تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از چند رنگى و اختلاف در دين خدا بپرهيزيد، زيرا يكپارچگى در آنچه حق است ولى شما ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819827426




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چشم‌انداز شعر در دهه 90


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چشم‌انداز شعر در دهه 90سخنان شهاب مقربين درباره شعر دهه 90:
چشم‌انداز شعر در دهه 90
قضاوت درباره‌ي وضعيت شعر در سال‌هاي اخير، بستگي به نحوه‌ نگاه و وسعت منظري دارد که زير نظر مي‌گيريم. طبيعتاً در سرزميني که در تاريخش حافظ، سعدي، فردوسي، خيام و ده‌ها شاعر بزرگ ديگر و در همين دوره‌ معاصرش چندين صداي بلند دارد، نمي‌توان به سادگي سر از سرها درآورد. اما اگر دوربين‌مان را با شرايط زمانه‌مان ميزان کنيم، ديدني‌هامان کم نخواهد بود.مي‌بينيم که در ده سال گذشته مجموعه شعرهاي خوبي، تقريباً از همه‌ نسل‌ها، منتشر شد. مجموعه‌هاي قابل توجهي هم از شاعران جواني چاپ شد که کتاب اول‌شان بود. بعضي از آنان در همين دهه چند کتاب چاپ کردند و به‌عنوان شاعري حرفه‌اي جا افتادند. پرهيز ناشران از چاپ شعر، در اين اواخر، شکسته شد و بعضي از کتاب‌ها به چاپ‌هاي متعدد رسيد. اين‌ها همه نشانه‌ آن است که شعرهاي اين دوره به‌طور نسبي توانسته است، بيش از پيش، با مخاطب خود رابطه برقرار کند. اين به‌تنهايي و به خودي خود، ارزش به حساب نمي‌آيد، اما بدون آن هم ارزش‌هاي ديگر چيزي کم دارند.در عينِ حال، اگر منظر خود را قدري وسيع‌تر کنيم، ما با اين تعداد مخاطب، چندان هم نمي‌توانيم سرافراز باشيم. ما در جامعه‌اي زندگي مي‌کنيم که سرانه‌ مطالعه‌ کتاب در آن تأسف‌بار است. تيراژ ده‌هزار با يک‌هزار، در برابر جمعيت ميليوني، تفاوت چنداني ندارد. در علومي که با محاسبات سر و کار دارند، معمولاً ارقام کوچک را در برابر ارقام کلان قابل اغماض و معادل صفر مي‌گيرند. آمار کتاب‌خواني ما هم در برابر جمعيت فارسي‌زبان چنين وضعيتي دارد. حال آيا بايد تيراژ کم کتاب و کمي تعداد خواننده‌ شعر را به گردن شاعر بيندازيم يا فرهنگ کتاب‌نخواني جامعه؟ (کتاب‌نخواني خود فرهنگ شده، به‌جاي کتاب‌خواني). به گمان من هر سه! و به‌ويژه سومي که هنوز نگفته‌ام و علت‌العلل است و آن شبکه‌اي‌ست از عوامل اجتماعي که بر آن دوتاي ديگر هم تأثيري جدي مي‌گذارد.آري، مشکل يکي دوتا نيست. تازه، وقتي هم کتابي به اندازه‌ي همين مقدار بي‌مقدار مورد استقبال قرار مي‌گيرد، از جانب عده‌اي، انگ «عامه‌پسند بودن» مي‌خورد. البته شعرهاي عامه‌پسند هم زياد داريم، اما «ادبيات عامه‌پسند» صرفاً با اين تعداد خواننده يا حتي بيشتر، تعريف نمي‌شود؛ اصلاً با تعداد خواننده تعريف نمي‌شود. يعني آيا ما اگر در سرتاسر اين سرزمين بگرديم چند هزار تا آدم غيرعامه پيدا نمي‌کنيم؟ اين انگ معمولاً از طرف عده‌اي که خود را «آوانگارد» مي‌پندارند، زده مي‌شود. تعداد اين دوستان آوانگارد هم بالنسبه کم نيست. شايد با تعداد آن خوانندگانِ به‌زعم ايشان عامي برابري کند. (فقط صفحات روزنامه‌ها را نبينيد؛ فضاي اينترنت را هم ملاحظه کنيد تا متوجه عرض بنده شويد.) اما، تا آن‌جا که من مستقيم و غيرمستقيم، هم با افکار و سطح دانش دوستان آوانگارد آشنايي دارم و مقاله‌ها و نقدهايشان را مي‌خوانم، و هم از ميزان مطالعه و شناخت شعري بسياري از خوانندگان علاقه‌مند به شعر و متهم به عامي بودن اطلاع دارم (مگر چند نفرند؟)، نمي‌توانم اين موضوع را جدي بگيرم و تنها به اين نتيجه مي‌رسم که: «گروهي اين، گروهي آن پسندند»؛ گيريم که گروهي بي‌ادعا و بي‌سر و صدا به کار خود مشغول باشند و گروهي مدعيانه بر طبل خويش بکوبند.  معمولاً در دوره‌هاي مختلف، ما با سه نوع رفتار در عرصه‌ شعر مواجهيم. يکي آن که همچنان و مکرراً تجربه‌هاي گذشتگان را ادامه مي‌دهد، گيريم با رنگ و لعابي از مختصات زمان حاضر؛ براي نمونه ادامه شعر کلاسيک، نيمايي يا سپيد بي هيچ دخل و تصرفي در فرم و ساختار معهودشان. گرايش دوم، گرايش تجربه‌گرايانه‌ محض است؛ محض به اين مفهوم که از سنت گذشته‌ خود همچون پشتوانه‌اي براي تجربه‌هاي نو هيچ بهره‌اي نمي‌برد؛ خط باطل بر آن مي‌کشد و مي‌خواهد از هيچ، همه‌چيز بسازد. و سرانجام گرايش سوم، که به اعتقاد من تنها راهي‌ست که به تکامل شعر مي‌انجامد، با اتکا به تجربه‌هاي گذشته و در ادامه‌ آن‌ها به تجربه‌هاي تازه دست مي‌زند. تجربه‌هاي گذشته راه‌هايي‌اند که کوبيده شده‌اند و در خدمت ما قرار گرفته‌اند. ما براي رسيدن به افق‌هاي دورتر بايد آن‌ها را پشت سر بگذاريم، نه آن که ناديده‌شان بگيريم‌. آينده‌ شعر نيز اين سه گرايش را حذف نخواهد کرد، اما جريان اصلي هميشه آن جريان سوم است و دوتاي ديگر همواره در حاشيه‌.  اين قانون تکامل است.****شهاب مقربين، در سال 1333 در اصفهان متولد شد و سرودن شعر را از دهه پنجاه آغاز کرد.مقربين صاحب مجموعه‌هاي اندوه پروازها، گام‌هاي تاريک و روشن، کلمات چون دقيقه‌ها، کنار جاده‌ي بنفش کودکي‌ام را ديدم و مجموعه‌ي منتشر نشده‌ي اين دفتر را باد ورق خواهد زد، از معدود شاعراني‌ست که پس از طي حدود چهار دهه از آغاز فعاليت شاعري، سادگي و صراحت  زبان شعري خود را از آغاز تا به امروز حفظ کرده است.  فرآوري: مهسا رضاييبخش ادبيات تبيانمنابع: خبرآنلاين، وازنا، ويکي پديا





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 498]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن