محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832286833
تغيير مذهب در ايران: دين و قدرت در عصر صفويه
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تغيير مذهب در ايران: دين و قدرت در عصر صفويه اين نوشته در باره کتابي است که اخيرا به زبان انگليسي با مشخصات زير به چاپ رسيده است:Rula Jurdi Abisaab, Converting Persia: Religion and Power inthe Safavid Empire (I.B. Tauris: London - New York, 2004),XII+244.ISBN.186064970X.بدون ترديد، عصر صفويه، يکي از اعصار مهم در تاريخ ايران دوره اسلامي است. اين اهميت را دست کم از دو جهت ميتوان توضيح داد: نخست بهجهت تغيير مذهب از تسنن به تشيع در بخش وسيعي از ايران علاوه بر آنچه از پيش بر مذهب تشيع بود. و ديگر، از حيث پرباري منابع تاريخنگاري اين برهه که اکنون با وجود چاپ بيشماري از آثار آن دوره، هنوز نسخههاي خطي گاه مهمي ناظر به تاريخ آن دوره باقي مانده که کوششمحققان را جهت احياء و تصحيح آنها طلب ميکند. با اين حال علي رغمکثرت مطالعات انجام شده در تاريخ سياسي و اقتصادي عصر صفويه، مطالعات انجام شده در پهنه تحولات ديني اين عصر تقريباً در ساليان اخير وعمدتاً در پژوهشهاي آقاي رسول جعفريان مورد توجه قرار گرفته که اينک تمام مقالات ايشان در مجموعهاي سه جلدي و با نام «صفويه در عرصه دين، فرهنگ و سياست» (قم 1379) در دسترس است. شايد دليل اصلي اين بي توجهي در دشواري محققان عصر صفويه در عدم آشنايي با منابع فقهي ومباحث اين حوزه و از اين مهمتر، خطي بودن بخش اعظمي از آثار فقهي فقهاء عصر صفويه باشد. در هر حال، ساليان اخير شاهد نگارش چندين اثرجدي در تاريخ تحولات ديني - مذهبي عصر صفويه بودهايم.احتمالاً مقاله کوتاه مهاجرت علماي جبل عامل به ايران تأليف آلبرت حوراني (متوفي) را بتوان نخستين مطالعه موردي در تحولات دينيعصر صفويه دانست که با طرح موضوع مهاجرت علماي جبل عامل بهايران، توجه محققان عصر صفويه را به تغييرات مذهبي عصر صفويه وريشههاي آن جلب کرد. موضوع مهاجرت علماي جبل عامل به ايران عصرصفويه، جسته و گريخته در مطالعات عصر صفويه به عنوان مهمترين عامل در گسترش تشيع در ايران مورد اشاره قرار گرفته است. ظاهراً نخستين اثرتک نگارانه که مهاجرت علماي جبل عامل به ايران را مورد توجه قرار داده ودر آن سعي شده تا اهميت اين مهاجرت را در تحولات ديني مذهبي عصرصفويه بيان کند، تحقيق علي مروه، التشيع بين جبل عامل و ايران (لندن،1987) باشد. اهميت خاص نوشته مروه تنها بايد در طرح موضوع مهاجرت علماي جبل عامل به ايران در غالب يک اثر تک نگارانه دانست و از حيث محتوا و چهار چوب آن را بايد تحقيقي ضعيف دانست. بي گمان موفقترينتحقيق در باب مهاجرت علماي جبل عامل به ايران، کتاب الهجرة العامليةالي ايران في العصر الصفويه (بيروت: دار الروضه، 1410) از آن عالم شيعي لبناني آقاي جعفر المهاجر دانست که در بسياري از جهات بر تحقيقات بعد از خود در اين موضوع تاثير نهاده است. در ايران نيز، البته تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد، موضوع مهاجرت علماي جبل عامل موضوع پايان نامه دو تنيعني آقايان محمد علي رازنهان و مهدي فرهاني منفرد در مقطع کارشناسيارشد بوده است که تحقيق آقاي فرهاني منفرد با عنوان «مهاجرت علمايشيعه از جبل عامل به ايران در عصر صفويه» توسط انتشارات امير کبير(تهران، 1377) به چاپ رسيده است.در مطالعات خاورشناسان نيز، اين موضوع بعد از نگارش مقاله آلبرت حوراني (متوفي 1993م) مورد توجه قرار گرفته است. نخست اندرو نيومن در بخشي از پايان نامه مفصل خود در باب ستيز بين اخبارگري و اصوليگردي در تفکر اماميه، بخشي را به بحث از نزاع اين دو جريان در عصرصفويه اختصاص داده و از اين رهگذر به طرح موضوع مهاجرت علماي جبل عامل به ايران پرداخت و در مقالهاي مبتني بر پايان نامه خود به بحثاز محقق کرکي (متوفي 940ق) مهمترين فقيه عاملي نسل نخست فقهايمهاجر به ايران پرداخت. بعد از وي، دون استوارت در بررسي خود ازشکلگيري و تکوين فقه اماميه، ضمن ارايه نظرات خود به نقد آراء نيومن درباب ميزان اهميت مهاجرت فقهاي عاملي مهاجر به ايران پرداخت و درچندين مقاله انتقادات خود را از برخي نظرات نيومن بيان کرد. تازهترين تحقيق در اين باب، پايان نامه دکتري خانم ريولا جوردي ابيساب است کهانتشارات توريث (بخوانيد تبريز) آن را به چاپ رسانده که موضوع اصليبحث اين نوشتار است.بعد از مقدمهاي کوتاه (ص 1 - 5)، نخستين فصل کتاب با عنوان پادشاهان صفوي و فقهاء: صفويه و فقهاي مهاجر عرب (ص 7 - 30) با گزارشي ازشکلگيري و تکوين دولت صفويه و اقدامات شاه اسماعيل اول (907 -930ق) در تاسيس دولت صفويه شروع شده (ص 7 - 15) است. ابيساب در هر فصل از کتاب خود، با رعايت ترتيب تاريخي از حيات و زندگي مهمترين و برجستهترين فقيه آن عصر سخن گفته است و در فصل نخست کتاب حاضر نيز بحث را با محقق کرکي آغاز کرده که خانم ابيساب از وي باعنوان مخترع الشيعه (عنواني که سني هاي متعصب آن زمان به وي ميدادند) ياد کرده که البته اين عنوان بيشتر در آثار ضد شيعي در اشاره به محققکرکي به کار رفته است. محقق کرکي نخستين فقيه مهاجر عاملي به ايران است که تقريباً در همان اوان ظهور دولت صفويه به ايران مهاجرت کردهاست. او در خانوادهاي از فقهاء شيعي در کرک نوح، نزديک بعلبک به دنياآمد و تحصيلات خود را نزد ابن خاتون عاملي و علي بن هلال جزائري(متوف ي909 يا 915ق) آغاز کرد. کرکي همچنين در شام، عراق و مصر نزدعالمان اهل سنت تحصيل کرده است. ابيساب سپس مينويسد:«کرکيمشتاق پيوستن به دربار شاه اسماعيل اول بود. در اين امر، او و ديگر فقهاي مهاجر عاملي در اقليت بودند، چرا که عالمان شيعي خاصه در عراق هرگونههمکاري و پيوستن به نظام سياسي حتي تحت حاکميت حاکمي شيعيمذهب چون شاه اسماعيل که ادعا داشت از نوادگان امام موسي کاظم (عليهالسلام) است، را رد کرده بودند» (ص15). توضيح خانم ابيساب در ادامهاين مطلب در اشاره به ديدگاه سياسي فقهاء اماميه در زمان غيبت و عدم حضور امام، در عدم به رسميت شناختن هرگونه حاکميت سياسي و غصبيدانستن حکومت و تعلق آن به امام عصر کاملاً درست است و تنها اشکال قابل طرح به گفتههاي خانم ابيساب در گفته ايشان در اشاره به مخالفت عالمان شيعه در مناطق ديگر، خاصه عراق در همکاري با صفويه است.واقعيت آن است که در اوان ظهور صفويه، عالمانِ به نام و مطرح شيعه قابل نام بردن در مناطق عراق به جز شيخ ابراهيم بن سليمان قطيفي (متوفي بعداز 944ق) را نميشناسيم. از سوي ديگر موضوع همکاري با حکومت درزمان غيبت در ميان فقهاي شيعه حتي عالمان جبل عاملي نيز يک دستنبوده و برخي از عالمان عاملي از هرگونه تماس و نزديکي با صفويهخودداري کرده بودند. خانم ابيساب، حيات سياسي محقق کرکي در ايرانعصر صفويه (ص 16 - 20) را همانند آنچه که در تحقيقات ديگر آمده، بااشاره به نخستين ديدار کرکي با شاه اسماعيل اول در سال 910ق و در شهراصفهان دنبال کرده است. در بحث از آراء فقهي محقق کرکي، از چند موضوع چون نماز جمعه و نظر محقق کرکي بر وجوب تخييري نماز جمعه (ص 20- 22)، بحث از حليت پذيرش خراج (ص 22 - 24)، ديدگاه محقق کرکي درباره تصوف با اشاره به کتاب گمشده و مهم کرکي درباره اين موضوع يعني مطاعن المجرميه في الرد علي الصوفيه (ص 24 - 26) و بحث کوتاهي ازموضوع سب و نگاشته مهم کرکي در اين باب يعني کتاب نفحات اللاهوت في لعن الجبت و الطاغوت پايان يافته است (ص 26 - 27). نکته جالب توجهي که خانم ابيساب به خوبي مورد توجه قرار داده، بحث ازترجمه متون مذهبي (اعم از فقه، تفسير، حديث و کلام) به فارسي است که حلقه وصل فقهاي عاملي به جامعه فارسي زبان شيعه ايران صفويه بودهاست. همان گونه که ابيساب اشاره کرده (ص 27) فقهاي عاملي مهاجر چون محقق کرکي، علي بن هلال مشهور به منشار کرکي (متوفي 984ق) و حسينبن عبدالصمد حارثي (متوفي 984ق) که سه فقيه مهم و تأثير گذار عاملي درپنجاه سال نخست حکومت صفويه بودهاند، تسلط چنداني به زبان فارسينداشتهاند که خود بتوانند، آثاري را به فارسي بنگارند. اين وظيفه را شاگردانايراني فقهاي مهاجر برعهده گرفتند. ابيساب از اين متون ترجمه شده ازعربي به فارسي به کتاب الفيه شهيد اول اشاره کرده که اثري متداول ميان شيعيان آن دوره بوده است و از مترجمان زبردست متون عربي به فارسي بهعلي بن حسن زوارهاي (زنده در 947ق) از شاگردان محقق کرکي اشاره شدهکه آثار متعددي را به فارسي ترجمه کرده است.فصل دوم، «مجتهدان، حاکمان مطلق» (ص 31 - 52) در حقيقت گزارشي تحليلي از زندگي حسين بن عبدالصمد حارثي است که خانم ابيساب بعد ازگزارش کوتاه اما دقيق حيات اين عالم برجسته عاملي (ص 32 - 33) که مبتني بر تحقيقات دقيق استوارات است، بحثي کوتاه از رساله مختصرحارثي با عنوان مناظرة مع بعض علماء حلب في الامامة آن گونه که درنسخهاي از اين کتاب در مجموعه 1161 کتابخانه مرحوم آيت الله مرعشيآمده، آورده است (ص 32 - 35). بحث اصلي اين رساله که از قضاء چاپانتقادي خوبي از آن سالها قبل منتشر شده و ايشان از آن اطلاعي نداشتهاند، گفتگوي حارثي با عالمي دمشقي در حدود 951ق درباره تولي و تبرياست. رساله ديگر حارثي، مسألتان موضوع بحث بعدي خانم ابيساب است(ص 35 - 37). پيش از اين دون استوارات در بحث عالمانه خود از رساله العقد الحسيني حارثي، پيش زمينههاي غير مملوس اين رساله که در آنحارثي به نقد محقق کرکي و عالم جوانتر معاصر خود يعني مير حسين بنحسن کرکي (متوفي 1001ق)، نواده دختري محقق کرکي پرداخته را بازگفتهاست. در بحث از ديگر آثار فقهي حارثي نيز خانم ابيساب به نقد آراء محقق کرکي توسط حارثي در اين تاليفات اشاره کرده است (ص 35 - 37). حارثيدر بحث از تخييري يا تعييني بودن نماز جمعه بر خلاف محقق کرکي که قائل به تخييري بودن نماز جمعه بود، قائل به وجوب تعييني بوده و در مسئله تعيين قبله عراق و خراسان نيز آراء محقق کرکي را با نگارش رسالههايجداگانه به نقد کشيده بود. رساله العقد الحسيني حارثي، که در منابع شرححال نگارانه، غالباً همان گونه که ابيساب نيز اشاره کرده، گفته شده، حارثيآن را به جهت درمان وسواس شاه طهماسب نگاشته، اهميت خاصي دارد.ابيساب بحثي درباره محتواي فقهي اين رساله آورده است (ص 39 - 41) که استوارت تحليل مفصل آن را در مقالهاي که پيش از اين به آن اشاره شد،آورده است. در واپسين سخن از حارثي، ابيساب به مشاغل حکومتي حارثيبعد از برکناري و عزل وي از منصب شيخ الاسلامي قزوين در حدود 970قاشاره کرده و دانستههاي موجود درباره حيات حارثي از 970 تا زمان مرگوي در 984ق را بيان کرده است (ص 39 - 41).حوادث شگفت سياسي رخ داده بعد از وفات شاه طهماسب در 984ق و به قدرت رسيدن شاه اسماعيل دوم صفوي (حکومت 984 - 985) موضوع بحث ادامه اين فصل با عنوان احياء تسنن، سياستهاي شاه اسماعيل دومدر ترويج تسنن در ايران و موضع علماي مهاجر عاملي به اين حرکت است(ص 41 - 52). دوران شاه اسماعيل دوم که بعد از منازعه جناحهاي مختلف دربار در پي مرگ شاه طهماسب در 984 به قدرست رسيد، در تاريخصفويه به دليل توجه اسماعيل دوم به تسنن و اقدامات وي در احياء تسنن مورد توجه محققان بوده و سعي شده تا علت چنين کاري را توضيخ دهند.ابيساب در اشارهاي گذرا، اين توجيهات را چنين ياد کرده است: استعمالموارد مخدر بر فکر و انديشه شاه اسماعيل در پي مدت اقامت طولاني او درزندان قهقهه اثر نهاده بود؛ عدهاي ديگر انگيزههاي رواني شاه اسماعيل درپي مدت طولاني زندان و مخالفت او با سياستهاي پدرش را در ترويج تشيع را علت اين عمل شاه اسماعيل دوم ياد کردهاند (ص 41). اماهمانگونه که ابيساب نيز اشاره کرده به نظر نميرسد که چنين دلايلي بتواند توجيه تلاش تسنن شاه اسماعيل دوم باشد. ابيساب به نقل از رومر علت اين حرکت شاه اسماعيل دوم را تلاش وي در جهت کاستن از قدرت روز افزونعلماء شيعه و تلاش براي محدود کردن اقتدار عالمان اماميه ياد کرده است.ابيساب (ص 42) در تأييد اين نظر رومر به دو دليل ديگر نيز اشاره کردهاست. نخست سياست آشتي جويانه اسماعيل دوم در قبال عثماني بهدلايل و ملاحظات اقتصادي و سياسي و دوم مخالفت عدهاي از سرانقزلباش با سياستهاي اقتصادي شاه اسماعيل دوم که آنها را به تحريضعلماء بر مخالفت با شاه واداشته بود. از اين رو سران برجسته قزلباش وعلماء، سياستهاي ميانه روانه شاه اسماعيل دوم در قبال اهل سنت رادست مايه انتقاد از او قرار دادند. ابيساب در ادامه استنباطات خود درباره اخبار ناظر به دوره شاه اسماعيل دوم مينويسد: «از اين جهت، حتي اخبارتاريخي نگاشته شده توسط مورخان درباري درباره دوران شاه اسماعيل دوم و دلايل مرگ او، بي طرفانه نيست. اين اخبار و گزارشها را ميبايد به عنوانآنچه که طبقه حاکم و شاهان پس از اسماعيل دوم پذيرفتهاند که داستانرسمي دوره شاه اسماعيل دوم باشد، پذيرفت»(ص 42). ابيساب در توجيهچنين نظري از نبود هيچ مدرکي بر تمايل شاه اسماعيل دوم در احياء تسنناستناد کرده و تلاشهاي شاه اسماعيل دوم را تنها کوششهاي براي تعديل تشيع ياد کرده است که در اين راه شاه اسماعيل دوم از برخي عالمان سنيدر ايران چون مير مخدوم شريفي و ديگران ياري گرفته است.ترديدي نيست که شاه اسماعيل دوم پس از به تخت نشستن نسبت بر برخياز جناحهاي قزلباش خاصه امراي استاجلو به دليل حمايت و سعي آنها دربر تخت نشاندن برادرش حيدر ميرزا همچنان بدگمان مانده باشد. همچنينبه نظر نميرسد تلاشهاي شاه اسماعيل دوم را تنها کوششهاي براي تعديل تشيع و نزديک نمودن آن به تسنن دانست. قدرت بخشيدن شاهاسماعيل دوم به مير مخدوم شريفي که به تسنن شهرت داشت و تلاش برايايجاد يک طبقه قدرتمند از عالمان اهل سنت و تقويت سنيان شهر قزوين رابايد تلاشهاي جدي شاه اسماعيل دوم در احياء تسنن دانست. ميرمخدوم شريفي که خانم ابيساب (ص 43 - 45) ادامه بحث را به او اختصاص دادهاست، چهره مهم در تحولات دوره کوتاه شاه اسماعيل دوم است. ميرمخدوم شريفي نوه قاضي جهان سيفي حسيني قزويني (متوفي 974ق)، وزير اعظم دوران شاه طهماسب است که ادعا داشت از نسل سيد شريف جرجاني (متوفي 824ق) است. مير مخدوم شريفي در اثر مهم خود،النواقض في الرد علي الروافض اطلاعات مهمي درباره عصر شاه اسماعيل دوم آورده است، هرچند در صحت برخي از ادعاها او، خاصه تأثير گستردهوي بر شاه اسماعيل دوم بايد به ديده ترديد نگريست. پايان بخش اينفصل، گزارشي از مخالفت و اقدامات مير حسين کرکي در قبال سياستهايتسنن گرايانه شاه اسماعيل دوم (ص 45 - 48)، قتل شاه اسماعيل دوم وتاجگذاري محمد خدابنده (ص 48 - 52) است.فصل سوم (ص 53 - 87) با عنوان شاه عباس و دوره سلطنت او به مثابهعصر شکوفايي روحانيت شيعه (1587 - 1621م) بعد از گزارشي از روند به قدرت رسيدن شاه عباس و سياستهاي او در ايجاد سپاه جديد و کاستناز نفوذ قزلباش، حيات ديني در عصر شکوفايي صفويه در دوره شاه عباس رامورد بررسي قرار داده است. تاثير شکوفايي اقتصادي - سياسي صفويه درعصر شاه عباس را در ابعاد ديني نيز ميتوان مشاهده کرد. فعاليت عالماننسل نخست مهاجر عاملي به ايران چون محقق کرکي و شيخ حسين بنعبدالصمد حارثي، پرورش نسل جديدي از عالمان ايراني شيعه را درپيداشت که تاثير آن را در دوره شاه عباس ميتوان مشاهده کرد. حرکت مهم فکري در دوره شاه عباس، نگارش شروح مختلف بر کتب اربعه حديثي (يعني کتابهاي کافي، من لايحضره الفقيه، تهذيب الاحکام و استبصار)است که در اين زمينه نيز نخست عالمان عاملي پيشتاز بودهاند. در عصر شاهطهماسب، حسين بن عبدالصمد حارثي (متوفي 984ق) علاوه بر ترويج آثار مهم شهيد ثاني (متوفي 965ق) که توانست زمينه ساز خوبي براي توجه به متون حديثي گردد، کتاب مهمي به نام وصول الاخيار الي اصول الاخبارتأليف کرد که يکي از مهمترين متون مورد توجه در عصر صفويه در حوزه دراية الحديث بوده است. در عصر شاه عباس، شيخ بهايي و ميرداماد را بايد جزء مهمترين فقهيان عاملي دانست که خود با نگارش شروحي بر کتب اربعه و تاليف مجموعههاي مختلف حديثي، آغازگر حرکت شرح نويسي وتأليف کتابهاي حديثي بودند. هرچند در اين زمنيه فعاليتها و تأليفهاي شيخ بهايي تأثير گذارتر بوده و او توانست شاگردان فراواني تربيت کند. همانگونه که خانم ابيساب (ص 59) خاطر نشان کرده است، عصر شاه عباسشاهد نگارش نخستين رساله درباره نزاع اخبارگري و اصولي گري از عالمعاملي حسين بن شهاب الدين کرکي (متوفي 1076 ق . 1656م) با عنوانهداية الابرار الي طريق الائمة الاطهار هستيم. ابيساب در اين فصل، نخست شرح حال شيخ بهايي را مورد بحث قرار داده است (ص 59 - 61). عصرشاه عباس به دليل نوع رويکرد شاه عباس، زمينه ساز فعاليت بيشتر علماء درعرصه فعاليتهاي فکري جامعه بوده است که خانم ابيساب از اين موضوعبا عنوان استفاده شاه عباس از نظام روحانيت (ص 61 - 68) ياد کرده است و از فعاليتهاي سياسي فقها به عنوان فرستاده در حل منازعات داخلي حکومت شاه عباس، بحث از طهارت ذبايح اهل کتاب و نگارش رديههاي بر نگاشتههاي مبشران مسيحي در ايران سخن گفته است. منظومه موش و گربه شيخ بهايي به عنوان نمادي از رويکرد انتقادي به حکومت در ادامه اينفصل مورد توجه ابيساب بوده است (ص 68 - 70). رويکرد منفي شيخبهايي نسبت به دخالت در امور سياسي در اين رساله مورد توجه محققان ديگر نيز بوده است. ميرداماد (متوفي 1041ق . 1632 - 1632م) عالم فيلسوف، ديگر فقيه مورد بحث در اين فصل است (ص 71 - 72). ميرداماد که نوه دختري محقق کرکي است، ثمره ازدواج مير شمس الدين محمداسترابادي يا يکي از دو دختر محقق کرکي است. ابيساب در ادامه بحث ازحيات مير داماد از گزارشي از نظام فکري ميرداماد و برخي از آراء فلسفي اوسخن گفته است (ص 72 - 79). مواجهه بين عالمان مسلمان با مبشران مسيحي در عصر شاه عباس، بهنگارش آثار متعددي منجر شده است. شخصيت محوري در اين ميان، احمدبن زين العابدين علوي عاملي (متوفي 1054ق. 1644م) است. احمدعلوي دو کتاب مهم در رد بر مسيحيت تاليف کرده است. او نخستين رسالهخود را در 1030ق. 1620م و دومين کتاب خود را در 1032ق. 1622م تاليف کرده است. اين رسالهها بعد از آني تاليف شد که مبشر نامور مسيحياين عصر جروم خاويه (Jeroe Xavier) در لاهور کتاب مشهور خود، آينهحق نما را به جهانگير تقديم کرد، رسالهاي که وي در آن ضمن دفاع از عقايد مسيحيت به نقد آراء و ديدگاههاي مسلمانان نيز درباره مسيحيت پرداختهبود. پيش از اين رساله، خاويه در دو کتاب به نامهاي داستان مسيح و داستان پدور در باب سنت پير(Saint Pierre) به شيوه عام فهم به تبيين آراءاعتقادي مسيحيان پرداخته بود. ابيساب تاليف آثار مير احمد علوي را ازجهت ديگري نيز واجد اهميت ميداند و آن توجيه فکري براي عامه مردم در باب نبرد با پرتقاليها که به نحو غير مستقيم ميتوانست مشوق مردم باشد، مورد اشاره قرار داده است. احمد علوي در آغاز کتاب مهم خود مصقل صفا از روياي خود در باب تاليف کتاب به امر حضرت ولي عصر(ع) سخن گفته و به تفصيل همان دلايل سنتي بيان شده در متون اسلامي درانتقاد از مسيحيت را بيان کرده است (ص 80 - 81). پايان بخش اين فصل، بحث از زندگي ديگر فقيه برجسته عاملي عصر شاه عباس يعني شيخ لطفالله ميسي (متوفي 1032ق . 1622 - 1623م) است که مسجد مشهورشيخ لطف الله اصفهان را شاه عباس براي او ساخته است. ابيساب مطلب مورد توجه ابيساب درباره اين فقيه، رساله اعتکافيه ميسي است (ص 81 -87).شکوه فراهم شده در پناه رونق اقتصادي و سطوت نظامي شاه عباس اول، دردوره جانشيان وي آرام آرام رو به افول و زوال نهاد و جانشيان او نتوانستند اوضاع به وجود آمده را حفظ يا تقويت کنند. دوران سلطنت شاه صفي اول(1038 - 1052ق) و شاه عباس دوم (1052 - 1077ق) آغاز زوال دولت صفويه است که موضوع مورد بحث ابيساب در فصل چهارم است (ص 89- 120). ابيساب در اين فصل نخست از زوال اقتصادي (ص 91 - 95)دولت صفويه سخن گفته و پس از آن به بحث از احوال مشهورترين فقيهانعاملي اين عصر چون علي بن محمد بن حسن بن زين الدين شهيدي (متوفي1103.4ق . 1691م) و مؤلف اثر بسيار مشهور الدر المنثور من الماثور وغير الماثور و شيخ حر عاملي (متوفي 1104ق . 1639م) و مؤلف کتاب املالامل في ذکر علماء جبل عامل پرداخته است (ص 95 - 96). در اين دورانشاه ظهور عالمان برجسته ايراني در عرصه فرهنگ ديني صفويه هستيم. ابيساب بحث از اين فقيهان را با فقيه نامور مير علاء الدين حسين مشهور بهخليفه سلطان (متوفي 1064ق . 1654م) آغاز کرده است (ص 99 - 101). خيزش اخبارگري در اين برهه از حکومت صفويه، موضوع ديگر بحث خانم ابيساب در اين فصل است که وي از آن با عنوان اخبارگري: معارضه بااصولي گري (ص 105 - 112) تعبير کرده است. توجه گسترده به حديث، خاصه پس از فعاليتهاي عبدالله بن حسين تستري (متوفي 1021ق .1621م)، زمينههاي لازم براي پذيرش عقايد اخباري مهيا شده بود. محمدامين استرابادي (متوفي 1036ق . 1626 - 1627م) با تاليف الفوائدالمدنيه ضمن تبيين جامعي از اصول اخبارگري، انتقادات تندي از تفکراصولي مطرح کرد. تفکر استرابادي به دليل زمينههاي کاملاً مساعد مورد توجه قرار گرفت و عالمان به نامي چون ملا محمد محسن فيض کاشاني(متوفي 1090ق . 1679م) و شيخ حر عاملي و حسين بن شهاب الدين کرکي هريک با تاليف آثار متعددي به تفکر اخبارگري رسميت بخشيندند.بحث از وجوب تخييري و تعييني نماز جمعه بار ديگر در روزگار شاه عباس دوم با نگارش آثاري از سوي عالماني چون محمد باقر سبزواري (متوفي1090ق . 1671م) شيخ الاسلام اصفهان و فيض کاشاني که بر وجوب تعييني نماز جمعه عقيده داشتند، به نگارش آثاري در اين عصر منتهي شدکه ابيساب بحثي از اين رسالهها آورده است (ص 114 - 118). مخالفتعلماء با صوفيه بحث پاياني اين فصل است (ص 114 - 118).ابيساب دراين بخش رويکرد متفاوت علماء نسبت به تصوف را مورد بررسي قرار دادهاست. وي نخست به نقل از مرحوم عبدالحسين زرين کوب در کتاب جستجودر تصوف ايران اين سخن را نقل کرده که عالمان به نام صفوي سرتيز باتصوف نداشتهاند. ابيساب اين گفته زرين کوب را با بررسي که بر آثار سيدنعمة الله جزائري خاصه کتاب الانوار النعمانيه و رساله السهام المارقه مناغراض الزنادقه شيخ علي نواده شهيد ثاني آمده، مورد نقد و بررسي قرارداده است. آخرين فصل کتاب به بررسي آخرين دهههاي پاياني حکومت صفويه اختصاص يافته است. مرگ شاه عباس دوم در 1077ق . 1666م، آغازسلطنت بيست ساله صفي ميرزا دوم مشهور به شاه سليمان (متوفي1105ق . 1694م) و تداوم زوال قدرت صفويه است. اين دوره را بايد عصرمجلسيين، محمد تقي (متوفي 1070ق) و محمد باقر (متوفي 1110ق) دانست که نمايندگان جريان معتدل اخباري گري هستند. همانند بخشپيشين ابيساب از رسالههاي نماز جمعه که در اين عصر تاليف شده، گزارشي آورده است (ص 124 - 126). همان گونه که اشاره کردم، اين دوره را بايدعصر دو مجلسيها دانست و شگفت نيست که ابيساب بحث خود را بهمحمد باقر مجلسي اختصاص داده باشد (ص 126 - 128). هرچند جايبحث درباره پدر وي، يعني محمد تقي مجلسي خالي است و ابيساب ميتوانست بحثي مستقل درباره اين فقيه نيز مطرح کند با اين حال ايشان درضمن بحث از محمد باقر مجلسي، از پدر او و مناسبات وي با ديگر فقيهان عصرش سخن گفته است. مشهور است که محمد تقي مجلسي تمايلات صوفيانه داشته، امري که به نظر نميرسد خالي از واقعيت باشد چرا که درهمان روزگار، محمد باقر مجلسي مجبور به رد چنين اتهامي به پدرش شده بود.اهميت بحار الانوار به عنوان مهمترين تاليف مجلسي مورد توجهابيساب بوده و او اشارهاي نيز به اين کتاب آورده است، هرچند ابيساباشارهاي به به مشارکت عدهاي از عالمان صفوي تحت نظر مجلسي درتاليف اين کتاب نکرده است (ص 129). همچنين بخش هايي از کتاب بحارالانوار يعني بخش اجازات تنها بعد از وفات مجلسي و به کوشش شاگرد وي يعني افندي تکميل شده است.فقيه برجسته ديگر اين عصر، شيخ حرعاملي است که ابيساب (ص 130 - 132) گزارشي از زندگي و اهميت اين فقيه ارايه کرده است. بحث از مباحث مهم فقهي اين عصر چون جواز يا عدم جواز ذکر نام حضرت ولي عصر(ص 132 - 133)، بحث از استعمال توتون(ص 133 - 134) دو موضوع جدي مطرح در اين عصر است که ابيساب ازآنها در اين فصل سخن گفته است. بحث از استعمال توتون و تنباکو که ازطريق پرتغاليها به ايران وارد شده، يکي از مباحث جدي در نيمه دومحکومت صفويه بوده است. عبدالحي رضوي کاشاني (متوفي بعد از1141ق)، روحاني و عالم منتقد عصر صفوي که کتاب مهمي به نام حديقةالشيعه از وي باقي مانده و بخشي از آن به چاپ نيز رسيده، از رواج استعمال توتون وتنباکو خبر داده است.سيد نعمت الله جزائري (متوفي 1112ق) در الانوارالنعمانية (ج 4، ص 54 - 60) و افندي در شرح حال شيخ علي نقي کمرهايدر رياض العلماء و حياض الفضلاء (ج 4، ص 273 - 276) به برخي ازدلائل موافقان و مخالفان استعمال توتون اشاره کردهاند. جعفريان فهرستي ازرسالههاي که در باب اين موضوع در عصر صفويه تاليف شده، آورده است.بحثهاي مشابهي نيز در ميان عالمان اهل سنت رواج داشته است. از اينرسالهها، ظاهراً تنها رساله شيخ حر عاملي به چاپ رسيده که در اصلتلخيصي از رساله کمرهاي است. تداوم ستيز و ناسازگاري ميان فقهاء و صوفيه در اين عصر نيز مشهود است.اثر بسيار مشهور شيخ حر عاملي، الاثنا عشريه في الرد علي الصوفيه محوربحث ابيساب درباره اين موضوع در اين دوره متاخر صفويه است (ص 134- 137). ابيساب (ص 139 - 145) جمع بندي از مباحث مطرح شده درپنج فصل کتاب آورده و در آغاز سخن خود از لزوم و علت توجه دولتصفويه به عالمان جبل عامل سخن گفته است. ابيساب (ص 139) علت اينتوجه را نياز دولت صفويه به نظام روحانيت شيعه براي ترويج تشيع دانسته و نبود نظامي بديل و مشابه جبل عامل در ايران عصر صفوي و افراطگريهاي قزلباش اشاره کرده و اظهار داشته که تنها راه براي دولت صفويه توجه به عالمان جبل عامل بوده است و آنها ميتوانستند خلاء ايدئولوژيکي دولت صفويه را برطرف کنند.سه ضميمه آخر کتاب (ص 147 - 173) به ترتيب فهرستي از علماي مهاجربه ايران در طي سالهاي 1501 تا 1736م (ص 147 - 152)، جدولي ازمناصب و فعاليتهاي اداري عالمان مهاجر در چهار مقطع زماني (ص 153- 155) و سرانجام ضميمه سوم، فهرست بلندي از آثار نگاشته شده توسط فقهاء عاملي است که بر اساس موضوعي تفکيک شده است (ص 156 -172). خانم ابيساب در بخش اخير تنها به ذکر نام آثار و مؤلفان آن اکتفاء کردهاند و اشارهاي به وجود يا عدم وجود نسخه يا نسخههاي از اين آثارنکردهاند که تقريباً بخش اعظم اين آثار باقي مانده است. در ضميمه نخست که ابيساب آن را بر اساس تاريخ وفات عالمان عاملي فراهم کرده است (ص216، پانويس 1) نام 158 فقيه مهاجر عاملي ذکر شده است و 6 مورد که مدرک قانع کنندهاي از مهاجرت آنها به ايران در دست نبوده، با علامت ستاره مشخص شده است (ص 216، پانويس دوم). درباره اين فهرست سه نکته را ميتوان برشمرد. نخست درباره تاريخ وفات و حدود حيات برخي ازعالمان عاملي است. ابيساب (ص 147) از علي بن حسن مشهور به ابنالعودي جزيني نام برده و از حيات وي در 962ق . 1554 سخن گفته است.اين فقيه عاملي که شاگرد شهيد ثاني نيز بوده پس از 965 سال شهادت شهيدثاني درگذشته و شرح حال مشهور شهيد ثاني به نام بغية المريد في کشف احوال زين الدين شهيد را تاليف کرده است. نکته دوم تعدد نام برخي از افراداست که حداقل در فهرست خانم ابيساب يک مورد را يافتم که نام يک فقيه به دو صورت آمده است: حسين مجتهد (متوفي 1001ق . 93-1592م) که همان حسين بن حسن کرکي (قرن 10ق . 16م) است (ص 147). نکته سوم برخي نامهاي افتاده از اين فهرست است که اين اشکال به منابع خانمابيساب بازمي گردد. حداقل يکي از فرزندان مير حسين کرکي و نوادگان ويکه شيخ الاسلام قزوين را تا اواخر دوره صفويه در دست داشتهاند، نامشان در اين فهرست نيامده است. کتابشناسي مفصل کتاب (ص 221 - 233)خود از چند بخش تشکيل شده است. ابيساب نخست (ص 221 - 222) به نسخههاي خطي و آثار منتشر نشده اشاره کرده است که البته برخي از اينآثار سالها قبل به چاپ رسيده اما مؤلف از چاپ آنها خبر نداشته يا به متن چاپي دسترسي نيافته است. از اين آثار ميتوان به کتاب نفحات اللاهوت فيلعن الجبت و الطاغوت محقق کرکي که ابيساب از نسخه خطي کتابخانه مجلس مجموعه 1703 بهره برده و کتاب مناظرة مع بعض علماء حلب فيالامامية از حسين بن عبدالصمد حارثي اشاره کرد. برخي از آثار خطي مورداستفاده ابيساب نيز تنها به تازگي منتشر شده چون البلغة في بيان اعتبار اذنالامام في شرعية صلاة الجمعة از حسن بن علي کرکي (مجموعه 4697مرعشي)، رساله في (تطهير) الحصر و البواري و سهم الامام (مسألتان)(مجلس شماره 1836) و الاعتکافيه لطف الله ميسي (آستان قدس رضوي مجموعه 2344) اشاره کرد. منابع اوليه (ص 222 - 226) و تحقيقات (ص226 - 232) به طور کامل از هم تفکيک شده است و تنها اشکال ذکر تاريخعباسي يا روزنامه ملا جلال در بخش تحقيقات است (ص 230) که ميبايد در بخش منابع اوليه به آن اشاره ميشده است. نام چند پايان نامه منتشرنشده مورد استفاده نيز (ص 233) جداگانه آمده است. پايان بخش کتاب، نمايه (ص 235 - 242) است. تعليقات و پاورقيها نيز جداگانه (ص 175 -219) آمده است. اهميت اصلي کتاب ابيساب در تصوير مهاجرت علماي جبل عامل در بافت و زمينه سياسي - اقتصادي تحولات عصر صفويه است. بي شک اين کتاب که اثري ارزشمند است، براي علاقهمندان به تاريخعصر صفويه مفيد و سودمند است. همچنين ترجمه اين کتاب به فارسي نيزکاري ارزشمند خواهد بود.منبع:www.historylib.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1760]
صفحات پیشنهادی
تغيير مذهب در ايران: دين و قدرت در عصر صفويه
تغيير مذهب در ايران: دين و قدرت در عصر صفويه-تغيير مذهب در ايران: دين و قدرت در عصر صفويه اين نوشته در باره کتابي است که اخيرا به زبان انگليسي با مشخصات ...
تغيير مذهب در ايران: دين و قدرت در عصر صفويه-تغيير مذهب در ايران: دين و قدرت در عصر صفويه اين نوشته در باره کتابي است که اخيرا به زبان انگليسي با مشخصات ...
روابط خارجي ايران عصر صفوي
روابط خارجي ايران عصر صفوي نويسنده: دكتر علي بيگدلي* از زمان شاهاسماعيل اول تا ... متفاوتي برخوردار بودهاند، بررسي روابط آنها خصوصا اگر وجه ديني ساختار قدرت ..... دولت صفوي، بهخصوص بعد از جنگ چالدران، گويا سياست تغيير مذهب در ايران را ...
روابط خارجي ايران عصر صفوي نويسنده: دكتر علي بيگدلي* از زمان شاهاسماعيل اول تا ... متفاوتي برخوردار بودهاند، بررسي روابط آنها خصوصا اگر وجه ديني ساختار قدرت ..... دولت صفوي، بهخصوص بعد از جنگ چالدران، گويا سياست تغيير مذهب در ايران را ...
آرايه هاي داستاني منابع عصر صفوي و رسميت تشيع در ايران (1)
اين اقدام شاه اسماعيل در منابع عصر صفوي به گونه اي انعکاس يافته است که ... در ايران قرار داده اند و پذيرش عمومي آن را مرهون اعمال قدرت نظامي و خشونت دانسته اند. .... نوشته باشند؛ براي نمونه لاپيدوس مي نويسد: « صفويه براي حفظ و گسترش دين ... در مورد مردم عادي، وجود اين تهديدات براي تغيير مذهب کافي بود، اما علما سرسخت تر بودند.
اين اقدام شاه اسماعيل در منابع عصر صفوي به گونه اي انعکاس يافته است که ... در ايران قرار داده اند و پذيرش عمومي آن را مرهون اعمال قدرت نظامي و خشونت دانسته اند. .... نوشته باشند؛ براي نمونه لاپيدوس مي نويسد: « صفويه براي حفظ و گسترش دين ... در مورد مردم عادي، وجود اين تهديدات براي تغيير مذهب کافي بود، اما علما سرسخت تر بودند.
فضاي گفتماني تدوين بحار الانوار در عصر صفوي(1)
فضاي گفتماني تدوين بحار الانوار در عصر صفوي(1)-فضاي گفتماني تدوين بحار ... در دنياي اسلام، آنها با حمله خونبار و مخرب خود، آزادي ديني اي به ارمغان آوردند که ... و قره قويونلو در شمال ايران به قدرت رسيدند و رشد و گسترش قابل توجهي يافتند. ..... در دوران صفوي يک تغيير مذهب کلي در کشور صورت گرفت و جبر حاکمان، مردم را از ...
فضاي گفتماني تدوين بحار الانوار در عصر صفوي(1)-فضاي گفتماني تدوين بحار ... در دنياي اسلام، آنها با حمله خونبار و مخرب خود، آزادي ديني اي به ارمغان آوردند که ... و قره قويونلو در شمال ايران به قدرت رسيدند و رشد و گسترش قابل توجهي يافتند. ..... در دوران صفوي يک تغيير مذهب کلي در کشور صورت گرفت و جبر حاکمان، مردم را از ...
رابطه علماي شيعه با حكومت در عصر غيبت
بين دين و دنيا رابطهاي وجود دارد كه در عرصه اجتماع، به رابطه دين و سياست بدل میشود. ... دولتیان قاجار به دليل ترس از قدرت و نفوذ معنوي علما، در ظاهر با حفظ دينداري درصدد ... گزینش شيعه به عنوان مذهب رسمی ایران و کوشش حكومت صفوی در سازمان دادن به .... که فراتر از منافع اقوام و ایلات باشد و منافع ملت را دنبال کند، دستخوش تغییر شد.
بين دين و دنيا رابطهاي وجود دارد كه در عرصه اجتماع، به رابطه دين و سياست بدل میشود. ... دولتیان قاجار به دليل ترس از قدرت و نفوذ معنوي علما، در ظاهر با حفظ دينداري درصدد ... گزینش شيعه به عنوان مذهب رسمی ایران و کوشش حكومت صفوی در سازمان دادن به .... که فراتر از منافع اقوام و ایلات باشد و منافع ملت را دنبال کند، دستخوش تغییر شد.
فضاي گفتماني تدوين بحارالانوار در عصر صفوي(3)
فضاي گفتماني تدوين بحارالانوار در عصر صفوي(3)-فضاي گفتماني تدوين ... امر در بحارالانوار به 44 کتاب و 2489 باب تغيير يافت (عابدي، 1378، ص 261) و در نهايت، اثر عظيم .... شيعه گام برداشت، کتابش در تقويت، مستندسازي و نهادينه کردن اين مذهب در جامعه ايران ..... وبر، ماکس؛ دين، قدرت، جامعه؛ ترجمه احمد تدين؛ تهران: هرمس، 1382.
فضاي گفتماني تدوين بحارالانوار در عصر صفوي(3)-فضاي گفتماني تدوين ... امر در بحارالانوار به 44 کتاب و 2489 باب تغيير يافت (عابدي، 1378، ص 261) و در نهايت، اثر عظيم .... شيعه گام برداشت، کتابش در تقويت، مستندسازي و نهادينه کردن اين مذهب در جامعه ايران ..... وبر، ماکس؛ دين، قدرت، جامعه؛ ترجمه احمد تدين؛ تهران: هرمس، 1382.
سياست - ايران سهعنصري
ايران در دوره صفوي در زير لواي دين واحد (شيعه) دين دولتي يا دولت ديني شكل گرفت ... عامل قبيله، خانواده، مذهب و زمان نقش تعيينكننده و بارز در ساختار قدرت پيدا ميكرد ...
ايران در دوره صفوي در زير لواي دين واحد (شيعه) دين دولتي يا دولت ديني شكل گرفت ... عامل قبيله، خانواده، مذهب و زمان نقش تعيينكننده و بارز در ساختار قدرت پيدا ميكرد ...
تشيع در خاندان صفويه (3)
در طول حکومت صفويه، قدرت مذهبي و قدرت دنيوي، جز در موارد نادري (مانند شيخ احمد ... به روايت سفرنامه شاردن:«نظر کلي سلاطين صفوي در برابر نفوذ مذهب و مقامات ديني اين ... اين مقامات گاه در دوره اي از اين عهد تغيير نام داده اند و يا زماني وظايف يک منصب در ... اين هدف، فقهاي شيعي مذهب به دعوت دربار صفوي از جبل عامل و بحرين به ايران وارد ...
در طول حکومت صفويه، قدرت مذهبي و قدرت دنيوي، جز در موارد نادري (مانند شيخ احمد ... به روايت سفرنامه شاردن:«نظر کلي سلاطين صفوي در برابر نفوذ مذهب و مقامات ديني اين ... اين مقامات گاه در دوره اي از اين عهد تغيير نام داده اند و يا زماني وظايف يک منصب در ... اين هدف، فقهاي شيعي مذهب به دعوت دربار صفوي از جبل عامل و بحرين به ايران وارد ...
زنان و نقش مجالس سوگواری در دوره قاجاریه
با بدست گرفتن قدرت توسط شاه اسماعیل اول و اعلان رسمیت مذهب تشیع، به عنوان ... یکباره مکتب تشیع، دین رسمی کشور شد اما «صفویان با این مشکل روبهرو شدند که مردم از ... با ورود علما به ایران تبلیغات برای پیشرفت مذهب تشیع نیز گسترش یافت و به ... اما در عصر قاجار خصوصا اواخر عصر قاجار تا عصر حاضر، تغییرات عمدهای در ...
با بدست گرفتن قدرت توسط شاه اسماعیل اول و اعلان رسمیت مذهب تشیع، به عنوان ... یکباره مکتب تشیع، دین رسمی کشور شد اما «صفویان با این مشکل روبهرو شدند که مردم از ... با ورود علما به ایران تبلیغات برای پیشرفت مذهب تشیع نیز گسترش یافت و به ... اما در عصر قاجار خصوصا اواخر عصر قاجار تا عصر حاضر، تغییرات عمدهای در ...
تشيع در خاندان صفويه (2)
عامل دوم : جلوگيري از پيشرفت عثمانيان و ازبکان سني مذهب در غرب و شرق ايران بود که به طور ... زيرا همين سياست بود که سرانجام باعث تغيير سياست دولت عثماني شد، و ارکان قدرت اين امپراتوري را ..... مريم ميراحمدي، دين و مذهب در عصر صفوي، ص 55.68.
عامل دوم : جلوگيري از پيشرفت عثمانيان و ازبکان سني مذهب در غرب و شرق ايران بود که به طور ... زيرا همين سياست بود که سرانجام باعث تغيير سياست دولت عثماني شد، و ارکان قدرت اين امپراتوري را ..... مريم ميراحمدي، دين و مذهب در عصر صفوي، ص 55.68.
-
گوناگون
پربازدیدترینها