تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):حقّ نصيحت خواه اين است كه به راه صحيحى كه مى دانى مى پذيرد، راهنمائيش كنى و سخن در حدّ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805454630




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بحران درايران از پايان مجلس دوم مشروطه تا شروع مجلس سوم مشروطه ( قسمت اول )


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عنوان:بحران درايران از پايان مجلس دوم مشروطه تا شروع مجلس سوم مشروطه
بحران درايران از پايان مجلس دوم مشروطه تا شروع مجلس سوم مشروطه ( قسمت اول ) منبع:راسخون نظرکلي به ادوار اول و دوم مجلس:دوره ي اول با وجود مقاومت مستبدين توانست متمم قانون اساسي را تدوين کند.و اصل مهم مربوط به حقوق و آزادي هاي ملت و تفکيک قوا و مسئووليتهاي دولت را مشخص نمايد.نمايندگان اين مجلس برگزيده اصناف بودند و همين مجلس بودجه مملکت را تعديل نمود (1) قرضه اي را دولت ايران مي خواست از دولتين روس و انگليس بگيرد رد کرد.به قرارداد سال 1907م.آنها اعتراض نمود و در همين دوره بود که به توپ بسته شد.مجلس دوم در 1289ه.ش، مطابق با ذي قعده سال 1327ه.ق (نوامبر 1910)؛با سقوط استبداد صغير و انجام انتخابات تشکيل شد.يکي از مفيدترين اقدامات مجلس دوم اين بود که طي يک جلسه پرشور از همت و فداکاري و جان فشاني مردان آزاده و دلير قدرداني کرد و تقي زاده طي نطق مبسوط خود از شهداي راه آزادي نام برد و حاجي سيد نصرالله تقوي از کوششها و ايستادگي علماي نجف در راه آزادي ايران و فعاليت و مردانگي طباطبائي و بهبهاني سخن راند و وثوق الدوله همت و دلاوري ستارخان و باقر خان و مجاهدين آذربايجان را ستود و طرحي را که به عنوان قدرداني از ستارخان (سردار ملي)و ساير مجاهدين تبريز تهيه کرده بود، براي تصويب به مجلس تقديم کرد و مجلس فوراً آن را تصويب نمود.«مجلس شوراي ملي جانبازي ها و فداکاري ها جنابان ستارخان سردار ملي و باقر خان سالار ملي و ساير غيرتمندان تبريز را نخستين علت آزادي و خلاصي علت ايران از قيد اسارت و رقيب ارباب ظلم و عدوان مي داند و از مصايب و شدايدي که آن فرزندان غيور وطن و ساير اهالي غيرتمند آذربايجان براي سعادت ابدي و نيکنامي ايران تحمل کرده اند،تشکرات صميمي عموم ملت ايران را تقديم مي نمايد..:به دنبال تصويب طرح وثوق الدوله بنا بر پيشنهاد ممتازالدوله،تشکر نامه اي بدين شرح درباره خدمات سپهدار و سردار اسعد به تصويب مجلس رسيد.بدين ترتيب براي اولين بارنمايندگان ملت دو تن گمنام را که از ميان طبقه سوم و يا به عبارت ديگر از عمق جامعه برخاسته بودند،يعني ستارخان (دلال اسب)و باقرخان (سنگتراش)را در يک کفه ترازو و دو تن فئودال و ملاک درجه اول از عالي ترين طبقه جامعه را در کفه ي ديگر قرار دادند و شاهين ترازو آن دو دسته دو نفري را همسنگ نشان داد.اما متأسفانه بار ديگر بايد اين حقيقت تلخ را تکرار کنيم که گذشت زمان و تحولات آينده اين همبستگي و همترازي را،که مجلس دوم پايه گذاري کرده بود،از ميان برد. ستارخان و باقرخان و هزاران مجاهد ديگر هم طبقه آنان به کلي فراموش شدند.ولي فئودالها،که فقط رعايا و زرخريدان خود را بسيج کرده و جلو گلوله فرستاده بودند تا موقعيت و قدرت و دارايي و فرمانفرمايي خود را همچنان حفظ کنند،برکرسي هاي پارلمان تکيه زدند و خود و فرزندانشان از مشروطه و آزادي به حد کمال بهره مند شدند.امام مجلس دوم با اشکالات سياسي خارجي مواجه بود.با استخدام شوسترآمريکايي براي اصلاح امور مالي و يا لمارسن سوئدي براي اصلاح ژاندارمري و مسيوپرني فرانسوي براي اصلاح دادگستري موافقت کرد قوانين بسياري را تصويب کرد،و در سال 1330 ه.ق (1911 م مطابق با 1291 ه.ش)،نيز مواجه به اولتيماتوم روسيه تزاري راجع به اخراج شوستر شد،اولتيماتوم روسيه را رد کرد.کابينه ي صمصام السلطنه و نفوذ بختياريها:آخرين جلسه مجلس دوم که با اولتيماتوم روسها پايان پذيرفت،در 29 ذيحجه 1329 ق تشکيل شد.روز بعد که وکلا به بهارستان رفتند،درها را بسته يافتند و پليس به فرمانده پيرم خان رئيس نظميه آنها را پراکند.اين حرکت در واقع به منزله يک کودتا بود و پس مجلس به مدت دو سال و 11 ماه تعطيل ماند.طي سه هفته اي که از اولتيماتوم دولت روس مي گذشت وکلاي مجلس با وجود فشار دولت از قبول آن سرباز مي زدند.اما بالاخره با آغاز پيشروي قواي روس به سوي تهران کميته اي تشکيل دادند که با دولت درباره قبول اولتيماتوم مذاکره کند.پس از آن مجلس منحل شد و وزير خارجه در نامه اي خطاب به پکلوفسکي وزير مختار روس قبول دولت را اعلان کرد.صمصام السلطنه طي نامه اي به امضاي وزراي کابينه خطاب، خطاب به نايب السلطنه توضيحاتي داد که در واقع شکايت از رفتار مجلس بود و همه گناه را به گردن وکلا به ويژه وکلاي حزب دمکرات مي انداخت.او نوشت وقتي دولت اولتيماتوم روس را به اطلاع مجلس رساند،وکلا به تحريک دموکراتها آن را رد کردند ومردم را به برداشتن اسلحه برمي انگيختند.در نتيجه روسها دوباره اولتيماتوم دادند و سپس قواي خود را به حوالي قزوين آوردند و عازم تهران شدند.بالاخره مجلس با 37 رأي، تشکيل کميته اي را قبول کرد که از جانب دولت و مجلس با روسها مذاکره شود.بنا به قول صمصام السلطنه تشکيل اين کميته مورد قبول وکلا نبود،در حالي که دولت از آغاز موافق شرايط روسها بود.صمصام السلطنه خاطرنشان مي کرد که در هر حال عمر مجلس به سر آمده بود،و تقاضاي انحلال مجلس و تجديد انتخابات را مي کرد.ولي بايد توجه داشت که دولت و نايب السلطنه قانوناً حق انحلال مجلس را نداشتند.بار کلي وزير مختار انگليس نيز در اين باره اشاراتي دارد مبني بر آنکه بختياري ها حتي آمادگي خود را براي کودتا اعلام کرده بودند.بنا به گفته ي وي،وقتي سردار اسعد از اروپا بازگشت برآن بود که بايد عده اي از وکلا را وادار به استعفا کرد تا مجلس از اکثريت بيفتد.ولي وکلا چنين نکردندو سردار اسعد از نفوذي که داشت استفاده کرد تا تشکيل کميته را به مجلس بقبولاند.بار کلي از قول پيرم خان رئيس نظميه نوشت که وکلا تقريباً در حاليکه طپانچه موزر بر شقيقه هاشان قرار داشت اعضاي کميته را انتخاب کردند.يک هفته بعد،روسها در تبريز ثقه الاسلام و عده اي از مشروطه خواهان را بردار کشيدند و حکومت ترور برقرارساختند،که تا حد زيادي جبراً هيجانات و کشمکشها را در تهران و آذربايجان کاهش داد.نتيجه ي اولتيماتوم و انحلال مجلس خيلي زود پديدار شد.يکي از نتايج فوري آن پس از عزيمت شوستر انتخاب مورنارد بلژيکي رئيس گمرک، به عنوان خزانه دار کل بود.ولي ايرانيان از اين انتخاب ناخشنود بودند زيرا نه تنها او را براي اين کار مناسب نمي دانستند بلکه انتصاب او را گسترش نفوذ روسيه به شمار مي آوردند.ديگر از نتايج اولتيماتوم تسلط روس و انگليس برقواي نظامي ايران و امور مالي، و از آن مهمتر وادار کردن دولت ايران به شناختن قرارداد 1907م،بود که تا آن وقت آن را نپذيرفته بودند.در 5 ژانويه 1912م دولت انگليس از روسها خواست که اکنون که شوستر از ايران مي رود،بايد بنا بر تعهد خود، قوايشان را از ايران خارج کنند و محمدعلي شاه را نيز وارد کنند ايران را ترک کند.در20 ژانويه بوکانن سفير انگليس در سنت پطرزبورگ با سازانف وزير خارجه روس مذاکره کرد و در 29 ژانويه سازانف شرايط دولت روس را به اطلاع بوکانن رساند.اما اين شرايط کاملاً با نظرگري توافق نداشت؛تا پس از جرح و تعديل، در 18 فوريه 1912م/29 صفر 1330 ق يادداشتي به دولت ايران داده شد که طبق آن پيشنهاد شده بود:1)دولتين روس و انگليس هر کدام مبلغ 100/000 ليره در اختيار دولت ايران مي گذارند.به محض اين که جواب مساعد ايران برسد، بانکهاي شاهنشاهي و اسقراض اعتباري براي دولت ايران بازخواهند کرد،و مبلغ مذکور را در اختيار دولت قرار دهند. 2)اين مبلغ با بهره ساليانه 7 درصد، بايد قبل از اين که دولت ايران وام ديگري بگيرد پرداخت گردد.تا آن زمان تمام مازاد گمرکات شمال و جنوب که توسط بانکهاي فوق الذکر در اختيار دولت ايران قرار مي گرفت، بايد براي استهلاک قروض به دولتين روس و انگليس پرداخت گردد.3)اين وام بايد با نظارت خزانه دار کل و طبق برنامه اي که کابينه تهيه کرده با موافقت سفارتين،خرج گردد و قسمت اعظم آن مي بايست به مخارج تشکيل ژاندارمري تحت فرمان افسران سوئدي تعلق گيرد.پيشنهادات و اهداف فوق مندرج در اين يادداشت مشروط بود به اين که:اولاً از اين پس دولت ايران سياست خود را با اصول قرارداد 1907م بين روس و انگليس تطبيق دهد. ثانياً:به محض خروج محمدعلي شاه و سالارالدوله از ايران، دولت ايران فدائيان و قواي غيرمنظم را مرخص کند.ثالثاً:به منظور تشکيل يک قشون منظم با سفارتين وارد مذاکرده شود.رابعاً:راجع به حقوق و عفو هواداران و همراهان محمدعلي شاه توافق کنند.پس از ارسال اين يادداشت، در همان تاريخ، بارکلي،جرج چرچيل منشي سفارت را مأمور کرد تا با نايب السلطنه ملاقات کرده،از او بخواهد از نفوذ خود استفاده کند و وزراء را به پذيرش آن وادارد.اولين جواب ايران در تاريخ 22 فوريه به دست نمايندگان روس و انگليس رسيد که در بعضي از نکات تغييراتي داده بودند،ولي از جانب دولتين مورد قبول واقع نشد.دولت ايران اساساً به شناسايي قرارداد اعتراض نداشت.مسائل مورد ايراد مربوط به دخالت دولتين در نظارت بر مصارف وام و سرپرستي قواي نظامي بود.در 7 مارس مجدداً وثوق الدوله پيشنهادي همراه با تغييراتي در مفاد يادداشت ارائه کرد و مي گفت ايران با اصول اين مواد موافقت خواهد کرد.مورد مسئله نظام،دولت ايران نخواهد پذيرفت که در انتخاب افسراني از کشورهاي کوچک و نيز در مورد تسليحات با دولتين مشورت کنند.ضمناً دولت ايران تقاضا مي کرد که بعداً شرايط ديگري به اين شرايط اضافه نشود و قشون خارجي خاک ايران را ترک کند،و مربوط به حقوق محمدعلي شاه در قرارداد جداگانه اي گنجانده شود.پس از جرج و تعديل مجدد، اين موادي بدين صورت توسط نمايندگان روس و انگليس به ايران پيشنهاد شد:1)در مورد استقراض، دولتين بايد قبلاً از مصارف آن وام توسط دولت ايران، اطلاع داشته باشند.2)درباره ي قراداد1907م،کافي است که دولت ايران بنويسد از مفاد آن مطلع است.3)درباره ي قشون مي بايست نوشته شود که دولت ايران سفارتين روس و انگليس را از طرح تشکيل قشون خود مطلع خواهد ساخت تا درباره ي نکات لازم تبادل نظر شود. اين بار نيز نمايندگان دولتين به نايب السلطنه متوسل شدند که درباره ي تصويب اين يادداشت همراهي کند.او نيز موافقت کرد ولي وزير خارجه در چندين ملاقات خصوصي با بارکلي و پکلوفسکي اظهار داشته بود که کابينه از اين شرايط خشنود نيست.بنابراين مذاکرات به درازا کشيد.مشکل عمده تزلزل کابينه بود که دراين مدت چندين بار دچار بحران شد.در حاليکه هر لحظه احتمال سقوط کابينه مي رفت وزراء از قبول يادداشت خودداري مي کردند تا بعداً دچار انتقاد نشوند.ولي سفراي روس و انگليس اصرار داشتند که کابينه در اين لحظه نبايد استعفا دهد،چون به منزله ي مخالفت با يادداشت دولتين تلقي خواهد شد.در 18 مارس، 27 ربيع الاول 1330 بار ديگر وزير خارجه ايران و بارکلي و پکلوفسکي ملاقات و پيشنهادات دولت ايران را مرور کردند.سفراي دولتين پذيرفتند که شرط اول اين يادداشت احساسات ايرانيان را جريحه دار مي کند.پس قبول کردند که آن را تغيير بدهند.در مورد شرط دوم نيز که دولت ايران سياست خود را با مفاد قرارداد تطبيق دهد،مشکل حل شده بود.چون قبلاً ادوارد گري قبول کرده بود کافي است دولت ايران از مفاد قرارداد اظهار اطلاع کند.مسئله مهم مسئله نظام بود.دولت ايران از آن بيم داشت که اين ماده باعث گردد قشون روس در شمال و قشون انگليس در جنوب مستقر گردند،و به اين دليل از مذاکره درباره آن خودداري مي کردند. وثوق الدوله حتي گفته بود که اگر دولتين حاضر نشوند در اين مورد تجديد نظر کنند،کابينه استعفا خواهد داد.نايب السلطنه نيز گفته بود که حتي اگر او اين شرايط را قبول کند،کابينه زير بار نخواهد رفت؛و دشوارتر از آن، مردم هرگز راضي نخواهند شد.بارکلي و پکلوفسکي اطمينان داده بودند که با استخدام افسراني از کشورهاي کوچک مخالفتي ندارند و هدفشان محدود کردن نيروي نظامي ايران نيست.در اين مورد روسها قواي قزاق را استثناء مي کردند.وثوق الدوله اصرار داشت که کابينه از عبارت «يک قشون کوچک»ناراضي است و آن را نمي پذيرد. بالاخره سفراي روس و انگليس رضايت دادند که ايران تعهد کند،درباره تشکيل قوا با آنها تبادل نظر کند.پس از رفع اين موانع،جواب رسمي ايران در 20 مارس، اول ربيع الاول به اين شکل اعلام شد:1-بانک شاهنشاهي و استقراضي علي الحساب اعتباري به مبلغ 200/000 ليره بابت وامي که بعداً به ايران داده مي شد،پرداخت خواهند کرد و دولت ايران موافقت مي کرد که اين مبلغ، علي الحساب بابت قسط اول وام محسوب گردد،و بهره ساليانه آن 7% باشد.مازاد عوايد گمرکات شمال و جنوب به استهلاک بهره اين قرض تخصيص خواهد يافت. 2-براي اطمينان و اطلاع دولتين از اين که مبلغ مذکور به مصرفي خواهد رسيد که از قبل توسط ايران تعيين شده است،خزانه دار کل موظف خواهد بود که بر مصارف آن نظارت کند.مسلماً قسمتي از آن به مصرف تشکيل ژاندارمري دولتي،تحت کنترل افسران سوئدي خواهد رسيد.3-درباره ي چهار ماده مندرج در يادداشت مشترک دولتين روس و انگليس، دولت ايران با اعتقاد به اين اصل که دولتين دوست،استقلال ايران را محترم مي شمارند و اهدافشان صميمانه است و خواهان صلح هستند و با ميل اين اهداف را استقبال مي کند و به اين يادداشت چنين پاسخ مي دهد: الف)براي برقراري رابطه با بريتانياي کبير و روسيه براساس روابط کامله الوداد و اعتماد متقابل،دولت ايران، با توجه به تعهدي که در مقدمه آن قرارداد ذکر شده است سياست خود را با اصول قرارداد 1907م تطبيق خواهد داد. ب)طبق برنامه دولت،پس از خروج محمدعلي ميرزا و سالارالدوله از خاک ايران،مجاهدين مرخص خواهند شد و به مرور که قواي نظامي منظمي تشکيل گردد،ساير قواي غيرمنظم را در صفوف آن داخل خواهند کرد. ج)به منظور برقراري امنيت در سراسر کشور، تشکيل يک قشون منظم ومفيد، يکي از ارکان برنامه وزراء است.واضح است که قشوني که تشکيل خواهد شد، مطابق با احتياجات کشور خواهد بود.براي اطمينان بخشيدن به دو قدرت همسايه مبني بر اصرار دولت ايران به تشکيل اين قوا دولت ايران سفارتين را از برنامه اين تشکيلات مطلع خواهد کرد،تا در صورت لزوم مذاکره دوستانه انجام گيرد.د)در مورد عزيمت محمدعلي ميرزا،و پرداخت مقرري به او،به احترام تقاضاي دولتين بريتانياني کبير و روسيه،يادداشت جداگانه اي به همين منظور تهيه شده است.اما قبولاندن اين شرايط به آساني انجام نگرفته بود و بارکلي در 28 مارس،8 ربيع الاخر به ادواردگري نوشت که تا دقيقه آخر معلوم نبود که بالاخره وزيرخارجه از طرف دولت آن را امضاء خواهد کرد يا نه.البته تا وقتي که نايب السلطنه ننوشت که از مفاد آن اطلاع دارد،آن را امضاء نکرد.درهر حال چگونگي پذيرش و امضاء اين قرارداد مبهم است چنانچه هنگام گشايش مجلس، نوبهار اشاره کرد که اين از وظايف وکلا است که دربار امضاء تصديق معاهده 1907م که در اول حمل 1330ق از طرف دولت ايران سري به قبول آن جنبانده بگيرد و اضافه کرده بود که وکلا بايد به دنباله اولتيماتوم سال 1329ق را که عقيم مانده بود پي بگيرند.سليمان ميرزا نيز پس از بازگشايي مجلس چندين باراشاره کرد که بايد به کارنامه دوره فترت دولت رسيدگي شود،ولي سخنان وي به جايي نرسيد.دولت انگليس سهم خود را از اعتبار 200/000 ليره که 100/000 ليره حل شده طي چکي به خزانه دار کل پرداخت،و مورنارد نيز چگونگي مصارف آن را که در جلسه وزراء به تصويب رسيده بود.به بارکلي گزارش داد.اما روسها مدتها به بهانه هاي مختلف زير بار نمي رفتند.البته اخبار اين مذاکرات در مطبوعات ايران منعکس نمي شد،و همان وقت،دولت به بهانه اين که توطئه اي در کار است، سران احزاب سياسي را از تهران تبعيد کرد.اين مذاکرات تقريباً يک ماه به طول انجاميد ودراين مدت کابينه چندين بار دچار بحران شده بود.اگر چه به نظر مي رسد که علت اصلي بحرانها نه مسئله يادداشت دولتين،بلکه بيشتر به موقعيت بختياري هاي و صمصام السلطنه مربوط بود.بالاخره صمصام السلطنه با نظر و کمک نمايندگان روس و انگليس توانست کابينه را مجدداً تشکيل دهد،هرچند که تونلي از تشکيلات جديد اظهار رضايت نمي کرد.قوام السلطنه اکنون از وزارت استعفا داده و احتشام السلطنه به جاي او منصوب شده بود.وزارت ماليه را به معاون الدوله و علليه را به ممتازالدوله و پست و تلگراف را به مستشارالدوله دادند.طولي نکشيد که وثوق الدوله نيز استعفا داد و علاءالسلطنه به جاي او منصوب شد. ولي تونلي معتقد بود که نارضايتي عمومي نسبت به صمصام السلطنه ادامه دارد.هنگام عزيمت نايب السلطنه در 11 ژوئن/25 جمادي الآخر بحران دوباره آغاز شد.وثوق الدوله درنامه اي خطاب به تونلي از توطئه اي براي بازگرداندن محمدعلي شاه خبر داد.در اين وقت دو گروه فعاليت سياسي داشتند:يکي براي گشايش مجلس، ديگري براي رجعت دادن محمدعلي شاه.در واقع اين دوگانگي را شايد بتوان جنبه اي ار رقابت بين سياست انگليس و روس دانست.تونلي به نابساماني و اغتشاش و ناامني،و اين که همه در انتظار واقعه اي هستند و شايعه مراجعت شاه همه را نگران ساخته اشاره دارد.خاصه که وزيرمختار روس رسماً از مراجعت شاه مخلوع جانبداري مي کرد.با اين همه نايب السلطنه که ايران را به جهنم تشبيه کرده بود،کشور را ترک کرد و بازگشتش معلوم نبود.تونلي اورا مردي ضعيف و ترسو که از مسؤوليت مي گريخت توصيف کرده و به جانشيني مناسبي براي او مي انديشيد.از جمله نامعين الدوله بر سرزبانها بود و اونيز به همين منظور با انگليسي ها تماس برقرار کرده بود.علاءالسلطنه نيز از او به عنوان جانشين ناصرالملک نام مي برد،ولي مسئله اين بود که درغياب مجلس انتخاب نايب السلطنه جديد ممکن نبود.دراين شرايط بود که تونلي به فکر تقسيم ايران افتاد.در بحبوحه ي نگراني هاي تونلي در ماه سپتامبر 1912م/شوال 1330 ملاقات بسيار مهمي ميان ادوارد گري و سازانف در لندن انجام گرفت.دراين ملاقات مسائل ايران يک به يک مطرح شد،و خط مشي آتي دولتين براساس همکاري متقابل تعيين گشت.گري شرح مذاکرات را براي تونلي که نوشت و اظهار داشت که روسها با تقسيم ايران مخالف اند سازانف گفته بود که روسها ميل دارند قشون خود را از ايران خارج کنند،ولي افکار عمومي در روسيه مخالف است. در عوض پيشنهاد مي کرد با تقويت قزاقها و ژاندارمري،دولت مرکزي بر اوضاع مسلط شود.درباره مراجعت محمدعلي شاه اصرار چنداني نداشت و پيشنهاد مي کرد که چون نايب السلطنه ضعيف النفس است سعدالدوله را به جاي او منصوب کنند.نظريات گري درباره ي خط مشي انگليس ها،چنين بود، افکار عمومي در ايران با تقسيم اين کشور و با اشغال شمال ايران توسط روسها مخالف بود.گري نظرياتش را درباره سعدالدوله بيان داشته و گفته بود که اگر او به جاي ناصرالملک منصوب شود،بايد منافع سوق الجيشي و تجارتي انگلستان و حکومتهاي منطقه تحت نفوذ و منافع انگلستان در جنوب ايران را به رسميت بشناسد.گري بر آن بود که اگر ژاندارم ها در تأمين امنيت راههاي جنوب چندان موفق نشوند،اين کار بايد به عهده ي افسران انگليسي واگذار شود،ولي سازانف با اين پيشنهاد مخالفت مي کرد.ضمناً گري به وسعت منطقه تحت نفوذ روسها،خاصه اين که تهران نيز در آن منطقه قرار گرفته بود،و به حضور قشون روس در مشهد و قوچان اشاره کرده بود، سازانف گفته بود که اينها موقتاً در مشهد هستند.روز بعد،بار ديگر درباره ي مسئله ايران بحث شده بود.گري مجدداً به وسعت منطقه تحت نفوذ روسها اشاره کرده و گفته بود که اين قرارداد به ضرر انگليس تمام شده واين دولت لازم مي داند لااقل منافع تجارتي خود را در منطقه بي طرف تأمين کند. سازنف گفته بود که نبايد درباره ي امنيت راههاي تجارتي با يکديگر نزاع کنند.مسأله ديگر عدم تمايل طرفين بر تقسيم مستقيم و يا اشغال نظامي ايران بود.پس دولت مرکزي مي بايست تقويت گردد؛و چون نايب السلطنه مردي ضعيف بود،سازانف سعدالدوله را براي نيابت سلطنت پيشنهاد کرده و گفته بودکه هر چند که بر معايب او واقف است ولي هيچکس مناسب تر از او نيست.گري نيز موافقت خودش را درباره سعدالدوله به شرط آنکه در بعضي مسائل مانند امور مالي و عزل و نصب حکام در منطقه تحت نفوذ روس و انگليس و منطقه بي طرف بدون مشورت طرفين دخالت نکند اعلام کرده بود.اوهم چنين مي بايست امنيت راهها را تضمين کند تا با اين همه،روس و انگليس از او حمايت کنند.از جمله مسائل ديگري که مورد بحث قرار گرفته بود، بازگشايي مجلس بود که گري مي گفت اگر نايب السلطنه جديد موفق به بازگشايي مجلس شورا و تأسيس مجلس سنا شود،در انظار جلوه خوبي خواهد کرد.ضمناً از طرفين توافق کرده بودند که براي اداره ي امور ايران، لازم است وامي به اين کشور داده شود.در پايان مذاکرات هم درباره راه آهن در کمپاني مطالعاتي و مرز ايران و عثماني انجام گرفت.سازانف پيشنهاد کرد که منطقه بي طرف را حذف کنند.مبادا قدرت سومي در آن منطقه امتياز راه آهن را به دست آورد.سازانف به ويژه از اعطاي امتياز خط آهن خانقين ـ اصفهان به آلمان بيمناک بود.گري پيشنهاد کرد که اگر انگليس امتياز خرم آبادـ تهران را بگيرد،و روسها در منطقه نفوذ خود امتياز راه آهن تا اصفهان را بگيرند،مسئله حل خواهد.گري در 29 سپتامبر، 16 شوال، نتيجه نهايي مذاکرات را به تونلي اطلاع داد و از او خواست که درباره بهترين وسيله تحميل سعدالدوله بينديشد.صمصام السلطنه نيز از سعدالدوله دعوت کرد که به ايران مراجعت کند.ولي تحميل سعدالدوله کار آساني نبود. پيش از ورود او به ايران تونلي و پکلوفسکي آغاز به زمينه سازي کردند.در 23 اکتبر /11ذيقعده علاءالسلطنه نسبت به ناصرالملک اظهار تمايل کرده و گفته بود که شايد بهتر باشد نيابت سلطنت را تغيير ندهند و سعدالدوله در عوض رئيس الوزرا شود.دراين زمان دولت انگليس شايد براي راضي کردن ايرانيان به پذيرش سعدالدوله،علي الحساب مبلغي به حساب ايران ريخت،به شرط آنکه به مصرف ژاندارمري برسد.تونلي در 4 نوامبر 24 ذيقعده نوشت که با پکلوفسکي در صدد اقداماتي هستند تا مخالفت با سعدالدوله را به گونه اي رفع کنند.در 2 نوامبر با علاءالسلطنه بطور قاطع مذاکره کردند و به او فهماندند که سعدالدوله از حمايت دولتين برخوردار است.وثوق الدوله در جلسه ديگري اظهار داشت در صورت حمايت دولتين،شايد بتوانند مخالفت با سعدالدوله را زايل کنند.نظر خصوصي تونلي اين بود که تنفر مردم از سعدالدوله بيشتر به اين دليل است که به طور وضوح بيگانگان مي خواهند او را تحميل کنند.سعدالدوله 17 نوامبر،6 ذيحجه، وارد تهران، و فوراً به ملاقات با تونلي و پکلوفسکي شتافت و قرار شد که رياست وزراء را به او بدهند و ناصرالملک بر جاي بماند.صمصام السلطنه نيز قبول کرد که اگر سعدالدوله بتواند کابينه اي تشکيل دهد،خود کناره گيري کند.ولي به تدريج مخالفت مردم با سعدالدوله آشکارتر شد.سعدالدوله پيشنهاد کرد که با کمک قواي قزاق کودتا کند.صمصام السلطنه نيز استعفا نداد و گفت بايد روس و انگليس به او تکليف کنند که استعفا بدهند.تونلي نيز به اين نتيجه رسيد که بدون اعمال زور اين کار عملي نيست ولي اعمال زور را به صلاح نمي دانست.در 29 نوامبر، 18 ذيحجه،گري به تونلي جواب مي دهد که گرچه اعمال زور صلاح نيست،ولي اگر يک کابينه قوي تشکيل شود، روسها، را راضي خواهد کرد تا وام را بپردازند.شکست طرح تحميل سعدالدوله در واقع شکست سياست روس بود.و نتيجه ي آن استعفاي صمصام السلطنه بود.ولي سعدالدوله نيز موفق نشد کابينه اي تشکيل دهد.علاءالسلطنه که نسبتاً بي طرف محسوب مي شد،مأمور تشکيل کابينه گرديد.ولي از همان آغاز،روسها به کارشکني مشغول شدند.ولي تونلي نوشت وقتي متوجه عمق تنفرمردم نسبت به بختياري ها و احتمال وقوع اغتشاشات شده بود به صمصام السلطنه دوستان نصيحت کرده بود که استعفا دهد.نتيجه ي تفوق بختياري ها که از آغاز ورود محمدعلي شاه به ايران در رجب 1329 رو به افزايش گذارده بود، در اين دوره به پايان رسيد،هرچند که تا مدتها دخالت هاي سران بختياري در امور سياسي ايران همچنان به قوت خود باقي ماند.محمدعلي شاه بالاخره ايران را ترک گفت ولي خطر مراجعت،وي کاملاً رفع نشد، و گاه گاه تونلي به امکان مراجعت وي اشاره مي کرد و بر آن بود که در آن صورت بايد ايران را تقسيم کنند.در اين دوره نفوذ دولتين انگليس و روس در ايران بسيار گسترش يافت و کابينه ها و وزراء کاملاً به ميل آنها انتخاب مي شدند. و سرانجام شناخت قرارداد 1907م را تحميل کردند ضيغ مالي بخصوص باعث ضعف دولت و وابستگي هرچه بيشتر بود اگر چه چاره ديگري نداشت و حتي پرداخت حقوقها به تعويق افتاده بود (به جاي حقوق به اجزاء وزارت جنگي جو تحويل داده بودند).نايب السلطنه ايران را ترک کرد، ولي دولتين نتوانستند سعدالدوله را تحميل کنند.باقي ماندن صمصام السلطنه نيز ميسر نبود.به نظر مي رسد که انگليس نيز که زماني با بختياري ها نزديک بود،در اين زمان به عللي که توضيح داده شد از حمايت آنها دست کشيد.بنابراين صمصام السلطنه استعفا داد و کابينه علاء السلطنه وارث همه مشکلات شد.او از حمايت روسها برخوردار نبود و حمايت انگليسها هم بسيار محدود و موقتي بود. پي نوشت:بودجه ي ايران در آن وقت هفت ميليون تومان عايدات رسمي و ده ميليون تومان مخارج،که بيشتر مخارج عبارت بود از مستمريات باطله براي عيان و شاهزادگان و مفت خورهاي درباري پسران و دختران پادشاهان که عده ي آنها نيز زياد بود،مستمري هاي گزاف داشتند؛در صورتي که مستمري هاي اشخاص خرده پا عبارت بود از ده تومان تا صدتومان در سال،مستمري هاي بردگان و اعيان و مقربان دربار و رجال تا دو سه هزارتومان در سال بود. پسران و پادشاهان هريک بيشتر از بيست هزار تومان در سال مي گرفتند؛ مقرري دو نفر از پسران مظفرالدين شاه هر يک بيست و چهار هزارتومان و شعاع السلطنه که از همه بيشتر مي گرفت.صد و پانزده هزار تومان در سال بود و کافران ميرزا برادر مظفرالدين شاه نقداً و جنساً بيست و نه هزار تومان و ظل السلطان که او هم برادر مظفرالدين شاه و متمول درجه اول به شمار مي رفت.هفتاد و پنج هزار تومان در سال مستمري داشت.مجلس اول مستمري ها را قطع کرد و يا کاهش داد.براي پسران بلافصل شاه دوازده هزارتومان و دختران شاه هزار و دويست تومان مقرر نمود. کميسيون ماليه مجلس تمام کار هفت ماهه اش تقليل و حذف مستمري ها بود و همين اقدام مبارزه اي عليه مجلس را شروع کرد.حتي براي شاه مقرري تعيين کردند:ششصدهزارتومان نقد،پنج هزار خروارغله و ده هزار خروار کاه،شاه از اين بابت خيلي ناراضي شده بود، همه ي مستخدمين دربار را جواب گفت.زيرا تمام بودجه را حق خودش مي دانست.  منابع مورد استفاده1-احزاب سياسي در مجلس سوم-منصوره اتحاديه مافي(فصل 4و3)2-تاريخ سياسي معاصر ايران-سيد جلال مدني(حوزه علميه قم)3-ايران در دوره سلطنت قاجار-علي اصغر شميم4-تحقيقات و نوشته هاي تاريخي-ايرج افشار5-اختناق در ايران-مورگان شوستر6-تاريخ مختصر احزاب سياسي در ايران-ملک الشعراي بهارالف





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 957]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن