واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
علائم و علل خستگي عضلات نويسنده: دکتر مجيد کشاف و فرانک شالچي انواع و علل خستگيدر اثر ادامه ي کار و فعاليت طولاني، آثار و علائمي در بدن ايجاد مي شوند که گاهي رنج آور و ملال انگيزند. عواملي هم چون گرما، سرما، رطوبت، اکسيژن، نور، گرسنگي، تشنگي، و علاقه به ورزش، در سرعت پيدايش و شدت چنين تحولاتي، اثرات مهمي به همراه دارند.از نظر ورزشي، خستگي حالت ناخوشايندي است که در اثر فعاليت شديد جسماني، در بدن ايجاد مي شود. خستگي عضلاني پديده اي است مانند ضعف و درد که فقط درک مي شود و مي توان گفت که من خسته ام، زيرا خستگي را حس مي کنم. ولي اين احساس ذهني است و قابل اندازه گيري نيست و نمي توان گفت فرد چه مقدار خسته است. بنابراين، براي پي بردن به ميزان خستگي افراد، بايد تغييرات فيزيولوژيکي ناشي از فعاليت بدني را که به خستگي منجر شده اند، بررسي کنيم.دو نوع خستگي عضلاني وجود دارد: «هوازي يا عمومي»و «غير هوازي يا موضعي». خستگي عضلاني هوازي يا عمومي، در اثر فعاليت بدني طولاني مدت پديد مي آيد که علت هاي آن به شرح زيرند:1. کاهش سطح گلوکز خون در نتيجه ي کمبود گليکوژن کبد و عضله؛2. کاهش آب بدن؛3. کاهش املاح و اکلتروليت هاي بدن؛4. افزايش حرارت بدن؛5. عدم توازن بين يون هاي k مثبت و na مثبت؛6.برهم خوردن راندمان قلب. خستگي عضلاني غير هوازي يا موضعي، در اثر فعاليت بدني شديد و کوتاه مدت ايجاد مي شود که علت هاي آن به شرح زيرند:1. کمبود اکسيژن؛2. کمبود مواد قندي؛3. بالا رفتن حالت اسيدي خون و کاهش ph خون در اثر توليد اسيد لاکتيک.اسيدي شدن خون سبب به وجود آمدن اختلالاتي در امر انقباض عضلاني مي شود. بدين ترتيب که مواد ترشح شده در سيناپس هاي عصبي، تحت تأثير قرار مي گيرند و در نتيجه ، عمل انقباض به خوبي انجام نمي شود. اختلال، نخست در سيناپس دو عصب و سپس در صفحه ي محرکه، يعني محل اتصال عصب به عضله، ايجاد مي شود. در نتيجه ، در کار سلول هاي عضلاني، اختلال پديد مي آيد.هنگام خستگي غير هوازي، دو حالت در سيناپس ها رخ مي دهد:1. منتقل نشدن تحريکات عصبي به عضله که ناشي از عدم توليد و آزاد سازي استيل کولين در سيناپس هاست.2. عدم توليد و ترشح ماده ي کولين استراز در سيناپس ها.توليد نشدن استيل کولين در فعاليت هاي شديد، يکي از عوامل کنترل کننده ي سلامت بدن است و مانند دريچه ي اطمينان عمل مي کند؛ به طوري که خود به خود انقباض عضله متوقف مي شود. اين روند از صدمه ديدن عضله جلوگيري مي کند. زيرا اگر PH خون به کمتر از 8 / 6 در بدن برسد، مرگ حادث مي شود.عمل و طريقه ي توليد استيل کولين در بدناستيل کولين يک «نوروترانسميتر» است. در واقع ، تحريکات عصبي در سيناپس ها، توسط استيل کولين انتقال مي يابند. زماني که تحريکات عصبي به انتهاي آکسون مي رسند، کانال هاي کلسيم باز مي شوند و کلسيم به داخل انتهاي آکسون وارد مي شود. با ورود کلسيم ، کيسه هاي حاوي استيل کولين به سمت غشاي انتهايي آکسون رانده مي شوند و پس از پاره شدن آن ها، استيل کولين به داخل سيناپس سرازير مي شود.با ورود استيل کولين به فضاي سيناپسي و قرار گرفتن بر جايگاه خود روي گيرنده هاي دندريت هاي عصب بعدي ، کانال هاي سديم و پتاسيم باز مي شوند و بدين ترتيب، تحريکات عصبي به عصب بعدي انتقال مي يابند. براي خنثي شدن اثر استيل کولين، ماده اي در سيناپس ترشح مي شود به نام «کولين استراز» که استيل کولين را تجزيه مي کند و در نتيجه ي آن، انتقال تحريک عصبي توقف مي يابد. استيل کولين با وجود آنزيمي به نام کولين استيلاز، از کولين (که يکي از ويتامين هاي گروهB است) و استيل کوآنزيم A ساخته مي شود. استيل کوآنزيمA ، خود از کوآنزيم A و فسفات استيل به وجود مي آيد.فسفات استيل، فسفاتي پر انرژي است که انرژي خود را از ATP مي گيرد. کوآنزيم A مولکول پيچيده اي است که ويتامين ديگري از گروه ويتامين هاي B ، يعني اسيد پانتوتنيک در توليد آن نقش دارد. بنابراين، فسفات هاي پر انرژي ATP که خود از سوخت و ساز گلوکز به دست مي آيند، در توليد استيل کولين نقش دارند و پس از توليد استيل کولين، در کيسه هاي نرونز اندخته مي شوند. هنگام خستگي، به دليل کمبود اکسيژن و توليد نشدن ATP ، ساخت استيل کولين متوقف مي شود و همين امر درا نقباض عضلات اسکلتي اختلال به وجود مي آورد. در اصطلاح پزشکي به اين حالت، «حالت کورار» مي گويند.(1)کورار سمي است که در آفريقاي جنوبي از نوعي گياه به دست مي آيد و يکي از عوامل ايجاد اختلال در صفحه ي محرکه به شمار مي رود که مانع از تأثير استيل کولين و انقباض رشته هاي عصبي مي شود. در گذشته، از کورار براي التيام درد ناشي از زخم هاي خنجر و نيزه استفاده مي کردند. در اثر فعاليت هاي خيلي شديد و فشار بيش از حد بر يک موضع عضلاني و بر اثر عدم توازن يوني، ماده ي کولين استراز ترشح نمي شود. به اين حالت، «گرفتگي عضله» مي گويند. در صورت ترشح نشدن کولين استراز، استيل کولين تجزيه نمي شود و انقباض، طولاني و غير قابل برگشت مي شود. در اين حالت، در عضله درد شديد به وجود مي آيد و معمولاً به روش مکانيکي و با کشش، عضله را از حالت انقباض خارج مي سازند.اولين مرتبه موسو در سال 1892 ميلادي پديده ي خستگي عضلاني را در انسان مطالعه و بيان کرد، خستگي عضلاني علت عصبي دارد. به اين معني که آوران هاي حسي از عضلات خسته، قسمت بازدارنده ي بخش بصل النخاع را تحريک مي کنند. و در نتيجه، تعداد و شدت علائمي که از اين مرکز به عضلات ارسال مي شوند، کاهش مي يابند. در روند انقباض، الياف تند انقباض زدتر از الياف کند انقباض دچار خستگي مي شوند و علت آن، ظرفيت بيشتر گليکوژن و ظرفيت کمتر هوازي الياف تند انقباض است.آستراند (1976) در ارتباط با خستگي چنين مي گويد: هنگام انقباض هاي شديد و مداوم، عضله کوتاه و سفت مي شود و فشار خون سرخرگي که در حالت استراحت 120 ميلي متر جيوه است (سيستول)، هنگام تمرين افزايش مي يابد و ممکن است به 200 ميلي متر جيوه برسد. وي معتقد است، قسمتي از جريان خون به داخل عضله مسدود مي شود و به همين سبب، انرژي مورد نياز عضله کاهش مي يابد و در نتيجه نياز به اکسيژن مصرفي، بيش از اکسيژن ذخيره مي شود. او علت اين موضوع را تجمع اسيد لاکتيک و يون هيدروژن (H مثبت) و گرماي حاصل از فعل و انفعالات شيميايي داخل عضله مي داند.دوريس (1982)، علت خستگي عضلاني را نه فقط وام اکسيژن و طريقه ي بازپرداخت آن مي داند، بلکه به عقيده ي وي، علاوه بر اسيد لاکتيک و تجمع آن در عضله، به هم خوردن تنظيم ميوگلوبين عضله، پراکنده شدن اکسيژن در مايعات بافت عضلاني و افزايش درجه ي حرارت بدن، ضربان قلب و تعداد تنفس، از علل خستگي هستند.علائم خستگي جسمانيعلائم ظاهري خستگي جسماني شامل کبود شدن پست بدن، افزايش حرارت بدن، احساس درد، کوفتگي و تشتگي است. در صورتي که خستگي مفرط ايجاد شود، علائمي به شرح زير پديد مي آيند:1. رنگ پريدگي و افزايش تعرق بدن مخصوصاً در شب.2. اختلال در حرکت ، بي نظمي در هماهنگي، از بين رفتن ظرافت حرکات و بي دقتي که به افزايش اشتباه و بروز آسيب ديدگي منجر مي شود.3. احساس سنگيني در عضلات، درد عضلاني، درد مفاصل، تهوع، سرگيجه، استفراغ ، احساس خستگي مطلق ، کاهش تمرکز قوا، عصبانيت و افزايش زمان عکس العمل.راه هاي مبارزه با خستگيکريستين و هنسن (1972) تحقيقاتي که روي ورزشکاران انجام داده اند، نتيجه گرفته اند، مصرف مواد قندي، خستگي را تعويق مي اندازد. هم چنين کمبود ويتامين هاي گروه B عبارت اند از: تيامين، ريبوفلاوين، اسيد نيکوتينيک، اسيد پانتوتنيک B شش، اسيد فوليک B دوازده، آمينو بنزوئيک، انيوزيتول و کولين.خستگي ناشي از کمبود ويتامين B يک يا تيامين که عمل مهمي در متابوليسم گلوسيدها و به خصوص اسيد پيرويک دارد، از گذشته هاي دور شناخته شده بود و به بيماري «بري بري» معروف است. در اثر کمبود ويتامين B يک، اسيد پيرويک و اسيد لاکتيک خون افزايش مي يابد و همين امر باعث هيدروليز استيل کولين در بافت عصبي مي شود. پي نوشت : 1. Curareمنابع:1. بهزاد ، محمود (1365) . روان شناسي فيزيولوژيک . انتشارات رشد.2. راعي ، مهدي (1366). خستگي، علل، علائم و درمان . انتشارات قلم.3. شريعتمداري(1362). روان شناسي تربيتي. دانشگاه تهران.4. مان ل نرمال (1361). روان شناسي عمومي. ترجمه ي محمو صناعي . انتشارات چهر.5. Astrand, P.A."fatigue and exercise" Reaserch Quarterly,19766. Shaver, G, Larry, "Essectials of Exercise physiol- ogy" Megrahill,1982.7.WWW.sprtsmedicin.com/س
#پزشکی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1245]