تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كه بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را با اعتقاد و دوستى محمد و آل پاكش و با تسليم در ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820776301




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هرم طبقاتى در دوره صفويه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هرم طبقاتى در دوره صفويه
هرم طبقاتى در دوره صفويه نویسنده : عزت الله نوذری تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت ( قسمت سی و دوم ) هرم طبقاتى در دوره صفويه ( شاه عباس اول ) . شاه. وزير در راس. ديوانسالار (اعتماد الدوله ). اشرافيت كشورى و لشكرى (سران قزلباش ) مقامات بزرگ روحانى - تجار بزرگ. نهادهاى محلى حق طلب و عدالت خواه مانند صفوف تجار و صنعتگران ، تشكيلات اجتماعى ، مذهبى ماند گروه هاى فتوت ، كلانتران و كدخدايان در شهر و روستا. عامه مردم ، دهفانان ، صنعتگران ، دكانداران ، تجار كوچكاصلاح سازمان هاى لشكرى ، كشورى و روحانيت در سال 1598 م . دو نفر از نجيب زادگان انگليسى ، به نام هاى سرآنتونى شرلى ، و رابرت شرلى ، به همراهى بيست و پنج نفر انگليسى ديگر، از راه ونيز و حلب و بغداد به قزوين وارد شدند.برادران شرلى ، در خدمت ارل . اف اسكس ، از سرداران مقتدر انگلستان بودند، آنان به دستور، وى كه از دشمنى بين ايران و عثمانى اطلاع يافته بود، ماموريت يافتند براى بازرگانى انگليس امتيازاتى كسب نمايند. هيات مزبور از طرف دولت ايران به گرمى پذيرفته شد و شاه عباس ، از وجود برادران شرلى (379) در تجديد سازمان ارتش خود استفاده بسيار نمود.در اين هنگام ، ارتش ايران مركب از شصت هزار سواره نظام قزلباش بود كه جز روساى خودشان از هيچ كس اطاعت نمى كردند، و در نتيجه ، شاه نمى توانست به غير از امراى قزلباش به ديگرى فرمان دهد.لذا به مشورت برادران شرلى ، نيرويى مركب از ده هزار سواره نظام و دوازده هزار پياده نظام از افراد گرجى و ارمنى كه به دين اسلام مشرف شده بودند تشكيل داد و نام آنان را تفنگچيان شاهى گذاشت و فرماندهى آن را خود به عهده گرفت . اين نيرو شباهت تامى به قشون بنى چرى عثمانى ها داشت و بر طبق الگوى آنان تشكيل شده بود.ضمنا با كمك يك ريخته گر توپ كه در بين همراهان شرلى بود، صف توپخانه را به عنوان يك هنگ مستقل وابسته به پياده نظام ، به بك اروپايى تشكيل داد و در حقيقت انقلابى در سازمان ارتش ايران به وجود آورد و به جاى نيروى اسب و شمشير دوران گذشته ، نيرويى تاسيس نمود كه مجهز به پانصد عراده توپ برنجى و شصت هزار تفنگچى بود كه به خوبى مى توانست در ميدان جنگ با عثمانى ها مقابله و آنان را از ايالات اشغالى اخراج كند (380).ورود برادران شرلى ، بيش تر تحت انگيزه دادن تشكيلات منظم به ارتش ‍ ايران بود، تا دولت ايران بتواند در مقابل عثمانى بايستد و جنگ با آنان به ضعف دولت عثمانى بيانجامد. از طرفى ، رخنه و نفوذ در دستگاه سلطنتى ، مى توانست زمينه را براى نفوذ انگليسى ها و كنار گذاردن قدرت هاى ديگر چون ، پرتقال ، هلند و غيره آماده نمايد. در ثانى ، تشكيل سپاه متحد، اروپايى عليه عثمانى ، نهايتا نابودى دولت عثمانى و باز شدن سد بين شرق و غرب كه اين سياست بلند مدت هر چند كه سرمايه گذارى آن در زمان شاه عباس انجام يافت ، ولى در زمان هاى بعد به نتيجه رسيده و باعث گرديد انگلستان ، نه تنها به شبه قاره هندند دست يابد، بلكه ايران را در زمان قاجاريه ، تحت نفوذ خود درآورد (381).در حمله مشترك ايران و انگليس ، جزيره هرمز به دست ايرانيان درآمد و انگليسى ها نيز از نظر تجارت در خليج فارس ، بدون رقيب و منازع شدند و بهره ى بسيار بردند و به حيثيت و نفوذ شاه در هندوستان نيز به مقدار زياد افزود. ضمنا انگليسى ها اجازه يافتند، در بندرعباس كنسولگرى تاسيس ‍ نمايند. انحصار خريد ابريشم ايران را به خود اختصاص داده و اجازه وارد كردند منسوجات انگليسى به ايران را بگيرند.در اين زمان مذاكرات كاتن (382) مبنى بر واگذارى جزيره هرمز و معافيت گمركى كالاى انگليس بود، اما شاه عباس زير بار نرفت و كاتن و شرلى در ژوئيه ، 1627 در اصفهان درگذشتند، شاه عباس ، در اين انديشه بود كه با اين نيروى مسلح و مجهز و ضمنا تعليم ديده و هم چنين با كمك نيروهاى متشكل از افراد شاهسون يعنى ، افراد غير قزلباش ، بر سر تركان عثمانى به تازد و آنان را از ايالات ايران ، در غرب و شمال بيرون افكند.ولى بر اثر تلقينات و نصايح آنتونى شرلى ، در صدد برآمد قبلا زمينه را از لحاظ سياسى آماده سازد (383).در عين حال شاه عباس اقداماتى براى تجديد سازمان كشورى به عمل آورد. وى اساس حكومت خود را بر مبناى تمركز قرار داد، كه كليه ى قوا و اختيارات از شاه ناشى مى شد و مامورين دولتى از طرف او عزل و نصب مى شدند (384).مناصب روحانيون به روايت تذكره الملوك ، مقامات عالى روحانى در دربار صفوى عبارت بودند از صدر شيخ الاسلام ، قاضى و قضاى عسكر. اين مقامات ، گاه در اين دوره تغيير نام داده اند و يا زمانى وظايف يك منصف با منصب ديگرى ادغام شده است (385).. مقام صدر . از زمان شاه اسماعيل اول وجود داشت و آن مقام روحانى على مقام و رييس ديوان ، روحانى بود كه در آغاز بدان ( صدور موقوفات ) گفته مى شد.تعيين حاكم شرع و مباشرين اوقاف و قضاوت درباره ى جميع سادات علما، شيخ الاسلامان ، وزرا، مستوفيان و ... از وظايف وى بود. دادگاه هاى چهارگانه (ديوان اربعه ) بدون حضور صدر، حكمى صادر نمى كردند. در عهد شاه طهماسب اول دو مقام صدر وجود داشته است ، اما وظايف آن تفكيك نشده بود. در عهد شاه عباس اول مقام صدر را مدتى خود شاه عباس به عهده مى گيرد. در عهد شاه عباس دوم ، منصب صدر در شغل وزير اعظم ادغام و در عهد شاه سليمان ، مقام صدر به صدور (نواب ) خاصه و عامه تقسيم شد و وظايف صدر خاصه ، پرداختن به امور خالصه سلطنتى بود و رسيدگى به املاك عامه ى مردم ، بر عهده ى صدر عامه قرار گرفت . صدر عامه زير نظر صدر خاصه انجام وظيفه مى كرد و تحت نظارت صدر عامه صدرالممالك بود كه گاه اين دو سمت به يك نفر تعلق داشته است . مقام صدر، در عهد شاه سلطان حسين ، به مقام ملاباشى تبديل شد و در دوره ى وى ، ملاباشى ، عالى ترين مقام روحانى تشكيلات دولت صفوى است ، مقامات صدور، اجازه ى ازدواج با شاهزادگان خاندان صفوى را داشتند و اين امر نوعى تلفيق قدرت علما و دربار بود.. شيخ الاسلام . عالى ترين و مطلع ترين مقام قضايى بوده است و ظاهر اين مقام عالى ، در طول دولت صفوى و نوساناتى بنا بر حسب شخصيت و اختصاص صاحب منصب داشته است . گاه مستقلا و گاه تحت نظارت مقام ديگر روحانى ، انجام وظيفه مى كرده است . به طور مثال ، شيخ الاسلام اصفهان (پايتخت ) عهده دار دعاوى شرعى و امر به معروف و نهى از منكر بود. رسيدگى به اموال غايبين و يتيمان نيز از وظايف او بود. از جمله ، شيخ الاسلامان معروف ، محمدباقر مجلسى شيخ الاسلام دربار شاه سليمان است كه در عهد شاه سلطان حسين ، ارتقاى منصب يافت . شيخ الاسلامان نيز اجازه ازدواج با زنان دربار را داشتند (386).. قاضى . از نظر وظايف قضايى داراى اختيارات محدودى بود و وظيفه وى تشخيص دعاوى شرعيه مردم ، نكاح ، طلاق ، وصايا، ضبط مال يتيم و غايب و غيره بود در برخى از دوره ها، حوزه وظايف قاضى و شيخ الاسلام به درستى مشخص نمى شود و وظايف آنان در يكديگر ادغام مى شد، بعضى از قضات مانند قاضى پايتخت ، از توجه و قدرت خاصى برخوردار بودند.. قاضى عسكر . عده امور روحانى لشكر كه در ابتدا مشاور كشيك خانه ديوان نيكى بود. بعدها وظيفه رسيدگى به احكام شرعى قاضى عسكر، به صدر محول شد و در اواخر صفويه ، وظيفه آنان فقط منحصر به مطالبات سربازان و اثبات دعاوى آنان شد. مشاغل و مناصب روحانى ديگرى مانند: خليفه الخلفا، نقيب النقبا، وزير مستوفى و متصدى موقوفات ، مجتهد، قاضى القضات ، پيش نماز، متولى ، موذن و حافظ نيز در عصر صفوى وجود داشته است كه در رده هاى بعدى پس از مقامات عالى روحانى قرار مى گيرند.منصب هاى ديوانى و دربارى مناصب دربارى و دولتى به تناسب اهميت آن ها، به چند دسته تقسيم مى شد.اول ، منصب هايى كه نام صاحبان آن ها با عنوان عاليجاه همراه بود. صاحبان اين مناصب نيز دو دسته بودند: اول ، امراى سرحد، يعنى اميرانى كه در خارج از دولتخانه هاى شاهى خدمت مى كردند و دوم ، امراى دولتخانه كه همگى در دربار شاهى بودند و هر يك شغل خاصى داشت .امراى سرحد، نيز به ترتيب اهميت ، به چهار طبقه تقسيم مى شدند: ولات ، بيگلربيگيان ، خانان و سلطانان . در ايران چهار والى وجود داشت ، اول ، والى عربستان ، دوم والى لرستان فعلى ، سوم ، والى گرجستان ، و چهارم ، والى كردستان . سيزده ولايت را نيز بيگلربيگيان اداره مى كردند و آن سيزده ولايت قندهار، شروان ، هرات ، آذربايجان ، چخور سعد (ارمنستان ) قراباغ ، استراباد، كهگيلويه ، كرمان ، مروشاه جهان ، عليشكر، مشهد و قزوين بود.در هر ايالت و ولايت نيز خانان و سلطانان متعدد در نواحى مختلف حكومت داشتند كه عزل و نصبشان در اختيار ولايت و بيگلربيگيان بود (387).در زمان شاه عباس ، مقام و قدرت خان فارس ، كه به عنوان اميرالامرا و بيگلربيگى هر دو خوانده مى شد، از همه ى حكام ايران برتر و بيش تر بود.. امراى سرحد . از هر طبقه كه بودند ناگزير بودند كه همه سال از درآمد قلمرو حكومت خود، حقوق سربازان مخصوص آن محل را به پردازند و مبلغى معين نيز براى خزانه ى شاهى و وزير اعظم به فرستند. در طول سال نيز چند بار به بهانه هاى مختلف پيشكش ها و هدايايى كه به اصطلاح زمان ، بارخانه گفته مى شد براى شاه مى فرستادند.. امراى دولتخانه . از ميان امراى دولتخانه ، گذشته از اعتمادالدوله يا وزير اعظم ، مقام قورچى باشى و قوللر آقاسى و ابشيك آقاسى باشى و تفنگچى آقاسى از مقام ديگران عامى تر و برتر بود و ايشان را اركان دولت قاهره مى ناميدند.اين چهار تن با وزير اعظم و واقعه نويس و ديوان بيگى كه بر روى هم هفت نفر مى شدند، از امراى جانقى بودند، يعنى در مجلس شوراى سلطنتى شركت مى جستند و اگر مجلس مشورت ، براى فرستادن سپاه و لزوم جنگ به يكى از نواحى كشور بود، سپهسالار نيز در آن مجلس حاضر مى شد (388).. اعتماد الدوله . مقام وزير اعظم يا اعتماد الدوله ، بزرگ ترين مقام دربارى ايران بود. تمام درآمدها و مخارج مملكت از هر قبيل با اجازه ى او وصول يا خرج مى شد و تمام احكام كشورى و مالياتى و لشكرى ، نخست به مهر او و بعد به مهر شاه ممهور مى شد دخل و خرج كشور، با صوابديد و موافقت او معين مى شد و تمام اسناد و مدارك مالياتى و گزارش هاى تحويلداران و تحصيلداران و حكام و ماموران ديوان ، از نظر او مى گذشت . اعتماد الدوله همه روز در كشيكخانه ى دولتخانه مى نشست و به عرايض مردم مى رسيد. امرا و ارباب مناصب و مستوفيان و وزيران و سرداران بزرگ نيز براى اجراى احكام و دستورهاى او، در آنجا گرد مى آمدند اعتماد الدوله ، در حقيقت رييس شوراى سلطنتى ، وزير دارايى ، وزير خارجه ، وزير تجارت ، و در هر كار نايب شخص شاه بود و چون در مجلس شاه جانب راست او مى نشست ، او را وزير دست راست هم مى گفتند.اعتماد الدوله ، مواجب معينى نداشت ، ولى به عناوين رسم الوزراء و انعام و رسومات (389)، مبالغى مى گرفت . مثلا؛ وزير اعظم در زمان شاه سلطان حسين ، مبلغ هشتصد و سه تومان و سه هزار و كسرى دينار به عنوان رسم الوزراء، و در حدود بيست و هفت تومان وجه نقد و جنس به عنوان انعام و تومانى ، پانصد دينار از اجاره ى املاك و مستغلات ديوانى ، و تومانى ، سيصد و سى دينار از تيول ماموران و حكام ، و تومانى هفتصد و چهارده دينار از انعام امرا و مواجب و حل السعى عمال و غيره دريافت مى كرد.. قورچى باشى . به قلب ، ركن السلطنه نيز خوانده مى شد، پس از اعتماد الدوله بزرگ ترين امراى دولت صفوى بود رياست يا ريش سفيدى همه ى طوايف و ايل هاى مختلف قزلباش يا او بود. تمام امور قورچيان را او اداره مى كرد و تيول و موجب سالانه ى ايشان با اجازه و تصديق وى پرداخته مى شد او خود، هر سال از هزار تا هزار و پانصد تومان حقوق مى گرفت و ناحيه ى كازرون ، تيول وى بود قورچى باشى رييس قورچيان بود، اين سمت ، هميشه به يكى از سران نامى طوايف قزلباش كه مورد اعتماد كامل شاه بود، سپرده مى شد.. قوللر آقاسى . قوللر آقاسى ، به رييس غلامان شاهى گفته مى شد و لقب ركن الدوله داشت . شاه عباس براى اين كه از خطر قدرت و اهميت و نفوذ قزلباشان بكاهد، سپاه مجهز و مرتبى ترتيب داد كه يك دسته ى بزرگ آن ، از غلامان شاه ، تشكيل مى شد. افراد اين دسته ، بيش تر از طوايف گرجى ، چركس و ارمنى بودند. مقام قوللر آقاسى ، بعد از قورچى باشى ، مهم ترين مقامات دولتى بود، و تمام امور مربوط به غلامان ، به صوابديد و اجازه او انجام مى گرفت . حقوق سالانه ى قوللر آقاسى در اواخر دولت صفوى از درآمد ولايت گلپايگان پرداخته مى شد و اين ولايت ، تيول وى بود. در زمان شاه عباس ، نخست الله وردى خان ، و پس از وى قرچغاى خان ، مقام قوللر آقاسى داشتند (390).. ايشيك آقاسى باشى . ايشيك آقاسى باشى ، رييس تمام يساولان ، و ايشيك آقاسيان و قاپوچيان و جارچيان ، ديوان شاهى ، و مسوول نظم و ترتيب مجلس شاه بود جاى كسانى را كه درين مجلس اجازه ى جلوس ‍ داشتند، با رعايت مقام و منصب هر كس ، او معين مى كرد. ايستادگان مجلس نيز با صوابديد و موافقت او در جاى خود قرار مى گرفتند. ابشيك آقاسى باشى ، چهل ايشيك آقاسى ، در تحت فرمان خود داشت كه به نوبت در اداره ى مجلس شاه دستيار او بودند.. تفنگچى آقاسى . شاه عباس ، براى اين كه از قدرت قزلباشان به كاهد، دسته اى تفنگدار منظم نيز، از روستاييان و رعاياى ولايات و اعراب خوزستان و غيره ايجاد كرد كه مثل غلامان شاهى از خزانه ى دولت موجب مى گرفتند. رييس اين دسته را تفنگچى آقاسى ، مى گفتند. او مسووليت تمام كارهايى را كه مربوط به تفنگچيان بود - تعليم و تربيت افراد و جمع آورى ايشان در مواقع جنگ و پرداخت مواجب آنان - بر عهده داشت .. ناظر . ناظر يا رييس دربار، بر تمام بيوتات سلطنتى و صندوقخانه و جبه خانه و املاك خالصه و ايلخى هاى پادشاه ، رياست و نظارت كرده و رسيدگى به امور دربارى از جمله وظايف وى بود. به دستور او، در اول هر سال مشرف يا مميز بيوتات مخارج ششماهه ى سركار خاصه ى شريفه ، دستگاه سلطنتى را به تخمين برآورد مى كرد و به امضاى ناظر مى رساند و براى اعتماد الدوله مى فرستاد و با اجازه ى او، وجه مصوبه را از خزانه مى گرفت . ناظر، بر روحيه آن نظارت مى كرد لباس هاى شخصى شاه و خلعت هايى كه در مدت سال به اشخاص مختلف مى داد، همه به وسيله ناظر تهيه مى شد و هيچ گونه خرج دربارى ، بى اجازه ى كتبى او ميسر نبود.ميرآخور باشى و جبه دار باشى و متصديان آشپزخانه و آبدارخانه و اصطبل و بيوتات و املاك شاهى همه در اختيار و فرمان او بودند ناظر را به تركى كرك يراق هم مى گفتند.. ديوان بيگى . ديوان بيگى نيز از اركان دولت صفوى بود و با عناوين عاليجاه و مقرب الخاقان خوانده مى شد. ديوان بيگى هر هفته ، چهار روز با صدر خاصه و صدر ممالك در كشيك خانه - كه مخصوص ديوان بيگيان - بود - مى نشست و به دعاوى مربوط به احداث چهارگانه قتل ، ازله ى بكارت و كور كردن و شكستنت دندان ، رسيدگى مى كرد. اجراى احكام شرعى و مراقبت در نظم و آرامش شهر اصفهان و جلوگيرى از تعديات اقربا بر ضعيفان نيز از وظايف وى بود. دو روز ديگر هفته را هم ، در خانه ى خود به دعاوى عرفى مى رسيد، ولى اگر دعوى درباره ى ماليات دولت يا طرف دعوا، از جمله ى زيردستان و ملازمان وزير اعظم بود آن را به وزير مراجعه مى داد. دعاوى مربوط به قورچيان و غلامان كاركنان دولتخانه ى شاهى را نيز نزد ريش سفيدان و روساى هر دسته مى فرستاد.ديوان بيگى در حقيقت بر امور قضايى كشور نظارت مى كرد و تمام قوانين حقوقى و جزايى ، به دست او و دستيارانش اجرا مى شد. حتى مردم ولايات هم اگر از حكام شكايتى داشتند، به او مراجعه مى كردند و او به شكايات ايشان رسيدگى مى كرد و حقيقت را به عرض شاه مى رسانيد. علاوه بر اين ، شاه خود نيز گاه به كشيك خانه مى رفت و با ديوان بيگى و صدور (صدر خاصه و صدر ممالك ) به شكايات مردم مى رسيد.حقوق ديوان بيگى در اواخر دوره ى صفويه ، پانصد تومان به عنوان مواجب و نود و دو تومان و سه هزار و كسرى به عنوان تيول بوده و گاه نيز هزار تومان مى گرفته است از جرايمى هم كه مقصران مى پرداختند. ده يك به او مى رسيد، و چنان كه يكى از مورخان نوشته است ، اگر مرد درستكارى بود لااقل سالى سه هزار تومان درآمد داشت .. ميرشكارباشى . صاحب اين مقام ، امور شكار شاه را اداره مى كرد و عنوان قوشچى باشى هم داشت . بيش از هزار نفر زيردست او به كار تهيه ى اسباب و ادوات شكار و تربيت بازان و يوزان و سگان شكارى شاه مشغول بودند مواجب سالانه ى او هشتصد تومان به عنوان انعام از درآمد گيلان ، پنجاه تومان از ارامنه ى جلفا، و بيست تومان از زردشتيان اصفهان بود، سلاخان ، كله پزان و مرغ فروشان نيز همه ساله مبلغى به او رسوم مى دادند.. توپچى باشى . رييس توپچيان بود و به كارهاى ايشان رسيدگى مى كرد. فرماندهى نيروى دريايى ايران نيز با وى بود، ولى در حقيقت كار و زحمت زيادى نداشت ؛ زيرا شاه عباس ، غالبا توپ را در پشت قلعه ى دشمن مى ريخت و توپخانه منظم و مفصلى در كار نبود، نيروى دريايى ايران هم چيزى نبود كه نيازمند فرمانده و مدير باشد. در خليج فارس ، اساسا كشتى دولتى و جنگى ، چنان كه كشورهاى بزرگ اروپايى داشتند وجود نداشت .. ميرآخور باشى . در دربار صفوى ، دو نفر شغل ميرآخور باشى داشته اند: يكى ميرآخور باشى جلو، كه مامور نظم و ترتيب اصطبل هاى شاهى و نگاهدارى اسبان سلطنتى و آن چه كه به او پيشكش مى كردند بود، هنگام سوار شدن شاه نيز، در كار جلوداران و همراهان وى مراقبت مى كرد مواجب ميرآخوران و جلوداران و مهتران خادمان و خواجه سرايان و سيار عمله ى اصطبل هاى شاهى نيز با تصديق و مهر او پرداخته مى شد.ديگرى ، ميرآخور باشى صحرا، كه همه س سال بدان نظر دواب به ايلخى هاى خاصه ى سلطنتى رسيدگى مى كرد و در تربيت و نگاهدارى آن ها نظارت داشت . مواجب سالانه ى ميرآخور باشى جلو، صد و هشتاد و دو تومان و كسرى بود، و از پيشكش ها و انعام ها و غيره نيز چيزى به عنوان رسوم مى گرفت ، مواجب ميرآخور باشى صحرا، سالى صد و بيست و هفت تومان و پنجهزار دينار بود و مبلغى نيز از طريق رسوم و انعام به او مى رسيد (391).. مجلس نويس شاه يا واقعه نويس ، پس از وزير اعظم از همه ى درباريان دوره ى صفوى ، يا شخص شاه محرم تر بود، و به همين سبب او را (عاليجاه مقرب الخاقان ) مى خواندند. او در مجالس خاص و عام نزديك شاه مى نشست ، در شوراهاى سلطنتى شركت مى جست و چون تمام احكام شاهى به وسيله ى او نوشته و اجرا مى شد، از همه ى اسرار دولتى آگاه بود، امراى دولت حكام ، سرداران و ماموران كشورى و لشكرى در حلب دوستى و محبتش مى كوشيدند تا با كمك وى خود را به شاه نزديك تر كنند.تمام احكام و اوامر شاهى ، به وسيله ى مجلس نويس تهيه و ابلاغ مى شد. جواب نامه هاى پادشاهان بيگانه را او انشاء مى كرد. احكام مناصب و مواجب و تيول و غيره را او مى نوشت . عرايض امرا و حكام را كه از ولايات مى رسيد به عرض شاه مى رسانيد و جواب آنان را به دستور شاه تهيه مى كرد واقعه نويس اجازه داشت كه در هر موقع چه در مجالس خاص و چه در مجالس عام به خدمت شاه رفته و استدعاى خود يا ديگران را به عرض ‍ به رساند، زيردست او نيز يك نفر به عنوان رقم نويس ديوان اعلى ، و سه نفر دستيار و يك سر رشته دار ثبت ارقام و دو رقم نويس ، و دو عضو دفترى و يك نامه نگار خدمت مى كرده اند.مجلس نويس ، سالى سيصد تومان مواجب داشت ، و از تيول و مواجب امرا و حكام و غيره نيز، تومانى دويست دينار به عنوان رسوم مى گرفتند. در مجلس شاه نيز دو جانب چپ او مى نشست و به همين سبب گاه او را وزير دست چپ مى گفتند.. مستوفى الممالك . وى مسوول ماليات هاى كشور بود و عمال دولتى بايستى ماليات ها را از روى صورت هايى كه او معين مى كرد وصول كنند. مواجب و تيول بيگلربيگيان حكام ولايات ، رسوم وزيران ، مستوفيان ، كلانتران ، حقوق ارباب قلم و سربازان و غيره نيز با تصديق و مهر او پرداخت مى شد. مستوفى الممالك ، مسوول كار همه ى مستوفيان و نويسندگان دربار شاهى بود و مستوفيان ايالات و ولايات نيز همگى زيردست و فرمانبردار او بودند.مواجب سالانه ى او در اواخر دولت صفوى ، سالى سيصد و دو تومان و نه هزار دينار بوده ولى از تيول و مواجب و انعام امرا و حكام و درباريان و از برواتى كه به نام هر كس صادر مى شد نيز به تفاوت ، از تومانى سى تا نود دينار مى گرفته است .. خليفه الخلفا . صوفيان در دوره ى صفويه ، از ساير طوايف قزلباش به شاه نزديك تر و نسبت به او فداكارتر و مطيع تر بودند، رييس صوفيان هر يك از طوايف قزلباش را خليفه و رييس همه ى صوفيان را خليفه الخلفا مى گفتند. اين مقام تا زمان شاه عباس اول ، از مقامات بزرگ بود زيرا خليفه الخلفا از نظر صوفيان ، نايب مرشد كامل يا پادشاه صفوى محسوب مى شد و همگى اطاعت احكام او را مانند حكام شاه ، لازم و واجب مى دانستند.پی نوشت ها :379- سفرنامه برادران شرلى380- همان ، ماخذ381- تاريخ روابط خارجى ايران ، ص 93 - 95382- سر داد موركاتن ، اولين سفير رسمى انگليس به دربار ايران . - و.383- ايران و جهان از مغول تا قاجاريه ، ص 214384- تاريخ روابط خارجى ، ص 65385- تذكره الملوك ، ص 1386- دين و مذهب در عصر صفوى ، ص 62 تا 64387- زندگانى شاه عباس اول ، ج 3، ص 397 - 398، هم چنين نگاه كنيد به تذكره الملوك ، ص 24388- همان ماخذ، ص 399، مقايسه كنيد با تاريخ عالم آراى عباسى ، ج 2، ص 35389- رسومات به معناى (1) حقوق و عوارض ، (2) آن چه از محصول براى پرداخت مزد ماموران محلى مانند كدخدا، دشتيان ، حمامى و آهنگر و نجار و غيره كسر مى گردد. (3) به كارخانه مشروب سازى هم رسومات مى گويند. فرهنگ معين ، ج 3. - و.390- تذكره الملكوك ، سازمان ادارى حكومت صفوى ، ص 4 به بعد.391- همان ماخذ، ص 7ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : sm1372/ن





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3060]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن