واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تلخ و شيرين بي پولي نويسنده:سهراب پور ناظري يادداشت آهنگ ساز فيلم «بي پولي حميد نعمت الله براي ساخت موسيقي بي پولي تصميم به استفاده از موسيقي ايران گرفته بود. او موسيقي اي مي خواست که به فضاي طنز فيلم کمک کند. از آن جايي که من فضاي فيلم را کاملا طنز نمي ديدم، مي خواستم موسيقي جدي براي فيلم بنويسم . با اين نگاه، پس از مشورت به برآيندي مشتر ک رسيديم و با وجود زمان اندکي که براي ساخت و ضبط موسيقي داشتم براي هر سکانس چند نمونه ساختم تا در نهايت بهترين را انتخاب کردم . دشواري کار ساخت موسيقي در ايران اين است که ساخت يک فيلم نزديک به يک سال زمان مي برد اما براي ساخت موسيقي مثلا ده روز زمان مي دهند . به هر حال از شاخصه هاي ساخت موسيقي بي پولي تنوع فضاهاي مختلف موسيقي بود. فضاي فيلم نه سنتي است نه مدرن . شخصيت اول فيلم ،ايرج (بهرام رادان )طراح لباس است و خانواده اي سنتي دارد . در ابتدا پول دار است اما به مشکل بي پولي بر مي خورد. اين تضادها باعث مي شد ساخت موسيقي در چار چوب موسيقي سنتي قرار نگيرد. احساس فيلم تلخ و شيرين است.در لحظاتي مخاطب گريه اش مي گيرد و لحظه اي ديگر مي خندد. موسيقي هم از اين موضوع پيروي مي کند ،پس موسيقي پيوسته غم و شادي را القا مي کند که اين گوناگوني در عين حساسيت، گستره بيش تري برا ي آهنگ سازي دارد. به عنوان مثال در صحنه دفتر فروهر از رنگ استفاده مي شود. يک بشکن زده مي شود و يک رنگ نواخته، که يکي از گوشه هاي رديف موسيقي ايران است و در اخر فرودي غمگين دارد. اين نمونه اي از همان تضاد است. ويژگي ديگر کار در اين بود که موسيقي براي سازهاي سنتي ساخته شده، اما داراي بياني تصويري است. شايد اگر اهنگ ساز ديگري موسيقي بي پولي را مي ساخت از موسيقي پاپ استفاده مي کرد که به نظرم انتخاب خوبي بود، اما انتخاب موسيقي ايراني که داراي چارچوب هاي بيش تري نسبت به موسيقي غربي است خود چالشي جالب براي آهنگ سازي اين فيلم بود. موسيقي سنتي به تنهاي توانايي کشيدن بار موسيقي بي پولي را نداشت. و براي ايجاد فضاي مدرن نياز به همراهي سازهاي کلاسيک بود. البته سازهاي ايراني اين قابليت را دارند اما موسيقي سنتي نه. تعريف موسيقي سنتي روي خودش است . گر چه با سازهاي غربي مانند پيانو و ويولن رديف ايراني را مي توان نواخت اما طعمش فرق مي کند. رديف نوازي با کمانچه خيلي زيباتر از ويولن است يا رديف نوازي با تار خيلي بهتر از پيانو است. با هر سازي مي توان هر نوع موسيقي اي را اجرا کرد، با تار هم مي شود باخ زد ،اما سازهاي سنتي براي موسيقي سنتي طراحي شده اند. تار براي اجراي رديف موسيقي ايراني طراحي شده است . هيچ وقت رديف موسيقي ايراني، مدرن نمي شود . از طرف ديگر سازهاي ايراني فضا ساز نيستند بلکه ملوديک هستند. مخاطب با شنيدن صداي چند باره از يک ساز نسبت به صداي ان بي توجه مي شود. به همين دليل نخواستم براي معرفي يک شخصيت از يک ساز استفاده کنم که کاري عادي است که مثلا مخاطب با شنيدن صداي قانون به ياد ايرج يا با شندين صداي ويولن به ياد شکوه (ليلا حاتمي )بيفتد .با اين که براي سازبندي در ذهنم محدوديتي ازلي ابدي ننوشتم اما در انتخاب سازهاي سنتي و چينش در کنار سازهاي موسيقي کلاسيک ،از اصول پيروي کردم . انتخاب ساز قانون هم پيشنهاد حميد نعمت الله بود .او فکر مي کرد که صداي قانون به فضالي کارش مي خورد . زماني که کارگردان اين نظر را مي دهد، يعني ساز را مي شناسد .در دو فيلمي که بااو کار کرده ام به اين نکته رسيده ام که فيلم هاي او حال ايراني دارد و فضاي کارهايش فضاي واقعي اجتماعي است و در عين حال هم خاص گرانيست که بخواهد پز روشنفکرانه بدهد. تيز بيني خاص خودش را دارد و روي نکاتي از جامعه ايراني دست مي گذارد که کم تر بر پرده تصوير شده است. در بيش تر فيلم هاي امروز ايران يا شاهد تقليد فيلم هاي غربي هستيم يا با داستان هايي گيشه اي روبه روييم. در نتيجه با موضوع هاي ساده اما تأثير گذار اجتماعي کم تر روبه رو مي شويم. زماني که او پيشنهاد استفاده از ساز قانون را داد با اين که از ابتدا اين قطعات را براي بربط نوشته بودم، ديدم قانون خيلي بهتر جواب مي دهد چون ميتوانداتمسفري ايجاد کند که به فضاي موسيقياي کار کمک کند . نکته مهم اين بود که صداي قانون به موسيقي، شخصيت خاص نمي دهد . در ذهن مخاطب، هر سازي عالمي دارد اما قانون اين فضا را ندارد و صدايش براي مخاطب ناشناس است. استفاده از قانون در اين کار به گونه اي بود که حتي نوازنده قانون نمي تواند صداي ان را تشخيص بدهد .همچنين نعمت الله پيشنهاد استفاده از سنتور را داد .او اين فضا را خيلي دوست داشت ؛فضايي که نه خيلي شاد است و نه غمگين .فضاي موسيقي با استفاده از صداي سنتور معلق است. درست مثل فيلم . اما اگر استفاده از اين سازها با معيارهايم جور در نمي امد نمي پذيرفتم و تا زماني که به ويژگي وکاربرد يک ساز اطمينان پيدا نکنم هرگز در فيلم از ان استفاده نمي کنم. اين پيشنهاد ها در خدمت موسيقي بود . نبايد فراموش کرد که ما در اهنگ سازي با استاندارد فاصله زيادي داريم . استاندارد موسيقي فيلم ما با موسيقي فيلم هاليوود متفاوت است. هر اهنگ سازي هم استاندارد خودش را دارد .با اين حال اين تفاوت ها به خودي خود خوب است. اين تفاوت هاست که ايجاد چالش مي کند. فضا هاي متفاوت فيلم و تضاد شخصيت را با استفاده از فرم هاي مختلف موسيقي، از تم هاي مختلف موسيقي سعي کردم بسازم. از ميان قطعه ها سلوي ويولن را در صحنه اي که ايرج از فرط استيصال مي نشيند دوست دارم. هيچ کس نمي تواند تشخيص بدهد که از چه فرم موسيقي استفاده شده است. يکي مي گويد موسيقي قرون وسطايي است، يکي مي گويد موسيقي ژاپني است .اين نکته اي است که نظر هاي متفاوتي را با خودش دارد. طبيعتا هر کس برداشت خاص خودش را از موسيقي فيلم دارد. اثر هنري به اين شکل است که هر کس برداشت خودش را دارد. از ساخت موسيقي بي پولي ده ماه مي گذرد و پس از اين مدت در حقيقت داريم از ديکته نوشته شده حرف مي زنيم. شايد اگر ده بار ديگر ان را بسازم ،اتفاق هاي ديگري در ان مي افتد. تجربه ثابت کرده که شايد يک جاهاي کار بهتر بشود. اما با توجه به همين نکته اگر دوباره موسيقي اين فيلم را بسازم هرگز يک خط از پيش تعيين شده را نمي گيرم که بر اساس ان موسيقي را بسازم . منبع:ماهنامه فيلم شماره 401
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 411]