واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مصلح نامدار، امام موسی صدرتاریخ تحولات سیاسى در خاورمیانه، شاهد حوادث و وقایعى است که باز خوانى آن نه تنها ضرورت دارد، بلکه پرده بردارى از آن باعث تنویر افکار و برنایى اذهان مىگردد. یکى از واقعیتهاى تلخ وسخت روزگار معاصر ما ربایش مردى است که حق حیات معنوى و تاثیر سترگى بر امت اسلامى به ویژه بر شیعیان مظلوم لبنان دارد
تاریخ تحولات سیاسى در خاورمیانه، شاهد حوادث و وقایعى است که باز خوانى آن نه تنها ضرورت دارد، بلکه پرده بردارى از آن باعث تنویر افکار و برنایى اذهان مىگردد. یکى از واقعیتهاى تلخ وسخت روزگار معاصر ما ربایش مردى است که حق حیات معنوى و تاثیر سترگى بر امت اسلامى به¬ویژه بر شیعیان مظلوم لبنان دارد. هویت شیعه لبنان از ان اوست و فرهنگ مدارا و توجه به گفتمان و تقریب طوائف لبنان متاثر از آراء واندیشههاى بلند اوست. مصلح نامدار، علامه بزرگوار، آیت الله امام موسى صدر بیش از سى سال است که غربت مظلومانه را تحمل و امت اسلامى به ویژه شیعیان در فقدان این دردانه دوران در مهجورى و مشتاقى به سر مىبرند. زندگى و خدمات و وقایع مربوط به سید موسى صدر نیازمند پرده بردارى تاریخى است و ضرورت به بیان شفاف نا گفتهها و نانوشتههاست. پردازش به این وقایع شاید گره از کار فرو بسته و معماى تاریخ بگشاید. شخصیت امام موسى صدر و محیطى که او در آن رشد و تربیت پیدا کرده و تاثیر و تاثرگذار بوده، نیازمند بررسى است و لذا در این وجیزه به چهار محور عمده زندگی امام موسی صدر می پردازم: 1. سید موسى صدر در خانواده علم و دانش و محیطى سرشار از معارف اسلامى و در سرسراى محبت به اهل بیت در سال1307 در خانواده صدر متولد شد. این خانواده یکى از خانوادههاى مهم لبنان و عراق و ایران هستند و تاثیرات زیادی را در تحولات سیاسى - اجتماعى و بسط فرهنگ دینى طی چند قرن داشته اند. مرجعیت در ایران و عراق در قرن نوزدهم و بیستم با برخى از بزرگان خاندان بزرگ صدر پیوند داشته است. ایشان مطلع مجاهدتهاى خویش را بر ساختار سازى جامعه مدنى و بهبود زندگى مردم توجه به اشتغال وسامان دهى خدمات اجتماعى وحرکتها و خدمات عام المنفعه خدمات آموزشی و ایجاد اشتغال آغاز می کند2. مهاجرت به لبنان و ایفاى نقش تاریخى امام موسى صدر از سال 1338 به دعوت آیت الله العظمىعلامه شرف الدین به لبنان مىرود و تا سال 1357 قریب به دو دهه در آن جا اقامت می گزیند و توانست در نقطه توجهات جدى شیعیان لبنان و شیعیان ایران قرار گیرد. این شخصیت علمىوسیاسى امام موسی است که باعث شده است نه تنها بر هویت شیعیان بلکه با رفتارش کانون توجه واحترام همه طوائف لبنان شود. موسى صدر نشان مىدهد که فرزند زمانه خود بوده و توانسته در تحولات اجتماعى لبنان، واقعیتهاى اجتماعى آن را درک کند و بر اساس آن در جامعه اى که بیش از هفده طایفه زندگى مىکند، تاثیر بگذارد. ایشان مطلع مجاهدتهاى خویش را بر ساختار سازى جامعه مدنى و بهبود زندگى مردم توجه به اشتغال وسامان دهى خدمات اجتماعى وحرکتها و خدمات عام المنفعه خدمات آموزشی و ایجاد اشتغال آغاز می کند، تا به جایی می رسد که جامعه شیعه توان زندگى داشته بأشد و سپس با به¬دست گرفتن هویت ملى و تثبیت شان داخلى خود بتواند بر حرکتهای جهادی و سیاسی تاثیر بگذارد؛ تحولاتی که تقریبا در دهه دوم حضور ایشان در لبنان رخ می دهد، بعد از حرکتها و جنبشها و بنیادهای فرهنگی و آموزشی و بنیادهای کار آفرینی که ایشان در لبنان ایجاد می کند یا جلسات و هماهنگیهایی که برای تقریب ادیان و طوایف برگزار می کند، رویکرد ایشان رویکردی سیاسی و فرهنگى اجتماعی می شود و به سمت تشکیل دوجریان ملى سیاسى و نظامى پیش میرود. طراحى حضور شیعه لبنان را به عنوان سمبل مقاومت در دستور کار خود قرار میدهد. یکی به وجود آوردن جنبش امل که در واقع حیات و موجودیت خود را در مقابله با تجاوز اسرائیل می بیند و دوم مجلس اعلای شیعه لبنان که در واقع بیانگر نگاه ژرفی است که امام موسی صدر به نقش اجتماعی و سیاسی جمعیت نزدیک به چهل درصدی شیعه لبنان دارد وبدان اهتمام مىورزد.
3. مناسبات امام موسى صدر با انقلاب اسلامى ایران و امام خمینى امام موسی صدر مراودات بسیار نزدیکی با امام خمینی داشت. وقتی از امام خمینی هم در قم و هم در نجف سوال می کردند که شما با طرح بحث ولایت فقیه می خواهید کشور را به دست چه کسی بسپارید؟ آن کسی که در ذهن شما است و توانایی اداره کشور را دارد چه کسی است؟ امام رسما در چند جا جواب داده اند که آقا موسی صدر. امام به این شخصیت این طور نگاه می کردند و به او باور داشتند همچنین در اوج تظاهرات میلیونی در تهران و دیگر شهرهای بزرگ ایران زمانی که شاه تبلیغ می کرد که این حرکت کمونیستی اسلامی است و اگر آنها موفق شوند، ایران "ایرانستان" می شود (یعنی می شود یکی از جمهوریهای تابع اتحاد شوروی)، امام موسی صدر مقاله بسیار مهمی در روزنامه لوموند چاپ پاریس منتشر کرد و ضمن دفاع از انقلاب تاکید کرد که این انقلاب ادامه راه پیامبران الهی است و اهداف انسانی را دنبال می کند و هیچ ارتباطی با اتحاد جماهیر شوروی و مکتبهای الحادی ندارد و لذا باید مورد حمایت همه جهانیان قرار گیرد رویکرد ایشان رویکردی سیاسی و فرهنگى اجتماعی می شود و به سمت تشکیل دوجریان ملى سیاسى و نظامى پیش میرود. طراحى حضور شیعه لبنان را به عنوان سمبل مقاومت در دستور کار خود قرار میدهدتنها حدود دو هفته بعد از انتشار این مقاله یعنی در 31 اوت 1978 امام موسی صدر در لیبی توسط قذافی ربوده شد و هستند تحلیلگرانی که بین اندیشه امام خمینی پیرامون جایگاه امام موسی صدر در انقلاب ایران و مقاله لوموند و ربوده شدن امام موسی صدر ارتباط قائلند و علت این آدم¬ ربایی رامحروم کردن انقلاب اسلامی ایران از نقش بزرگ مردی همچون امام صدر می دانند. پس از این واقعه، امام خمینی علاوه بر صدور اعلامیه و محکوم کردن این جنایت طی تلگرامهایی به یاسر عرفات و حافظ الاسد از آنها خواستند که برای روشن شدن سرنوشت امام صدر و بازگشت ایشان با هرچه در توان دارند اقدام کنند. در مرحله حضور امام در پاریس نیز ایشان فرستاده ویژه ای را به لیبی اعزام کردند تا با سرهنگ قذافی درباره این موضوع مذاکره کند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نیز فقط شخص حضرت امام خمینی با جدیت این مساله را دنبال کردند. ایشان بارها می فرمودند که : "آقای صدر را من بزرگ کرده ام و جای ایشان در میان ما بسیار خالی است". 4.چیستى و چرائىها در بى توجهىها وحتى غفلتهاى عمدى نسبت به سرنوشت امام صدر جریانی که باعث شد موضوع امام موسی صدر در ایران بعد از انقلاب جدی گرفته نشود، جریان پیچیده ای است که به درگیریهای اردوگاههای فلسطینی در لبنان مربوط می شود. علاوه بر آن به نقشی که کشورهای عربی می خواستند در لبنان در دهههای 60 و 70 ایفا کنند و منازعاتی که در نحلههای فکری و جنبشهای چپ دنیای عرب وجود داشت، بر می گردد. آنها سر سازگاری با حرکتی که امام موسی صدر شروع کرده بود نداشتند. به همین دلیل هم، ما بعد از انقلاب رفتارهای متناقض و دوگانه ای را از این جریانات شاهد هستیم و متاسفانه باید این نکته را عرض کنم که سفرای لیبی و فلسطین در ایران، یعنی «هانی الحسن» و «سعد مجبر» به دلیل روحیه مصادره موقعیت انقلابی فلسطین و نگاهی که مردم ایران به مسئله فلسطین داشتند توانستند تاثیرات جدی بر بعضی از جنبشهای چپ ایران بگذارند. کسانی که اهل تاریخ هستند می دانند که جنبشهای چپ فلسطینی ارتباط نزدیکی را با مجاهدین خلق، چریکهای فدایی خلق و حتی توده ایها برقرار کرده بودند و این جنبشهای چپ فلسطینی هم از یک طرف با کار روی نیروهای چپ ایران و از طرف دیگر با کار روی خودیهای انقلابی نا اگاه توانسته بودند تاثیر بگذارند و اجازه ندهند جریان امام موسی صدر به طور واقعی پیگیری شود.پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نیز فقط شخص حضرت امام خمینی با جدیت این مساله را دنبال کردند. ایشان بارها می فرمودند که : "آقای صدر را من بزرگ کرده ام و جای ایشان در میان ما بسیار خالی است". از دید ظریف وتیز بین تاریخ چیزى پنهان نمىماند ولى آن چه مهم است این است که امروز به عنوان یک ایرانی، شیعه و به عنوان یک مسلمان نیاز به این داریم که هم از واقعیتهای تاریخ انقلاب اسلامی پرده برداری انجام شود و هم این که به صورت جدی موضوع امام موسی صدر را در این مقطع تاریخی مهم پیگیری کنیم و تجدید نظر جدی درباره پرونده امام موسی صدر داشته باشیم.
این پرونده ابعاد مختلف اطلاعاتی، سیاسی و بین المللی دارد. ضرورت دارد که دست اندرکاران و مسئولین سیاسی و امنیتى و بویژه افسران ارشد اطلاعاتى که سرشار از تجربه و دانش اطلاعاتى وبینش امنیتى هستند در این موضوع فعال شوند اینک با زوال دیکتاتور سیه رو لیبى ضرورت دارد مسئولین سیاسى حقوقی دو کشور ایران و لبنان با طرح موضوع در شوراى امنیت سازمان ملل متحد، اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامى، اتحادیه کشورهاى فرانکفونى و جنبش عدم تعهد به این موضوع به صورت جدی و بین المللی بنگرند و بدانند که امام موسی صدر شخصیتی است که تعلق به بشریت دارد و متعلق به همه آحاد جامعه اسلامی است و بایست سرشت وسرنوشتش مشخص شود و به امید روزى که باز آید و انتظار را به حضور مبدل سازد و باورمان این است که هنوز هم به دلیل پشتوانه قوی و مستحکم فکری مىتواند تاثیرات مهمی در جهان تشیع داشته باشدبخش سیاست تبیانمنبع: دیپلماسی ایرانی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 297]