واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ستاره فيلمهاي حادثهاي و نقشهاي به يادماندني
مرور کارنامه جمشيد هاشمپور به بهانه تقدير در بيستوهشتمين جشنواره فيلم فجر جمشيد هاشمپور که زماني ستاره فيلمهاي حادثهاي بود در سالهاي اخير در قالب نقشهاي متفاوت حضوري دلنشين داشته است. پيش از آنکه جمشيد هاشمپور با موهاي از ته تراشيده شده در اواخر دهه 60 و اوايل دهه 70 به يمن رونق سينماي اکشن به محبوبيت و شهرت برسد سالهاي قبل و از اواخر دهه 40 بازيگري سينما را شروع کرده بود، اما اقبال او اين بود که نه با تربه متفاوتي مانند "خط قرمز" (مسعود کيميايي) که با "تاراج" (ايرج قادري) به شهرت برسد.زينال بندري با آن هيبت مردانه خشن و سر طاس سيمايي جذاب از يک بدمن بود، بد مني که در پايان فيلم به مبارزه برميخواست و تا اندازهاي تطهير ميشد، در سالهاي پس از "تاراج"، هاشمپور در غيبت سينماي اجتماعي و فيلمهاي ملودرام که قهرمانهايي از جنس ديگر ميخواستند تنها ستاره مرد سينماي ايران بود، فرامرز قريبيان با آن سيماي شرقي و محجوب هرگز نوانست روي فروش فيلمها به اندازه هاشمپور نقش تعيين کننده داشته باشد.به نظر ميرسيد هاشمپور تنها ميتواند در قالب قهرمانهايي که کنشگريشان متکي به ظاهر و فيزيک قدرتمند و مردانهشان است قرار بگيرد، قهرماني که همچنان بايد صدايش دوبله ميشد تا جذابيت و قدرتش روي پرده سينما کامل شود. اما در اواخر دهه 60 و در حالي که کارنامه هاشمپور مملو از فيلمهاي حادثهاي بود، او در "پرده آخر" فيلم ستايش شده واروژ کريم مسيحي نقشي کوتاه و ويژه بازي کرد.
پيش از آن هاشمپور در "عشق و مرگ" (محمدرضا اعلامي) نقش منفي متفاوت را تجربه کرده بود اما "عشق و مرگ" چندان ديده نشد و بازي هاشمپور به چشم نيامد. حضور دلنشين او در "پرده آخر" با صداي خودش در نقش مامور پليس ميتوانست آغازي دوباره براي اين بازيگر باشد. بازيگري که با همين نقش کوتاه نشان داد ميتواند در دقايقي محدود از فيلمي که همه بازيگرانش درخشان هستند خود و مهارتهايش را ثابت کند.هاشمپور در "پرده آخر" با استفاده از ويژگيهاي ظاهرياش، ترکيبي دلنشين از مردانگي و آسيبپذير بودن را نشان داد، لبخندهايش دوست داشتني و صدايش غمي پنهان داشت. سينماي تجاري آن سالها نميخواست برگ برندهاي مانند هاشمپور را به راحتي از دست بدهد، با اين که فضا به مرور بازتر ميشد و با "عروس" ابوالفضل پورعرب به عنوان ستارهاي از نسلي تازه به سينما آمد اما هاشمپور همچنان محبوب بود و به ويژه فيلمهايش در شهرستانها خوب ميفروخت.شايد منتقدان و سينمايي نويسها به خاطر انبوه فيلمهاي حادثهاي و تجاري کارنامه هاشم پور کمتر نقد جدي دربارهاش نوشتند و مسير بازيگري او را دنبال نکردند، بازيگري که اگر فرصتي پيش ميآمد تلاش ميکرد در فيلمهايي مثل "دلشدگان"، "طعمه" و "پادزهر" نقشهايي بازي کند که با پرسوناي قهرمان خشن تفاوت داشته باشد.هاشم پور هميشه بازيگري بيحاشيه بوده و از گفتگو پرهيز کرده، رابطه او با مطبوعات و رسانهها کمرنگ بوده و شايد بخشي از بيتوجهي منتقدان به او حاصل اين گوشهنشيني باشد. در اواخر دهه 70 که سينماي حادثهاي به حاشيه رفت، هاشمپور هم مسنتر شد فرصت بازي در نقشهاي بهتري را به دست آورد.ستارههاي جوان فيلمهاي تينايجري اين فرصت را به او دادند تا در فيلمهايي مثل "هيوا"، "مسافر ري"، "آواز قو" مقابل دوربين برود، با گريمي متفاوت و در نقشهايي ويژه. هاشمپور با اين فرصتهاي کوتاه رنگين کماني از نقشهاي متنوع را به نام خود رقم زد. در "هيوا" در دو قالب حضوري منحصر به فرد داشت و در "مسافر ري" شيريني و طنز را با آن ظاهر خشن و هيبت مردانه به نمايش گذاشت.او حتي در فيلم ضعيف "قاعده بازي" نقشي دشوار و عجيب را به شکلي خيرهکننده خوب بازي کرد تا نشان دهد در 62 سالگي همچنان پرانرژي است، کمتر بازيگري در سينماي ايران در اين سن و سال ميتواند چنين نقشهايي بازي کند.کارگردانهاي سينماي ايران و سينمادوستان در اواخر دهه 70 و دهه 80 سيمايي تازه از بازيگري کشف کردند که قابليتهايش ناديده گرفته ميشد يا خود آنها را ناديده ميگرفت. در شکلگيري اين مسير بيش از هرکس ديگري مرحوم رسول ملاقليپور نقش داشت و رتبه بازيگري هاشمپور را بالا برد. هاشمپور در "مزرعه پدري" تجربهاي قابل قبول از بازي در سکوت را به نمايش گذاشت و در "قارچ سمي" نقش قهرمان عاصي و زخمخورده ملاقليپور را جان داد.به نظر ميرسيد دوره کاري اين بازيگر دگرگون شده و در مسير صعودي قرار گرفته، او حتي در فيلم ضعيف "قاعده بازي" نقشي دشوار و عجيب را به شکلي خيرهکننده خوب بازي کرد تا نشان دهد در 62 سالگي همچنان پرانرژي است، کمتر بازيگري در سينماي ايران در اين سن و سال ميتواند چنين نقشهايي بازي کند.
هاشمپور فيزيک مناسب و منحصر به فردي دارد که هم ميتواند او را مناسب بازي در نقشهاي خشن و منفي کند، هم نقشهاي مثبت و ويژه. متاسفانه اما بداقبالي مانع از اين شده که نقشآفرينيهاي متفاوت او ديده شود. هاشمپور در مقطعي مهر بازيگر تجاري بر شناسنامه کاري خود داشت و اين مانع قضاوت درست درباره پرونده کاري اين بازيگر ميشود.حالا و در سالهاي اخير اما تلاش او بازي در نقشهاي مثبت است، نقشهايي که با پرسوناي اين بازيگر در تضاد هستند، مثل نقش روحاني در "استشهادي براي خدا" به کارگرداني عليرضا اميني که ميتوانست سيمرغ بلورين براي هاشمپور به ارمغان بياورد اما ناديده گرفته شد. "کيفر" به کارگرداني حسن فتحي هم يکي از بهترين نقشآفرينيهاي هاشمپور در سالهاي اخير است، البته در ميان اين تلاشها براي متفاوت بودن و ثبت نقشهاي ماندني، حضور در کمدي عامهپسند "ازدواج در وقت اضافه" يا فيلمي مانند "چهارانگشتي" سئوالبرانگيز است.جمشيد هاشمپور بيش از چهل سال در سينماي ايران حضور داشته و در مقطعي ستارهاي محبوب بوده که روي فروش فيلمها تاثير داشته حالا و در 66 سالگي هنوز هم ميتواند نقشهايي متفاوت در کارنامهاش ثبت کند، البته اگر کارگردانها فرصت تجربهگري را به او بدهند. منبع : مهر سينما و تلويزيون تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]