تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):من مأمورم كه صدقه (و زكات) را از ثروتمندانتان بگيرم و به فقرايتان بدهم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837434123




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امنيت، دروغي بيش نيست


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امنيت، دروغي بيش نيست
امنيت، دروغي بيش نيست   ترجمه: مهدي عباسي مقدم   «كابوس خيابان الم» (Nightmare on Elm Street) ساخته ساموئل به‌ير، به روايت طراحان و فناوران   نانسي، كريس، كوئنتين و دين در خيابان الم زندگي مي كنند. آن ها همگي در طول يك شب كابوسي مشترك مي بينند. كابوس مردي با پليور راه راه قرمز و سبز، كلاه نمدي مندرس، صورتي نيمه پنهان كه از شكل افتاده و دستكش هاي باغباني كه به جاي انگشت، چاقوهاي برنده دارد. مرد موفق به ترساندن همه آن ها در پيچ و خم رؤياي ترسناك شان مي شود. چرا كه قوانين حاكم بر اين رؤيا قوانين اوست و تنها راه فرار، بيدار شدن. پس از مرگ يكي از اين افراد، بقيه به زودي درمي يابند اتفاقات وحشتناكي كه در كابوس شان رخ مي دهد، واقعي است و تنها شانس زنده ماندن، بيدار شدن است. چهار نفر ديگر با كمك هم تلاش مي كنند بفهمند چگونه وارد اين داستان دهشتناك شده اند. آن ها در ادامه سعي مي كنند دليل اين که چرا در اين زمان درگير اين ماجرا شده اند را کشف کنند و از چيزهايي که والدين‌شان سعي در مخفي نگه داشتن از آن ها مي كنند سر دربياورند. گويا موعد پرداخت ديني كه در گذشته به گردنشان بوده رسيده است. آن ها براي نجات جانشان مجبورند خود را در ذهن وحشتناك ترين كابوس غوطه ور كنند... كابوس فردي كروگر. به كابوس جديدتان خوش آمديد.   «يك، دو: فردي داره مي آد سراغت...» كابوس خيابان الم بازسازي دوباره فيلم كلاسيك و شاهكاري است كه در سال 1984 با همين نام ساخته شد و فردي كروگر را وارد كابوس يك نسل از طرفداران اين فيلم كرد. حالا فردي كروگر جديدي در قالب جكي ارل هالي، نامزد اسكار، متولد شده است. هالي كه موفق به دميدن روح جديدي در كالبد فردي كروگر شده، در اين باره معتقد است: «فردي كروگر يك تبهكار افسانه اي است. او وحشتناك ترين كابوس هر كسي است.» به اعتقاد ساموئل به‌ير، كارگردان تحسين شده فيلم هاي تجاري و موزيك ويدئو كه كابوس خيابان الم اولين فيلم بلند در كارنامه هنري اش محسوب مي شود: «ترس و وحشت واقعي اين فيلم در ترازي انساني رخ مي دهد. همه ما كابوس مي بينيم و اين امري جهاني است.» او در ادامه مي افزايد: «از نظر من وحشتناك ترين صحنه فردي اين است كه او شما را در خواب مي كشد؛ يعني در بي دفاع ترين حالت ممكن. وقتي خواب مي بينيد جايي براي پنهان شدن نداريد. نمي توانيد فرار کنيد و او تا زماني که بميريد يا از خواب بيدار شويد، دست از سرتان برنمي دارد. او ترسي كه در وجود همه ما پنهان شده را برمي انگيزد.» به گفته براد فولر تهيه كننده فيلم: «مردم با تماشاي فيلم وحشتناك اغلب به اين مي انديشند كه چگونه بعضي افراد خود را در چنين موقعيت هاي خطرناكي قرار مي دهند، اما نكته موجود در كابوس خيابان الم اين است كه هيچ كس نمي تواند براي هميشه بيدار بماند.» اندرو فورم هم تنها دارايي فردي را زمان موجود در اختيار وي مي داند، چرا كه فردي فقط بايد صبر كند تا مردم به دامش بيفتند. وس كريون نويسنده ي نسخه اوليه ي كابوس در خيابان الم با مطالعه ي برخي مقالات در مورد كودكاني كه با پشت سرگذاشتن يك دوره ي جنگ بر اثر فشار رواني حاصل از رؤياهاي تكراري‌شان درگذشتند، به ايده اين داستان رسيد فيلم اوليه كه با بودجه‌اي پايين ساخته شده بود در سال 1984 با بازي رابرت انگلند در نقش فردي روانه ي سالن‌هاي سينما شد. با اين حال خيلي زود توجه و اشتياقي بين المللي به سينماي نيولاين برانگيخت- كه "خانه ساخته فردي" هم ناميده مي شد- و چندين دنباله براي آن ساختند. اكنون با گذشت دو دهه از آن زمان، اندرو فورم و براد فولر- صاحبان شركت تهيه كنندگي پلاتينم دانز كه دستي در بازسازي فيلم هاي ترسناك كلاسيك دارند- احساس كردند زمان مناسب براي نمايش دوباره فردي روي پرده نقره‌اي فرا رسيده است. فورم مي گويد: «وقتي بچه بودم هميشه فكر مي كردم اگر در خواب بميرم حتماً به خاطر تماشاي فيلم هاي كابوس در خيابان الم است. آنها دنياي بچگي مرا پر كرده بودند.» از نظر تهيه كنندگان، ساموئل به‌ير، كارگردان فيلم كه قبلاً توانايي خود را در محو كردن خط بين واقعيت و رؤيا ثابت كرده بهترين گزينه براي كارگرداني فيلم بود. فورم مي گويد سام در فيلم هاي ويدئويي و تجاري‌اش تصاويري ماندگار خلق كرده است. بنابراين آن ها تمايل داشتند فيلم را به او بسپارند. وسلي استريك و اريك هيسرر از نسخه سال 1984 كريون به عنوان نمونه ي اوليه كارشان بهره گرفتند. با اين حال پس از تحقيق و جستجو در مورد عناصر روان شناختي شخصيت فردي كروگر ايده هاي فيلم را تغيير و تحول دادند. استريك مي گويد براي اين كه بتواند شخصيت فردي را به شيوه اي تازه خلق كند به ياد شخصيت فلوت نواز شهير هاملين افتاده است؛ شخصيتي كه مردم شهرش را با زنداني كردن كودكانشان تنبيه كرد. هنگامي كه وي متوجه تشابهات پنهان جالب ميان اين دو شخصيت شد، از حسن انتخابش اطمينان پيدا كرد و كروگر را ترسناك تر از او به تصوير كشيد؛ يك تبهكار چند بُعدي كه پيچيدگي شخصيت و بُعد انساني‌اش چنان زياد بود كه شايد كسي به او شك نمي كرد. هيسرر پس از مطالعاتي در مورد پديده خواب، متوجه شد پس از چند روز بي خوابي مغز به صورت اتوماتيك به خواب مي رود. يعني حتي وقتي نوجوانان فيلم را به راه هاي عجيب و غريبي براي بيدار ماندن متوسل مي شوند، بدون اين كه بدانند به حالت ميكرو خواب فرو مي روند. هيسرر در ادامه مي افزايد: «در حالت ميكرو خواب حتي شده براي چند لحظه به خواب فرو مي رويد. با وجود آنكه هنوز بيدار و هوشيار هستند، قسمتي از مغز خواب است. بنابراين فردي حتي هنگامي كه نوجوانان بيدار هستند، مي تواند بر آن ها غلبه كند، هر كجا كه باشند.» فردي كروگر جديد متولد مي شود.   «سه، چهار: بهتره درو قفل كني...» فردي كروگر با صورت نيمه سوخته و از شكل افتاده، صداي فراموش نشدني و شوخ طبعي شرورانه‌اش به لحاظ فيزيكي و روان شناختي، موجودي وحشي است كه به رؤياي نوجوانان حمله ور شده و آن ها را در خواب مي كشد. موجود وحشتناك اين فيلم تجسم خطر و وحشتي آشكار است. جكي ارل هالي به خاطر دارد كه طرفداران نسخه اصلي كابوس... پس از خبر اعلام بازسازي فيلم، بحث هاي فراواني در مورد نقش آفريني وي در اينترنت به راه انداختند. او مي گويد: «واكنش اوليه ام نسبت به اين بحث ها خوشايند بود. پس از اينكه تهيه كننده ها با من تماس گرفتند و نقش را به من پيشنهاد دادند، واقعاً تعجب كرده بودم، چون شخصيت فردي كه خيلي فوق العاده و ماندگار است. واقعاً مفتخرم كه ايفاي چنين نقشي را عهده دار بودم.» فولر اعتقاد دارد جكي از تمام توانايي هاي لازم براي بازي در نقش فِردي بهره مند بوده است و طرفداران فيلم هم او را به عنوان بازيگري با استعداد مي شناسند در واقع تهيه كنندگان فيلم قصد داشتند يك فيلم ترسناك جدي بسازند و انجام اين كار بدون حضور بازيگري در حد و اندازه هاي جكي برايشان ممكن نبوده است. با اين حال آن ها نمي خواستند گذشته را تكرار كنند. بنابراين جكي، فِرِدي جديدي خلق کرده است. هالي به جنبه هاي اساطيري شخصيت فردي پرداخت تا بتواند جذابيت هاي جهاني وي را بشناسد. او مي گويد شناخت فِرِِدي برايش جذاب بوده است، زيرا اين غول وحشتناك افسانه‌اي بايد شخصيتي ترسناك از آب درمي آمد. بنابراين شخصيت وي از عناصري برخوردار است كه در زندگي واقعي هم مردم را مي ترسانند. به علاوه، هري معتقد است رابرت انگلند، بازيگر اوليه نقش فردي كسي است كه به اين نقش قدرت و شرارت واقعي بخشيده است. تلاش براي تسخير كردن نقش و تصاحب آن براي اهالي جذاب بوده است، چرا كه به گفته وي انگلند در به تصوير كشيدن فردي بسيار موفق عمل كرده است. سازندگان در رويكرد تازه به شخصيت فردي كوشيده اند تا به چيزهايي كه او را به شخصيتي تبهكار و شرور تبديل شده است، وفادار باشند. ولي به اعتقاد هالي آن ها توانسته اند فردي تازه را شخصيتي تاريك‌تر، كمي جدي‌تر و خوشبختانه ترسناك از آب درآورند. به‌ير از عملكرد هالي بسيار راضي است و مي گويد وي توانسته است شخصيتي خلق كند كه در عين نفرت انگيز و ترسناك بودن حس همدلي را در بيننده برانگيزد. هالي به پيشنهاد سازندگان فيلم براي كسب آمادگي به منظور ايفاي نقش در مورد قاتلان سريالي به تحقيق و تفحص پرداخت، ولي در نهايت تصميم گرفت فردي را از عالم واقعيت به جهان افسانه و خيال ببرد، چرا كه معتقد بود فردي يك قاتل سريالي نيست. او مي خواست هم به نقش وفادار بماند و هم قصه را كمي واقع گرايانه‌تر كند. ساكنان خيابان الم   «پنج، شش: صليبتو بچسب...» نوجواناني كه به طعمه فردي تبديل مي شوند، با او بسيار تفاوت دارند. سازندگان براي انتخاب بازيگران جواني كه به دا م فِرِدي مي افتند، به دنبال چهره هاي جديدي بودند تا به فيلم شان واقعيت ببخشند. روني مارا يكي از تازه وارداني بود كه نقش نانسي را ايفا كرد؛ هنرمندي درون گرا كه در رستوراني به پيشخدمتي مشغول است. او يكي از طعمه هاي بسيار مورد علاقه فردي است و بقيه اميدوارند كه بتواند جلوي او را گرفته و حلقه جنايت ها را نابود كند. مارا مي گويد: «سام دوست داشت نانسي را به شكل تنهاترين دختر دنيا تصوير كند. شخصيت من دختري درون گراست كه به لحاظ اجتماعي بي دست وپا و خجالتي است و نمي تواند با سايرين ارتباط برقرار كند. شايد او در بچگي هم كمي با بقيه متفاوت بوده و همين مسأله باعث شده فردي به او جذب شود.» مارا مصرانه معتقد است نقش وي با نانسي موجود در نسخه اوليه بسيار متفاوت است. وقتي قاتل كابوسي شروع به تعقيب نانسي و دوستان دبيرستاني‌اش مي كند، دخترك متوجه ارتباط هايي نامرئي ميان آن ها شده و مشابهت‌هايي از قبيل دستكش نوك تيز، صداي شرورانه و چهره ي زخمي ميان رؤياهايشان پيدا مي كند. نانسي در تلاش براي فهميدن خطر حقيقي فردي كه در تعقيب آن هاست، مجبور مي شود از لاك خود بيرون بيايد. مارا مي گويد: «نانسي در طول فيلم پخته مي شود و با كوئنتين دوستي برقرار مي كند و ياد مي گيرد چطور با بقيه نيز ارتباط داشته باشد. با بدتر شدن شرايط حقيقت وجود نانسي نيز آشكار شده و به زني قوي تبديل مي شود.» به‌ير مي گويد: «روني دختر خاصي است. دوربين با او رابطه خوبي دارد، چرا كه به عقيده من او يك قهرمان واقعي و درون گراست.» كايل گانر كه نقش كوئنتين را ايفا مي كند، هنگام سخت‌تر شدن شرايط با نانسي دوستي برقرار كرده و همين طور متوجه مي شود با كمك مواد دارويي مي تواند بيدار بماند. او از بيمارستان آدرنالين مي دزدد. شخصيت وي آشفته، اما عصبي‌تر و اجتماعي‌تر از نانسي است. گانر احساس مي كند چنان چه بچه ها سريعتر با فردي روبه رو شوند، قوي تر مي شوند. كتي كسيدي در نقش كريس، دختر موبور و زيبا و اجتماعي ظاهر شده كه به حقيقت عجيب پنهان در رؤياهاي تصادفي بچه ها پي مي برد. كريس به لحاظ عاطفي در تمام فيلم نقش مهمي دارد. او به معناي واقعي كلمه وارد جهنم مي شود، چرا كه مجبور است در ميان تاريكي بخزد. او در تونل هاي خفه كننده دائماً گريه مي كند وقتي كابوس هاي فردي وارد زندگي روزمره‌اش مي شود، بسيار وحشت مي كند. كريس گمان مي كند چيزي او را به ديگران وصل مي كند. او حتي در اين مورد با مادرش رو در رو مي شود. اما هيچ كس حرفي به زبان نمي آورد.

كلان لوتز نقش دين را بازي مي كند. او دوست نزديك كريس و نخستين كسي است كه به سايرين در مورد فردي هشدار مي دهد. به عقيده كلان، دين شخصيتي است كه به با نگاه اول مي توان به مشكلات شخصيتي‌اش پي برد. او از ديدن كابوس‌ها دچار آشفتگي زيادي شده و مصمم است كه بخوابد، ولي براي بيدار ماندن از قرص استفاده مي كند. او براي نوشيدن قهوه و به اميد بيدار ماندن به رستوران مي رود، ولي در نهايت حالتي رؤياگونه به او دست مي دهد و با فردي رويارو مي شود. توماس دكر نقش جسي را بر عهده دارد. او شخصيتي متفكر داشته و از بسياري جهات ورود سرزده فردي به زندگي اش او را گيج مي كند. به عقيده دكر، جسي مي داند چه خبر است، اما نمي خواهد بپذيرد. او براي بيدار ماندن گريه مي كند و با خودش حرف مي زند، ولي راهي براي مقابله با تهديدي كه گمان نمي كند حقيقي باشد، پيدا نمي كند. وقتي جسي با فِرِدي رو‌در رو مي شود، بسيار آشفته است و ترس او از مردي بسيار حقيقي است. طراحي كابوس   «هفت، هشت: بايد تا دير وقت بيدار بموني...» فيلم اوليه از چندين ويژگي خاص و فوق العاده برخوردار بود كه به‌ير در عين تلاش براي خلق جلوه جديدي از آن سعي كرده حفظ‌ شان كند. خود فردي دنيايي را كه قربانيانش را به آن جا مي كشد، خلق كرده است. او كه پيش از مرگ يك باغبان و سرايدار آرام پيش دبستاني بوده است، به دليل مرگ در اثر آتش گرفتگي به موجود وحشتناك كابوس ها تبديل مي شود. سازندگان براي تصوير شخصيت اصلي فيلم- صورت از شكل افتاده ي فردي- از قربانيان آتش سوزي بهره گرفتند و اين مسأله را وارد كابوس كردند. فولر از ساعت ها بحث و مذاكره در مورد خلق چهره‌اي سوخته و ترسناك ياد مي كند. وقتي طراحي كامل شد، آن ها به سراغ اندرو كلمنت، گريمور و طراح جلوه هاي ويژه كه در كار خود بسيار مهارت دارد رفتند. كلمنت نيز به پيروي از سنت گريم فيلم هاي ترسناك،طراحي وحشتناكي را ارائه داد. هالي مي گويد: «حالا فردي چهره‌اي متفاوت و واقعي تر دارد و اگر چه صورت سوخته اش واقعي به نظر مي رسد، اما زير ساخت غول نمايش باعث شده شبيه قربانيان واقعي آتش سوزي به نظر برسد. كار اندرو فوق العاده است.» براي هالي روزانه چند ساعت جلوي آينه نشستن و به تصوير خود خيره شدن به بخشي از فرآيند راه يافتن به روان كروگر تبديل شده بود. او معتقد است كار كردن با گروه گريم، لباس و مو باعث مي شد روند خلق شخصيت برايش ساده تر شود، چرا كه نگاه كردن به آينه در به تصوير كشيدن شخصيت كمكش مي كند و اطلاعات مفيدي در اختيارش قرار مي دهد. پيش از شروع فيلمبرداري ماسكي سيليكوني از سر هالي براي كلمنت ساخته شد تا او بتواند صورت فردي را ساخته و اصلاح كند. هالي در ابتداي پروسه ساخت روزي شش ساعت جلوي آينه روي صندلي گريم مي نشست و بارت و ميكسون- دستياران كلمنت - لايه هاي گريم را به سر، گردن و دست هاي او مي چسباندند. اما وقتي اين فرايند روي غلطك افتاد، زمان گريم به نصف كاهش پيدا كرد. در ثاني گروه گريم براي هر روز كار به مواد جديد نياز داشتند و هر تكه بايد بعدازظهر قبل از فيلمبرداري رنگ مي شد، اين كار هر روز تا هشت ساعت طول مي‌كشيد. علاوه بر تمام اين گريم هاي فيزيكي، گاهي اوقات جلوه هايي بصري براي آب و تاب دادن به صدمات وارده به چهره ي فِرِدي اضافه مي شد، اما به شيوه اي ظريف. مايك دريك، تهيه كننده ي اجرايي فيلم مي گويد: «كمي رنگ سبز ديجيتال به گونه فردي اضافه كرديم و با اين كار ژرفا و عمقي را خلق مي كرديم كه به تنهايي با پروتز كردن امكان پذير نبود.» ژاكت راه راه قرمز و سبز و كلاه ژنده فردي نيز اهميت خاصي داشتند. فرايند خلق اين لباس ها با فيلمنامه شروع شد. هيسرر نويسنده فيلمنامه از فرايند جست و جو به دنبال چيزهاي مختلف براي يافتن افسانه اي عميق تر حكايت مي كند. آن ها مي خواستند بدانند چرا اين لباس ها به چنان اجزاي غير قابل جداشدني از فردي تبديل شده اند. آن ها دريافتند كه او باغبان و سرايدار مدرسه بوده، بنابراين دستكش و تيغ هالي برنده همان دستكش هاي باغباني او بودند كه به اين روز افتاده اند. ماريان سئو طراح لباس كهنه كاري باسابقه است كه در فيلم هاي جمعه سيزدهم و كشتار با اره برقي در تگزاس: آغاز نيز فعاليت كرده است. او مي گويد براي ساختن دوباره كابوس خيابان الم بايد چيزي تازه و در عين حال آشنا خلق مي كرد. بنابراين آن ها تصميم گرفتند وفاداري خود را به طرفداران و چيزهايي كه قبلاً در فيلم وجود داشت، حفظ كنند. رنگ سبز و قرمز دو رنگي هستند كه مغز نمي تواند به درستي از يكديگر تفكيك شان كند. بنابراين در طراحي ژاكت به اين نكته توجه كردند. جف كاتر مدير فيلمبرداري به خاطر دارد كه ماريان، سام و او بايد هشت ژاكت مختلف را زير چندين نور امتحان مي كردند تا بتوانند بهترين گزينه را براي فيلم برگزينند. سئو براي تهيه ژاكت فردي از جودي گراهام كه ژاكت اوليه اي را كه رابرت انگلند در نسخه سال 1984 فيلم به تن داشت، استفاده كرد. او فردي دقيق و كارش بسيار عالي است. سئو با همكاري هالي و به‌ير كلاه مناسب را براي فِرِدي پيدا كرد. شايد مشكل ترين بخش لباس هاي فِرِدي، دستكش چهارتيغه اش بود. او با اين دستكش نشان چهار خراش و خوني مرگ را روي صورت قرباني هايش باقي مي گذارد. ويليام دمبرا مسئول ساخت دستكشهاي فِرِدي با همكار سازندگان فيلم و طراح صحنه آن، پاتريك لمب در فرايندي طولاني دستكش بازيگر را درست كردند. اين دستكش عبارت بود از يك دستكش باغباني استاندارد، همراه با تيغي چهار لبه كه در پشت دست جاسازي مي شد. به گفته وي، گروه پس از چهار هفته نقاشي و طراحي به ايده نهايي رسيدند. با استفاده از نقاشي نهايي و قالب دست راست هالي، نمونه هاي مختلف دستكش توسط جو مك يكي از طراح هاي دپارتمان گروه جلوه هاي ويژه از جنس برنج، مس و استيل سخت شده ساخته شد. چندين نمونه از جمله مدلي لاستيكي براي صحنه هاي كلوزآپ، مدلي جرقه اي و دستكش قهرمان فِرِدي از 5 تا 5/7 اينچ ساخته شدند. مك مي گويد: «از آن جا كه مي دانستم اين دستكش بايد ساخته دست كروگر به نظر برسد، هر يك از آن ها را به صورتي دستي و ناهموار ساختم تا به نظر برسد در گوشه گاراژ درست شده اند.» هر يك از دستكش هاي قهرمان فِرِدي از 39 تكه دست ساز خود ساخته شده اند. هالي در اين باره مي گويد: «بچه ها براي ساخت دستكش خيلي زحمت كشيدند. آن ها بايد در طول چندين هفته اندازه دستكش ها را تنظيم مي كردند تا همه چيز دقيقاً اندازه باشد. بعضي اوقات بايد بسيار مراقب مي بودم تا زياد نزديك ساير بازيگران نشوم يا روي دستكش ها نيفتم.» سئو بايد علاوه بر قدرداني از شخصيت هاي اصلي فيلم به شخصيت هاي جديد چهره هايي تازه مي بخشيد. مثلاً كريس تي شرتي به تن دارد كه يكي از گره هاي اصلي فيلم اول است. جاني دپ براي نخستين بار در اين فيلم ايفاي نقش كرد و لباس فوتبال جرسي با شماره 100 به تن داشت. بنابراين در نسخه مدرن فيلم براي كتي كسيدي اين لباس را تهيه كردند. سئو براي شخصيت نانسي كه يك هنرمند است، لباس هايي طراحي كرد كه خود او مي توانست براي خودش بدوزد. خيابان تازه   «نه، ده: ديگه هيچ وقت نخواب...» به‌ير با همكاري طراحي صحنه، پاتريك لمب براي خلق دنياي حومه اي آشنا به دنبال لوكيشن هاي مناسب گشتند؛ لوكيشن‌هاي امني كه مزاحمت هاي فِرِدي آشفته اش مي كند. در مقام مقايسه دنياي فِرِدي از نقاشي هاي تاريك و فانتزي قرن هجدهم و نوزدهم نقاش اسپانيايي فرانسيسكو گويا الهام گرفته شده است. در واقع گروه تلاش كردند تا دنياي رؤيايي را بر مبناي دنياي واقعي قرار دهند و انتقالي هيجان انگيز و غني بين آن دو خلق كنند. سازندگان، شهر كلاسيك دلخواهشان را در منطقه شكاگو پيدا كردند. از آن جا كه همه شخصيت ها بچه هاي دبيرستاني اسپرينگ وود هستند، در طول تهيه از دو مدرسه استفاده شد؛ دبيرستان هرسي در آرلينگتون هايتز در شمال غرب شيكاگو براي نماهاي داخلي و دبيرستان ايلك گرو در نزديكي روستاي ايلك گرو براي صحنه هاي خارجي. فيلمسازان در طول ساعات مدرسه فيلم مي گرفتند و صدها دانش آموز و معلم براي نقش سياهي لشكر در صحنه هاي مختلف دبيرستان نام نويسي كردند. به علاوه در ايلك گرو استخري بزرگ وجود داشت كه كوئنتين در آن نقش يكي از اعضاي گروه شنا را به همراه بچه هاي گروه واترپولو و شناي اين دبيرستان ايفا مي كرد. دومين هفته فيلمبرداري تماماً در محله تاريخي جول پارك، محله مرفه نشين دهه 1920 در روستاي آرلينگتون ايلينويز گذشت.خيابان ليندن رود كه از خانه هاي بزرگ دو طبقه تشكيل شده است، خيابان الم را به تصوير مي كشد. خانه نانسي و كريس در عرض يكديگر در اين خيابان واقع شده اند. خانه نانسي براي اداي دين به فيلم اوليه با شماره 1428 نامگذاري شده و همان آدرسي را دارد كه در فيلم اوليه وجود داشت. يكي از سينمايي ترين و وحشتناك ترين لوكيشن هاي فيلم، كليساي تاريخي شهر گاري در اينديانا است؛ كلسيايي 9 طبقه و متروك كه به سبك گوتيك ساخته شده است. اين كليسا محل يكي از برخوردهاي ميان كوئنتين و فِرِدي كروگر است. شخصي ترين محل رفت و آمد فِرِدي، اتاق ترسناك و پربخار شوفاژ خانه است. اين اتاق كابوس فيلم است. صحنه هاي مربوط به اتاق طي چهار شب در يك نيروگاه در برق جنوب شيكاگو گرفته شد. اين تجهيزات چند طبقه و صنعتي توسط دپارتمان جلوه هاي هنري و ويژه طوري آماده شد تا شوفاژ خانه فكسني، لوله هاي بخار، دود، آتش، آب جوشان و زنجيرهاي بزرگي كه فِرِدي براي آويزان كردن قربانيانش به كار مي گرفت را به تصوير بكشد. به علاوه گروه تهيه از كارخانه سابق استيل "آكمه" و مركز ورزشي نزديك آن در شيكاگو براي گرفتن صحنه هاي مركز پيش دبستاني "بودام" استفاده كردند. به گفته لمب، گروه هنري زحمت فراواني كشيد تا نماي درون و بيرون اين كارخانه را آماده كند. آن ها تمام كلاس ها را از درها تا رنگ ديوار و كف درست كردند. اين پيش دبستاني كمي محصور و زندان مانند به نظر مي رسد، ولي در عين حال حس امنيت نيز به نوعي در آن يافت مي شود. بسياري از صحنه هاي داخلي فيلم علاوه بر پرده سبز در استوديوي شيكاگوسيتي، در استوديويي مستقل تهيه شده است. در طول سه هفته فيلمبرداري در اين استوديو، بعضي نماهاي مهم فيلم از جمله كلاس درس آب گرفته و نيم سوخته در كابوس كريس، تختخواب وي، اتاق خواب نانسي كه فِرِدي از كاغذ ديواري بالاي تخت او كش مي آيد و حمامي كه دست تيغ دارش در آن از زير آب بيرون مي آيد كار شده است. كلاس نيم سوخته و صحنه كلاس آب گرفته جزو چالشي‌ترين و محبوب ترين صحنه هاي لمب بودند. به علاوه طراحي اين صحنه ها مشكل و وقت‌گير بوده است. لمب مي گويد براي بخشيدن يك نماي كابوس وار به اين صحنه ها از كتابي حاوي عكس هاي توفان كاترينا استفاده شده است. مايكل بِي تهيه كننده، اعتبار خلق فيلمي را كه دنياي فيزيكي و رؤيايي را به شكل بي نقصي در كنار هم قرار مي دهد از آن به‌ير مي داند. او معتقد است اين دو دنيا يكديگر را منعكس مي كنند. هر دو بسيار واقعي و غريزي هستند، ولي اطمينان و امنيت شهر حومه‌اي و دبيرستان آرام آن دروغي بيش نيست. بچه‌ها در عالم تماشاگران هم همين طور، و سام به‌ير به خوبي از عهده به تصوير كشيدن اين دوگانگي برآمده است. Cinematical(May. 2010) منبع: مجله ي صنعت سينما، شماره ي 95 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 762]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن