واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: غیر خدا را در حرم خدا ، وارد نکنید !تا به حال به معنای حرم وحریم فکر کرده اید ؟! حرم درحقیقت به معنای حریمی است که هر کسی با هر ویژگی وشرایطی حق ورود به آن را ندارد بلکه برای ورود مجوّزها و برچسب ها و کارت سبز هایی را نیازمند است که بدو ن داشتن آنها ، کسی حق ورود را ندارد .در روایات ، دل و قلب انسان به حرم خداوند تشبیه شده است . این تشبیه یکی از دلایل عمده اش این است که به انسان هشداری دهد که ؛ ای انسان مواظب باش در حریمی که مخصوص ورود خداوند است ، دیگری حق ورود ندارد .
* دل، حَرَم خداست، نگذارید غیر خدا وارد آن شود!« وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ ؛ و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مىخرند تا مردم را از روى نادانى ، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند براى آنان عذابى خواركننده است ! » (لقمان 6)كلمهى « لهو »، به معناى چیزى است كه انسان را از هدف مهم بازدارد. «لَهْوَ الْحَدِیثِ»، به سخن بیهودهاى گویند كه انسان را از حقّ باز دارد ، نظیر حكایات خرافى و داستانهایى كه انسان را به فساد و گناه مىكشاند . این انحراف گاهى به خاطر محتواى سخن است و گاهى به خاطر اسباب و ملازمات آن از قبیل آهنگ و امور همراه آن. (تفسیر المیزان)شخصى به نام نضر بن حارث كه از حجاز به ایران سفر مىكرد، افسانههاى ایرانى مانند افسانهى رستم و اسفندیار و سرگذشت پادشاهان را آموخته و براى مردم عرب بازگو مىكرد و مىگفت: اگر محمّد (ص) براى شما داستان عاد و ثمود مىگوید ، من نیز قصّهها و اخبار عجم را بازگو مىكنم ، این آیه نازل شد و كار او را شیوهاى انحرافى دانست .برخى مفسّران در شأن نزول این آیه گفتهاند : افرادى كنیزهاى خواننده را مىخریدند تا برایشان بخوانند و از این طریق مردم را از شنیدن قرآن توسط پیامبر باز مىداشتند، كه آیهى فوق، در مذمت چنین افرادى نازل شد . (تفسیر نمونه)عواملی برای گمراه کردن مردم آیه ذکر شده به یكى از مهمترین عوامل گمراه كننده كه سخن باطل است اشاره نموده است . در آیات دیگر قرآن، به برخى دیگر از عوامل گمراهى مردم اشاره شده كه عبارتند از:الف: طاغوت، كه گاهى با تحقیر « فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ » (زخرف، 54) و گاهى با تهدید ، مردم را منحرف مىكند : « لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ » (شعراء، 29) ب: شیطان، كه با وسوسههایش انسان را گمراه مىكند : « یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ » (نساء، 60)ج: عالم و هنرمند منحرف كه با استفاده از دانش و هنرش دیگران را منحرف مىسازد : « وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِیُّ » (طه، 85) د: صاحبان قدرت و ثروت ، كه با استفاده از قدرت و ثروت ، مردم را از حقّ بازمى دارند : « إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا» (احزاب، 67) ه: گویندگان و خوانندگانى كه مردم را سرگرم كرده و آنان را از حقّ و حقیقت باز مىدارند : « یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ » دستاورد آیات :1ـ سرمایهگذارى براى مبارزه و تهاجم فرهنگى علیه حقّ، سابقهاى طولانى دارد : « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ» 2ـ هر آنچه در مقابل حكمت قرار گیرد ، لهو و مانع رسیدن به كمال است : « الْكِتابِ الْحَكِیمِ ... لَهْوَ الْحَدِیثِ » (تعجّب از افرادى است كه حكمت رایگان پیامبر معصوم را رها كرده و بدنبال خرید لهو از افراد لاابالى مىباشند .)3ـ ابزار مخالفان راه خدا ، منطق و حكمت نیست ، بلکه سخنان لهو و بى پایه ای بیش نیست : « مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ » 4ـ خرید وسایل لهو و امورى كه انسان را از كمال باز مىدارد، نشانهى جهالت و نادانى است: «یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ ... بِغَیْرِ عِلْمٍ» 5ـ تناسب كیفر با عمل ، نشانهى عدالت است . آنها كه حقّ را با تمسخر اهانت مىكنند ، عذابشان اهانت آور و ذلّتبار است : « یَتَّخِذَها هُزُواً ... لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ »و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مىخرند تا مردم را از روى نادانى ، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند براى آنان عذابى خواركننده است ! دورى از سخن و مجلس باطل
از دیدگاه اسلام ، آهنگهایى كه متناسب با مجالس فسق و فجور و گناه باشد و قواى شهوانى را تحریك نماید ، حرام است ، ولى اگر آهنگى مفاسد فوق را نداشت ، مشهور فقها مىگویند : شنیدن آن مجاز است .امام باقر (علیه السلام) فرمود : غنا ، از جمله گناهانى است كه خداوند براى آن وعدهى آتش داده است ، سپس این آیه را تلاوت فرمود : « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ » ... (كافى ، ج 6 ، ص 431) بنا بر این غنا ، از گناهان كبیره است ، به طوری که گناه كبیره به گناهى گفته مىشود كه در قرآن به آن وعدهى عذاب داده شده است .در سورهى حج مىخوانیم : « وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» (حج، 30) از سخن باطل دورى كنید . امام صادق (علیه السلام) فرمود: مراد از « قول زور» آوازه خوانى و غناست .(« زور» به معناى باطل ، دروغ و انحراف از حقّ است و غنا ، یكى از مصادیق باطل است .)از امام صادق و امام رضا (علیهما السلام) نیز نقل شده كه یكى از مصادیق « لهو الحدیث » در سورهى لقمان ، غنا مىباشد .در روایات مىخوانیم : (این روایات در ابواب حرمت غنا در مكاسب محرّمه و كتب روایى آمده است .) غنا ، روح نفاق را پرورش مىدهد و فقر و بدبختى مىآورد .زنان آوازهخوان و كسى كه به آنها مزد مىدهد و كسى كه آن پول را مصرف مىكند ، مورد لعنت قرار گرفتهاند ، همان گونه كه آموزش زنان خواننده حرام است .خانهاى كه در آن غنا باشد ، از مرگ و مصیبت دردناك در امان نیست ، دعا در آن به اجابت نمىرسد و فرشتگان وارد آن نمىشوند. (میزان الحكمه) آثار مخرّب غنا:1ـ ترویج فساد اخلاق و دور شدن از روح تقوا و روى آوردن به شهوات و گناهان ، تا آنجا كه یكى از سران بنى امیّه (با آن همه آلودگى) اعتراف مىكند : غنا ، حیا را كم و شهوت را زیاد مىكند، شخصیّت را درهم مىشكند و همان كارى را مىكند كه شراب مىكند .برخى انسانها از راه نوشیدن شراب و یا تزریق هروئین و مرفین مىتوانند خود را وارد دنیاى بىخیالى و بىتفاوتى كنند ، برخى هم از طریق شنیدن سخنان باطل و شهوتانگیزِ یك آوازه خوان ، غیرت خود را نادیده مىگیرند و در دنیاى بىتفاوتى به سر مىبرند .2ـ غفلت از خدا ، غفلت از وظیفه ، غفلت از محرومان ، غفلت از آینده ، غفلت از امكانات و استعدادها ، غفلت از دشمنان ، غفلت از نفس و شیطان است .انسانِ امروز با آن همه پیشرفت در علم و تكنولوژى ، در آتشى كه از غفلت او سرچشمه مىگیرد ، مىسوزد واز بین خواهد رفت .آرى ، غفلت از خدا ، انسان را تا مرز حیوانیّت ، بلكه پائینتر از آن پیش مىبرد : « أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ » (اعراف، 179) امروزه استعمارگران براى سرگرم كردن و تخدیر نسل جوان ، از همهى امكانات از جمله ترویج آهنگهاى مبتذل ، از طریق انواع وسائل و امواج ، براى اهداف استعمارى خود سود مىجویند .3ـ آثار زیان بار آهنگهاى تحریكآمیز و مبتذل بر اعصاب ، بر كسى پوشیده نیست . در كتاب تأثیر موسیقى بر روان و اعصاب ، نكات مهمّى از پایان زندگى و فرجام بدِ نوازندگان آلات موسیقى و گرفتارى آنها به انواع بیمارىهاى روانى و سكتههاى ناگهانى و بیمارىهاى قلبى و عروقى و تحریكات نامطلوب ذكر شده كه براى اهل نظر قابل توجّه و تأمّل است . (تفسیر نمونه، ج 17، ص 19 27)ترویج فساد اخلاق و دور شدن از روح تقوا و روى آوردن به شهوات و گناهان ، تا آنجا كه یكى از سران بنى امیّه (با آن همه آلودگى) اعتراف مىكند : غنا ، حیا را كم و شهوت را زیاد مىكند، شخصیّت را درهم مىشكند و همان كارى را مىكند كه شراب مىكند خوانندهى عزیز!
خداوند، جهان را براى بشر و بشر را براى تكامل و رشد و قرب معنوى آفرید. او جهان آفرینش را مسخّر ما نمود و فرشتگان را به تدبیر امور ما وادار كرد . انبیا و اولیا را براى هدایت ما فرستاد و آنان تا سرحدّ مرگ و شهادت پیش رفتند . فرشتگان را براى آدم به سجده وا داشت ، روح الهى را در انسان دمید و بهترین صورت و سیرت را به انسان عطا كرد ، قابلیّت رشد تا بىنهایت را در او به ودیعه گذاشت ، او را با عقل ، فطرت ، و انواع استعدادها مجهّز نمود و تنها در آفرینش او ، به خود آفرین گفت : «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ» (مؤمنون ، 14)آیا این گل سرسبد هستى ، با آن همه امتیازات مادّى و معنوى ، باید خود را در اختیار هر كسى قرار دهد ؟! امام كاظم (علیه السلام) فرمود: به هر صدایى گوش فرا دهید ، بردهى او هستید .آیا حیف نیست ما برده یك خوانندهى كذایى باشیم ؟! آیا شما حاضرید هر صدایى را روى نوار كاست ضبط كنید ؟ پس چگونه ما هر صدایى را روى نوار مغزمان ضبط مىكنیم ؟ عمر، فكر و مغز، امانتهایى است كه خداوند به ما داده تا در راهى كه خودش مشخّص كرده صرف كنیم و اگر هر یك از این امانتها را در غیر راه خدا صرف كنیم به آن امانت خیانت كرده و در قیامت باید پاسخگو باشیم.قرآن با صراحت در سورهى اسراء مىفرماید : «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا ؛ گوش و چشم و دل همگى مورد سؤال قرار مىگیرند . » (اسراء، 36) آرى انسان باید نگهبان چشم و گوش و دل خود باشد و اجازه ندهد هر ندایى وارد آن شود . در حدیث مىخوانیم : دل ، حَرَم خداست ، نگذارید غیر خدا وارد آن شود . (بحار، ج 67، ص 25) نتیجه گیری :اسلام ، براى برطرف كردن خستگى و ایجاد نشاط، راههاى مناسب و سالمى را به ما ارائه كرده است ما را به سیر و سفر، ورزش و شنا ، كارهاى متنوّع و مفید ، دید و بازدید ، گفتگوهاى علمى و انتقال تجربه ، رابطه با فرهیختگان و مهمتر از همه ارتباط با آفریدگار هستى و یاد او كه تنها آرامبخش دلهاست ، سفارش كرده است . چرا خود را سرگرم لذّتهایى كنیم كه پایانش ، ذلّت و آتش باشد . حضرت على (علیه السلام) مىفرماید : « لا خیر فى لذة من بعدها النار ؛ در لذّتهایى كه پایانش دوزخ است خیرى نیست . » (دیوان امام على علیه السلام ، ص 204) ، « من تلذد لمعاصى الله اورثه الله ذلا ؛ هر كس با گناه و از طریق آن لذّتجویى كند ، خداوند او را خوار و ذلیل مىنماید .» (غرر الحكم ، 3565) آمنه اسفندیاری بخش قرآن تبیانمنابع:1- تفسیر نور ج 92- تفسیر المیزان3- تفسیر نمونه، ج 17، ص 19 27
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 425]