تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز، از آيين‏هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834933650




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رها شدگان يک درام خيانت جذاب


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
رها شدگان يک درام خيانت جذاب
رها شدگان يک درام خيانت جذاب   نويسنده: اميررضا نوري پرتو   نگاهي به شخصيت هاي فيلمنامه«محاکمه در خيابان»   در فيلمنامه محاکمه در خيابان با دو روايت موازي رو به رو هستيم که بنيان روابط علّي و معلولي هريک را شخصيت هايي تشکيل مي دهند که بسيارشان از جنس آدم هاي فيلمنامه هاي ديگر آثار مسعود کيميايي هستند. کيميايي در محاکمه در خيابان به شيوه جريان اين روزهاي سينماي ما به سراغ روايت هاي موازي و متقاطع رفته، اما در رويارويي با اين شيوه روايت پردازي، آدم هايي را برگزيده که خودش دوست دارد و براي کساني که سينماي او را با علاقه دنبال مي کنند، کم و بيش آشنا هستند. با بررسي کيفي و ميزان گنجايش زماني دو روايت موجود در فيلمنامه محاکمه در خيابان، مي توان گفت که داستان مربو به امير(پولاد کيميايي) بر روايتي که به نکويي(محمدرضا فروتن) و خيانت همسرش(نيکي کريمي) مي پردازد، چربش بيشتري دارد و آن را بايد روايت اصل فيلمنامه ناميد. به همين دليل خواسته يا ناخواسته شخصيت هايي که در کانون اين روايت قرار دارند، اهميت بيشتري پيدا مي کنند. در ابتداي فيلمنامه با شخصيت امير سر و کار داريم. داده هايي که درباره امير و از زبان خودش به ما ارائه مي شوند، بسيار رو و گل درشت هستند. در صحنه گل فروشي که امير با محمد(ارژنگ اميرفضلي) صحبت مي کند، کيميايي قصد دارد شخصيت امير را خيلي زود به مخاطبش معرفي کند تا هر چه زودتر سر اصل مطلب برود. اما امير در ميان اين حرف ها خيلي زود به بدترين شکل ممکن شخصيتش را به مخاطب معرفي مي کند؛ گويي که با يک شخصيت کم عقل رو به رو هستيم که دلش مي خواهد هر جا که برسد، درباره خودش بگويد. رفتارهاي سرخوشانه امير در اتومبيل گل زده اش آن قدر زياد و افراط گونه است که تماشاگر خيلي آسان حدس مي زند اين خوشي زودگذر است و قرار است به بحران کشانده شود. هرچند واقعيتي که امير از زبان دوستش - حبيب(حامد بهداد)- مي شنود، تا آن اندازه درگير کننده و تکان دهنده است که تماشاگر کاستي هاي فيلمنامه را در سکانس افتتاحيه اش(فصل معرفي شخصيت امير) ناديده بگيرد و فراموش کند. در صحنه اي که بين امير و حبيب در تعميرگاه مي گذرد(صحنه اي که در حقيقت گره افکني فيلمنامه و محرک موتور داستان فيلم است)، اين حبيب است که نقشي تعيين کننده در درام دارد. طبيعي است که در اين صحنه رازي که حبيب براي امير فاش مي کند(اين که همسر آينده امير، زن صيغه اي يک راننده آژانس بوده)، بر شخصيت پردازي حبيب سايه افکنده است. در اين صحنه از فيلمنامه نکته چنداني از زير و بم شخصيتي حبيب رو نمي شود؛ جز آن که او به احتمال فراوان آدم رفيق بازي است و در دنياي دوستي پول عروسي امير را فراهم کرده( اطلاعاتي که باز هم از زبان امير به شکلي رو و گل درشت مي شنويم) و البته اين موضوع هم تنها دستاويزي براي فيلمنامه نويس بوده که مخاطبش بپذيرد که ادعاي حبيب، گفته اي از سر حسادت يا بدخواهي نيست و به احتمال فراوان به حقيقت نزديک است. البته ابعاد اين واقعيت تا آن اندازه تراژيک است که ديگر براي ما، به عنوان تماشاگر اثر، مهم نيست که چرا حبيب اين واقعيت را که به تازگي فهميده، زودتر از اينها به امير نگفته و تنها با اين توجيه که گفتن اين راز براي حبيب دشوار بوده، از کنارش مي گذريم. پي گيري امير براي درستي ادعاي حبيب آن قدر همراه خود بار دراماتيک دارد که به تنهايي مي توانست خط روايي فيلمنامه محاکمه در خيابان باشد. پروسه نخست اين تم جست و جو، مواجهه امير با آمنه(شقايق فراهاني) است. اگر بخواهيم به معادل سازي هاي اجتماعي پناه بياوريم، مي توان آمنه را به ظاهر نمادي از زنان ستم ديده جامعه در حال گذار کنوني دانست که ديگر نمي توانند جبر مردسالار حاکم را تحمل کنند. اما مشکل اينجاست که اين شخصيت در واپسين اثر کيميايي که ادعاي امروزي بودن دارد، تنها يک زن پرخاش گر و هتاکه تصوير شده که روحيه شبه مردانه اش بيش از اندازه توي ذوق مي زند. شايد تنها توجيهي که بتوان براي نوع رفتار آمنه تراشيد، اين است که کيميايي شخصيت آمنه را عامدانه اين گونه تصوير کرده تا در يک سوم پاياني فيلمنامه، امير و(البته تماشاگر) اين حق را براي همسر آمنه- عَبِد(حميدرضا افشار)- قائل شود که به سوي مرجان(شبنم درويش) کشيده شود. هرچند که خودمان هم مي دانيم که در منطق دراماتيک اينها نمي تواند دليلي درست براي نوع شخصيت پردازي يک کاراکتر باشد. در سکانس بعدي فيلمنامه، شخصيت مرجان در کانون تمرکز داستان قرار مي گيرد. مرجان به عنوان کسي که در مرکز اتهام خيانت قرار مي گيرد، مي توانست نقش تعيين کننده اي در روند داستان فيلم داشته باشد؛ اما در شکل کنوني اين شخصيت بيشتر از حد و ظرفيت يک تيپ/ شخصيت منفعل عمل نمي کند. او در صحنه طولاني حضور در ماشين عروسي، در برابر اتهام و سرزنش امير جز آه و ناله واکنشي جدي و دراماتيک از خود بروز نمي دهد و پياده شدنش از ماشين در پايان اين صحنه، آن هم در نزديکي هاي تالار عروسي بيشتر از آن که يک واکنش تأثير گذار باشد، يک بازخورد لوس و از روي رفع تکليف است. در ادامه نيز مرجان نقشي تعيين کننده در فيلمنامه ندارد و صحنه هايي که در تالار عروسي مي گذرند و موازي با صحنه هاي درگيري امير و عبد در اتوبان نشان داده مي شوند، به آساني مي توانند حذف شوند، بي آن که خللي در کليت روايت ايجاد شود. در حقيقت با بررسي روند حرکت خط روايي فيلمنامه اين پرسش به ذهن مي رسد که اگر فيلمنامه محاکمه در خيابان بدون حضور فيزيکي مرجان هم روايت مي شد و تنها به عنوان محور اين درام خيانت نام او در ميان ديالوگ ها برده مي شد، چه تغيير محسوسي در مناسبات روايي فيلمنامه پديد مي آمد؟ پيوند دهنده دو روايت فيلمنامه محاکمه در خيابان، شخصيت فيلم بردار مجلس عروسي امير- نيلي(نگار فروزنده) - و دستيارش- سوسن- هستند. اما اين دو شخصيت نقشي تأثيرگذار در دو روايت بازي نمي کنند؛ ضمن آن که معلوم نيست در آن ساعت از روز که آن دو بايد لحظه به لحظه عروس را همراهي کنند، چرا به جايي در ميانه هاي شهر مي روند و فيلم تولد فرزند نکويي(محمدرضا فروتن) را تحويل مي دهند. اگر قرار بر پيوند دو روايت فيلمنامه باشد، آنجا که همسر نکويي(نيکي کريمي) سوار ماشين عبد مي شود، اين تلاقي با منطق قابل هضم تري اتفاق مي افتد و نيازي به استفاده بي مورد از دو شخصيت نيلي و سوسن نبود. آغاز روايت دوم با شخصيت نکويي است. نکويي شخصيتي است از جنس ضد قهرمانان دوران طلايي کارنامه سينمايي کيميايي؛ آدمي زخم خورده و به آخر خط رسيده که همه چيزش را فنا شده مي بيند. پرداخت اين شخصيت بالقوه جذاب در فيلمنامه محاکمه در خيابان آن قدر کم رنگ و بدون اهميت است که آدم آرزو مي کند اي کاش کيميايي خط روايي فيلمنامه اش را بر پايه همين شخصيت بنا مي کرد. در مدت زمان کوتاهي که نکويي را همراهي مي کنيم، او در جذاب ترين موقعيت نمايشي فيلمنامه قرار مي گيرد و مخاطب بيشترين همذات پنداري را با او پيدا مي کند. هرچند که او فرصتي پيدا نمي کند که واکنشي جدي و دراماتيک از خود بروز دهد و مرگ او به عنوان نقطه عطف روايت دوم، خالي از آن تأثيرگذاري لازم است. خدمتکار نکويي- محسني(اکبر معززي) - هم در همان يک صحنه حضورش آدمي آشنا در مناسبات دنياي کيميايي به نظر مي رسد. محسني آدمي طرد شده و در عين حال وفادار به ارباب خود است؛ آدمي است از آخرين بازمانده هاي نسلي که رگه هايي از ارزش هاي اخلاقي را مي توان در رفتار آنها پيدا کرد. بي شک در چهارچوب دنياي آثار کيميايي اين گونه شخصيت ها معناي بهتري براي مخاطب دارند تا آدم هايي از جنس امير که نماينده نسل کنوني اند و خيلي دشوار است که بخواهيم آنها را زنده کنند باورهاي سنتي جامعه شهري ايران بدانيم. خيانت محراب (محمد مؤيد) و همسر نکويي به نکويي خود مي توانست به يک خط داستاني جذاب تبديل شود؛ اما اين داستانک نيز همانند ديگر خرده روايت هاي فيلمنامه محاکمه در خيابان در همان شکل ابتدايي اش باقي مانده و فرصتي براي گسترش پيدا نمي کند. همسر نکويي در موقعيتي سرشار از ترديد قرار دارد، ولي ترديد او تا پايان به مرحله عمل نمي رسد. اين که او در پايان و با دستگيري محراب در فرودگاه با پول ها مي گريزد، مي توانست دستاويزي خوب براي فيلمنامه نويس باشد که با يک زمينه سازي مناسب از همسر نکويي سيماي يک فم فتال را ترسيم کند. اما تا پايان چيز زيادي از اين شخصيت دستگيرمان نمي شود و حتي زماني که بي مقدمه شروع به درددل کردن با عبد مي کند، اين فرصت برايمان کمتر فراهم مي شود که بتوانيم به او نزديک شويم و در رويارويي با او نيز بايد همه چيز را به پيش فرض هاي ذهني خود بسپاريم و خودمان براي او شخصيت پردازي کنيم. در اين مثلث عشقي سرشار از خيانت، انگيزه هاي محراب در جايگاه قطب منفي روايت، بيش از دو شخصيت ديگر روشن تر و ملموس تر است. او انگيزه عاطفي و مالي آشکاري براي خيانت به نکويي و تصاحب همسر شريک خود دارد و روايت دوم فيلمنامه با محوريت او مي توانست شکل جذاب تري داشته باشد که متأسفانه درباره اين شخصيت نيز اين اتفاق رخ نداده است. در سوي ديگر عبد به عنوان رأس سوم مثلث عشقي روايت اصلي فيلمنامه، از همان شخصيت هايي است که در جهان آثار کيميايي آدمي آشنا به نظر مي رسد. کنش ها و ديالوگ هايي که کيميايي براي عبد در نظر گرفته، از او شخصيتي قابل پي گيري و جذاب ساخته است. از ديد قاعده هاي دراماتيک، او حتي در استمرار، يا نابودي زندگي امير و مرجان نقشي تأثير گذار دارد. با اين وجود ناگزيري اخلاق مدارانه اي که کيميايي براي اين شخصيت تعريف کرده، در پايان تنها سيماي يک منجي بامرام را از او خلق مي کند. اين که عبد چگونه راضي مي شود که افسارش را به دست امير بدهد و هرجا که او مي گويد برود(مثل همان ناکجاآباد در حاشيه آزادراه) و با يک قسم خوردن خشک و خالي، امير را راضي کند که ميان او و مرجان رابطه اي غير اخلاقي نبوده، جدا از آن که شک تماشاگر را نسبت به سلامت عقل امير بر مي انگيزاند، نمي تواند شخصيت عبد را به عمق بيشتري برساند. صحنه پاياني که او را در پارکينگ فرودگاه مي بينيم و مي فهميم او براي نجات زندگي مرجان و امير، به امير دروغ گفته، به دليل پيرنگ و زمينه سازي ضعيفي که در روايت اصلي وجود دارد، نمي تواند تماشاگر را راضي کند که آن را به عنوان برگ برنده فيلمنامه نويس بپذيرد و در بهت و حيرت فرو رود. در حقيقت با اخلاق گرايي گل درشتي که در روايت اصلي موج مي زند(رسيدن به پاياني خوش با رسيدن امير و مرجان به هم)، اين راز گشايي که البته با نبودن دليل هايي قوي براي راضي کردن امير(و مخاطب) قابل پيش بيني بوده، نمي تواند آن تأثير دراماتيکش را داشته باشد. فيلمنامه محاکمه در خيابان بر خلاف بسياري از فيلمنامه هاي ايراني که از خلق ساده ترين موقعيت هاي ابتدايي جذاب ناتوان اند، دست مايه هاي روايي گوناگوني دارد که هريک به تنهايي براي نوشتن يک فيلمنامه کامل و درست کافي هستند. پرداختن به تمامي اين موقعيت ها در يک فيلمنامه سينمايي، مطابق انتظار همه چيز را در سطح نگه مي دارد و اين ضعف شامل حال شخصيت هاي فيلمنامه محاکمه در خيابان نيز شده که با وجود بهره مندي فيلمنامه از تم هميشه جذاب خيانت به هيچ يک اجازه نداده که در عمق حرکت کنند. بي شک کيفيت قابل قبول محاکمه در خيابان نسبت به آثار يک دهه اخير کيميايي، بيشتر از آن که از مزيت هاي فيلمنامه آن ناشي شده باشد، به ساختار اجرايي خوب فيلم باز مي گردد. منبع: فيلم نگار، شماره 87 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 775]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن