واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جلوه هاي خوراکي نويسنده:از بيل دسووينز ترجمه اينور رجايي پور گفت و گو با فيل لرد و کريستوفر ميلر کارگردان هاي پويانمايي «هواي ابري با احتمال بارش کوفته قلقلي»پويانمايي هواي ابري با احتمال بارش کوفته قلقلي (محصول سوني پيکچرز)الهام گرفته از يک کتاب محبوب کودکان است که نخستين آزمون بزرگ براي کارگردانش به حساب مي آيد.اين پويانمايي،يک فيلم خانوادگي و تجاري سه بعدي است که نقاط قوت متحرکسازي شخصيت در شرکت سوني را به نمايش مي گذارد؛درعين حال، با فاجعه جالب و عجيب قريب بارش غذا از آسمان سروکار دارد.درباره شوخ طبعي و عجيب و غريب بودن کارصحبت شد: فيل لرد و کريستوفر ميلر(مديرتوليد دبيرستان نوابغ و مديرتوليد همکار در چطور با مادرت ملاقات کردم) در يک نمايشي خصوصي،ازنخستين تجربه کارگرداني شان گفتند.اين فيلم در جشنواره Comic-Con 2009 نيز در مرکز همايش هاي سن ديگو به نمايش درآمد. چندين سال است که اين پروژه درحال ساخت است،اما مديران جديد به آن ايمان داشته و اتمامش را در اولويت کار خود قرار دادند.شما چگونه در آن سهيم شديد؟ميلر: اين «کتاب مورد علاقه هردوي ما بود و زماني که متوجه شديم سوني حقوق ساخت آن را داراست،بسيار هيجان زده شديم و درخواست شراکت کرديم؛بنابراين آن ها را متقاعد کرديم تا به ما اجازه دهند نويسندگي و کارگرداني فيلم را به عهده بگيريم.لرد: تصوير کردن اين کتاب،يک روياي کودکانه بود که جالب ترين بخش آن، ساخت فيملي سه بعدي و مجذوب کننده است.زمان بندي بهتر از اين نمي توانست باشد.لرد: بله،موقعي که ما در جريان ساخت قرار گرفتيم،نمايش سه بعدي در حال رواج بود. به نظرما اين فيلم به صورت سه بعدي با غذاهايي که ازآسمان مي بارند،عالي مي شد.اين يک تجربه مجذوب کننده بود و سه بعدي بودن کار،آن را بي عيب و نقص تر مي کرد.آن ها در ابتدا شکايت مي کردند، ولي بعداً دريافتند که اين فيلم براي کار سه بعدي عالي است. آيا کارسه بعدي زودترازفيلم هاي قبلي سوني انجام مي شد؟لرد:بله، درواقع به طور همزمان انجام مي شد؛ هنگامي که ما نورپردازي يک فصل (سکانس) را به پايان مي رسانيم،آن را به بخش سه بعدي ارجاع مي داديم و اين مساله حائز اهميت بود.چون بازخورد کار به صورت پويا دريافت مي شد.ميلر: اين نخستين موردي بود که طي توليد انجام مي شد و بسيارهم خوب بود. علم به اين که کار به صورت سه بعدي خواهد بود، مفيد واقع شد؛زيرا مي توانستيم نماها را مناسب با آن بسازيم. به چه منابعي براي سه بعدي مراجعه کرديد؟لرد: در شروع کار ما به بيوولف (رابرت زمکيس) و کارهاي انجام شده و انجام نشده در آن نگاه کرديم،چون بسيار کامل بود و قادر شديم صحنه هاي پرحادثه (اکشن) خوبي از آن به دست آوريم که چشم نواز شود.ميلر: ما فصل شکار و اساساً مصالح آن را که در اين جا کاربرد دارد،خيلي تماشا کرديم.چيزي که مطمئنم همه مي گويند،اين است که وقتي پرده نمايش به صورت پنجره به سوي محيطي ژرف باز مي شود؛ ملموس تراست و بيشتر شما را غرق خود مي کند،باورکنيد که براي رسيدن به اين لحظات تلاش بسياري کرديم!لرد: موانع وجود داشت،ولي تاثيرگذاري آن کم تر از تاثيرگذاري مصالح ظريف و دقيق بود.نکته مهم آسان تر بودن به کارگيري جلوه هاي استريوسکوپي در مواردي است که در حاشيه فريم چيزي وجود ندارد وشما مجبوريد پيچيده عمل کنيد هنگامي که غذاها از آسمان مي افتند اشيا به صورت معلق در ميان هوا قرار مي گيرند.درپيش نمايش (تريلر) سه بعدي فيلم بچه ها را مي بينيد که مي پرند و مي کوشند همبرگرها را بقاپند که بسيارجالب است. واکنش تان در مورد آن چه بود؟ميلر: واکنش مان اين بود که اگر اين يک فيلم از مايکل بي بود،تلقي شما از آن چگونه مي شد؟!لرد:ما خواستيم واقعه بارش غذا از آسمان را بسيار جدي نشان و اجازه دهيم اين کمدي از واقعيت نشات بگيرد؛اين يک کيک است که با اتومبيل برخورد مي کند،يک شهاب سنگ بزرگ و ترسناک.ميلر: طرح (پلات) ابتدايي که ساختيم،به همين شکل بود:دانشمند خبره کامپيوتر، فلينت لاک وود (باصداي بيل هدر) ماشيني اختراع مي کند که به طور تصادفي باران غذا مي سازد. در ابتدا شگفت انگيز است و همه دوستش دارند. در يک روز برف بستني مي بارد يا قالبي از ژله. بعد غذاها با شدت به چرخش در مي آيند و گردباد اسپاگتي رخ مي دهد،ترشي ها به ساختمان ها برخورد مي کنند و کيک روي مدرسه مي افتد و همه مجبورند با هم متحد شوند و شهر را نجات دهند.لرد: اين اساساً طرح کتاب بود و ماسعي کرديم جذابيت و خيال پردازي آن را حفظ کنيم و در عين حال،آن با شخصيت ها و اشيا،داستاني ترکنيم. اين کار را چگونه به انجام رسانديد؟ميلر: همانند پارک ژوراسيک با يک فهرست استاندارد ازشخصيت ها آغاز کرديم: داشنمند،خبرنگار و پليس.همه موارد موجود را جمع آوري کرده و پيچ و تاب ويژه اي به آن ها بخشيديم.لرد: فلينت لاک وود واقعاً يک دانشمند آزمايشگاهي نيست؛او يک بلندپرواز است و هر چيزي که مي سازد،کمي پايين تر از سطح استاندارد است و اين بسيار عالي است؛چون او مي خواهد ماشين غذاسازي به کاميابي برسد و همين امر فيلم را به جلو مي راند.به همان اندازه به بقيه شخصيت ها هم نمودي خنده دار و منحصر به فرد بخشيديم.ميلر :ما از لحاظ بصري از پوچي، خيالبافي و ايده هاي تخيلي کتاب الهام گرفتيم.ازنقطه نظر شخصيت،ما دوستدار زيبايي شناسي و ظرافت کارتوني هستيم که از ابهام به دورباشد.ما از عروسک هاي خيمه شب بازي سخنگوي کتاب با طراحي ساده شان الهام گرفتيم.آن ها در سه بعدي عملکرد خوبي از خود نشان مي دهند در تصويرسازي،کتاب هاي ميروسلاو ساسک يش از همه الهام بخش ما بودند.لرد : اين کمابيش شروع کار است:چيزي که صاحب سبک است،براساس مشاهدات ساخته شده و همچنان دورنمايه حماسي خود را داراست.به صورت اشکال ساده در مي آيد و به آن بعد بخشيده مي شود. تاثير ديزني در فيلمتان چگونه است؟ميلر : بله،ما عشق سبک پويانمايي محدود ديزني هستيم،خيلي علاقمند بوديم که اين سبک را وارد پويانمايي رايانه اي کنيم.لرد : بيشتراين ها با رويکرد ما به پويا نمايي آغاز شد تو اين طورفکر نمي کني کريس؟ميلر:بله،مثل حرکت کردن آن ها، شخصيتي هست به اسم ماني،فيلم بردار ساکت همکار سام (گوينده اخبار هواشناسي با صداي آنا فاريس) که زيرکي اش را پشت ظاهر متکبر خود پنهان مي کند او با ثبات قدم مي زند و کاملاً ساکن است، ولي پاهايش در گردشند ما مي کوشيم آن شيوه صاحب سبک پويانمايي را تاحد امکان پياده کنيم. و شهر؟ميلر: در مورد شهر ما نمي خواستيم خيلي مقيد به سبک متحرکسازيمان باشيم. شهر بجو و قورت بده جايي است که باران غذا در آن مي بارد و خيلي ظريف و خوش منظره است.ما مي خواستيم آنجا بر پايه مشاهدات و نمادي از روستاها و شهرهاي اين دوران باشد؛بنابراين ظاهري بسيار شبيه به قصبه هاي کره اي به آن داده شد.لرد :بله،اين يک نظر بزرگ بود و منشأ پيدايش شهر"بجو و قورت بده" شهري که کنسرو و ساردين توليد مي کند و همراه با پرستوهاي زيبايش دستخوش اين نوآرايي مي شود.ميلر:ما درنظرداشتيم شهر فاقد قلمرو باشد؛ با مديريت ضعيف و حکومتي نه چندان قوي و بعد وقتي شهر تبديل به مقصد گردشگران شد،دچار نوآرايي شده و روشن، شاد و لذت بخش مي شود. ما مي خواستيم فلينت در آرزوي داشتن يک آزمايشگاه عظيم و شگرف به سر برد که يک دانشمند سرمايه دار مي تواند داشته باشد؛اما او تمام عناصر تشکيل دهنده آن را خودش ساخته است؛با اين اوصاف،او بيشتر شبيه يک هنرمند است و تمام محيط اطرافش را با مقوا و تخته و رنگ مي سازد.لرد :رابطه اصلي در فيلم ميان فلينت و پدرش است.فلينت جوان ترقي خواهي است که مي خواهد دنيا را به يک مکان عالي تر تبديل کند و پدرش (باصداي جيمز کان) مردي کهنه پرست و کارگرمآب است که مغازه اسباب و لوازم کار دارد.او پسرش را درک نمي کند و نمي داند از کجا مي آيد. درمورد غذا چطور عمل کرديد؟ميلر: هنگام طراحي غذا مي دانستيم که بايد بسيار بسيارخوشمزه و خوشايند به نظر بيايد؛اما در عين حال مي بايست کيفيت واقع گرايانه خود را نيز حفظ کرده و با دنياي کارتوني و شخصيت هايش وارد عمل شود.لرد :همبرگر مثال بسيار خوبي است؛به نظر کارتوني و بسيارخوشمزه مي آيد. آيا براي درست به نظر رسيدن غذاها، تحقيق زيادي به کار رفته است؟لرد : کم و بيش،مثل قسمت هاي داخلي قالب هاي ژله که بسيار مشکل بود؛چون مي لرزيد و شکست نور ايجاد مي کرد.ميلر: فکر مي کنم در آن زمان راب بردو (سرپرست جلوه هاي تصويري) به ما گفت که اين پيچيده ترين مجموعه در تصويرسازي رايانه اي بود که سوني مبادرت به انجام آن کرده است.آن ها براي ساخت غذا و گردآوري آن کارهاي بسياري انجام دادند و مجبور به ساخت نرم افزارهايي شدند که آن را باورپذيرتر نمايد. چيزبرگر يک جسم کاملاً متفاوت است و شما نمي خواهيد دندان گير به نظر بيايد؛ بايد نرم و شل باشد و کاهو همانندکاهو عمل کند ما درنهايت حجم زيادي از اين غذا را به همراه فعل و انفعالات آن ها با يکديگر ساختيم که بدون داشتن چيزي به نام متحرکسازي دستي يک چالش نرم افزاري به شمار مي آمد.لرد :چالش بزرگ ما متقاعد کننده و در عين حال،جالب و کارتوني به نظر رسيدن همه چيز بود.ميلر: براي طراحي شبکه هاي قابل انعطاف در شخصيت ها تحقيق و توسعه فراواني انجام شد،چون در اين پويانمايي تغيير شکل در خارج از محدوده مدل قرار مي گرفت. دهانشان بسيار عريض و دست هايشان تا جايي که نبايد خم مي شد بنابراين، نيازمند ساخت اسکلت به شيوه اي بوديم که قبلاً انجام نشده بود.لرد : و اين نخستين فيلمي است که در آن پس از خانه هيولا براي اولين بار از پردازشگر موسوم به Arnold Renderer استفاده شد و قادر به ساخت چيزهايي پيچيده اي مثل ميليون ها تار مو شديم؛جايي نه مي بايست انعکاس نور از هريک از تارمو محاسبه شود.اما نورپردازي با آن شگفت آوربود.ميلر:اين چنين ثبت نوربه نتيجه رسيد. لحظاتي در فيلم هست که قسم مي خوريد نور،واقعي است.منبع:نشريه صنعت سينما،شماره 88/ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 404]