واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بدهکاري من به خدا
طبيعي است که بدهکاري يک واژه منزجر کننده است و در مقابل آن، طلبکاري، از کلمات جانبخش و روح فزاست. البته جاي تعجب هم ندارد. همه ما وقتي طلبکاريم، خوشحاليم، چون قرار است چيزي به دستمان برسد. اين قضيه در بدهکاري نيز برعکس است، چون قرار است چيزي را از دست بدهيم، لذا دل خوشي از آن نداريم. با توجه به مطالب فوق، و اينکه انسان حب نفس دارد، بيشتر دوست دارد طلبکار باشد تا بدهکار. لذا بيشتر دنبال طلبکاريهايش ميدود. اما براي بدهي ها اينقدر عجله ندارد.نکته جالب اينجاست که بين خدا و بنده هم همين مساله طلبکاري و بدهکاري و جود دارد و همين کاهلي نيز از طرف بندگان اتفاق مي افتد. خداوند متعال، متکفل روزي ماست، و از طرفي هم از ما عبادت خواسته و از ما از نظر عبادت و اطاعت به خدا بدهکاريم. اما طبق همان قاعدهاي که گذشت، ما پيوسته از خدا طلب روزي ميکنيم و طلبکاريمان را فراموش نمي کنيم ولي نسبت به اطاعت و عبادت که بدهکاري ما به خداوند است کاهليم. خوب به نظر شما آيا ما خوش حسابيم؟ وآيا خداوند حق ندارد به رزق و روزي ما برکت ندهد؟ ما چقدر خوش حساب بوديم که از خدا هم توقع خوش حسابي داشته باشيم؟رُوِيَ عَن عَليٍّ عليهالسلام قَال:اِنْ كُنْتَ حَريصاً عَلي طَلَبِ الْمَضْموُنِ لَكَ فَكُنْ حَريصاً عَلي اَداءِ الْمَفْروُضِ عَلَيْكَاگر در طلب آنچه برای تو ضمانت شده است حریص هستی، پس حریص باش بر ادای آنچه بر تو واجب شده است.واجبات را ما به خدا بدهكاريم، بدهي ما به خدا واجبات است و طلب ما از او روزي است.روايت از اميرالمؤمنين «صلوات الله عليه» منقول است كه حضرت فرمودند: كوشش تو نسبت به طلبكاريهايت و بدهكاري هايت مساوي باشد. این یک جمله کوتاه را گفتم و توضیح میدهم. فرض کنید شما هم از كسي طلب داريد و هم به فرد ديگری بدهكاريد. چه مقدار در فكرت هست؟ تلاش ميكني و ميروي دنبالش و به او مراجعه ميكني؟ میگویی آقا! طلب ما را بده! به همان مقدار هم نسبت به بدهكاريهايت تلاش کن. برو دنبال بدهكارت، بدهياش را به او بده. يا به او زنگ بزن: فلاني! بيا اين بدهكاري را كه من به تو دارم بگير. خيلي سطحش را آوردم پائين. لا اقل بطور مساوی باشد. آدم با انصاف كه هم طلب دارد و هم بدهي دارد، در كوشش كردن نسبت به بدست آوردن طلب، چقدر كوشش ميكند؟ به همان مقدار هم كوشش كند در ادا كردن بدهياش. چقدر تلاش ميكني راجع به بدست آوردن طلبت؟ به همان مقدار هم تلاش كن براي ادا كردن بدهيات. در اين روايت حضرت ميفرمايد: «اِنْ كُنْتَ حَريصاً عَلي طَلَبِ الْمَضْموُنِ لَكَ» از نظر لغوي اينجا حرص به معناي كوشش است. اگر بنا بر این است که تو كوشش كننده باشي نسبت به بدست آوردن آن روزياي را كه ضمانت هم شده براي تو.. آخر آدم اينطور است. طلبهايش دو جور است. يك طلبهاي هست که میسوزد، سوختي دارد و يك طلبهايي است كه نمیسوزد و سوختي ندارد. صد در صد به موقعش به من ميدهد. طلبهایی است که ضمانت شده است. علي عليه السلام اين را ميخواهد بفرمايد «اِنْ كُنْتَ حَريصاً عَلي طَلَبِ الْمَضْموُنِ لَكَ» اگر بنا بر این است که تو كوشش كني براي بدست آوردن روزياي را كه ضمانت شده يعني سوختي ندارد و در رأس مدّت خدا به تو ميدهد، صبح بلند ميشوي راه ميافتي بدو بدو ... و بعدش هم خدا خدا خدا... هر دوتايش را گفتم. هم عمل و هم لفظ، خدا بده خدا بده. مرتّب مطالبه ميكني چون روزي را از خدا طلبكاري. هم ميدوي هم ميگويي. لا اقل با انصاف باش آنهم كه به خدا بدهكاري همانطوري كن ديگر بابا جون! درست است يا نه؟ «فَكُنْ حَريصاً عَلي اَداءِ الْمَفْروُضِ عَلَيْكَ» ، پس حریص باش بر ادای آنچه بر تو واجب شده است.اينطور باش. «مفروض عليك» يعني واجبات. واجبات را ما به خدا بدهكاريم، بدهي ما به خدا واجبات است و طلب ما از او روزي است.آيا خداوند حق ندارد به رزق و روزي ما برکت ندهد؟ ما چقدر خوش حساب بوديم که از خدا هم توقع خوش حسابي داشته باشيم؟نگاه كنید چقدر علي عليهالسلام تنزّل ميدهد. تنزل ميدهد كه من و تو بفهميم. خدا را ميكند بدهكار به تو، و تو هم يك طلبكار از او. از اين طرف هم تو هم يك بدهكاري به او داري و او هم از تو طلب كرده. میگوید لااقل با خدا اينطور معامله كن. همانطور كه كوشش ميكني نسبت به آنچه كه مطالبه داري، يعني از خدا روزيت را طلبكاري، همانطور هم آنهايي را كه بدهكاري بده به خدا . چطور شده آنها را، یعنی واجباتت را پشت گوش مياندازي؟! اصلاً سراغ بدهيها نميروي! كوشش نسبت به بدهكاري نداري. ولي كوشش نسبت به طلب كاري داري.تو بي انصاف نيستي؟!!منبع:غرر الحكم، ص 176، حديث3370 برگرفته از بيانات آيه الله مجتبي تهراني.تهيه: محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 292]