تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837913193
خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری ترجمه:صوفیا نصراللهی چرا فیلم های مربوط به جنگ عراق در گیشه شکست می خورند؟ قضیه این نیست که دلیل و مدرکی وجود دارد دال بر این که فیلم های مربوط به جنگ عراق یا افغانستان لزوماً در گیشه شکست می خورند، اما شواهد نشان می دهد که تعداد بسیار کمی از فیلم های سیاسی- جنگی این سال ها از نظر سینمایی یا داستانی که روایت کرده اند، موفق بوده اند.فیلم های هالیوودی پر شماری که درباره ی جنگ عراق و پیامدهای آن ساخته شده اند، منتقدان را بر آن داشته اند تا در زمینه ی هنر سیاسی در زمان جنگ و ریسک مالی این فیلم ها بررسی هایی را انجام بدهند.فروش فیلم هایی مثل در دره ی الاه(پل هَگیس)نشان داد که به چالش کشیدن این جنگ، و چالش با آن مسیری نیست که در نهایت به موفقیت مالی فیلم ها در گیشه بینجامد.آیا خیلی ساده تماشاگران از دیدن انبوه این فیلم ها خسته و دل زده شده اند؟ آیا دلیل کم علاقگی مخاطبان این است که با تصاویر و داستان هایی که از تلویزیون های شان در زمینه جنگ پخش می شود محاصره شده اند و دیگر علاقه ای به دیدن این داستان ها روی پرده سینما ندارند؟ شاید این دلایل درست باشند، اما به نظر نمی رسد که رسانه های خبری آمریکا با تصویرهایی از افغانستان و عراق، مردم را اشباع کرده باشند.بیش تر این فیلم ها بیانیه هایی انتقادی درباره ی سیاست های خارجی آمریکا هستند اما اشتباه است اگر بخواهیم این را عامل شکست اقتصادی این فیلم ها بدانیم.شاید روزی حرف زدن در جهت مخالف سیاست های خارجی کشور خیانت محسوب می شد اما امروز اگر کسی بگوید که جنگ عراق یک شکست کامل سیاسی بوده، هیچ کس او را خائن نمی داند(حتی زمانی که حرف زدن درباره ی درست یا غلط بودن جنگ تابو بود، مایکل مور فیلمی ساخت که از اساس این جنگ را مورد تردید قرار می داد و با این حال گیشه ها را تسخیر کرد). اما به هر حال این مسأله به جای خودش باقی است که مردم برای دیدن فیلم از خانه های شان بیرون نمی روند مگر این که در سینماها چیزی به آن ها داده شود که جای دیگری نتوانند آن را پیدا کنند.و نکته ی قابل توجه در مورد فیلم های سیاسی سال های اخیر این بوده که بیش تر آن ها از نقطه نظر هنری و داستان پردازی و سینمایی فیلم های ضعیفی بوده اند.بزرگ ترین ریسک خلق هنر سیاسی ( چه سینمای سیاسی و چه سایر هنرهای سیاسی)در زمان جنگ این است که شور سیاسی، جنبه ی هنری اثر را تحت الشعاع قرار دهد. این قضیه در مورد فلیم سازی به این معناست که نظریه ها و محتوای سیاسی فیلم از شخصیت پردازی و ساختار داستان پیشی بگیرد و نسبت به آن ها برتری داشته باشد.به عنوان مثال در اوج التهاب های سیاسی و در زمانی که جنگ با خشونت ادامه دارد، تولید فیلمی توسط رابرت ردفورد که در آن از اهمیت جنگ های داخلی آمریکا گفته می شود، ممکن است فکر خوبی به نظر برسد ولی چه می شود درباره ی این فیلم -یعنی شیرها به جای بره ها-گفت؟ یکی از خسته کننده ترین، بی حال ترین، قابل پیش بینی ترین و خلاصه نالازم ترین فیلم هایی که در سال 2007 به بازار آمد.فیلم را ردفورد کارگردانی کرد و داستان فیلم هم بر پایه ی انتخاب های سه جفت از آدم ها پیش می رود:دسته ی اول:یک سناتور جمهوری خواه(تام کروز)و یک روزنامه نگار(مریل استریپ)که قرار است با هم درباره ی استراتژی های جدید جنگ مصاحبه ای بکنند./دسته ی دوم:دو دانشجوی آرمان گرا(مایکل پنیا و درک لوک)که به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده اند و اسم شان در فهرست ارتش درآمده تا عازم افغانستان شوند و در آن جا استراتژی های جدید دولت آمریکا را پیاده کنند./دسته ی سوم:یک دانشجوی جوان(اندرو گارفیلد)که از روش های سیاسی آمریکا در این جنگ ناراضی است و باید خونسردی خودش را در مقابل استاد لیبرال علوم سیاسی اش(رابرت ردفورد)حفظ کند. شیرها به جای بره ها تلاش دارد از طریق این شخصیت ها دلایل شکست جنگ عراق را بیرون بکشد و نشان دهده که چه طور عموم مردم آمریکا(یعنی همان دانشجویان فیلم)از سیاست های دولت دچار سرخوردگی شدند و به مقام های واشنگتن(سیاستمداران و روزنامه نگاران)اجازه دادند تا ملت آمریکا را فریب دهند و مردان جوان و باهوش کشور(سربازان جوان خط مقدم)را که نیت شان تنها دفاع از کشور بود به کام مرگ بفرستند.چنین چارچوب مبهمی معمولاً روی صحنه ی تئاتر بهتر از سینما جواب می دهد.عجیب نیست که شیرها به جای بره ها بیش از این که شبیه یک فیلم هالیوودی باشد، شبیه یک نمایش نامه ی تجاری است!البته باید توجه داشته باشید که نمایش نامه ی خوبی هم نیست.انگار آن را یک دانش آموز دبیرستانی نوشته که زیاد اخبار شبکه ی سی ان ان را تماشا می کرده است. مَتیو مایکل کارناهن، فیلم نامه ی این فیلم درهم و برهم را نوشته است.او در دیالوگ هایش ارجاع های زیادی به زندان ابوغریب داده اما انگار ارجاع هایش خیلی به آن چه در دنیای واقعی اتفاق افتاده، مربوط نیستند.کروز در نقش سناتور جمهوری خواه حیله گر با چنان کلمه های عجیب و غریبی از نظریه ها و طرح هایش در زمینه ی جنگ صحبت می کند که همه را به این فکر می اندازد که این آقای کارناهن اصلاً تا حالا یک سخنرانی و بیانیه ی سیاسی شنیده است؟ آیا اصلاً مقاله ای طولانی تر از ستون های روزنامه «هافینگتن پست»درباره ی جنگ خوانده است؟! دیدن کروز و استریپ البته دل نشین است اما هیچ کدام شان راحت به نظر نمی رسند؛ به خصوص کروز در مواقعی که باید دیالوگ های قلمبه سلمبه ی آقای کارناهن را ادا کند و همین دیدن این سکانس ها را به یک عذاب باورنکردنی تبدیل می کند.کروز همان بازی استاندارد خودش را ارائه می دهد، اما این جا تبدیل به سایه ی یک آدم جذاب خوش صحبت شده.او واقعاً نمی تواند نقش آن جمهوری خواهی را که دارد از طرفش بیانیه صادر می کند، درست از کار در بیاورد. استریپ کمی تأثیرگذارتر از کروز ظاهر می شود اما به نظر می رسد که چنان در رسیدن به این نقش دچار مشکل شده که نتوانسته آن را باورپذیرتر بازی کند.ما قرار است او را در نقش گزارش گری باور کنیم که اخبار جنگ را از طریق شبکه اش به سرتاسر دنیا مخابره می کند.او به هدفش و تلاش هایش در راه جنگ کاملاً ایمان دارد.اما همه ی آرمان هایش در یک جلسه با سناتور از مسیر خودشان خارج می شوند.پس از یک ساعت که در دفتر سناتور می گذراند، دیگر آن گزارش گر چشم و گوش بسته نیست که پیش از این همه چیز را طبق دستورها گزارش می کرد.اما به جای این که درباره ی این استراتژی جدید و کاربردهایش شک و تردید به خودش راه دهد(استراتژی ای که همان موقع دارد توسط آن دو جوان دانشجو در عراق پیاده می شود)سراغ سردبیرش می رود و با او جر و بحث می ند که اصلاً کل این داستان را گزارش نکنند.به نظر می رسد از نظر خانم خبرنگار، بی خبر نگه داشتن مردم از طرح های شکست خورده و دور نگه داشتن افکار عمومی از صدمه ها و آسیب ها، کاری اخلاقی تر از گزارش کردن اخبار جنگ است. دیگر با ذکر جزییات درباره ی دیالوگ های اعصاب خرد کن و ناهنجار فیلم سرتان را درد نمی آورم.دیالوگ های وحشتناکی که در آن دو داستانک دیگر شیرها به جای بره ها هم وجود دارند.لازم به گفتن نیست که ردفورد و همکارانش خواسته اند یک فیلم لیبرال درباره ی جنگ بسازند، اما وجه سیاسی اش آن قدر زیاد و وجه هنری اش آن قدر کم است که باعث شرمندگی بیننده می شود.البته شاید من نیت های سازندگان فیلم را درست متوجه نشده باشم.شاید هدف اصلی فیلم اصلاً کم رنگ کردن بیانیه های سیاسی جنگی بوده است.اما به هر حال یک چیز واضح است.اگر تا امروز تماشاگران از جنگ خسته و دل زده نشده بودند، شیرها به جای بره ها به خوبی این وظیفه را انجام می دهد. یکی دیگر از فیلم های جدید با محوریت جنگ، فیلمی است از کارگردان بزرگ و نام آشنای سینما، برایان دی پالما.غیر قابل انتشار با فاصله ی زیاد، فیلم بسیار بهتر و جذاب تری از شیرها به جای بره ها است.بخشی از این جذابیت شاید به این دلیل باشد که فیلم درباره ی احساسات خام و عریان جنگ، قضاوت اخلاقی نمی کند.ردفورد بیش تر فیلمش را در کلاس درس و دفتر کار فیلم برداری کرده اما دی پالما تماشاگرش را به وسط میدان جنگ عراق می برد؛ جایی که سربازان با کمبودهای زیادی مواجه اند و هم زمان با عقده های اخلاقی و احساس شک و تردید که فضای جنگ را احاطه کرده، دست و پنجه نرم می کنند.فیلم به اثر جنگی دیگری از دی پالما به نام تلفات جنگ شباهت دارد.درست مثل آن فیلم در غیر قابل انتشار هم محور داستان، تجاوز به دخترکی و کشته شدنش به دست سربازان آمریکایی است؛ داستانی که ریشه در یک ماجرای واقعی دارد که در آوریل 2006 رخ داد(تحقیقات در مورد این ماجرا هنوز هم ادامه دارد).نکته ی جالب توجه برای دی پالما در واقع فراتر از زوال اخلاقی ناشی از جنگ است.او می خواهد درباره ی نقش مردم آمریکا در این میان صحبت کند.آن ها هم قابل سرزنش هستند. کسانی که اجازه دادند چنین اتفاق هایی بیفتد و بعد هم فقط نشستند و عواقب آن را در تلویزیون های شان تماشا کردند. غیر قابل انتشار یک نمونه ی خیلی ساده، غیر حرفه ای و خشن از هنر است.شخصیت های فیلم خیلی ضعیف پرداخت شده اند.بازی های شان به شدت آماتوری است.دیالوگ های شان خیلی واضح و رو و در عین حال غیر واقعی است و طرح داستانی فیلم خیلی خشن و خام و ابتدایی است، اما به عنوان شکواییه ای در باب فعالیت های جنگی آمریکا در کشورهای خارجی به شدت تأثیرگذار و احساس برانگیز است.در نهایت شگفت انگیز است که فیلم چنین شوک احساسی ای بر تماشاگرش وارد می کند.نقطه ی مقابل آن، فیلمی مثل در دره ی الاه است که سعی دارد خیلی جدی و بدون جذابیت، پیامی مشابه درباره ی پیامدهای اخلاقی عملیات آمریکا در خارج از کشور و آثار روانی آن روی نظامیان آمریکا را به تماشاگر انتقال دهد.غیر قابل انتشار تماشاگرش را مجبور می کند که به صحنه های تکان دهنده ی عاطفی و هزینه های فیزیکی جنگ عراق خیره شود و چشم از آن بر ندارد.هیچ سخنرانی و بیانیه ای در غیر قابل انتشار وجود ندارد.برای دی پالما داستان وقتی تمام می شود که نیروهای آمریکایی سهواً یک شهروند معمولی را می کشند. خشمی که غیر قابل انتشار را پیش می برد قابل درک است اما در نهایت این حجم از خشم و عصبانیت محدودکننده هم هست چون باعث می شود دی پالما به جای این که شخصیت هایش را بپروراند، آن ها را تبدیل به کاریکاتورهایی کند که دچار یک سرنوشت محتوم و از پیش تعیین شده هستند.دی پالما دیالوگ هایش را مستقیماً از اظهارات سربازان وام گرفته و همین باعث شده از خطر دیالوگ های تصنعی و ضعیف نجات پیدا کند، اما از طرفی هم سرعت قصه را زیاد می کند و هم شخصیت هایش را به گونه ای هدایت می کند که در طول فیلم هیچ گاه احساس نمی کنید واقعاً سربازهای دولتی هستند.جز این ها او در به تصویر کشیدن تجربه های سربازان تعمداً فاصله گذاری ایجاد کرده و بیش تر از تصویرهای رسانه های مختلفی مانند ویدئوهای «یو تیوب»و فیلم های خانگی استفاده کرده است.در نتیجه با این شیوه توانسته بر رسانه های تصویری که امروز به واسطه آن ها عموم مردم اخبار جنگ را می بینند و تحلیل می کنند هم تأکید کند.چیزی که فیلم را تماشایی می کند رابطه ای است که بین داستان و ساختار آن وجود دارد.صحنه های عاطفی عریان که در واقع قلب فیلم هستند با ساختار ویژه و نظام مندی که دی پالما با آن داستانش را روایت می کند ترکیب می شوند و تأثیری به جای می گذارند که باعث می شود به سختی بتوان تجربه ی تماشای این فیلم را فراموش کرد. گزارش های اولیه حاکی از این بود که غیرقابل انتشار هم مانند فیلم های قبلی که پیش از آن درباره ی جنگ عراق ساخته شده بود،در گیشه شکست خورده است.اما به عنوان فیلمی که اوج و فرود زیادی ندارد و همه ی قدرتش در هدف قرار دادن احساسات و برانگیختن خشم تماشاگرش است، از فیلم های دیگری که می خواهند با مطرح کردن عقاید سیاسی یک نفر با سرپوش های اخلاقی به همین هدف برسند، بسیار بهتر عمل کرده است.شاید غیر قابل انتشار برای انتقال پیام مهمش بیش از حد روی احساساتی کردن تماشاگرانش مانور داده باشد.اما در فرایند فرستادن این اثر روی پرده ی سینما، دی پالما طوری عمل کرده که در نهایت چیزی را که روی پرده می بینید جای دیگری نمی توانید پیدا کنید. منبع:ماهنامه فیلم، شماره 410 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 581]
صفحات پیشنهادی
خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری
خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری ترجمه:صوفیا نصراللهی چرا فیلم های مربوط به جنگ عراق در گیشه شکست می خورند؟ قضیه این نیست که دلیل و مدرکی وجود دارد دال ...
خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری ترجمه:صوفیا نصراللهی چرا فیلم های مربوط به جنگ عراق در گیشه شکست می خورند؟ قضیه این نیست که دلیل و مدرکی وجود دارد دال ...
هنر ارائه گر آرمان ها
خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری. ... دسته ی دوم:دو دانشجوی آرمان گرا(مایکل پنیا و درک لوک)که به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل ... کروز در نقش سناتور جمهوری ...
خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری. ... دسته ی دوم:دو دانشجوی آرمان گرا(مایکل پنیا و درک لوک)که به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل ... کروز در نقش سناتور جمهوری ...
يك نفر براى نجات تام كروز آمد
خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری ترجمه:صوفیا نصراللهی چرا فیلم های مربوط به ... قابل پیش بینی ترین و خلاصه نالازم ترین ...
خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری ترجمه:صوفیا نصراللهی چرا فیلم های مربوط به ... قابل پیش بینی ترین و خلاصه نالازم ترین ...
آفرینش ناب
آفرینش ناب درباره ی برخی نکته ها و عناصر فنی «آواتار» در سال 1994 جیمز کامرون یک فیلم نامه ی اولیه ی هشتاد صفحه ای برای ... خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری ...
آفرینش ناب درباره ی برخی نکته ها و عناصر فنی «آواتار» در سال 1994 جیمز کامرون یک فیلم نامه ی اولیه ی هشتاد صفحه ای برای ... خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری ...
من و زندگي، خاطرات مرتضي احمدي
sms : خوب من...عشق.. دبيرستان دخترانه شاهد غفاري اصفهان ، کتابخانه. . مطالب بعدی. مورگان شوستر در ايران · خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری · «آواتار»در هفت پرده ...
sms : خوب من...عشق.. دبيرستان دخترانه شاهد غفاري اصفهان ، کتابخانه. . مطالب بعدی. مورگان شوستر در ايران · خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری · «آواتار»در هفت پرده ...
امر به معروف و نهی از منکر
4- استفاده از هنر، شعر و طنز : نقش هنر در دعوت مردم به فساد و انحراف، بر کسی پوشیده نیست. سامری با هنر ..... خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری · مورگان شوستر در ...
4- استفاده از هنر، شعر و طنز : نقش هنر در دعوت مردم به فساد و انحراف، بر کسی پوشیده نیست. سامری با هنر ..... خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری · مورگان شوستر در ...
دفاع شخصی - حرکات دفاعی ساده
مورگان شوستر در ايران · خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری · «آواتار»در هفت پرده · آفرینش ناب · ولی چون نیستم، هستم · هفته نامه تلفن همراه شماره 45. . مطالب پیشین ...
مورگان شوستر در ايران · خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری · «آواتار»در هفت پرده · آفرینش ناب · ولی چون نیستم، هستم · هفته نامه تلفن همراه شماره 45. . مطالب پیشین ...
داستانهاي باورنكردني دنيا در شبكه سوم پخش ميشود
در سريال صحنهاي است كه جواني وارد هتل 3 ستاره ميشود و به دنبال پدر خود ميگردد . خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری فیلم را ردفورد کارگردانی کرد و داستان فیلم هم ...
در سريال صحنهاي است كه جواني وارد هتل 3 ستاره ميشود و به دنبال پدر خود ميگردد . خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری فیلم را ردفورد کارگردانی کرد و داستان فیلم هم ...
«آواتار»در هفت پرده
ماهیت مؤنث وار زندگی در دنیای مردانه ی فیلم و شور شخصیت زن بومی مانند سایر آثار جیمز کامرون موتور محرک فیلم است. نگاه زن .... خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری ...
ماهیت مؤنث وار زندگی در دنیای مردانه ی فیلم و شور شخصیت زن بومی مانند سایر آثار جیمز کامرون موتور محرک فیلم است. نگاه زن .... خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری ...
کپچا ( CAPCHA ) چیست ؟
خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری · «آواتار»در هفت پرده · آفرینش ناب. . مطالب پیشین. آراي كلامي طبرسي در مجمع البيان (3) · آراي كلامي طبرسي در مجمع البيان (2) ...
خطر شور سیاسی برای آفرینش هنری · «آواتار»در هفت پرده · آفرینش ناب. . مطالب پیشین. آراي كلامي طبرسي در مجمع البيان (3) · آراي كلامي طبرسي در مجمع البيان (2) ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها