تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):بار الها... باطل را از درون ما محو نما و حق را در باطن ما جاى ده. زيرا كه ترديدها...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826061502




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

همه مردان بد و بی تربیت!


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
همه مردان بد و بی تربیت!
همه مردان بد و بی تربیت! نویسنده:امیررضا نوری پرتو نگاهی به فیلمنامه «تسویه حساب»در سینمای تهمینه میلانی، به ویژه در دوره دوم کارنامه فیلم سازی او که با دو زن آغاز شد، پیام ها و شعارهای خوش رنگ و لعاب اجتماعی که ریشه در دغدغه های به اصطلاح فمینیستی میلانی دارند، حرف اول و آخر را می زنند. ویژگی های آثار میلانی هم بر هیچ یک از فیلم بین های ایرانی پوشیده نیست؛ از مؤلفه های روایی و شیوه قصه گویی آشنای او گرفته تا نوع شخصیت پردازی هایش.تهمینه میلانی در تسویه حساب هم کم و بیش به این ویژگی ها وفادار بوده و خواسته با استفاده از آنها(و تکرار ادعاهای خود در باب مظلومیت زنان)کارنامه سینمایی اش را در این زمینه پر و پیمان تر کند.اما با دیدن تسویه حساب می توان ادعا کرد که این مرتبه میلانی حتی در هدف همیشگی اش نیز موفق نبوده و با یک پافشاری افراطی و پرسش برانگیز به بیراهه رفته و آن قدر در این مسیر گام برداشته که تسویه حساب را به یکی از بدترین و بی قواره ترین فیلم های سینمایی کارنامه اش تبدیل کرده است.اثبات این ادعا نیز چندان کار دشواری نیست؛ فیلمنامه تسویه حساب چه در شیوه روایتش و چه در جنس شخصیت پردازی و حتی در مرحله ای پایین تر چه در شیوه دیالوگ نویسی اش با کاستی های فراوانی رو به روست که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.تسویه حساب روایت گر داستان چهار دختر بزهکار است که بر سر راه مردان هوسران و پولدار قرار می گیرند و آنها را به اصطلاح تیغ می زنند.اگر داستان فیلم را دنبال کنیم، می بینیم که نزدیک به دو سوم از زمان آن به تکرار این ایده تک خطی و البته بالقوه جذاب اختصاص داده شده است و اتفاقاً پاشنه آشیل فیلمنامه تسویه حساب را هم باید در همین تکرار افراط گونه جست و جو کرد.پیش از این هم میلانی در فیلم هایش با به تصویر کشیدن چهره ای کاریکاتور گونه از مردان ایرانی مناسبات مردسالارانه حاکم بر جامعه ما را به نقد گرفته بود که البته به دلیل داشتن نگاهی یک سویه این انتقاد درست چندان به چشم نمی آمد و حتی در زمان هایی باعث دل زدگی در مخاطب می شد.برای نمونه زمانی به لطف داستان پردازی نسبتاً جذاب میلانی این نوع شمشیر از رو بستن شکلی قابل قبول می گرفت(مثل دو زن و تا حدی نیمه پنهان و واکنش پنجم)و زمانی هم با پرداختی افراطی جان تماشاگر (بدون مرزبندی جنسیتی)را به لبش می رساند(مثل زن زیادی).اما میلانی در تسویه حساب به سیم آخر زده و از حدود 10 مردی که در فیلمش به تصویر کشیده( که هریک نماینده یکی از قشرهای جامعه هستند)، 9 نفرشان آدم های خبیث و هوس بازی هستند که به زن به چشم یک کالای جنسی نگاه می کنند و اگر چهار قهرمان داستان هم بلایی بر سر آنها می آورند و جیبشان را خالی می کنند، حقشان است!اگر بخواهیم با دیدی کلاسیک به فیلمنامه تسویه حساب نگاه کنیم، باید گفت تقریباً چیزی به نام پرده بندی در داستان این اثر وجود ندارد. همان طور که پیشتر نیز گفته شد، تقابل چهار زن جوان با مردان گوناگون حجم زیادی از داستان فیلم را در برگرفته است.این رویارویی های تکرار شونده بی آن که قصه را پیش ببرند، پس از یکی دو مرتبه شکلی خنثی به خود گرفته اند و تنها نکته ای که با خود به همراه دارند، این نتیجه غیر قابل اثبات و سهل انگارانه است که همه مردان بد و بی تربیت هستند که اگر هم این موضوع در قاموس سینمای تهمینه میلانی سر و شکلی درست و باورپذیر داشته باشد، باز هم از دید منطق دراماتیک نمی تواند به فیلمنامه آشفته این اثر کمکی کند!تنها رویداد جدی و دراماتیک فیلمنامه که در نقطه اوج داستان رقم می خورد، اقدام حمید (حامد بهداد)برای لو دادن چهار زن و تصمیم پلیس در دام افکنی برای آنهاست که مناسبات چهار شخصیت اصلی را برای ادامه کارشان به هم می ریزد؛ در حالی که از دیدی منطقی این اتفاق باید در ابتدا و یا حداقل در میانه های پرده دوم می افتاد و اگر به جای گنجاندن صحنه هایی بی هویت و بی کارکرد از حضور مردان دست بسته در نهان گاه چهار قهرمان داستان، واکنش این زنان از در تقابل با موانعی جدید و پیش برنده می دیدیم، اکنون با یک اثر دراماتیزه جذاب رو به رو بودیم.اما جدا از این که چنین محرکی خیلی دیر در داستان پدید می آید، مشکل اصلی در جایی خودنمایی می کند که میلانی برای چهار شخصیت اصلی اش حتی یک هدف دراماتیک درست هم تعریف نکرده است.ما در جای جای داستان فیلم می بینیم که این شخصیت ها نسبت به کارهای خلافشان آگاه هستند و از بزهکاری خود می نالند.(درست عکس مسیری که برای نمونه دو شخصیت اصلی بانی و کلاید در پیش گرفته بودند و از تبهکاری شان در کنار هم لذت می بردند).در نتیجه زمانی که خود شخصیت ها نسبت به کاری که انجام می دهند(هرچند که از دید اخلاق گرایی مرسوم خلاف و هنجار شکنانه باشد)هیچ انگیزه ای ندارند، نباید از تماشاگر انتظار داشت که با آنان احساس نزدیکی کند.برخلاف دیگر آثار میلانی که حداقل پرده بندی فیلمنامه هایشان درست است و ریتم قصه های آنها سکته های روایی کمی دارد، در فیلمنامه تسویه حساب تا نقطه عطف دوم چیزی به نام پیچش های دراماتیک نمی بینیم و پس از گذشت مدتی از زمان فیلم این گمان در تماشاگر پدید می آید که گویا قرار نیست قصه ای شکل بگیرد و تنها در 10 دقیقه پایانی که به ظاهر پرده سوم فیلمنامه است، همه اتفاق ها به شکلی تعجب آور پشت سر هم و با سرعتی سرسام آور رخ می دهند.در تسویه حساب تهمینه میلانی کوشیده که داستانش شخصیت محور باشد.اما چه چهار شخصیت اصلی و چه تمامی شخصیت های فرعی که همه سر و شکلی تیپیکال دارند، با وجود آن که از خود داستان و اطلاعاتی به مخاطب ارائه می کنند، اما همگی منفعل هستند و مجالی برای کنش ها و واکنش هایی تأثیرگذار نمی یابند.به ویژه آن که تصویری که از مردان در این فیلم می بینیم، سیمایی کاریکاتور گونه دارد و نتیجه نگاه یک سویه پدیدآورنده اثر است.از دید میلانی میان مردان تازه به دوران رسیده ای همچون اسد یرقانچی(سیاوش تهمورث)و حبیب(اکبر عبدی)با آدم هایی همانند آن شاعر و هنرمند(محمدرضا شریفی نیا)که در کمال تعجب بر این باور است که زن ها تنها باید ظرف ها را بشویند و پوشک بچه ها را عوض کنند و یا آن کارگردان(غلامحسین لطفی)که ادعا می کند مثل علف هرز دختر در دفتر فیلم سازی اش ریخته، تفاوتی وجود ندارد و همه به یک چوب رانده می شوند.حتی شخصیتی همانند کامران سعیدی( احمدی مهران فر)آن قدر خیانتکار و احمق است که روز عروسی و با کت و شلوار دامادی هم می خواهد یکی از چهار دختر داستان را طعمه هوسرانی خود کند!تنها مرد خوبی هم که در این فیلم به تصویر کشیده می شود، همان آقای مهندس(با بازی محمد نیک بین، همسر خانم میلانی)است که سارا(مهناز افشار)از دیدار با او احساس خوشبختی می کند و شخصیتش تداعی کننده همان مرد آرمانی و خوب فیلم نیمه پنهان(باز هم با بازی محمد نیک بین) است که در آنجا هم تمامی شخصیت ها از بزرگی و خوبی های او صحبت می کردند.و البته در میان تمامی مردانی که تهمینه میلانی در تسویه حساب به تصویر کشیده، شاید شخصیت حمید تنها شخصیتی باشد که اندکی وجه خاکستری دارد و با آن که زندگی خواهر مریم-مهناز(الناز فیروزآذر)-را به تباهی کشانده، اما چون دلیل کج خلقی ها و عصبیت هایش ریشه در یک معضل اجتماعی شایع(بی کاری)دارد، شخصیتی باورپذیرتر نسبت به سایر مردان داستان دارد؛ هرچند که اقدام انتقامی او برای لو دادن زنان قصه در نهایت از او شخصیت های منفی در ذهن مخاطب پدید می آورد.در سوی مقابل انگیزه تراشی هایی که میلانی برای کنش های چهار شخصیت اصلی داستانش انجام می دهد، رویه ای سطحی و توضیح دهنده دارد و کارآیی دراماتیک آن مشخص نیست.این که سارا زمانی در نوجوانی از سوی ناپدری اش هتک حرمت شده و به دلیل لج بازی با مادرش به این گروه پیوسته، یا زیبا(لادن مستوفی)برای فرار از گذشته تاریکش و ارتباط با علی(رضا عطاران)هدایت این گروه را بر عهده گرفته و یا لیلا(بهاره افشار)به دلیل اعتیاد خود و مادرش و این که بچه ای نامشروع از یک مرد افغانی داشته به راه خلاف کشیده شده، با وجود این که بیانگر دیدگاه انتقادی میلانی نسبت به معضلات اجتماعی مرسوم و گاه تکان دهنده در طبقه پایین جامعه شهرنشین است، اما هیچ یک از این پیشینه ها که بیشتر مناسب صفحه های حوادث و «داستان زندگی»های نشریه های خانوادگی است، نمی تواند به شکلی دراماتیک در کنش های کنونی شخصیت ها و پیشبرد داستان فیلم تأثیری مستقیم و ملموس داشته باشد و به جرئت می توان ادعا کرد سکانس هایی که نمایشگر پیشینه شخصیت های اصلی هستند، می توانند به آسانی حذف شوند بی آن که خللی در روند داستان فیلم پدید آید.برای نمونه شخصیت مریم(السا فیروزآذر) در مقایسه با سه زن دیگر چیزی از گذشته اش را بروز نمی دهد و اگر داستان به خلوت او نزدیک می شود، بیشتر به تقابل او با مهناز و حمید می پردازد و می بینیم که او بی آن که اطلاعات زیادی از گذشته اش را برای مخاطب رو کند، گرفتار همان کنش ها و واکنش هایی است که دیگر شخصیت های مهم داستان از خود بروز می دهند.یکی از بزرگ ترین مشکلات فیلمنامه های آثار سینمایی کشورمان، به ویژه درسال های اخیر، عدم توجه نویسندگان به نقش مهم دیالوگ نویسی در طراحی شخصیت ها و حتی پیشبرد موقعیت های دراماتیک داستان است که گاه جمله هایی که از زبان شخصیت ها بیرون می آید، آن قدر با شخصیت اجتماعی و فرهنگی یک کاراکتر و موقعیتی که در آن قرار دارد متفاوت است که خنده تمسخرآمیز مخاطب را در سالن سینما در پی دارد.در تسویه حساب هم این مشکل به عنوان یکی از بزرگ ترین ضعف های فیلمنامه خودنمایی می کند.برای اثبات این ادعا کافی است تعدادی از دیالوگ های فیلم را که شکلی رو و گل درشت دارند، مرور کنیم:جایی در ابتدای داستان سارا در توجیه کار خود و دوستانش می گوید:«من هم خیلی خوشحالم که مردای بد رو به سزای اعمالشون می رسونیم...»؛ یا در همان صحنه زیبا می گوید:«ما می خوایم با زن بودنمون حالشون رو [ حال مردها رو]بگیریم...»؛ یا باید به صحنه رویارویی زنان با آن کارگردان اشاره کنیم که سارا به مرد می گوید:«اگه تویی که می فهمی غریزی فکر می کنی، وای به حال بقیه...»؛ و جدا از آن که سارا تمامی مردان فیلم (به جز آن آقای مهندس باشخصیت)را با واژه لوس، بچگانه و البته تعجب آور«بد و بی تربیت»خطاب می کند، می توان به دیالوگ های به ظاهر کنشمند او پس از شنیدن خبر مرگ ناپدری اش اشاره کرد که اتفاقاً به هیچ وجه شکلی از شوکه شدن را با خود به همراه ندارد و زمانی هم که می گوید:«من چقدر کار دارم...»تماشاگر را به یاد آخرین دیالوگ فرشته(نیکی کریمی)در صحنه پایانی دو زن می اندازد و بیشتر از آن که بیانگر موقعیت کنونی سارا باشد(به راستی سارا چه هدفی در آینده دارد و چه کار می خواسته انجام دهد که تاکنون موفق به انجام آن نشده؟)، ادای دِین میلانی نسبت به خود و یکی از بهترین آثار کارنامه فیلم سازی اش به نظر می رسد.آن سینمای اجتماعی مرسوم در دنیا که بر مشکلات و ناهنجاری های رفتاری و فرهنگی جوامع بزرگ و شهر نشین با زبانی سینمایی تأکید دارد، همواره مورد احترام و تقدیر مخاطبان در گوشه و کنار جهان بوده و هست و مرز زبانی و فرهنگی نیز نمی شناسد.این که چرا سینمای اجتماعی ما کمتر می تواند به آن زبان یکپارچه جهانی دست پیدا کند، بیشتر در علاقه فیلم سازان ایرانی به شیوه بیان سطحی، گل درشت و بی ظرافت آنها از کاستی ها و ضعف های اجتماعی و فرهنگی بر می گردد.شاید تسویه حساب و بیشتر فیلم های کارنامه سینمایی خانم میلانی را بتوان موضوعی مناسب برای پژوهش در این زمینه قرار داد.در تسویه حساب آن قدر در بیان عقیده و باورهای پدید آورنده اثر افراط شده که تماشاگر در پایان نمی داند چه واکنشی نسبت به شخصیت های اصلی داشته باشد.به راستی با این همه نقطه ضعف های آشکار آیا می توان برای مرگ زیبا و لیلا در پایان قصه ناراحت شد و با امید مریم برای بیرون آمدن از زندان و پیوستن به سارا(که یکدفعه به سرش زده که دور کارهای خلاف را خط بکشد و کافی شاپ باز کند)امیدوار؟ و در این صورت آیا این برای یک فیلم که ادعای دغدغه های بزرگ و فراوان اجتماعی دارد، می تواند چیزی جز شکست مطلق تعریف شود؟منبع:فیلم نگار، شماره 91/ن
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2736]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن