تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):امّتم همواره در خير و خوبى اند تا وقتى كه يكديگر را دوست بدارند، نماز را برپا دارند،...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828799830




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

داداشي و ارثيه دردسرآفرين‌


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: نشاني را كه مي‌گيرم، با خودم مي‌گويم بازهم يك خانه كوچك در محله‌اي از جنوب شهر كه حتما دريك كوچه بن‌بست هم واقع شده و زندگي به رسم سنتي‌اش در آن جريان دارد. در ذهنم خانه‌اي كوچك تجسم مي‌كنم كه يكي دو اتاق دارد و كلي آدم كه براي زندگي در آن مجبورند خواسته‌هاي خود را كوچك كنند. فرصت نمي‌شود بپرسم اين لوكيشن خانه كدام يك از شخصيت‌هاي سريال است، اما وقتي مي‌شنوم پروانه معصومي و حسين ياري هم امروز بازي دارند، با خودم مي‌گويم حتما لوكيشن خانه بي‌بي است. به هر حال تصميم به رفتن مي‌گيرم تا براي دومين بار از صحنه و پشت صحنه سريال داداشي كه از اواسط تصويربرداري به «مثل هيچ كس» تغيير نام داد، گزارش تهيه كنم. اين سريال را كه عبدالحسين برزيده كارگرداني كرده است، قراراست ماه رمضان از شبكه 2 سيما پخش شود. حسين ياري، پروانه معصومي، پرويز پورحسيني، اصغر همت، عباس اميري، مهران رجبي، آتنه فقيه نصيري، رامين راستاد، نفيسه روشن، جواد عزتي، شاهرخ استخري، حميد ابراهيمي و مريم رهبري بازيگران اصلي اين سريال هستند. بار اول كه براي تهيه گزارش به سر صحنه سريال مثل هيچ كس رفتم، لوكيشن پاساژ صفوي بود كه مركز تريكوبافي تهران است و اين بار خانه‌اي درجنوب شهر. بار اول همراه با چاوش هماوندي، عكاس روزنامه به دعوت روابط عمومي شبكه 2 سيما به سر صحنه رفتيم؛ چون در آن روز مهدي فرجي، مدير شبكه 2 سيما هم براي بازديد از سريال به پاساژ صفوي آمده بود و از صحبت‌هايش مشخص بود كه به موفقيت سريال مثل هيچ كس به اندازه سريال ميوه ممنوعه اميدوار است. ميوه ممنوعه سال گذشته، ماه رمضان از شبكه 2 پخش شد و مخاطبان زيادي را از همه اقشار با خود همراه كرد، اما مثل هيچ كس قرار نيست مانند ميوه ممنوعه باشد چون همه عوامل سازنده آن متفاوت هستند. مثل هيچ كس مي‌تواند يادآور سريال زير تيغ باشد چون نويسنده آن علي‌اكبر محلوجيان و تهيه‌كننده آن محمدعلي اسلامي است كه زير تيغ را هم تهيه كرده است. زماني كه زير تيغ به توليد رسيد؛ مهدي فرجي، مدير گروه فيلم و سريال شبكه يك سيما بود و اكنون كه مدير شبكه 2 شده است، تمايل دارد از تمام تجربيات سريال‌سازي‌اش براي پرمخاطب كردن شبكه 2 استفاده كند كه تا كنون موفق هم بوده است. فضاي زندگي سنتي و كارگري‌اي كه در سريال زير تيغ وجود داشت و توانست موفقيت اين سريال را تضمين كند، در سريال مثل هيچ كس هم وجود دارد. فقط در اين ميان تفاوتي اساسي وجود دارد. اين كه سريال زير تيغ را محمدرضا هنرمند ساخت كه تاكنون براي تلويزيون چند سريال ساخته است اما مثل هيچ كس را عبدالحسين برزيده كارگرداني مي‌كند كه تاكنون تجربه سريال‌سازي نداشته و بيشتر در سينما كار كرده است بنابراين با شناختي كه از سكاندار داريم، پيش از پخش سريال مثل هيچ كس درباره اين سريال هيچ قضاوتي نمي‌كنيم. تصاوير آدم‌ها دركنار آب و درخت و ماهي‌ قرار است ساعت 11 لوكيشن باشيم. از روز پيش با چاوش هماوندي، هماهنگ كرده‌ام كه ساعت 15/10 روزنامه باشد تا راه بيفتيم. ميدان قزوين در ذهن من يكي از دورترين نقاط تهران است كه ترافيك و تردد ماشين‌ها درآن غوغا مي‌كنند. هماوندي مي‌گويد خودش مي‌رود و من با راننده روزنامه به طرف لوكيشن حركت مي‌كنم. تصوراتم درست است. خيابان‌ها خيلي شلوغ هستند و هرچه به ميدان قزوين نزديك‌تر مي‌شويم، ترافيك بيشتر مي‌شود. مي‌دانم يكي از مشكلات گروه توليد يافتن لوكيشن است، بويژه اكنون كه توليد فيلم و سريال از گذشته بيشتر شده است و گروه‌هاي سازنده بايد تلاش كنند از لوكيشن‌هايي كه تكراري است و يادآور فضاي فيلم يا سريال‌هاي ديگر است، كمتر استفاده كنند. يك بار راه را گم مي‌كنيم و در شلوغي كوچه و خيابان‌ها كه پيش مي‌رويم، به اين مي‌انديشم كه الان اطراف لوكيشن سريال مثل هيچ كس حتما غلغله است، اما وقتي به كوچه بن‌بست مي‌رسيم، خلوتي كوچه به شكمان مي‌اندازد كه نكند دوباره اشتباه آمده‌ايم؛ اما نه نشاني درست است و گروه در يكي از خانه‌هاي كوچك مشغول كار هستند. خانه‌هاي كوچه بن‌بست همه كوچك، اما حياط‌دار هستند. خانه‌هاي يك طبقه و نهايتا 2 طبقه كه در حياط همه آنها مي‌توان يك باغچه، حوض و درخت تنومند ديد. 3 نشانه‌اي كه به سنت و فرهنگ ما ايرانيان تعلق دارد و صاحبان اين خانه‌ها هرچند زمين كمي براي ساخت و ساز در اختيار دارند، ترجيح مي‌دهند اتاق‌ها را كوچكتر كنند؛ اما نمي‌توانند از آب و درخت و ماهي چشم بپوشند. گروه توليد سريال مثل هيچ كس در كوچه بن‌بست 2 خانه اجاره كرده‌اند، يكي براي لوكيشن اصلي و ديگري براي گذاشتن وسايل و استراحت احتمالي گروه. اولين كسي كه مي‌بينم، دستيار 3 كارگردان است كه خانم جواني است و در حياط ايستاده تا از سر و صداهاي احتمالي جلوگيري كند. گروه داخل خانه مشغول تصويربرداري هستند. هماوندي پيش از ما رسيده و در داخل مشغول عكس گرفتن است. جالب اينجاست كه عكاس سريال هم حضور دارد، اما مانع كار عكاس روزنامه نمي‌شود. هر كدام از آنها كار خودشان را انجام مي‌دهند. خيلي آرام، طوري كه صدايم مزاحم كار صدابردار نشود، به دستيار كارگردان مي‌گويم از روزنامه جام‌جم براي تهيه گزارش آمده‌ام و در ادامه مي‌پرسم اين لوكيشن خانه كيست؟ مي‌گويد: عموي داداشي. به پرويز پورحسيني كه داخل اتاق كنار پروانه معصومي نشسته است نگاه مي‌كنم. او در حال گفتن ديالوگ است و حتما نقش عموي داداشي را بازي مي‌كند. كارگردان كات مي‌دهد و آرام به پورحسيني مي‌گويد: ديالوگ را همان طور كه در متن نوشته شده است، بگوييد. پورحسيني انگار معترض است، مي‌گويد: ديالوگ تغيير كرده است. بايد به او فرصت بدهند تا او ديالوگ جديد را حفظ كند. برزيده مي‌گويد: صددرصد اين فرصت به شما داده مي‌شود؛ چون اين بازيگر نهايتا نتيجه كار را به نمايش مي‌گذارد. اگر بازي خوب باشد، مخاطب از كل كار احساس رضايت مي‌كند و اگر بازي درنيايد، او نمي‌تواند با كل سريال ارتباط برقرار كند. حق شماست كه چند دقيقه‌اي فرصت داشته باشيد تا ديالوگ راحفظ كنيد. صحبت برزيده كه تمام مي‌شود، برخي عوامل از داخل خانه بيرون مي‌آيند. داخل كوچك است. آشپزخانه و يك هال در طبقه پايين قرار دارد و اتاق‌ها طبقه بالا هستند. پله‌هايي از داخل هال طبقه بالا و پايين را به هم مرتبط مي‌كند. ساختمان چيزي شبيه خانه‌هايي است كه در شمال شهر به آنها دوبلكس مي‌گويند. خانه كوچك، اما دلباز است. مي‌خواهم راجع به سكانس‌هايي كه قرار است گرفته شود، از دستيار 3 كارگردان اطلاعات بيشتري بگيرم كه مي‌گويد بهتر است با محمدهادي بياباني، دستيار 2 كارگردان صحبت كنم. يادم است وقتي به لوكيشن پاساژ صفوي رفته بودم، بياباني خيلي راحت اطلاعات سريال را در اختيارم مي‌گذاشت، اما امروز انگار نبايد اطلاعات كاررا بدهد. مي‌گويد ساعت 2 برق‌ها قطع مي‌شود و به همين دليل ما بايد خيلي سريع و فشرده كار كنيم تا زمان قطع برق بتوانيم طبق برنامه پلان‌ها را گرفته باشيم. گروه فيلمبرداري روي حياط را با پارچه سفيد پوشانده‌اند تا نور خورشيد ملايم‌تر شود. ناصر محمود كلايه، مدير تصويربرداري سريال مثل هيچ كس حتي زماني كه بيشتر عوامل از اتاق خارج مي‌شوند، از پشت دوربين تكان نمي‌خورد و از همان جا همه چيز را تحت نظر دارد و پس از گذشت چند دقيقه كه آتنه فقيه نصيري و حسين ياري گريم شده و آماده وارد حياط مي‌شوند با صداي بلند مي‌گويد: بگيريم آقا، ماه رمضان آمد، دير شد. آنهايي كه حضورشان داخل اتاق لازم است، به داخل مي‌روند و پرويز پورحسيني روي مبل نزديك زن برادر خود، پروانه معصومي مي‌نشيند و با صداي حسن نجاريان، برنامه‌ريز و دستيار يك كارگردان كه همه را به سكوت دعوت مي‌كند و صداي حسن برزيده كه صدا، دوربين، حركت را اعلام مي‌كند، ديالوگ گويي بين آن 2 نفر آغاز مي‌شود. قصه داداشي از كجا آغاز مي‌شود محلوجيان، فيلمنامه سريال مثل هيچ كس يا همان دادشي را براساس طرحي از اسلامي، تهيه‌كننده سريال نوشته است. طرح اصلي درباره اتفاقي است كه عده‌اي آن را تجربه كرده‌اند. گروهي در حال تجربه كرده آن هستند و عده‌اي نيز با ديدن سريال مثل هيچ كس با خودشان خواهند گفت اين اتفاق براي ما نيز رخ خواهد داد. قصه ازلي و ابدي تقسيم ارث كه معمولا در خانواده‌ها با دعوا و مرافعه و اختلاف همراه است. اين اختلاف در همه طبقات خود را به شكل‌هاي مختلف نشان مي‌دهد و محلوجيان اين اختلاف را در طبقه متوسط رو به بالا روايت مي‌كند. طبقه‌اي كه وضع ماليشان بد نيست، اما ترجيح مي‌دهند سنتي زندگي كنند و به جاي لميدن روي مبل به پشتي تكيه بدهند و به جاي نسكافه چايي بخورند و در مهماني‌هايشان ترجيح مي‌دهند به جاي آوردن غذا از رستوران، زن‌هاي فاميل دور هم جمع شوند و توي حياط آشپزي كنند. خانواده داداشي يكي از همين خانواده‌هاست كه محلوجيان 2 ماه از قصه زندگي آنها را براي روايت انتخاب كرده است. پدر داداشي كه كارگاه تريكوبافي داشته است، ساليان پيش فوت كرده و داداشي (حسين ياري) كه پسر بزرگ خانواده است، مسووليت خانواده و بزرگ كردن 3 برادر و 2 خواهرش را عهده‌دار مي‌شود تا اين ‌كه همگي را به سر و سامان مي‌رساند و روزي همه آنها را در خانه مادري جمع مي‌كند تا به آنها بگويد كه بهتر است ارثيه پدري تقسيم شود تا او هم بتواند به زندگي خود سرو ساماني بدهد و با دختر عمويش، نرگس (آتنه فقيه نصيري) كه سال‌هاست با هم نامزد هستند، ازدواج كند. تا اينجا همه چيز خوب پيش مي‌رود؛ اما بيشتر ايرانيان مي‌دانند وقتي پاي تقسيم ارث به ميان مي‌آيد، دامادها از پسران و دختران خانواده حسابگرتر مي‌شوند. البته آنها آنقدر سياست دارند كه مستقيم وارد ماجرا نشوند، به همين دليل همسران خود را اجير مي‌كنند و با دادن اطلاعات يكسويه و بدبين كردن آنها نسبت به برادران خود آتش بيار معركه مي‌شوند. در خانواده داداشي هم يكي از اين دامادهاي به اصطلاح تيز وجود دارد كه نقش او را رامين راستاد بازي مي‌كند. هماني كه در سريال زير تيغ هم بازي داشت و نقش دوم منفي به شمار مي‌آمد، در اين سريال هم نقش دوم منفي را بازي مي‌كند كه به گفته برخي عوامل مي‌تواند در موفقيت سريال سهم عمده‌اي داشته باشد. نخ دادن‌هاي اين داماد از همان شب مهماني آغاز مي‌شود. او در خانه روي مخ همسر خودش كار مي‌كند و در محل كار روي مغز برادر وسطي داداشي. در اين ميان جلال، (اصغر همت) كه در پاساژ كارگاه تريكوبافي دارد هم براي تصاحب كارگاه داداشي به اين اختلاف دامن مي‌زند. اين تفرقه‌افكني آنقدر اوج مي‌گيرد كه برادرها و خواهرهاي داداشي رودرروي او مي‌ايستند و به او مي‌گويند كه او مي‌خواهد بيشتر ارثيه را از آن خودش كند. بي‌بي، مادر داداشي (پروانه معصومي) كه به صداقت پسر بزرگ خود ايمان دارد، بيمار مي‌شود و عاقبت فوت مي‌كند. اما طمع آدم‌ها را پاياني نيست. همه چيز يك نشانه است‌ شنيده بودم پروانه معصومي سر كار صبر زيادي دارد و با گروه كاملا همكاري مي‌كند تا كار طبق برنامه پيش برود، اما بايد برخي چيزها را با چشم ديد تا باور كرد. ظهر نيمه مرداد كه به گفته بسياري دماي تهران از 40 درجه هم بالاتر مي‌رود، پروانه معصومي يا همان بي‌بي روسري را كيپ بسته، لباس آستين بلند از جنس پليستر پوشيده و چادر مشكي هم دور خودش پيچيده است. بدون هيچ اعتراضي ديالوگ‌ها را تكرار مي‌كند. او مي‌داند برق قرار است يك ساعت ديگر قطع شود، بنابراين بايد آنها هرچه زودتر پلان‌هاي مربوط به آن روز را بگيرند. غر زدن و گفتن اين جمله كه هوا گرم است و چقدر تكرار مي‌كنيد را از حافظه خود پاك كرده است. شايد آرامش و صبوري پروانه معصومي ديگران را هم به آرامش فرامي‌خواند. آتنه فقيه نصيري هم مانتو به تن دارد و مقنعه به سر، گويا مي‌خواسته بيرون برود كه زن عمويش آمده و او با لباس بيرون مشغول پذيرايي شده است. حسين ياري يا همان داداشي با سر و صدا وارد لوكيشن مي‌شود، به گونه‌اي كه همه مي‌فهمند او آمده است. دستيار 3 كارگردان ديالوگ‌هايش را به او مي‌دهد و دستيار لباس مي‌رود تا از خانه كناري برايش لباس بياورد. در فيلمنامه چنين است كه بي‌بي آمده تا قرار و مدار مراسم عروسي را بگذارد، اما او نگران است. انگار قرار است اتفاقي بيفتد. عمو و نرگس سعي مي‌كنند او را آرام كنند. نرگس با چاي و هندوانه از بي‌بي پذيرايي مي‌كند و بعد داداشي مي‌آيد و او هم سعي مي‌كند مادرش را آرام كند. به او مي‌گويد هر چي شما بگوييد، همان را انجام مي‌دهيم. در ادامه وقتي اضطراب بي‌بي را مي‌بيند كه از كلامش پيداست، مي‌گويد: مي‌خواهي ببرمت زيارت، امامزاده داوود؟ اما بي‌بي كه دلش آرام نيست، مي‌گويد: همه اينها يك نشانه است. لوكيشن خانه عمو ساده است؛ چند تابلوي ساده به در و ديوار ديده مي‌شود و ديوارها پوششي از كاغذ ديواري‌هاي قديمي دارند. در سكانس‌هاي خانه عمو از نور روز هم استفاده شده است و پنجره‌ها و در ورودي هم ديده مي‌شوند، بنابراين مدير تصويربرداري نيازي نديده است كه نورپردازي ويژه‌اي براي اين سكانس‌ها در نظر بگيرد. همه چيز واقعي است، انگار آنچه قرار است بيننده را پاي سريال نگه دارد، قصه سريال است. قصه‌اي كه بارها و بارها از سوي فيلمنامه‌نويس بازنويسي شده است تا تبديل به قصه‌اي باورپذير شود. در اصل اتفاقات داستان را پيش مي‌برند. شخصيت‌هاي داستان بنا به نوع تفكر و نگاهشان به زندگي اتفاقاتي را رقم مي‌زنند كه در هر قسمت از سريال به آنها پرداخته مي‌شود. قصه زندگي داداشي و خانواده‌اش از شيريني رو به تلخي مي‌رود؛ اما به گفته تهيه‌كننده سريال، تلخي آن به اندازه تلخي سريال زير تيغ نيست. شايد تهيه‌كننده پس از بازتاب‌هاي سريال زير تيغ به اين نتيجه رسيده است كه شايد لازم نباشد بيش از اندازه بيننده را وادرا به اشك ريختن كرد. در سريال مثل هيچ كس نقش اصلي را حسين ياري بازي مي‌كند كه تا كنون در سريال‌هاي مردان آنجلس، ملاصدرا، شب دهم و فرستاده بازي كرده است. او تجربيات زيادي در اين سريال‌ها كسب و در فيلم پرواز خاموش هم براي برزيده بازي كرده است. از ظواهر امر چنين برمي‌آيد كه كارگردان و نقش اصلي سريال با هم به تفاهم خوبي رسيده‌اند و حرف يكديگر را خوب مي‌فهمند. حسن نجاريان، دستيار يك كارگردان و برنامه‌ريز از بازيگراني كه با همكاري كارگردان كنار هم چيده‌اند، بسيار راضي است. او مي‌گويد: ما از ميان بازيگراني كه تمايل به حضور در سريال‌هاي تلويزيوني را دارند، بهترين‌ها را انتخاب كرده‌ايم و آنها بخوبي در نقش جا افتاده‌اند. نجاريان به موفقيت كار خوشبين است و مي‌گويد: قصه خوب و كارگرداني سنجيده و حساب شده برزيده باعث مي‌شود مخاطبان با سريال مثل هيچ كس همدلي كنند و به تماشاي آن بنشينند. نجاريان از اين ‌كه كار طبق برنامه‌ريزي پيش رفته، خوشحال است و مي‌گويد اگر خدا بخواهد تصويربرداري تا اول ماه رمضان به پايان مي‌رسد. بابك رضا خاني مدتي است تدوين كار را آغاز كرده است و احسان خواجه نوري هم براي آن موسيقي مي‌سازد و تا ابتداي ماه رمضان حتما بيشتر از 15 قسمت سريال آماده نمايش مي‌شود. اضطراب قطع برق آنقدر زياد است كه حتي وسط گرفتن 2 پلان هم نمي‌شود با كارگردان صحبتي داشت، اما ساعت 14 كه برق قطع مي‌شود و گروه براي خوردن ناهار به حياط كناري مي‌روند، فرصت خوبي مهيا مي‌شود تا با كارگردان گپ كوتاهي بزنم؛ كارگرداني كه با اولين سريال خود در ماه رمضان نشان خواهد داد تا چه ميزان تلويزيون و مخاطب آن را مي‌شناسد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 166]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن