واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سبك سري اشرافيت ترجمه: فوژان نجف زاده گفت گو با استفن فريرز ، كارگردان «شري» (Cheri) شري درامي فرانسوي / انگليسي/ آلماني به كارگرداني استفن فريرز است. فيلم اقتباسي از رمان كولت، نويسنده فرانسوي است و ميشل فايفرو و روپرت فرند در آن به ايفاي نقش پرداخته اند . نخستين نمايش فيلم در جشنواره بين المللي فيلم برلين بوده است. شري داستان پايان رابطه اي شش ساله بين لئا، كورتزاني بازنشسته (معشوقه مردان اشرافي فرانسه اوايل قرن بيستم) وشري ، جوان پر زرق و برق را روايت مي كند. با بر هم زدن كليشه ها ، اين شري است كه پيژامه هاي ابريشمين مي پوشد و مرواريد هاي لئا را به خود مي آويزد و هدف نگاه هاي خيره است. داستان در دوران پرتجمل پاريس پيش از جنگ جهاني اول مي گذرد و عشق بين لئاي زيباي بازنشسته (ميشل فايفر) و شري (روپرت فرند) پسر همكار و رقيب سابق لئا ، مادام پلو (كتي بيتس)را به تصوير مي كشد . لئا راه و روش عشق را به پسر لوس وبي تجربه است آموخته ، اما پس از شش سال ، مادام پلو به طور پنهاني ترتيب ازدواج شري را با ادمي(فيلسيتي جونز) مي دهد كه دختر ماري لور(ايبن ژژله)، كورتزان ثروتمند ديگري ا ست . در حالي كه لحظه اجتناب ناپذير جدايي نزديك مي شود، لئا و شري سعي مي كنند با جدايي قريب الوقوع شان كنار بيايند . ولي زندگي آسوده وسرشار از تفريح شان از موقعي كه هر چند دير، مي فهمند كه چقدر براي يكديگر اهميت دارند، به هم مي ريزد. استفن فريرز ، كارگردان فيلم ، پيش تر دو بار كانديداي دريافت اسكار بهترين كارگرداني شده(جيب برها در 1991 و ملكه در 2007) . او يكي از موثرترين اشخاص در فرهنگ انگلستان است، ولي به رغم چنين موفقيت هايي ، پرسوناي عمومي اش حاكي از فرد متواضعي است كه شانس را در موفقيت خود دخيل مي داند . قطعا خيلي بيشتر از شانس صرف در موفقيت وي دخيل بوده ، چرا كه استعدادي شگفت در جذب افراد اول براي همكاري در پروژه هايش دارد. در فيلم جديدش گروهي تشكيل داده با كريستوفر همپتون، نويسنده برنده اسكار(تاوان) و ميشل فايفر كه هر دو كاري شگفت در رابطه هاي خطرناك ، نخستين فيلم موفق فريرز در هاليوود انجام داده اند و بعد از گذشت 21سال ، دوباره براي درام رمانتيك ديگري كه در فرانسه مب گذرد ،به فريزر پيوسته اند. اين بار داستان در دنياي به هم پيوسته كورتزان هاي فرانسه اوايل قرن بيستم مي گذرد ، عصر طلايي فرانسه كه متقدم بر كشتار جنگ جهاني اول بود. شري سبك سري را با لحني تراژيك در هم مي آميزد . چگونه اجزا را به درستي در كنار هم قرار داديد تا به تعادل صحيحي بين اين عناصر دست يابيد؟ توضيح اين كه چگونه يك نفر اين وظيفه را به انجام مي رساند تقريبا ناممكن است . اين موضوع به نحوي در ذهن شكل مي گيرد . مي دانيد كه گاه صحنه اي ، بايد احمقانه باشد، ولي در عين حال لحني محزون ، به خود بگيرد. در نتيجه طي تمامي لحظات روي هر دوي اين ها كار مي كنيد. فيلمنامه نيز رفته رفته سبك سري را پوست مي كند و كنار مي گذارد لحن تراژيك را جايگزين آن مي كند، ولي فيلمنامه به كنار ، بايد همه چيزهايي را كه در اختيارتان است، به كار بريد تا اين دو گانگي را ابراز كنيد. نمي توانم برايتان بگويم كه چگونه اين كار را انجام دادم، فقط مي دانستم كه چكار بايد بكنم. فكر مي كنيد مسائل مرتبط با فرانسه اوايل قرن بيستم، براي تماشاگران معاصر مطرح است؟ خب ، فيلم درباره ثروتمندان است و آن در آن دوره ، در حال گذراندن دوران بدي بودند.به شكلي مشابه رابطه هاي خطرناك است كه درست پيش از انقلاب فرانسه مي گذرد، در حالي كه شري در دوره اي در فرانسه مي گذرد كه به جنگ جهاني اول مي انجامد. از اين ديدگاه تماشاگران كنوني با هر دوي اين داستان ها به آساني ارتباط برقرار مي كنند . زيرا روشن است هر آن چه جامعه به سمت آن مي رود، با شرايط كنوني بسيار متفاوت خواهد بود و با آن چه ما در طول سي سال گذشته تجربه كرده ايم، اين از نظر من ، تغيير مثبتي است. آيا هنگام انتخاب اين پروژه چنين نكاتي را در نظر داشتيد؟ نه ، حتي وقتي فيلم را ساختيم مشخصا به اين مسائل فكر نمي كرديم ، ولي جهل حاكم بر اين دنيا و طرفين درگير ثروت همواره در ذهن ما آشكارا حضور داشتند. شخصيت همنام فيلم، مردجواني است كه هر آن چه را كه مي خواهد در اختيار دارد، ولي كماكان خوشحال نيست و همان طور كه لئا شرح مي دهد ، فاقد هر گونه هويت قابل تميزي است . اين ها انتقادهايي است كه اغلب امروزه عليه جوانان نشانه گيري مي شود . آيا شري را انعكاسي از جوانان امروز مي بينيد؟ به اندازه كافي درباره جوان ها نمي دانم كه اين گونه به سوالتان پاسخ دهم ، ولي قطعا اين تصوري است كه خيلي زياد به آن بر مي خوريد . اين ايده نيز همواره مطرح است كه پول خوشبختي نمي آورد؛ كه البته سوالي ابدي است. بنابراين هيچ گونه انتقاد گسترده تر تلويحي در مورد اين شخصيت صدق مي كند؟ شري بچه بداخلاق و لوسي است ، بچه ثروتمند يك زن ثروتمند . او تمامي زندگي اش را در نوعي حباب زيسته و زيستن در حباب هيچ وقت نكته خوبي نيست. ولي فكر نمي كنم كه معرف جوانان امروز باشد. در واقع ، از نظر من جوانان امروزه با خيلي مسائل دست و پنجه نرم مي كنند، قطعا دوران دشوارتري به نسبت وقتي كه من جوان بودم . داريوش خنجي ، مديرفيلمبرداري شما ، اعلام كرده كه ارجاع هاي سينمايي اش براي سبك بصري شري به آثار ماكس افولس، ژان رنوار وبرنارد و برتولوچي بوده . آيا حين آماده شدن براي شري فيلم هاي مشخصي را نگاه كرديد؟ تاثير برتولوچي در فيلم زياد است، زيرا قرار بود ماه عسل شري را در ايتاليا فيلمبرداري كنيم كه پولش را نداشتيم . سپس دنباله روي برتولوچي را نگاه كردم و به صحنه كالسكه برخوردم، ايده اي كه براي تصوير كردن ماه عسل به كار رفت. افولس و رنوار نيز همواره در اطراف فيلم هاي من شناورند، ولي تنها فيلم مشخصي كه مي توانم به تاثيرش فكر كنم ژي ژي از وينسنت مينلي است كه همچون شري بر اساس كتابي از كولت، نويسنده فرانسوي است. نماي فوق العاده اي در ژي ژي وجود دارد كه شخصيت لويي جردن نظرش را عوض مي كند و پس از اين كه ژي ژي را ترك كرده ، به سوي او باز مي گردد. مردمي كه تصميماتشان را عوض مي كنند همواره در فيلم ها خيلي جالب اند و مينلي اين را كاملا با حركت و كورئوگرافي و موسيقي عالي فرد لوو مديريت مي كند. چالش شري نيز مشابه بود. بخش زيادي از آن چه در او در جريان است دروني است و ما بايد آن چه را كه در ذهن افراد به وقوع مي پيوست نمايشي مي كرديم. موسيقي نقش مهمي را در نمايشي كردن احساسات دروني در شري ايفا مي كند. آيا دستورالعمل هاي دقيقي درباره نوع موسيقي فيلم هايتان ارائه مي دهيد؟ من به اندازه كافي براي اين كار باهوش نيستم . بعد از فيلمبرداري بايد منتظر الكساندر دسپالت، آهنگسازم مي شدم كه انتظاري عذاب آور بود. به محض اين كه شروع به نوشتن موسيقي كرد، زندگي دروني فيلم آشكار شد. ما كار را انجام داده بوديم، ولي با موسيقي شروع به آمدن به سطح كرد و سپس بايد دوباره فيلم را تدوين مي كردم تاتماشاگران احساساتي را كه دخيل بود درك مي كردند. به نظر مي رسد كه طبق فيلم ، كورتزان هاي آن دوران و بازيگرهاي هاليوود دوران مدرن وقتي با بالا رفتن سن مواجه مي شوند، مخمصه يكساني را با يكديگر تقسيم مي كنند. آيا مخمصه مشابهي به شكلي گريبان كارگردانان مرد را نيز مي گيرد؟! بالا رفتن سن براي همگان ترسناك است. زنان مي گويند اين رويه متفاوتي براي آنان به نسبت مردها است، ولي زنان كه من مي شناسم در نهايت خيلي خوشحال تر از مردها هستند . مردان بسيار بدتر پير مي شوند چرا كه رفتار و ذهنيتي بچگانه دارند. از آن جهت پرسيدم كه اغلب فيلم هايتان گرايش دارد كه زنان را نيرومند تر از مردان به تصوير بكشد. اين تجربه زندگي است كه من داشته ام. البته مردان قوي و زنان قوي در همه جا وجوددارند ، ولي تجربه شخصي من زنجيره اي از زنان نيرومند است : مادرم ، همسرم و بخصوص دخترم. شما فيلم هاي متعددي ساخته ايد كه گذشته را تصوير مي كنند. آيا فكر مي كنيد كه امتياز نمايشي ويژه اي در خلق دوباره لحظه اي از تاريخ هست؟ سوال جالبي است ، ولي فكر نمي كنم كه تاكنون و پيش از اين به آن انديشيده باشم. فكر مي كنم وقتي فيلم هايي اين چنين مي سازيد ، آن چه كشف مي كنيد حقايق دوران معاصر است . در شري اين حقيقت عبارت است از «آه ، زن ها اين گونه رفتار مي كنند.» فيلم را در دروه مشخصي قرار مي دهيد ، ولي سپس كشف مي كنيد كه در عمق ، نمايش احساساتي فراگير و فارغ از زمان است. به عبارت ديگر سعي مي كنيم در گذشته نيز، مسائلي را كه منحصر به زمان حال است ، بخوانيم؟ فكر مي كنم نياز داريد كه تاريخ را براي دوري از تكرار اشتباهاتش ، بدانيد مثلاً مشخص است كه وقتي توني بلر به عراق حمله كرد هيچ تصويري از تاريخ نداشت، و گرنه اصلا به آن جا نمي رفت و مي دانست كه بايد خودش را خارج از اين مساله نگه دارد. منبع:نشريه صنعت سينما شماره84 /خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 270]