تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترین کارها در نزد خدا نماز به وقت است ، آنگاه نیکی به پدر و مادر ، آنگاه جنگ در را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826000718




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سيري در مناسبات فرهنگي ايران و هند (از آغاز تا انجام) (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سيري در مناسبات فرهنگي ايران و هند (از آغاز تا انجام) (1)
سيري در مناسبات فرهنگي ايران و هند (از آغاز تا انجام) (1)   نويسنده:فيروز مرداني   چکيده :   روابط سياسي و تجاري ايران و هند به دوران پيش از مهاجرت طوايف آريايي باز مي گردد. از ديرباز به همراه روابط سياسي و اقتصادي، مناسبات فرهنگي و علمي نيز وجود داشته است و هر دو کشور در طول دوره هاي گوناگون بر يکديگر اثر متقابل گذاشته اند. اين مناسبات از دوره هخامنشي تا دوران ساساني چشمگير بود. در دوران اسلامي به ويژه در زمان حکومت غزنويان اين روابط شکل گسترده تري يافت و در زمان جانشينان آنان يعني غوريان و مماليک غوريه و سپس در دوره پادشاهان مسلمان هند و پادشاهان گورکاني بر دامنه روابط سياسي و ديپلماتيک و مناسبات فرهنگي افزوده شد. زبان و ادب فارسي و فرهنگ ايراني حدود سيصد و پنجاه سال به طور رسمي به جنبه هاي گوناگون زندگي مردم شبه قاره چيرگي داشت. پيوندهاي معنوي و فرهنگي دو ملت چنان عميق و تأثير فرهنگ و تمدن ايراني بر روحيه هنديان چنان ژرف و نيرومند بود که هنوز هم آثار و جلوه هاي آن را در زبان، هنر، آداب، سنتها و زندگي مردم شبه قاره مي توان ديد. کليد واژه: ايران، هند، روابط فرهنگي، زبان و ادب فارسي، فرهنگ ايران، گورکانيان، شبه قاره. مقدمه   جواهر لعل نهرو، رهبر فقيد هند، در کتاب نگاهي به تاريخ جهان مي نويسد: «در ميان ملل، تنها ايرانيان بودند که با هنديان از يک نژاد مشترک هند و آريايي هستند و در فرهنگ و تمدن هند از قديمي ترين دوران ماقبل تاريخ تأثير به سزايي داشتند. مذهب ودائي با مذهب زرتشتي ايران داراي وجوه مشترک مي باشد. زبان سانسکريت و زبان پهلوي شباهت زيادي دارند. تمدن و فرهنگ ايران آن قدر عميق و ريشه دار بوده که حتي دول غالب را در خود هضم کرده است. زبان فارسي قرنها در سرزمينهاي پهناوري در آسيا زبان مردم تحصيل کرده و با فرهنگ بود». (هاشمي، 1367، ج1، ص 49). بررسيهاي تاريخي نشان مي دهد که تأثير و نفوذ سياسي و فرهنگي ايران همواره بيش از تأثير هندوستان بر سرزمينهاي فلات ايران بوده است. در طول تاريخ مهاجمان ترک و تاتار و طايفه هاي چادرنشين آسياي مرکزي و تا اندکي غازيان عرب در يورشهاي خود به هندوستان، از خاک ايران عبور مي کردند و از تمدن و فرهنگ ايراني تأثير مي گرفتند. بنابراين پيروزيها و لشکرکشيهاي پياپي آنان به سوي هند، نفوذِ فرهنگي ايران را در آن سرزمين در پي داشت، چنانکه اسلام در هند رنگ ايراني به خود گرفت و شيوه تفکر و انديشه ايراني در زمينه فلسفه، تصوف، زبان و ادبيات، صنايع ظريفه و تشکيلات اجتماعي، جامه ي نويني بر پيکر هند مسلمان پوشاند. (فصلنامه ي تخصصي فقه و ... شماره ي اول و دوم، 1383، ص 6-55). روابط فرهنگي ايران و هند پيش از اسلام   مردم ايران و هند در طول تاريخ حتي پيش از ورود اقوام آريايي به فلات ايران و سرزمين هند با يکديگر آمد و شد پي در پي داشتند. آثار کهن به دست آمده در کاوشهاي باستان شناسي بخش موهنجودارو در سند هارپا در شمال غربي پنجاب و استان سوراشترا بيانگر آن است که در حدود 2500 سال پش از ميلاد مسيح، تمدني پيشرفته در آن نواحي وجود داشته است. آثار کشف شده در هند، مشابه آثاري است که باستان شناسان در فلات ايران و در دره ي رودخانه هاي فرات و دجله به دست آورده اند و حکايت از آن دارد که ساکنان هند و ايران پيش از هجوم طايفه هاي آريايي، با همديگر ارتباط نزديک و رفت و آمد داشته اند. همچنين کاوشهايي که در حدود سال 1930 در تپه ي سيلک کاشان به عمل آمد، نشان مي دهد که شهر قديمي کاشان محل برخورد و تماس دو تمدن کهن ايران و هند بوده است. (جلالي ناييني، 1375، ص 6-5). برخي از باستان شناسان و دانشمندان احتمال داده اند که ساكنان هند پيش از هجوم اقوام آريايي و ساکنان ايران پيش از دوره ي مادها و هخامنشيان و سومريان در بين النهرين، هر سه از يک ريشه و تبار بوده اند. گرچه اين فرضيه هنوز ثابت نشده است، چنين به نظر مي رسد که در هزاره ي سوم پيش از ميلاد، ساکنان بين النهرين، جنوب ايران، غرب و شمال غربي هند همه از يک نژاد و داراي يک تمدن و فرهنگ بوده اند. در دوره ي هخامنشيان (550 تا 330 پ.م) قلمرو سلطنت داريوش کبير تا پنجاب گسترش يافت. صنعتگران، پيشه وران و بازرگانان از ايران به هند و برعکس رفت و آمد مي کردند. آثار مستند به جاي مانده از دوره ي هخامنشيان مانند نقشها و کتيبه هاي تخت جمشيد نشان دهنده ي گسترش قلمرو حکومت ايران در غرب هند است و بيانگر آن است که بخشهايي از غرب هند در اين عهد خراجگزار حکومت مرکزي ايران بوده است. هرودوت، تاريخ نگار يوناني، به روابط ايران و هند اشاره مي کند و مي نويسد: خراجي که از اين سرزمينها به خزانه ي داريوش مي رسيد، بيش از خراج ديگر نواحي ممالک ايران بود. حتي در برخي از جنگهاي ميان ايران و يونان قديم و جنگهاي ايران و روم، لشکريان هندي بخشي از سپاهيان هخامنشي را تشکيل مي دادند. (همان، ص 6-7: فصلنامه ي تخصصي فقه و ...، شماره ي اول و دوم، 1383، ص 7-45؛ حکمت، 1337، ص 37 و 40؛ فصلنامه ي نامه ي فرهنگستان، 1384، ص 207). کورش و داريوش هخامنشي در شبه قاره ي هند فتوحاتي انجام دادند. ارمغان اين سلطه ورود خط آرامي (خط فينيقي) به هند بود. خطي که دبيران ديوان هخامنشي در نامه نگاريهاي خود به کار مي بردند. هنديان از اين خط به عنوان خط آرامي - هندي يا خروشتي که از راست به چپ نگاشته مي شد، استفاده مي کردند و در مدت چندين سده در شمال غربي هند و برخي مستعمرات آسياي مرکزي متداول بود. (فصلنامه ي فقه و ...، 1383، ص 46). آثار و نشانه هاي فرهنگ و تمدن ايران در شبه قاره ي هند پيش از اسلام کاملاً نمودار است. از جمله در کاوشهاي باستان شناسي شهر پاتالي پوترا، پايتخت امپراتوري موريا، تالاري پر از ستونهاي سنگي مربوط به اوايل سده ي سوم پيش از ميلاد که شبيه ستونهاي تخت جمشيد و به سبک هخامنشي و داراي ويژگيهاي آثار بازمانده ي ايراني است کشف شده است. همچنين بر روي آثار مکشوفه اي که در موزه ي سرنات نگهداري مي شود و نيز ستونهاي سنگي که از زمان آشوکا، جانشين چاندرا گوپتا، باقي مانده، کتيبه هايي به سبک کتيبه هاي داريوش هخامنشي و لوحه هاي قبرهاي سنگي هخامنشيان وجود دارد. از روي نوشته هاي آن کتيبه ها چنين مي توان فهميد که وقتي اسکندر تخت جمشيد را ويران کرد، هنرمندان و صنعتگران ايراني پراکنده شدند و بسياري از آنان به دربار موريا پناه بردند و مکتب هنري تازه اي را به وجود آوردند که با فرهنگ ايراني همبستگي داشت. (همان، ص 7-46؛ گيرشمن، 1364، ص 31). در کتاب اوستا و ريگ ودا، قديم ترين بخش وداها يعني کتاب مقدس هندوان اشاره هايي به مناسبات ايران و هند شده است. بر اساس نوشته هاي اوستا، پيش از هخامنشيان ميان هند و ايران روابطي وجود داشته است. همچنين در ريگ ودا به ايران اشاره شده و ايرانيان را پارشاييا و بعدها پاراسيکاها مي گفتند که پارسي ها از همين واژه مشتق شده است. در سده ي ششم پيش از ميلاد، امپراتوري ايران شامل نواحي شمال هند و پنجاب غربي و ايالت سند مي شد و داريوش هخامنشي سند و پنجاب مرا بيستمين استان خود انتخاب کرد. (هاشمي، 1367، ج 1، ص 2-51). تاريخ نويسان هند اين عصر را دوره ي زردشتي ناميدند. (حکمت، 1337، ص 40). هندوستان از سده ي پنجم پيش از ميلاد به بعد مرهون تمدن برتر هخامنشي بوده است. براي نمونه سکه هاي سوراخ دار نقره اي هند بر اساس تمدن ايراني ضرب شده و رسم الخط خروشتي از آرامي اقتباس گرديده است. آثار دين زردشت در تاکسيلا نمايان است. همچنين دو قطعه جواهر کشف شده در تاکسيلا به عهد هخامنشي باز مي گردد. (فصلنامه ي فقه و ...؛ 1383، ص 8-47). همسايگي ايران با هند در زمان حکومت اشکاني، عقايد ديني و نمادهاي هند را تحت تأثير قرار داد. در تصوير سکه ي کانيشکا (که در حال ريختن دانه هاي بخور بر آتشدان است) آن گونه که ديده مي شود پادشاه که از حاميان بزرگ بودايي هند است، گرايشهاي التقاطي (هندويي و ايراني) دارد. سرجان مارشال در اثر خود به يک معبد بودايي در کنار آتشکده ي ايرانيان در بلخ و نيز در کنار معبد جانديال (نزديک تاکسيلا) که تاريخ آن را به سده ي نخست ميلادي رسانده است، اشاره مي کند که عبادتگاهي براي اهورامزدا (خداي نيکي زردشتيان) بوده است. همچنين مي افزايد که مغان ايراني معبد کنه ملتان در نزديکي سند را اداره مي کردند. روح هنر پارتيان ايران در قطعات افريزي در ايرتام و حجاريها و تنديسهاي کشف شده از معبد شاهي ماتورا نمايان است و وجود سبک واحدي را ميان مجسمه ها و آثار هندي با مجسمه ها و آثار ايراني نشان مي دهد. در زمان مهرداد اول، نواحي غربي پنجاب ضميمه ي قلمرو پادشاهي اشکانيان شد و روابط ميان ايران و هند بسان دوره ي هخامنشي ادامه داشت. (همان، ص 48؛ جلالي ناييني، 1375، ص 7). اوج ارتباط فرهنگهاي ايران و هند در دوره ي گوپتا بود. در سده ي سوم ميلادي ساسانيان تا قلب هند پيش رفتند و بعدها مالوه در هند مرکزي را که يکي از مراکز قدرت گوپتا شد، اشغال کردند. به اين ترتيب طرحهاي هنري و روشهاي ساساني سهمي بزرگ در ايجاد هنر کلاسيک هند داشت. معبدهاي ماگاها براي پرستش آفتاب از سده ي ششم تا هشتم ميلادي فراوان بود. تصوير به جاي مانده از سوريا در منطقه ي چامپا (سده ي هشتم ميلادي) مربوط به اواسط دوره ي ساساني است. همزمان با نفوذ تمدن و فرهنگ ايران در هند، تمدن هند نيز در فرهنگ ايران نفوذ مي کرد. از دوره ي سلطنت آشوکا مذهب بودايي در آسياي مرکزي رسوخ کرد و در استانهاي کوشاناي امپراتوري ساساني، مذهب و هنر بودايي بر مذهب رسمي زردشتي و هنر ايراني برتري يافت. (فصلنامه ي فقه و ...؛ 1383، ص 49). تمدن ايراني دين بودا را دگرگون كرد، زيرا اين دين در راه رسيدن به چين ناچار شد از سرزمينهايي كه زير سلطه ايران قرار داشت گذر كند و در اين مناطق برخي عقايد گوناگون ديني را جذب کند که بيشتر آنها منشأ ميترايي داشتند. سرانجام تأثير باورهاي ايراني در دين بودا منجر به رواج يافتن تشريفات معروف به آميدا در اين دين شد. (نبرنوري، 1377، ج2، ص 624). بررسي معبدها و صومعه هاي باميان ويژگيهاي سبک معماري ايراني – بودايي را نشان مي دهد. بيشتر عبادتگاههايي که سقف طاق دار دارند، از نوع ايراني اند که در باميان به تکامل رسيده اند. تأثير هنر ايران در تزيين برخي عبادتگاهها هويداست. دهليز زنجيره تزييني، منجوقها و نقش مايه هاي قاب بندهاي تزييني بر سطح سقفها، همه منشأ ايراني دارند؛ اسب بالدار، شکل تکرار گُراز و ترکيب بندي بسيار زيباي طرح دو پرنده ي پشت به پشت که بر منقارشان رشته اي از مرواريد آويزان است. همچنين رُخپوشهاي مردان سبيل دار همراه با ريشهاي فردار و درهم پيچيده و کلاهکهاي نوک تيز هم، رنگ و لعاب ايراني دارد. (فصلنامه فقه و ...، 1383، ص 49). دوره ي ساسانيان (651-224م) دوره ي پيشرفت پيوستگي فرهنگي ايران و هند است. (نامه ي فرهنگستان، 1384، ص 207). در اين زمان روابط سياسي، بازرگاني و فرهنگي ميان دربار ايران و راجه هاي هند برقرار بوده است. به روايت حکيم ابوالقاسم فردوسي در شاهنامه، بهرام گور، پادشاه ساساني، از شنگل، پادشاه هند، درخواست کرد ده هزار لوري يا رامشگر و خواننده ي ماهر برگزيند و به ايران بفرستد تا فن موسيقي هندي را تعليم دهند و ايرانيان بتوانند آهنگها و دستگاههاي موسيقي هندي را فرا گيرند؛ شاه هند نيز چنين کرد. در همين عهد برزوي طبيب مروزي به فرمان خسرو انوشيروان ساساني براي يکي از پادشاهان هند نامه اي دوستانه و هداياي گرانمايه فرستاد و از شاه هند خواست که وي را ياري دهد تا کتاب پنج داستان (پنجه تنتره يا کليله و دمنه) را به ايران آورد. برزوي با کوشش بسيار توانست از عهده ي اين خدمت برآيد و در دوره ي انوشيروان اين کتاب به زبان پهلوي (فارسي ميانه) نقل و آن گاه از پهلوي به سرياني برگردانده شد. (جلالي ناييني، 1375، ص 8-7؛ بهار، 1375، ج2، ص 127). همچنين يکي از پادشاهان (رايان) هند به نام دابشليم که پايتختش شهر قنوج بود، تخته ي شطرنجي همراه نامه و اشياي گرانبها و تحفه هاي با ارزش نزد انوشيروان فرستاد و در نامه ي خود نوشت که اگر موبدان و دانشمندان دربار ساساني بتوانند رموز بازي شطرنج را بگشايند و فلسفه ي اختراع آن را دريابند، باژ و ساو(1) سالانه ي شهرهاي هند را به ديار ساساني تقديم مي نمايد. بزرگمهر بختگان، وزير انوشيروان، رموز آن را گشود و تخته نرد را نيز اختراع کرد و انوشيروان ساساني آن را نزد شاه هند فرستاد. چون هنديان رمز اين بازي را درنيافتند، بزرگمهر آن را به هنديان ياد داد. فردوسي در شاهنامه و ابومنصور ثعالبي در غرر اخبار ملوک الفرس و سيرهم اين مطلب را بيان کرده اند. (همان، جلالي ناييني، 1375، ص 9). افزون بر کليله و دمنه، کتاب داستاني بلوهر و بوداسف نيز از زبان سنسکريت به پهلوي و سپس از پهلوي به عربي برگردانده شده است. از آثار کهن هند سندبانامه را نيز مي توان نام برد که در عصر ساساني به پهلوي نقل شده و در ادبيات پيش از اسلام ايران شهرت بسيار داشته است. مسعودي در کتاب مروج الذهب آن را از تأليفات سندباد حکيم، از حکماي معاصر کوش، پادشاه هند، دانسته و ابن نديم در کتاب الفهرست آن را از اسمار و احاديث هندوان شمرده است. اين نوشته از پهلوي به عربي و سپس در سده ي چهارم به فارسي دري ترجمه شد و ظهيري سمرقندي (اواخر سده ي ششم و آغاز سده ي هفتم) آن را به فارسي مزين و مصنوع نوشت. (صفا، 1372، ج1، ص 108 و ج2، ص 2-1001). دکتر ذبيح الله صفا در کتاب تاريخ ادبيات نوشته است: «ايرانيان (در دوران قبل از اسلام) علاوه بر استفاده از دانشهاي يوناني از اطلاعات علمي هندوان نيز فوايدي، خاصه در علم طب بردند. چنانکه در ذکر بيمارستان گندي شاپور در عهد شاپور دوم ذوالاکتاف (379-310 ميلادي) آورده ايم، براي آموزش طب هندي پزشکاني از هندوستان دعوت شده و در ايران مانده بودند». (همان، ج1، ص 8-107؛ و نيز نک: بهار، 1372، ج1، ص 153). ترجمه ي آثار دوران پيش از اسلام اغلب از روي متنهاي هندي و ديگر زبانها مانند يوناني و سرياني به پهلوي صورت مي گرفت. همچنين گزارش شترنگ در عهد ساساني از هندي به پهلوي برگردانده شد. (دانشنامه ي ادب فارسي، 1380، ج4، ص 764؛ بهار 1375، ج2، ص 28). پی نوشت ها :   1- باژ وساو: باج و خراج.   منبع: نشريه پايگاه نور شماره 25 ادامه دارد...  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 428]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن