تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):كسى كه نيّت درست داشته باشد، دل سالم و پاك دارد، زيرا سالم داشتن دل از وسوسه هاى شيط...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846157791




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تشيع در خاندان صفويه (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تشيع در خاندان صفويه (2)
تشيع در خاندان صفويه (2) منبع : راسخون

نویسنده : محسن کريمي سياست مذهبي شاهان صفويدر زمان اسماعيل اول جنبه سياسي شيوخ صفوي به جنبه معنوي و عقيدتي صوفيانه آنان غلبه يافت و از آن پس در طول عصر صفوي، اين دو جنبه، گاه به موازات يکديگر و زماني با توفق يکي بر ديگري، سياست دولت صفوي را تعيين مي کردند. تسلسل تاريخي هر دو جنبه معنوي و سياسي از اهميت خاصي برخوردار است.پيوستن صفي الدين به پيروان شيخ زاهد گيلاني، اگرچه نسلها قبل از روي کار آمدن دولتي به نام صفوي بوده است، اولين نقطه عطف در پيدايش اين سلسله بود و زمينه عقيدتي آن را پديد آورد. شخص شيخ زاهد و احترامي که او از همان ابتداي پيوستن صفي الدين به وي مي گذاشت، در پرورش اين زمينه عقيدتي بي تأثير نبود. شيخ زاهد حتي قبل از پيوستن صفي الدين به وي، ورود او را به پيروانش بشارت مي دهد:«اي مريدان، مژده باد شما را که شيخ المعصومين و عارف به علوم اسرار حضرت رب العالمين شيخ صفي الدين اسحاق موسوي، شفقت کرده به جانب بقعه من مي آيد.» (45)و شيخ زاهد با وجودي که در ماه مبارک رمضان کسي را به حضور نمي پذيرفت، برخلاف رسم خود ديدار صفي الدين را خواستار مي شود و در جواب اعتراض نزديکانش در برهم زدن اين سنت مي گويد:«به خدا اين جوان محرم بارگاه حق.... و برگزيده حضرت خداي عالم است.» (46)به هر صورت شيخ صفي الدين از احترام خاصي نزد شيخ زاهد برخوردار بود، به طوري که شيخ زاهد برخلاف رسوم که بر طبق آن مي بايد پسرش جانشين آن مي شد، صفي الدين را جانشين خود کرد.احترام شيخ زاهد تنها به شيخ صفي منحصر نمي شد. شيخ زاهد حتي سنگ بناي زعامت معنوي فرزندان شيخ صفي را نيز نهاد و پس از آنکه شيخ صفي همسري فاطمه، دختر شيخ زاهد را قبول کرد، شيخ زاهد از جا برخاست و گفت: «السلام عليک اي فرزند، سيد صدرالدين.»(47) و در جواب مريدانش که با تعجب به وي مي نگريستند، توضيح داد که وي بر حسب آرزوي ديدار نوه، او را قبل از تولد ديده است و آنگاه حتي نشانه هايي از فرزند متولد نشده داد که پس از تولد نيز چنين بود. (48) افزون بر آن شيخ زاهد پيش بيني ديگري نيز به اين صورت کرد:«اولاد اين سرور عالمگير خواهند بود و روز به روز در ترقي خواهند بود، تا زمان قائم آل محمد (ص) حضرت مهدي هادي عليه السلام، کاف کفر از روي زمين برخواهند گردانيد.» (49)اين عقيده در دوره هاي بعدي نزد صوفيان صفوي قوت گرفت، تا جايي که پايداري دولت صفوي را تا ظهور حضرت مهدي(ع) دانستند. (50)پيروي از عقيده نيابت حضرت مهدي(ع) از جانب حکمرانان صفوي و تکيه بر تشيع در حقيقت اهم سياست مذهبي اين سلسله در طول دوره هاي خود را تشکيل مي داد، با وجودي که اقتدار و موفقيت حکام صفوي به دليل عدم تفاوت بين رهبر مذهبي و سياسي است؛ اما سياست مذهبي صفوي را مي توان نسبت به نواساناتي که در طول عصر صفوي طي کرده است، به سه دوره تقسيم کرد:1- دوره شروع : عهدي که با سياست خاص مذهبي شاه اسماعيل اول آغاز مي شود و به همراه خود برخي نوآوريها و تغييرات را ايجاد مي کندو نيز با نفوذ فکر ايجاد يک حکومت مذهبي و تحکيم آن توأم است که به کمک قزلباشان و در رأس آن، مقام مذهبي آنان، اسماعيل اول برقرار شد. 2- دوره اوج : عهدي که مذهب و روحانيان مذهبي از اقتداري خاص که شاه اسماعيل اول بدعت گذار آن بود، برخوردار مي شوند و در طول سلطنت شاه طهماسب اول استمرا مي يابد و سنواتي از عصر شاه عباس اول را نيز دربر مي گيرد. 3- دوره افول : عهدي که از اواسط سلطنت شاه عباس اول شروع مي شود و کنارگذاردن بسياري از روحانيون و حذف مقامات آنان و نيز دگرگوني تشکيلات نظامي صفوي را در پي دارد، به طوري که در عهد شاه سليمان صوفيان و روحانيان- به استثناي دوره کوتاهي- به کارهاي برتر گمارده نمي شوند و مذهب و مذهبيون از ارج کمتري برخوردار مي باشند حتي مشاغلي مانند « نسقچي گري و مهتري » به آنان واگذار مي شود.(51)دوران شاه حسين اول با وجودي که آخرين دوره اين سلسله را شامل مي شود، در دوره اوج اين تقسيم بندي جاي مي گيرد.عواملي که در سياست مذهبي صفويه مؤثر بوده است:چند عامل در هر سه دوره آغاز، اوج و افول سياست مذهبي صفوي، تأثير بسزايي گذارده اند که اين عوامل در هر دوره شدت و ضعف داشته اند و در بررسي سياست مذهبي هر کدام از سلاطين صفوي بر روي عامل مهم آن دوره تکيه شده است. اين عوامل به طور کلي عبارتند از:عامل يکم : زمينه مذهبي خاندان صفوي در اعمال سياست مذهبي آنان بود زيرا اين زمينه ابتدا پشتوانه اي براي ابداعات و اقدامات اسماعيل اول در جهت تعصب و نوآوريهاي وي بود و نيز اينکه به طور کلي تشيع در طول دوران گذشته زمينه ساز بسياري از نهضتهاي رهايي بخش و واکنشي عليه حکام و مذهب رسمي آنان و مورد توجه توده محروم (به ويژه در اوايل دولت صفوي در زمان اسماعيل اول و طهماسب اول) بوده است.عامل دوم : جلوگيري از پيشرفت عثمانيان و ازبکان سني مذهب در غرب و شرق ايران بود که به طور کلي در تمام ادوار صفوي به چشم مي خورد. براي سياست مذهبي صفوي در جهت جلوگيري از نفوذ عثمانيان بايد اهميت فوق العاده اي قائل شد زيرا همين سياست بود که سرانجام باعث تغيير سياست دولت عثماني شد، و ارکان قدرت اين امپراتوري را متزلزل ساخت، و اروپاييان را به علت توجه دولت عثماني به مرزهاي شرقي اش و متمرکز ساختن سپاهيانش در اين قسمت، آسوده خاطر ساخت و به همين علت نيز از سرعت پيشرفت اسلام در اروپا کاسته شد.عامل سوم : عدم وحدت سياسي در کشور و وجود قدرتهاي محلي بود، که تا دوران شاه عباس اول وجود داشت و در عهد وي کاهش چشمگيري يافت و در اواخر حکومت صفوي مجدداً پديدار شد.عامل چهارم : نيز بعدها عوامل سياسي در سطح جهاني به سه عامل فوق افزوده شد و آن زماني بود که دولت عثماني به فتوحات چندي در اروپا دست پيدا کرده بود و خطر عظيمي براي کشورهاي اروپايي به شمار مي رفت. همين امر در ايران زمينه مساعدي را براي گسترش روابط بازرگاني با اروپاييان، ورود مستشاران نظامي، ورود مبلغان مذهبي، تبادل نظر و غيره پديد مي آورد. اوج تأثير اين عامل در عهد شاه عباس اول به چشم مي خورد.شاه اسماعيل اول با برخورداري از عقايد خاص صوفيان و مقام تقدس خود، حرکت تاريخي خود را شروع کرد و به اعتبار چنين پشتوانه اي بود که اسماعيل پس از ورود به تبريز و تاج گذاري (907 ه.ق) ، توانست شيعه امامي را مذهب رسمي کند.«به دارالسلطنه تبريز رسيده بر تخت سلطنت پادشاهانه تمکن يافت شعار مذهب حق اثني عشر عليهم السلام ظهور يافت. فراز منابر به خطبه اماميه و القاب ساميه زينت پذير گشته وجود دنانير به کلمه طيبه لااله الاالله و محمد رسول الله و علي ولي الله و اسم سامي آن برگزيده آله سکه و آرايش يافت.» (52)خطبه به دستور شاه اسماعيل اول به نام «دوازده امام شيعه» خوانده شد و به اذان و اقامه عبارات «اشهد ان علياً ولي الله» و «حي علي خيرالعمل» اضافه شد، شاه اسماعيل اول همچنين بر خود لقب «ابوالمظفر شاه اسماعيل الهادي الوالي» نهاد و جهت ابراز ارادت خود به خاندان پيامبر(ص) دستور داد که عبارات «لااله الاالله، محمد رسول الله و علي ولي الله» بر يک روي سکه ها ضرب شود. در روي ديگر سکه ها «السلطان العادل الکامل الهادي الوالي شاه اسماعيل بهادرخان الصفوي خلدالله تعالي ملکه و سلطانه» و در حاشيه نام چهارده معصوم حک شد. شاه اسماعيل در اعمال افکارش- شايد به علت خوابي که ديده بود(53) - رشادت به خرج مي داد. پس از اعلام خطبه و مخالفت دو سوم مردم تبريز:«شاه شمشير بلند کرده، گفت تبرا کنيد... آن دو دانگ به آواز بلند بيش باد و کم مباد گفتند و آن چهار دانگ ديدند که جوانان قزلباش خنجرها و شمشيرها در دست، گفتند هر کدام که نمي گوييد کشته مي شويد. تمام از ترس خود گفتند.»(54)بدين ترتيب در آغاز سلطنت شاه اسماعيل اول مذهب تابع سياست بود و سعي مي شد که در برخي از تشکيلات دولتي و مقامات و مناصب از روحانيون استفاده شود و بدين شکل تلفيق يا مشارکتي از هر دو نمودار شد که حاصل آن مشاغلي مانند صدر است که اين بار به نوعي ديگر ظاهر مي شود.شايد اعتقاد به برخورداري حکام صفوي از نيابت امام غائب و سايه خدا بر روي زمين بودن، بايد در آغاز، سياست را تابع مذهب مي کرد. اما تا زمان شاه عباس اول گاه سياست و گاه مذهب تابع يکديگر مي شوند. سفرنامه ها نيز از مقام والاي حکام صفوي و ارادتي که از جانب ايرانيان به آنان ابراز مي شد، به کرات ياد کرده اند.(55)با همه اين اوصاف کوشش اسماعيل صفوي در به دست آوردن قدرت و کشورگشايي را بايد بيشتر کوششي سياسي و نه مذهبي دانست، به ويژه اينکه در آغاز تشکيل حکومت صفوي و به هنگام روي کار آمدن اسماعيل اول با کمک و رشادت قزلباشان، اوضاع سياسي و اجتماعي ايران آشفته و ناپايدار بود. حکام قدرتمند محلي، موقعيت خاصي را براي خود به وجود آورده بودند که عدم مرکزيت سياسي کشور را باعث شده بود و اين امر لزوم به وجود آوردن وحدت و تحکيم آن را در سطح مملکت محرز مي ساخت و به همين جهت هم اولين اقدام اسماعيل اول سرکوب کردن اين حکام محلي بود.بنيانگذار صفويه (930-907 ه.ق) موفق شد تا با بهره گيري از يک ايدئولوژي ضد سني گري ايرانيان را به پذيرفتن شيعي گري وادارد و بدينسان سدي در مقابل دولت عثماني(56) و ازبکان ايجاد کند. دردوران شاه طهماسب اول (948-930 ه.ق) اگرچه سعي شد که سياست شاه اسماعيل اول دنبال شود اما قدرتهاي محلي، گاه حتي توسط قزلباشان، (مانند ولايت سيستان و يزد) مجدداً پديدار شدند. قزلباشان از قدرت سياسي بيشتري برخوردار شدند و بيشتر درآمد مملکت به آنها تعلق گرفت و نيز به همين جهت از ثروت و مال و غنائم جنگي بيشتر بهره مند شدند و در واقع بر مردم تسلط يافتند. به قدرت رسيدن و بهره وري آنان از امتيازات اجتماعي بيشتر، و به کار گماردن وابستگان آنها در سراسر ايران و سوءاستفاده اي که از مقام خود کردند.(57) همچنين دو واقعه مهم که در عهد شاه طهماسب اول رخ داد و در زمان شاه عباس اول به نقطه اوج خود رسيد و بارور شد، قدرت و محبوبيت قزلباشان را به تدريج کاهش داد:1- ورود عده زيادي از گرجيهاي جنگهاي گرجستان به همراه شاه طهماسب اول به ايران، که در زمان شاه عباس اول هسته اصلي سپاهيان وي را تشکيل دادند و شاه عباس به وسيله آنان موفق به تغيير کلي تشکيلات نظامي شد.2- نضج گرفتن نقطويان که به مبارزه با ترکان سران قزلباش، وابستگان دربار و برخي روحانيان تندرو برخاستند.شاه طهماسب اول به محض اين که بر اريکه قدرت نشست و بر مناطق بيشتري تسلط يافت ، فتح نامه صادر کرد و خود را « بنده شاه ولايت » ناميد. (58) سياست مذهبي وي نيز همانند گذشته مبتني بر احترام خاص به سادات و علماي دين بود و :«ايشان در خدمت شاه جنت مکان به مدارج عليا ترقي نموده به مرتبه محرميت و عزت و اعتبار يافتند.»(59)شاه طهماسب اول نه تنها مقامات بالا مانند نقابت را از سادات برمي گزيد بلکه دختر و خواهر خويش را به عقد سادات درآورد و خود نيز همسري از سادات (دختر شاه نعمت اله) اختيار کرد. در دوره او علماي دين مورد توجه قرار گرفته، از عنايت دربار بهره مند مي شدند و آنان که «قدر اين مراتب و منزلت ندانسته و حفظ دولت خود نتوانستند کرد»(60) به درآمد خود از سيورغال بسنده کردند. منصب صدر که بالاترين مقام دربار بود به علما، واگذار مي شد.شاه طهماسب به تدريج در مورد علما، روش ديگري پيش مي گيرد و علماي مخالف را از کشور بيرون مي راند؛ سپس متوجه علماي شيعي مذهب جبل عامل سوريه شد و برخي از آنان مانند شيخ حسين بن عبدالصمد حارثي (م.984ه.ق) (پدر شيخ بهايي)، زين الدين عاملي معروف به شهيد ثاني (م.966ه.ق)، خاندان حلي و برادران کرکي را به ايران فرا خواند. معروفترين آنان علي بن عبدالعال کرکي عاملي خاتم المجتهدين محقق ثاني است. ورود علماي جبل عامل به ويژه عبدالعال کرکي به ايران،(61) در سياست مذهبي صفوي دگرگوني هايي به وجود آورد. وي علماي مخالف خود مانند ميرنعمت الله حلي را از صحنه سياسي کشور دور ساخت(62) و مقام معنوي و سياسي خود را به حدي رساند که کليه شئون مملکتي را در دست گرفت و حتي شاه طهماسب اول را نايب خود شمرد و دست به نوآوريهايي در مذهب تشيع زد تا جايي که به وي لقب «مخترع مذهب الشيعه» دادند.(63) رويه هاي مذهبي به ويژه در عهد شاه طهماسب اول باعث اختلاف نظر در بين فقها شد.شاه اسماعيل دوم (985-984ه.ق) سعي کرد که از لحاظ مبارزات و فعاليتهاي مذهبي و نيز از نقطه نظر اجتماعي، تعادلي در نظام ادارات و اجتماعات مانند قضاوت و وضع مالياتها به وجود آورد و از کشتار اهل تسنن جلوگيري کرد. جلوگيري وي از تندروي هاي مذهبي باعث شد که وي را متمايل به تسنن و اهل جماعت بدانند.(64)«در اين اثنا ميانه خلائق گفتگوي اختلاف مذهب به ميان آمده، از اطوار اسماعيل ميرزا و سخناني که در عقايد شيعه در پرده مي گفت، مردمان او را در تشيع سست اعتقاد يافته، گمان تسنن به او بردند.»(65)سعي شاه اسماعيل دوم بر آن بود که از مبالغات مذهبي بکاهد و تا حد زيادي دست بعضي از علما را از دستگاههاي دولتي کوتاه کند زيرا معتقد بود که برخي از آنان پدرش را بازي داده بودند.(66)به دنبال اصلاحات اجتماعي شاه اسماعيل دوم، دستور داده شد که از لعن خلفا در خطبه ها و مساجد جلوگيري و از آويختن اشعار طنزآميز در اماکن مقدس پرهيز شود. اما اصلاحات وي و شايعه تمايلش به تسنن باعث شد که اسماعيل به اقدامات ديگري دست بزند، به ويژه که شنيدن شايعه سني بودنش، برايش بسيار ملال آور بود.اقدام بعدي وي ضرب سکه به نام خود بود و براي رفع تهمت سني بودنش و رساندن ارادتش به خاندان علي(ع) دستور داد که اين بيت را بر روي سکه ها نقش کنند:ز مشرق تا به مغرب گر امام است علي و آل او ما را تمام است (67)کوشش اسماعيل دوم در تغيير نظام اداري و اجتماعي، بيش از همه موجبات خشم قزلباشان و روحانيان را فراهم کرد. اما اسماعيل با همه کوشش خود، نتوانست بر مشکلات اجتماعي عهد خويش پيروز شود و نقطويان- که در عصر طهماسب اول نضج گرفته بودند- در زمان او از قدرت و کثرت بيشتري برخوردار شدند و بعدها به صورت يکي از مشکلات اساسي عهد عباسي درآمدند.برادر شاه اسماعيل دوم به نام محمد ميرزا پس از وي به سلطنت رسيد، محمد پس از رسيدن به حکومت (989-985 ه.ق)، بر خود لقب خدابنده نهاد. سياست مذهبي وي، اصول خاصي نداشت، اما در نحوه اداره و اوضاع کشور تغييراتي داد. محمد خدابنده قروض پدر را به لشکريان و قزلباشان پرداخت کرد ولي اين امر باعث آن نشد که قزلباشان از تسلط بر شهرها و تشکيلات اداري دست بردارند و ايشان چنان قدرتي به هم زده بودند که در حقيقت منجر به تشکيل نوعي حکومت محلي در نواحي فارس (ذوالقدر) و کرمان (افشار) شده بود.در اواخر عصر وي مخالفتهاي مکرر محلي از قدرت مرکزي کاست. حملات مخالفان بيگانه در شرق و غرب کشور مانند جلال خان ازبک، عادل گراي خان تاتار و سلطان عثماني نيز، حکومت وي را بسيار ضعيف کرد و تبريز پايتخت اول دولت صفوي به تصرف عثمانيان درآمد.سياست شاه عباس اول (1038-989ه.ق) در زمينه مذهب، تا حدي متعادلتر از اسلافش بود. وي به طور کلي از خود تعصب کمتري نسبت به مذاهب نشان مي داد، اما با علاقه کافي نيز به ترويج و تقويت تشيع پرداخت. رفتار ملايمت آميز وي نسبت به پيروان ساير مذاهب، وجهه ويژه اي به دربار شاه عباس از نظر سياست خارجي آن بخشيده بود. او به اقليتهاي مذهبي توجه بسيار مي کرد، و در دوره او فرمانهايي جهت بهبود اوضاع اجتماعي آنان صادر شد. زماني که مسيحيان مورد ايذاء دولت عثماني قرار گرفتند، از آنان حمايت کرد؛ اما اين حمايت شامل سران صاحب نفوذ قزلباش که «به خودسري برآمده»(68) بودند و حکومتهاي محلي که در گوشه و کنار ايران مانند فارس، کرمان و خراسان سعي در استقلال داشتند، نشد: به ويژه که قزلباشان صاحب نفوذ در دستگاه رهبري، در از بين بردن حيدر ميرزا (پسر شاه طهماسب اول)، کشتن شاه اسماعيل دوم و مادرش (زن سلطان محمد خدابنده) و حمزه ميرزا (برادرش) دست داشتند. به پيروي از اين سياست، شاه عباس سپاهي منظم و مجهز به توپ و تفنگ از افراد گرجي، چرکسي، ارمني، تاجيکي و غيره به نام «شاهسون» تحت فرماندهي خود تشکيل داد تا از نفوذ سياسي قزلباشان بکاهد و نيز بتواند ترکهاي عثماني و ازبکان را از غرب و شرق ايران براند.(69) اتخاذ اين خط مشي، يعني در هم شکستن قدرتهاي سياسي و نظامي طوايف و خاندان اشراف در راه تشکيل ايراني مستقل، در سياست مذهبي وي پس از در دست گرفتن و کنترل همه امور مملکتي، تأثير عمده اي گذارد. اقدام بعدي وي در دست گرفتن زمام اموري بود که سابقاً توسط روحانيان اداره مي شد و اين عمل در حقيقت دوره افول نفوذ روحانيان در دربار صفوي است. با اين حال شاه عباس اول شخصي پاي بند به مذهب بود. به دستور وي و به سبب ارادتش به خاندان ائمه عليهم السلام در مهر و فرامين رسمي عبارت « کلب آستان علي » و « کلب آستان ولايت » گنجانده شده بود.وي در ميدان نقش جهان اصفهان مجالس سوگواري برگزار مي کرد و خود نيز در آن شرکت مي جست و سفراي دربار اعم از مسلمان و مسيحي اجازه تماشا و حضور در جلسات را داشتند. مراسم عزاداري را در هنگام جنگ نيز فراموش نمي کرد و حتي برخي از ايام نوروز را جهت تبريک در مشهد مقدس مي گذراند (1009ق). (70) چندين بار نيز به سبب ارادت به امام رضا (ع) ، پياده جهت زيارت (در سالهاي 1010 و 1012ه.ق) از اصفهان به مشهد رفت. وي با زشتي هاي اخلاقي از جمله دروغ گويي و دزدي مبارزه مي کرد و بيرون شدن از حد اخلاق ، مجازات سختي به دنبال داشت و همين امر در به وجود آمدن امنيت اجتماعي تأثير زيادي گذاشت.يکي ديگر از اقدامات شاه عباس اول در زمينه سياست مذهبي، جلوگيري از خروج مسافران و زوار اماکن متبرکه به خارج از کشور بود و اين امر از آن جهت بود که از خروج پول ايران به خارج از کشور جلوگيري شود. اگر کسي چنين اجازه اي مي يافت، در عوض مي بايست مبالغ زيادي به شاه مي پرداخت. ممنوعيت خروج آنان را بيشتر متوجه زيارت اماکن مقدس داخل کشور مانند مشهد و قم کرد و البته اين ممنوعيت خروج مورد تأييد و استقبال مردم نبود.(71)به هر حال با وجودي که مقامات و مناصب روحاني در دربار شاه عباس اول نيز وجود داشت و شخص وي نيز در اجراي مراسم مذهبي مصر بود، اما نهادهاي مذهبي در زمان وي تابع نهادهاي سياسي بودند و صدر به «نيابت نفس نفيس اشرف در رتق و فتق»(72) امور کوشش مي کرد. با اين وصف از ارادت شاه عباس اول به خاندان نبوت کاسته نشد، به طوري که وي در سال 1015 و 101 قسمتي از دارايي خود را « وقف حضرات عاليات مقدسات چهارده معصوم عليهم السلام» کرد.(73) افزوده بر آن، شاه عباس اول کتب عربي و علمي مانند فقه، تفسير و حديث را وقف امام هشتم(ع) ساخت و » آنچه کتب فارسي بود از تواريخ و دوانين و اهل عجم با تمامي چيني آلات از لنگرهاي بزرگ فغفوري» را و ديگر اموال خود را مانند ديگر شاهان صفوي « به آستانه متبرکه صفيه صفويه » (74) وقف کرد.در عهد شاه صفي اول (سام ميرزا نوه شاه عباس اول) (1052-1038 ه.ق) که درايت پدران خود را نداشت، در دستگاهاي مملکتي بي نظمي به وجود آورد و در واقع سيستم جديد نظامي ايران که شاه عباس بنيان گذار آن بود، از هم پاشيده شد. وي مانند جد خود نظر مساعدي نسبت به اقليتهاي مذهبي داشت و با مسيحيان به ملايمت رفتار مي کرد. در زمان حکومت او بسياري از نواحي غربي ايران مانند آذربايجان و عراق عرب و ارمنستان به تصرف مراد چهارم شاه عثماني در آمد و با وجود کوششهاي وي در پس گرفتن آن ولايات، بغداد کماکان در تصرف عثمانيان باقي ماند. شاه صفي اگرچه مطابق موازين اسلامي فرمانهايي مانند فرمان منع مسکرات صادر کرد، اما روي هم رفته دوره حکومتش با موفقيتهاي مذهبي و سياسي چنداني همراه نبوده است.در زمان شاه عباس دوم (1077-1052ه.ق) سيستم و تشکيلات نظامي بار ديگر شکل گرفت اما پس از مدتي حتي دسته توپچيان نيز منحل شد. به تدريج وزير وي اعتمادالدوله از قدرت خاصي در دربار برخوردار شد و شاه اکثر اوقات خود را در اندرون مي گذرانيد تا بالاخره فساد در دستگاههاي دولتي کشور را به انحطاط نزديک ساخت. با وجودي که در عهد وي يهوديان مورد تعقيب قرار گرفتند، اما وي در مقام مقايسه با اسلافش از تعصب مذهبي به دور بود.(75)شاه سليمان (صفي دوم) (1105-1077ه.ق) که دو بار تاج گذاري کرد (ابتداي سلطنت و سه سال بعد)،(76) کفايت لازم را در امر کشورداري از خود نشان نداد و آن اقتدار و اراده اي که شاه عباس اول در مواقع بحراني از خود نشان مي داد، در عهد سليمان و همچنين در عهد جانشين وي شاه سلطان حسين وجود نداشت و نظارت بر امور مملکت در دست اطرافيان وي بود و او اسماً در رأس نهادهاي سياسي و مذهبي قرار داشت، وزير وي رياست شوراي سلطنتي يعني امر نظارت بر رؤساي کشور، لشکري و بالاخره مذهبي را در اختيار داشت.(77) امور مذهبي ابتدا در دست صدر بود که سليمان آن را به دو صدر خاصه و صدر عامه تقسيم کرده بود.(78) اما عملاً مقام صدر و وظايف وي را مقام بعدي روحاني يعني صدرالممالک به عهده نداشت، بلکه علامه محمد باقر مجلسي- شيخ الاسلام وقت- (1111-1037ه.ق) مقام روحاني قدرتمند بود. در مورد سياست مذهبي وي، اغلب منابع آزار و تعقيب اقليتهاي مذهبي در عهد وي را، اگرچه شخص شاه چندان تعصب مذهبي نداشت، يادآور شده اند.(79) تعقيب اقليتها در اواخر عهد صفوي به حدي شدت يافت که حتي رؤساي مذهبي ارامنه به زندان افتادند و کليساي جلفا مجبور شد که ساليانه مبلغي به دولت پرداخت کند. نه تنها مسيحيان بلکه يهوديان نيز تحت تعقيب قرار گرفتند. در سال 1089ه.ق طبق فرماني که شاه سليمان در حال مستي امضا کرده بود، رؤساي مذهبي يهوديان در اصفهان به قتل رسيدند و برخي نيز با پرداخت مبالغ زيادي از اعدام رهايي يافتند. در واقع تعقيب و کشتار سنيان که در آغاز دوره صفويه شدت داشت در اواخر اين دوره و به ويژه در عهد شاه سليمان به آزار اقليتهاي مذهبي تبديل شده بود. شاه سليمان در چند سال آخر سلطنتش به علت بيماري از خانه بيرون نيامد و رکورد سياسي و اجتماعي عهد وي، انحطاط دولت صفوي را شدت بخشيد.(80) شاه سلطان حسين قبل از رسيدن به حکومت (1135-1105ه.ق) مانند پدر، متأثر از علامه محمد باقر مجلسي، مجتهد با نفوذ وقت بود. نفوذ علامه محمد باقر مجلسي در آغاز سلطنت وي تا اندازه اي بود که برخلاف سنت، مراسم تاج گذاري را او به عمل آورد.(81) شاه سلطان حسين از سياستها و خط مشي هايي که شاه عباس اول در اداره مملکت به کار گرفت، استفاده نکرد. عدم تسلط شاه بر امور مملکتي، وحدت کشور را به مخاطره انداخته بود و در گوشه و کنار ايران به ويژه در نواحي بلوچستان، کرمان، کردستان و گرجستان، حکومتهاي محلي نضج و قوت گرفتند. عدم کفايت شاه سلطان حسين به حدي بود که حتي مردم اصفهان عليه شاه قيام کردند (تابستان 1120ه.ق) و خواستار به سلطنت رسيدن عباس ميرزا برادر وي شدند. اين قيام به سرعت سرکوب شد. اما اين خواست در دوره وي، چندين بار از جانب مردم مطالبه شد. اين امر مقدمه حوادث بعدي بود. وي به منظور نظارت بر امور مملکتي و خواباندن برخي از شورشها و فراهم آوردن لشکر، پايتخت را از اصفهان به قزوين منتقل کرد (1131ه.ق)، اما اين امر نيز به بهبود اوضاع اجتماعي کمکي نکرد. با وجودي که او لقب «دين پرور» داشت، سختگيريهاي دوران وي شورش نواحي غربي ايران را گسترش داد و حتي دامنه آن از همدان به اصفهان کشيده شد. اوضاع نواحي شمال غربي ايران نيز همان گونه که ذکر شد، بهتر نبود و لزگيها نارضايتي خود را به صورت حرکتي ابراز داشتند. عدم کفايت شاه سلطان حسين و سياستهاي نادرست وي و نيز دلايل سياسي ديگري باعث شد که وي بسياري از نواحي جنوبي ايران مانند جزاير بحرين، قشم و لارک را از دست بدهد و در جنوب غرب ايران مشعشعيان و در ناحيه جنوب شرق ايران بلوچها، حرکتهايي را آغاز کنند.(82)اعتبار علامه مجلسي در دربار صفوي به حدي شده بود که شاه سلطان حسين وي را به لقب جديدي به نام ملاباشي- که بالاترين مقام روحاني عهد وي است، و سابقاً در دولت صفوي وجود نداشت- منصوب کرد (83). منصب جديد در واقع جايگزين مقام صدر يعني بالاترين مقام روحاني دوره صفوي شد. پس از مرگ علامه محمد باقر مجلسي منصب ملاباشي به نوه وي، محمد حسين داده شد. (84) به هر حال تعصبات مذهبي و مبارزه با صوفي گري و کشتار اهل تسنن به ويژه در اواخر دولت صفوي يکي از عوامل مؤثر سقوط اين دولت است که توسط افاغنه اهل تسنن انجام گرفت.ادامه دارد ... پی نوشت ها : 45.عالم آراي صفوي، ص 11.46. همان، صص 11 و 13.47.همان، ص14.48.همان، ص 14.49.همان، ص 15.50.احمد غفاري کاشاني، تاريخ نگارستان، با مقدمه مدرس گيلاني، تهران، بي تا، ص.ک مقدمه، ص 358 متن.51.سفرنامه سانسون، به نقل از ولاديمير مينورسکي، سازمان اداري حکومت صفوي، با تحقيقات و حواشي و تعليقات بر تذکره الملوک، تهران، 1334، ص 19.52.عالم آراي عباسي، ج1، ص 28.53.عالم آراي صفوي، ص 64.54.همان، ص 64.55.مينورسکي، سازمان حکومت اداري صفوي، ص18.56.دکتر عبدالهادي حائري، ديباچه اي بر پيشينه تاريخي جنبشهاي پان اسلاميسم، مجله دانشکده ادبيات و علوم انساني دانشگاه مشهد، شماره 1و2، مشهد، 1361، ص 12.57.مريم ميراحمدي، دين و مذهب در عصر صفوي، ص53.58.عالم آراي عباسي، ج1، ص 45.59.همان، ص 143.60.همان، ص 144.61.محمد باقر خوانساري، روضات الجنات في احوال العلماء و السادات، ج4، قم، 1304 ه.ق، ص 360.62.عالم آراي عباسي، ج1، ص 144.63.روضات الجنات، ج4، ص 362.64.مريم ميراحمدي، دين و مذهب در عصر صفوي، ص55.65.عالم آراي عباسي، ج1، ص 213.66.همان، ص 214.67. مريم ميراحمدي، دين و مذهب در عصر صفوي، ص 55.68.عالم آراي عباسي، ص 401.69.محمد ابراهيم باستاني پاريزي، سياست و اقتصاد عصر صفوي، تهران، 1357، ص 52.70.عالم آراي عباسي، ص 598.71.مريم ميراحمدي، دين و مذهب در عصر صفوي، ص 58.72.عالم آراي عباسي، ج2، ص 761.73.همان، ص 760.74.همان، ص 761.75.مريم ميراحمدي، دين و مذهب در عصر صفوي، ص 59.76.کمپفر، در دربار شاهنشاه ايران، ترجمه کيکاوس جهانداري، تهران، 1350، ص 53- 39.77.پيشين.78.همان، ص 122.79.سفرنامه سانسون، صص 31 و 32.80.مريم ميراحمدي، دين و مذهب در عصر صفوي، ص 60.81.لارنس لاکهارت، انقراض سلسله صفويه، ترجمه اسماعيل دولتشاهي، تهران، 1344، ص 45.82.مريم ميراحمدي، دين و مذهب در عصر صفوي، ص61.83.مينورسکي، سازمان اداري حکومت صفوي، تذکره الملوک، ص 72.84.تذکره الملوک، ص 2./ن





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2078]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن