واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ناگفتههای حاتمیکیا از یک گزارش (بخش سوم)در واپسین روزهای نوروز 90 ابراهیم حاتمی کیا کارگردان سرشناس سینمای ایران با حضور در برنامه زنده تلویزیونی «راز» ناگفتههایی شنیدنی درباره تازهترین ساخته سینماییاش «گزارش یک جشن» را بر زبان آورد.
ابراهیم حاتمیكیا در بخشی از سخنان خود در برنامه تلویزیونی راز گفت: من وارد دایرههای ملتهب میشوم و اتهام هم میخورم. فیلم به رنگ ارغوان را كه میساختم یكسری فكر میكردند كه من كارت بلانژ از وزارت اطلاعات گرفتهام و رویشان نمیشد كه به من بگویند و من مامور وزارت اطلاعات هستم. دوستان هم جلوی فیلم را گرفتند كه سبب خیر شد. اصلا از این جور مشورتها هم نمیگیرم. چشمهایم باز است و تلویزیون هم هست. ماهواره هم میبینم و تحلیل میكنم و تحلیلم را بروز میدهم. اما آنچه بروز میدهم از درون نظام است. مردم و مخاطبان هم میفهمند كه من از درون نظام حرف میزنم. برخی هم بهشان برمیخورد كه اهمیتی ندارد.نیتم دشمن تراشی نبوده است. من اپوزیسیون نبودهام و پوزیسیون به معنی كه بایستم هم نبودهام و همیشه حرفهایم را زدهام. من فردیت خود را دارم حاتمیكیا همچنین درباره نگارش متن پیرامون مردم بحرین نیز گفت: این مسائل غصه من است. بحثی است كه میفهم آن را. من نمیتوانم به جایی بروم و درباره جایی حرف بزنم كه بخشی از من بوده است؟ بیانیه و گزارش متعلق به یك ذهن است. من دو دو تا چهارتا بلد نیستم و با دلم حركت میكنم. از بیرون اطلاعات متضادی به من میرسد و من باید تحمل كنم. میفهمم كه گاهی سیستم تحمل ورورد به مسائل سیاسی ندارد. من فردیت خودم را دارم. وی همچنین درباره اینكه هنرمند چقدر میتواند اصلاحگر باشد، توضیح داد: وقتی تعریف هنر را میكنند و هنری كه امام(ره) اشاره میكرد كه هنر متعهد باشد، هم هنر از دریچه هنر درست است و هم هنر از دریچه تعهد. ورودم به حوزه هنر این بوده كه كاری كرده باشم. برای من با این ماموریت این است كه وارد حوزههایی میشوم كه حرف بچههایی از این مملكت را بزند.حاتمیكیا درباره نگارش بیانیه ای پیرامون مردم بحرین نیز گفت: این مسائل غصه من است. بحثی است كه میفهم آن را. من نمیتوانم به جایی بروم و درباره جایی حرف بزنم كه بخشی از من بوده است؟ این بیانیه و فیلم گزارش یک جشن متعلق به یك ذهن است. من باید از خاورمیانه با این مختصات حرف بزنم و اینكه میشود اینطور نبود. من گریهام میگیرد كه برخی جوانان را میبینم كه روبروی هم میایستند. اینها بحثهایی است كه كاش تحمل نظام میگذاشت كه وارد آن حوزهها بشویم و نظام هنوز عصبی است. درام گزارش یگ جشن وقتی شكل گرفت كه وقتی جوانان میخواهند خودشان را بشناسند اگر فضا امنیتی بشود، فضا به سمت دیگری می رود و كیست كه این مساله را انكار كند؟ كارگردان فیلم دعوت همچین درباره اینكه چقدر لازم است كه بچههای فرهنگی كنار این جریان قرار بگیرند؟ عنوان داشت: وقتی بود كه به آقای یونسی وزارت اطلاعات گفتم كار شما پنهان كردن كاری است. خدا رحمت كند آوینی را. ما آن زمان به جبهه میرفتیم كه فیلم بگیریم ولی برخی پشت به ما میكردند و به ما برمیخورد. اما مرتضی نریشنی روی تصویر گذاشت كه ای عزیز كار تو پنهان كردن است و كار من عیان كردن. مامور نظامی كار خود را میكند و من هم كار خودم را اما نباید ساختار دستش باشد. بعضی وقتها برخی تعریفها نباید در اختیار آنها باشد. وقتی حوزه فرهنگی است باید دست اهالی فرهنگ باشد. هركدام قواعد خود را دارد. درباره مساله حجاب هم این مساله اتفاق افتاد كه برخورد انتظامی جواب نمیدهد. او درباره این مطلب طالبزاده كه ایران الگوی خاورمیانه و زیر ذره بین است، وقتش نرسیده كه در حوزه های نظامی هم افراد فرهنگی حضور داشته باشند؟ گفت: افرادی كه باید تفنگ دستشان باشد و نظامی باشند نباید در حوزههای فرهنگی باشند. دعوا از جایی شروع میشود كه زمان جنگ شما میگفتید برو تو این جبهه یا نرو.حاتمیکیا: خدا رحمت كند آوینی را. ما آن زمان به جبهه میرفتیم كه فیلم بگیریم ولی برخی پشت به ما میكردند و به ما برمیخورد. اما مرتضی نریشنی روی تصویر گذاشت كه ای عزیز كار تو پنهان كردن است و كار من عیان كردن. اما الان به شهر آمدهایم و جاهایمان تغییر پیدا كرده است. مثل خانوادههای سنتی كه همه راهها را بستهاند و جوانشان به دانشگاه میرود و بافت خانواده به هم میریزد. ثابت شده كه ما می توانیم با احترام با هم حرف بزنیم. منتها وای به وقتی كه فضا امنیتی باشد و كسی كه قدرت دارد میگوید من حرفم را میزنم. الان و در سال 90 جای آدمهای استخوان دار فرهنگی خالی است كه حرفهای جدی داشته باشند. اگر تحمل ایجاد شود، خیلی از كسانی كه كنار ایستادهاند، وارد میشوند.
چرا لحن دوست و دشمن در مواجهه با آثار من یكی شد؟ وی همچنین درباره رواج ناامیدی در آثار برخی فیلمسازان نیز اظهارداشت: من نمیبخشم خودم را كه فیلمی بسازم كه مخاطبم را ناامید كنم. من چه كسی هستم كه این كائنات بزرگ را نبینم و بگویم آسمان را ابر گرفته است. خیلی بیانصافی و بیاخلاقی است كه یك فیلمساز یا هنرمند خفقان ایجاد كند و این خفقان خیلی بدتر از خفقان سیاسی است كه بخواهیم بگوییم هیچ امیدی نیست و همه بلند شویم و برویم آن ور آب. غصه هم میخورم كه خودی و غیرخودی درهم شده است. گزارش یك جشن را جریان رادیكال سیاسی با همان تندی میزند كه اپوزیسون میزند. چرا این دو لحنشان یكی شده است؟ من دلگیر این زدنها نمیشوم. غصه من كشورم است كه مال ماست و این نظام باید اصلاح شود و همه هم میدانیم كه این اتفاق باید بیافتد. حالا اگر این حرف را نگوییم، میشود فیلم من كه 5 سال متوقف شد و وزارت ارشاد باید تصمیم میگرفت ولی آن طرف تصمیم گرفت. بخشی از فیلمسازی من متعلق به من نیست و به همین دلیل سه سال فیلم نساختم. این موضوع مداقه می خواست و میخواستم حرفی بزنم كه رویش مطالعه شده است. چه كنم كه امروز حرف زدن از امثال چمران بوی نا میدهد؟ حاتمیكیا در بخش دیگری از سخنان خود تصریح كرد: من میخواستم فیلم چمران را بسازم و رویش كار میكردم اما بعد از فیلم گزارش یك جشن با من تماس گرفتند و میگویند ما فكر كردیم و دیدیم كه روی بودجه مشكل داریم. تهیه كننده دولتی تو فكر كردهای كه من با تو طرف هستم سر چمران؟ جایی كه احساس كنم باید حرف بزنم این كار را میكنم با تمام قوا. آن زمان دیگر تكنیك را كنار میگذارم و جور دیگری كار میكنم. نمیشود به راحتی این حرفها را گفت. او همچنین درباره انتخاب چمران نیز توضیح داد: من چمران را دوست داشتم. چه كنم كه الان فضای حرف زدن از امثال چمران بوی نا میدهد و كار را سخت میكند؟ والله هویت ما از آنجا (جبهه ها)سرچشمه میگیرد و آبهای زمزم ما آنجا بوده است نه اینكه نان دانی برای برخی شود. فیلمنامه را نوشتم، شاید تهیهكننده آقای پیرهادی خوشش نیاید. فیلمنامه را میخوانند و میگویند تو می خواهی بروی همین راكه نوشتهای بسازی؟ نه میخواهم چیز دیگری بسازم و حكومت را سر و ته كنم(!!!!) آخر این چه سوالهایی است كه از من میكنید؟ حیا نمیكنند اینها. به من میگویند تو فرصت داری. آره من اصلا مسلسل دارم اما با آن بانك زدهام یا دفاع كردهام؟ این مسئولیت من را بیشتر میكند. كارت بلانژ به چه درد من خورد؟ فقط مسئولیت گردن من افتاد. بخش سینما و تلویزیون تبیانمنبع: خبرگزاری فارسمطالب مرتبط:ناگفتههای حاتمیکیا از یک گزارش قسمت اولناگفتههای حاتمیکیا از یک گزارش قسمت دوم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 396]