واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پدر سالار ترجمه : ونداد الوندي پور گزارش كارگرداني «تترو» ساخته فرانسيس فورد كوپولا در فوريه 2007 فرانسيس فورد كوپولا اعلام كرد كه فيلمنامه اي به نام تترو نوشته و قصد دارد آن را بسازد. فيلمبرداري در سي ويكم مارس سال 2008 با بودجه اي حدود پانزده ميليون دلار در بوينس آيرس آغاز شد و سه ماه به طول انجاميد . وينسنت گالو و ماريبل وردو بازيگران اصلي فيلم بودند. بخشي از فيلم هم در استوديويي در اسپانيا فيلمبرداري شد. از نكات قابل توجه هنگام فيلمبرداري ، اختلافي بود كه بين اتحاديه بازيگران آرژانتين و سازندگان فيلم پيش آمد. اتحاديه بازيگران معتقد بود كه شرايط كاري بازيگران از نظر وضعيت و ساعات كاري سخت تر از چيزي است كه در قراردادشان ذكر شده و البته اين اختلاف بعد از مذاكراتي بين اتحاديه و سازندگان فيلم برطرف شد. تترو، داستان دو برادر است به نام هاي بنجامين(اِرِن رايش) و تترو(وينسنت گالو). اين دو پس از يك جدايي طولاني دوباره يكديگر را در بوينس آيرس پيدا مي كنند. البته تترو از اين مساله خوشحال نيست و مي گويد كاري با برادر و ديگر اعضاي خانواده اش ندارد و مي خواهد تنها باشد. علت اصلي اختلاف تترو با خانواده اش مربوط مي شود به عدم تفاهمي كه با پدرش دارد. پدر تترو يك آهنگساز ديكتاتورمنش و زنباره است و تترو او را به كنايه "مردبزرگ" مي نامد. اين داستان با زندگي خود كوپولا هم شباهت هايي دارد. او هم يك بردار بزرگ تر داشت و پدرش هم يك آهنگساز بود. خود كوپولا اين شباهت ها را انكار نمي كند، اما مي گويد:«هيچ كدام از اتفاقاتي كه در فيلم مي بينيد در زندگي واقعي من رخ نداده است. البته روابط و شخصيت ها تا حد زيادي واقعيت دارند. رابطه اي كه تترو با برادرش دارد بسيار شبيه رابطه اي است كه من با برادرم داشتم. برادرم خيلي چيزها به من ياد داد. البته پدر من بر خلاف پدر تترو ، فرد موفقي نبود. داشتن پدري كه از كار و زندگي اش راضي نيست، خيلي مشكل است و بر همه خانواده تاثير منفي مي گذارد . با اين كه خاطرات من مربوط به شصت سال پيش است هنوز آن ها را زنده و دقيق به ياد دارم و حس مي كنم.» عده اي از منتقدان تترو را ادامه اي بر فيلم قبلي كورپولا، جواني بدون جواني مي دانند .آن فيلم هم فيلمي كم حاشيه و آرام بود.در واقع كوپولا كه اكنون هفتاد سالگي را پشت سر گذاشته ، ديگر حال و حوصله جار و جنجال رايج سينماي روز هاليوود را ندارد. كارگردان پدرخوانده ها ترجيح مي دهد به طور مستقل كار كند و براي خودش فيلم بسازد و افكار دغدغه هاي شخصي اش را روي پرده بياورد. او معتقد است وارد مرحله جديدي از حرفه اش شده ، بخصوص اين كه برخلاف گذشته اكنون با علاقمندي از تكنولوژي ديجيتال و امكاناتي كه اين تكنولوژي در اختيار فيلمساز مي گذارد نيز استفاده مي كند. بازيگران اصلي فيلم ، وينسنت گالو، آلدن ارن رايش و ماريبل وردو هستند. گالو مي گويد كه اولين بار با اهل باران(فرانسيس فورد كوپولا، 1969) به سينما علاقمند شده است . اين بازيگر 48 ساله مي گويد:«كوپولا خيلي خوب مي داند كه چطور با بازيگرانش كار كند و از آن ها بازي بگيرد. مهم ترين چيز در بازيگري توانايي غلبه بر ترس است و كوپولا مي داند كه چطور ترس شما را برطرف كند.» كوپولا طي چند سال اخير نشان داده كه علاقه چنداني به ساختن فيلم در هاليوود ندارد. او جواني بدون جواني را در روماني ساخت و اكنون هم تترو را در آرژانتين . او مي گويد:«به اين نتيجه رسيده ام كه هر چه بودجه فيلم بيشتر باشدمحصول نهايي احمقانه تر خواهدبود.، زيرا هر چه بودجه فيلم بيشتر باشد ضرورت پرفروش شدن فيلم هم بيشتر مي شود. در نتيجه بايد فيلمي بسازيد كه به مذاق همه خوش بيايد، ولي وقتي بودجه فيلم تان كم است مي توانيد فيلمي بسازيد بر اساس سليقه شخصي خودتان.» با اين همه كوپولا به اين نكته تاكيد مي كند كه پول يك حقيقت در دنياي فيلمسازي است و براي ساخت يك فيلم شما بايد به قدر كافي و به اندازه نيازتان پول داشته باشيد. كوپولا يك بار در سال 1981 خواست تا از قواعد هاليوود سرپيچي كند و فيلمي بسازد بر اساس سليقه شخصي خودش؛ از صميم قلب كه داستانش مربوط به يك زوج عاشق بود كه پس از يك مجادله و قهر يك روزه دوباره با هم آشتي مي كنند.كوپولا وقتي اين فيلم را ساخت پنج اسكار و دو نخل طلايي كن در كارنامه اش داشت، اما اين فيلم به خاطر شكست در گيشه او را به زمين كوبيد و بخشي از اعتبارش را ضايع كرد. او بعد از اين فيلم ورشكسته شد و بانك بخشي از املاكش را ضبط كرد. كوپولا بعد از اين شكست به مدت ده سال كم و بيش بر اساس دستورات استوديوها فيلم ساخت . او معتقد است كه از آن شكست و فيلم هاي سفارشي كه بعد از آن ساخت ، درس هاي زيادي گرفته است. كوپولا مي گويد:«وقتي جواني بدون جواني را در سال 2006 ساختم، از برنامه ريزي اي كه براي بودجه فيلم كرده بودم بسيار خوشحال بودم. به خوبي توانسته بودم بين پول هايي كه خرج مي كردم و پول هايي كه به هر صورت مجبور بودم از دست دهم، نسبت معقولي ايجاد كنم.» آن فيلم جز در جشنواره ها ، در جاي ديگري ديده نشد. اما وضعيت تترو چنين نيست. بخصوص كه اخيراً اولين نمايشش را در جشنواره كن تجربه كرده است. تترو فيلمي سياه و سفيد با تصاويري زيبا و از نظر احساسي بسيار غني است . كوپولا در اين باره مي گويد:«وقتي فيلمي مي سازيد كه هدفش صرفا سرگرم كردن مخاطب نيست بايد مخاطب را به نوعي تحت تاثير قرار دهيد و احساس ، تاثير برانگيزترين چيز است. من وقتي مي خواهم درباره احساس صحبت كنم ناچار بايد از خانواده ام بگويم ، زيرا احساس برانگيزترين چيز براي من خانواده ام است. من عاشق خانواده ام هستم ، خانواده جايي است كه در آن عشق را مي آموزيد.» تترو از نظر سبك ، فيلمي متفاوت و پيچيده است . فيلم به نوعي ملهم است از سبك جريان سيال ذهن. داستان گاهي رئال است و گاهي وارد قلمرو سورئاليسم مي شود. كوپولا در اين فيلم با استفاده از ميزانسن و جلوه هاي بصري نور و صدا ، ويژگي هاي سبكي اثر را تقويت كرده است و اين تنيدگي سبك و تكنيك از ويژگي هاي اصلي تترو است. تترو بيشتر درباره دنياي درون افراد و تاثير اين دنيا بر روابط بيروني آن ها در اجتماع و اعضاي خانواده شان است و بعضي از صحنه هاي آن در فلاش بك اتفاق مي افتد . تترو درباره بحران ارتباطي بين اعضاي خانواده است. عشق و نفرت درهم تنيده و سوء تفاهمات لاينحل بين اعضاي خانواده و تلاش هايي براي نزديك شدن مجدد و فراموش كردن مشكلات و كينه هاي گذشته. مشكل اصلي خانواده تترو،پدر خودرأي و مستبد اوست. از اين نظر مي توان فيلم را تا حدي شبيه پدرسالار ساخته برادران تاوياني دانست. منبع:نشريه صنعت سينما شماره84 /خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 448]