واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نگاهي به فيلمنامه «در جست و جوي نيمو» نويسنده: سنبل پويان عنصر تحقيق همراه با مايه هاي شرقي Finding Nemo فيلمنامه نويس و کارگردان: اندرو استانتون، موسيقي: توماس نيومن، صداپيشگان: الکساندر گولد (نيمو)، آلبرت بروکس (مارلين)، جفري راش (پليکان)، محصول 2003، آمريکا. سواحل زيبا و مرجاني استراليا، آب هاي گرم و خروشان اقيانوس نيلگون، در عميق ترين قسمت زيستگاه آبزيان، يک ماهي کلون (Clown) به نام «مارلين» با تنها بازمانده خانواده اش «نيمو»، پسري کنجکاو و جسور زندگي مي کند. نيمو پر از هيجان کشف و يافتن ناديده هاست، اما مارلين پدري حساس و محدودکننده است. نيمو به طور ناگهاني از دل اقيانوس به آکواريوم مطب دندانپزشک مي رسد. مارلين سفري را آغاز مي کند و در اين راه «دوري»، ماهي مهربان و فراموشکاري است که او را در اين سفر همراهي مي کند... در مقابل، نيمو نيز در تلاش است راهي به بيرون بيابد... در جست و جوي نيمو دنياي نابي را پيش رو مي گذارد؛ پر از شگفتي و زيبايي خالقان اثر. قبلاً نيز داستان هايي نظير خلق دوستي يک کابوي و يک آدم فضايي و يا دنياي پنهان هيولاها را هنگام عاشق شدن به تصوير کشيده بودند. اين بار پيکسار (Pixar) به سوي دنياي وهم آلود و رازگونه آبي درياها مي رود. دنيايي نو و شگفت انگيز که اسرار نهفته و رؤياگونه اش هنوز به طور کامل در هيچ تخيلي نمي گنجد. دنيايي تيره و تار که گاه مخوف و هولناک است و گاه آبي و روشن با زيستن هايي رنگين و نوراني. و اما وجه تشابه ساکنان برون و درون آب قصه ساده نيمو را پديد مي آورد. عنصر تحقيق ما همواره در نقد و تحليل فيلمنامه ها، درباره اصول و قواعد نگارش و کليت ساختار تشکيل دهنده آن ها با نگاهي به درون مايه اثر، بحث و گفت و گوي فراواني کرده ايم، اما نکته حائز اهميت در اثر پرفروش و پرمخاطب در جست و جوي نيمو عنصر تحقيق و مطالعه است و اين يکي از عميق ترين و مهم ترين عنصر نوشتن است که در اين نمونه به خوبي آشکار است. انيماتورهاي سازنده فيلم به سفارش کمپاني مدت ها در سواحل هاوايي به درک زندگي زير آب و مطالعه پرداختند. استانتون که ايده اصلي از آن اوست، همراه گروهش از نزديک روي گونه هاي مختلف ماهي، گياهان دريايي، حرکات و جنس امواج، نورها و روز و شب داخل آب را بررسي مي کنند. حتي استانتون براي شکل گيري دقيق فيلمنامه و انتقال حس حاکم بر آن فضا، داستان و نقاط فيلمنامه اش را همراه گروه سازنده در مقابل مخازن عظيم آبي تعريف مي کند. تحقيق قبل از نگارش نکته اي است که اغلب فيلمنامه نويسان مطرح به آن اعتقاد دارند. زندگي کردن و درک واقعيات سوژه، ظرافت ها و جزئيات دقيقي را براي نويسنده نيمو به وجود آورد، که با فروش بالاي خود باعث شد ديسني همچنان مشتاق همکاري با پيکسار باقي بماند. اولين گام در قواعد فيلمنامه نويسي انيميشن، اغراق و پايبندي به فراواقعيت است. دنياي اين قصه ها هرگز تصور نمي کرد که با خلق روز به روز نرم افزارهاي متفاوت نظير «Patht Snst , Fizt»، نزديک شدن به دنياي واقعي و فيلمنامه هايي دقيق و تحقيق شده چنين آثار جذاب و فانتري اي را ارائه مي دهد. استوديو پيکسار که خالق دنياهاي ناب و قصه هاي دقيق و بي نقص است، به دليل داشتن مديري چون جان لستر که خود نام آشنايي در فيلمنامه نويسي است، براي آفرينش دنيايي آبي تلاشي بي سابقه را آغاز مي کند. او در هشتم نوامبر سال 2000 که آغاز توليد در جست و جوي نيمو است، با در دست داشتن طرح ساده اي از زندگي زير آب، شروع به آفرينش مي کند و در طول سه سال به واقعيت مي پيوندد. مطالعه و دقت در فيلم هاي مستند، تحقيق روي حالات مختلف گونه هاي ماهي و نکته هاي زندگي در آب و موجودات آن تا پايان ادامه مي يابد و اينک براي يک دنياي فراواقعي و کاملاً ترسيم شده، يک فيلمنامه دقيق و کامل پيش روي استوديو قرار مي گيرد. حضور جان لستر در رأس کادر خلاق پيکسار، تأثير فراواني روي پروژه ها و فيلمنامه ها گذاشته است. او اولين شنونده ايده هاي ناب نويسندگاني چون استانتون است. در جست و جوي نيمو، نسبت به دنياي اسباب بازي و دنياي حشرات و شرکت هيولاها نمونه کامل تري است. داشتن فيلمنامه هايي دقيق و کامل که به سرگرمي و نقد زندگي امروز مي پردازند، از عوامل مهم آثاري از اين دست است. پيدايش ايده و ريشه هاي آن اندرو استانتو، ايده اي از دوران کودکي خود، در ذهن داشته؛ ايده اي همانند تصاويري که نمي دانيم چرا در ذهن مانده است. ريشه اين ايده زماني به وجود مي آيد که استانتون در يک روز معمولي و در يک پارک محلي همراه با فرزند خود قدم مي زند. او به ندرت، وقت چنين کاري را مي يابد و به علت مشغله کاري و فکري نوع کارش نحوه درست بازي کردن و درک رفتار با کودک خود را نمي داند. بنابراين مانند ديگر والدين، تنها بعد دلسوزي و دوست داشتن و نگراني را با خود يدک مي کشد. از اين رو براي کودک خود تبديل به يک مزاحم وسواسي و محدودکننده اي ترسناک مي شود. اين يک نقص است و استانتون با وجداني ناآرام دنياي پدري را ترسيم مي کند که در طول زمان به واقعيات نيازهاي فرزندش مي رسد و براي اولين بار قصه اي با شخصيت يک پدر براي کودکان شکل مي گيرد. اين يک انديشه خصوصي، ساده و به روز است، گام بعدي درآميختن تصوير ذهني کودکيِ استانتون و مسئله امروز است. استانتون زماني که همسن کودک خود بود، در مطب دندانپزشک خود به تنگ ماهي دکتر فکر مي کرده و خود را به جاي آن ها قرار مي داده است. احساس ماهي هايي که در بند هستند و هرگز زندگي در کنار گياهان مصنوعي، هوا و آب مصنوعي، کشتي شکسته و صندوق گنجي تقلبي را درک نکرده اند. چشم هاي پرحسرت ماهي ها در ذهن استانتون تبديل به ايده اي شد که يادآور حس فاصله و حسرت بود، معناي ماندن اين حس در خاطرات او معنا مي گيرد و به کمک جان لستر چفت و بست پيدا مي کند. اينک ايده و طرح قصه شکل گرفته است و کاملاً قابل ارائه نشان مي دهد. خلق شخصيت با وام گرفتن از مبحث تحقيق قبل از نگارش در اين فيلمنامه به خصوص، به شخصيت پردازي آن مي رسيم، که از دل تحقيقات پديد آمده است. به عنوان مثال در لابه لاي مطالعات و بررسي گونه هاي ماهي، با توجه به خصوصيات ماهي کلون يعني مارلين – مثل نياز به همراهي و بي دفاع بودن در بيرون از حيطه زيستي او – پدري خلق شد، با قدرت دفاعي محدود، محتاط و گاه نااميد. قطعاً اين نوع ماهي با آن رنگ شاد و زنده احتياج به يک همراه و هم فکر دارد. از اين رو در همان ابتدا ياري کمکي براي مارلين و تعدادي نيروي محافظ و ياري دهنده در کنار نيمو قرار مي گيرد. دوري از جنسي متفاوت است، حتي با عکس العمل هايي متفاوت مثل سرزنده بودن و فراموشکاري که همواره نيرويي تازه به مارلين مي دهد. او برخلاف مارلين شفاف و روشن، مات و نرم است. يعني روحيه اي آرام در تضاد با مارلين شکننده و ترسان به وجود مي آورد. همراهان نيمو نيز گاه اشخاص واقعي را يادآور مي شوند. ماهي راه راه با صورتي پر از خراش که نشان از تجربه و دنياديدگي او دارد، کوسه ها که يا خونخوارند و يا قرباني و وال ها با خاصيت فوران آب که هميشه نويد دل چسبي را با خود دارند، نوع زندگي لاک پشت ها و تلقي آن ها از زندگي، حتي ماهي هاي آزاد که سرنوشتي محتوم به اسارت دارند که همواره قبول سرنوشت در چشم هايشان موج مي زند، شخصيت هايي هستند که از دل بررسي دقيق و تحقيقي ظريف خلق شده اند. مايه هاي شرقي روند تحقيق، کامل شدن ايده، خلق شخصيت ها و نقاط اصلي فيلمنامه جريان خود را پي مي گيرد و دست آخر با نيم نگاهي بجا و مؤثر به داستاني شرقي پايان مي پذيرد. گره گشايي اين فيلمنامه با تمام ظرافت ها به دست داستاني با مايه هاي آشنا شکل مي گيرد. حيله موجودات بي زبان که سرنوشتي مشابه دارند و همواره به دست انسان براي لذت بردن او، در اسارت و بند هستند، کهن الگويي به ذهن نويسنده محقق و آگاه خطور مي کند. حيله مرگ دروغين و دل کندن زندانيان از او، تنها راه خلاصي بدون دردسر است. به اين طريق که نيمو بعد از راه هاي متفاوت خود را به مردن مي زند و در نتيجه از دست دکتر و نوه لوس و غيرقابل تحمل او خلاصي مي يابد؛ با توجه به اين که راه نجات را به بقيه ماهي هاي اسير آموزش مي دهد. اين داستان منطبق با داستان محبوب «طوطي و بازرگان» به نتيجه مي رسد و پايان سفر و تحول نيمو را در برمي گيرد و همين طور نجات «دوري» که در بند ماهيگيران است، نکته هاي فراموش شده مارلين را يادآوري مي کند. استفاده از مايه هاي شرقي نويد حضور بجاي اين قصه ها را به ارمغان مي آورد و پروژه سنگين سندباد که آخرين نمونه انيميشن روز دنياست نيز نکته را متذکر مي شود. منبع:ماهنامه فيلمنامه نويسي فيلم نگار / شهريور 1382 / سال دوم / شماره 13 /ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 413]