روي زمين مفخر اهل اسلام و مقر علماء ايام خاک پاک خوارزم است و روضه مشايخ کرام نشايد که به واسطه غرض يک کس در زير دست و پاي لشکر جرار مستهلک شود.» تيمور با احترام به خواسته آنان، براي به اطاعت درآوردن اميرحسين، از ميان همين علما، مولانا جلال الدين کشي را به خوارزم فرستاد. امير حسين با استفاده از موقعيت مذهبي خوارزم، درخواست تيمور را رد کرد و ماوراءالنهر را که جايگاه مغولان کافر بود سرزمين کفر دانست و گفت: «مملکت شما دارالحرب است است و بر مجموع مسلمانان به اسم جهاد واجب است که دفع شما کنند» (ظفرنامه شامي، 1956، ص 32). بدين ترتيب تيمور نتوانست براي تصرف خوارزم از دستاويزهاي مذهبي استفاده کند و خودش نيز به کفر متهم شد و مشروعيت ديني حکومتش زير سئوال رفت. پس براي اينکه به خوارزم خسارتي نزند و نزد مسلمانان بدنام نشود با احتياط بسيار به آنجا حمله کرد. پس از خوارزم نوبت به هرات رسيد. وي اين بار حاکم هرات را متهم کرد که اصول ديني را رعايت نمي کند. تيمور در سال 778 ق. راهي هرات شد و در تايباد با مولانا زين الدين تايبادي ديدار کرد و با مطرح کردن موضوع پايبند نبودن ملک غياث الدين کرت، حاکم هرات، به مسائل ديني، خطاب به مولانا گفت: «چرا ملک خود را نصيحت نمي کني که خمر مي خورد و به مناهي و ملاهي اشتغال مي نمايد؟». مولانا در پاسخ گفت: «وي را نصيحت کردم نپذيرفت، پس خدا تو را بر او مأمور کرد.» (زمجي اسفزاري، 1339، ج2: ص 37). بدين ترتيب تيمور براي حمله به هرات از مولانا که در سراسر خراسان صاحب نفوذ و احترام بود، مجوز شرعي گرفت و خود را فرستاده خدا براي تنبيه حاکم بي دين معرفي کرد. پس از هرات به قلمرو جاني قربانيان به مرکزيت نيشابور و قلمرو سربداران به مرکزيت سبزوار حمله کرد. در مورد نخست، تيمور نتوانست بهانه مذهبي بيابد، اما در مورد سربداران بهانه کافي داشت زيرا آنان شيعه بودند و مردم ماوراءالنهر و خراسان که اغلب سني بودند با آنان دشمني داشتند. در نتيجه تيمور با براندازي سربداران مي توانست نظر اهل سنت را جلب کند. خواجه علي مويد، امير سربداران، بدون مقاومت تسليم شد. تيمور براي رضاي خاطر اهل سنت وي را خطاب قرار داد و از مذهبش پرسيد. خواجه علي به ناچار خويشتن را سني معرفي کرد و بدين تدبير امان يافت و در زمره ملازمان تيمور قرار گرفت. (ميرخواند، 1339، ج6، ص 121). تيمور افزون بر سخت گيري نسبت به سربداران، براي اينكه كوچك ترين سوء ظني ميان اهل سنت ايجاد نكند با آنكه مزار شماري از پيشوايان ديني مانند ابومسلم را در نيشابور زيارت كرد (زمجي اسفزاري، 1339، ج2، ص 42)، هرگز مرقد امام رضا (ع) را زيارت نكرد؛ كاري كه جانشين وي، شاهرخ، بارها انجام داد. (ميرخواند، 1339، ج6، ص 606). يكي ديگر از كارهاي تيمور در خراسان ديدار با مشايخ صوفيه بود كه در ميان مسلمانان حرمت و احترام داشتند. او در لشكركشي سال 782 ق. به خراسان با ابوبكر تايبادي و در اندوخود با باباسنكو ديدار كرد و از باسنكو مژدة تسخير سراسر خراسان را گرفت. (ظفرنامة يزدي، 1336، ج1، ص 228). تيمور پس از تسخير خراسان، براي تصرف ديگر نقاط ايران و كشورهاي همسايه سه بار دست به يورش زد. يورش نخست سه سال (90-788ق)، يورش دوم پنج سال (9-794ق) و يورش سوم هفت سال (7-802ق) طول كشيد. تيمور يورش سه ساله خود را به نام دين و براي حمايت از مسلمانان آغاز كرد. زيرا توقتمش، خان الوس جوجي، به آذربايجان حمله و شهر تبريز را غارت كرد و مردم آنجا را به بردگي گرفت. تيمور با شنيدن خبر «غدر و بيدادي كه بر مسلمانان رفته بود، بر خاطر مباركش گران آمد؛ ساية الطفات به ضبط ممالك ايران انداختن؛ بر ذمت همت خود واجب دانست.» (خواندمير، 1333، ج3، ص 438؛ ظفرنامه يزدي، 1336، ج1، ص 286). در واقع چون در سپاه توقتمش، خان مسلمان، سپاهيان مسيحي حضور داشتند، جنگ با وي را در راه اسلام و كمك به مسلمانان دانست و به آن رنگ مذهبي بخشيد و هدف خود را از تصرف ايران، حمايت از مسلمانان در برابر كفار دانست. حملة تيمور به لرستان و تصرف غرب كشور به بهانة مزاحمتهايي بود كه در آن مناطق براي حجاج بيت الله الحرام ايجاد شده بود. وي خود را موظف دانست از حجاج حمايت كند و راه خانه خدا را بگشايد. (ظفرنامة يزدي، 1336، ج1، ص 288). تيمور در يورش پنج ساله، مازندران، فارس و عراق عرب را تصرف كرد. حملة وي به مازندران بهانة مذهبي داشت زيرا مرعشيان، فرمانروايان آن سامان، شيعه بودند و همچنان كه سلجوقيان و سپس هلاكوخان براي سركوب اسماعيليان متهم به الحاد، به مازندران حمله كرده بودند، وي نيز به بهانة برانداختن شيعيان متهم به الحاد، به آنجا حمله كرد. پس از تسليم شدن سيد كمال الدين مرعشي و تصرف قلعة ماهانه سر، تيمور خطاب به وي گفت: «من به ولايت شما جهت مال و ملك شما نيامده ام، به سبب آن آمده ام كه مذهب شما بد است. حيف باشد كه شما دم از سيادت بزنيد و مذهبي داشته باشيد كه لايق مسلمانان نباشد.» (پيشين، ص 412). آن گاه تيمور آنان را مجبور كرد سني شوند و تنها سادات را امان داد و ديگر ساكنان قلعة ماهانه سر را به اتهام بد ديني و الحاد و با وارد كردن اتهامهايي بي پايه همانند اتهامهايي كه به اسماعيليان وارد مي كردند قتل عام كرد. (پيشين، ص 4-413). پی نوشت ها :   1- نام محلي است. 2- به معناي روش و قاعده.   منبع: نشريه پايگاه نور شماره 25 ادامه دارد...  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 355]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن