واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: زیر هشت مثل همه كارهای مقدم اگرچه دارای یك قصه پر بازیگر است در عین حال واجد یك شخصیت محوری است كه به قهرمان اصلی داستان بدل شده و روایت زندگی او... نگاهی به سریال «زیر هشت» از همان ابتدای سریال میشد حدس زد كه قصه و لحن و روایت كار به سیروس مقدم تعلق دارد. وی آنقدر سریال ساخته است كه دیگر مخاطبان عادی نیز با جنس كارهای او آشنا شده و حتی شاید بتوانند فرایند این درام را نیز حدس بزنند. اگرچه كاراكترها تكراری نیستند اما آشنا به نظر میرسند و اگر مجموعه كارهای سیروس مقدم را دنبال كرده باشید با حال و هوای این آدمها و فضای قصه، احساس بیگانگی نخواهید كرد. اما همه این دلایل موجب نمیشود كه زیر هشت، سریال ملال انگیز و كسل كننده باشد. مقدم میداند كه قصهاش را چگونه تعریف كند و با ذائقه مخاطب ایرانی آشناست. او تقریبا همه ژانرها را در تلویزیون تجربه كرده و بین آخرین كار وی یعنی چاردیواری و زیر هشت، فاصلهای از كمدی تا تراژدی طی شده و البته این سریال، تلخترین اثری است كه مقدم روی آنتن میبرد. در زیر هشت تصویری از شهر و مناسبات انسانی در بستر آن روایت میشود كه برساخته طمع ورزی آدمی و پلشتیهای روزگار است. صحبت از نامردی و ناجوانمردی است. اینكه چگونه در پشت ظاهر زیبایی عشق و دلدادگی، انبوهی از نفرت و فریب و دوگانگی نهفته و زیر پوست این شهربی رحم، چه تلخیهای گزندهای پنهان است. عطاء درست از جای زخم میخورد و درد میكشد كه گمان میكرد تنها دوای او همان است! شخصیت دوگانه وی در نسبت با مخاطبان و آدمهای قصه، نوعی تعلیق احساسی درباره این كاراكتر ایجاده كرده كه به جذابیت نقش كمك میكند. ازآن سو عطاء یك سارق زندانی و مجرمی طرد شده است كه حتی خانوادهاش نیز او را پس میزند و به حرفهایش اعتمادی ندارند و از این سو مخاطب میداند كه عطاء قربانی یك توطئه و خباثت است اما هیچ مدركی برای اثبات بیگناهیاش در دست نیست. حالا ستیز این دو موقعیت در كشمكشهای عطاء و منیــــژه بازنمایی میشود و ازآنجا كه مخاطب نیز با ذهنیت روشن و قضاوتی منطقیتر این رویارویی را نظاره میكند فرصتی فراهم میشود تا اولا همذات پنداری بیشتری بین بیننده و عطاء صورت بگیرد و او از سیمای یك ضد قهرمان به كسوت قهرمان،تغییر مسیر دهد و دوم همین تعلیق و ریتم مناسبی كه به ساختار قصه تزریق شده تا هیجان و التهاب داستان بالا رفته و ضرباهنگ خوبی حاصل شود. سیروس مقدم برای تعمیق این شرایط از فرم و ساختار روایی سریال هم مایه میگذارد و با شیوه تصویربرداری و قاب بندیی كه به مجموعه رستگاران شباهت دارد،التهاب و هیجان بیشتری به روایت بخشیده و با كمك تدوین و كاد خوردن سریال در یك نقطه تعلیق آفرین این موقعیت را تمدید میكند تا انگیزه مخاطب برای پیگیری ماجرا از دست نرود. صدای محمد اصفهانی در تیتراژ پایانی را هم نمیتوان در این مسیر بیتاثیر دانست. زیر هشت از سه موقعیت متفاوت برای تعریف قصه خود بهره میگیرد كه هر كدام واجد ظرفیتهای درماتیكی ویژهای است زندان، خانه و خیابان. پرسه زنی عطاء در این سه موقعیت او را به سه دسته از آدمها و شخصیتهای متفاوت آشنا میكند كه هرچه قصه جلوتر میرود این سه موقعیت به هم نزدیكتر شده و برهم تاثیر میگذارند. ضمن اینكه با سه خانواده هم در این داستان روبهرو هستیم كه یكی خانواده عطاست و دیگری خانواده منیژه و سوم نیز خانواده رفیق هم سلول عطاء با بازی آتیلا پسیانی است كه احتمالا در قسمتهای بعدی موقعیت آنها با سرنوشت عطاء بیشتر گره میخورد. آنچه در اكثر كارهای سیروس مقدم دست كم در شخصیت پردازی قابل ردیابی است موقعیتهای درهم تنیدهای است كه قهرمان داستان در مركزیت آن قرار گرفته و در یك فرایند پرفراز و نشیب به نقطهای میرسد كه پیام اخلاقی قصه در آن نهفته است.این سویه اخلاقی یك عنصر همیشگی در آثار سیروس مقدم است كه علاوه بر ساختارقصه در دیالوگ پردازیهای آن تعبیه شده است. هرچند كه بسیاری از این دیالوگها زیبا و پرمعناست اما حجم زیاد آن در كل اثر و گاه تاكیدهای اضافه بر آنها از خاصیت تربیتیاش كم میكند و چه بسا به ضد خویش بدل میشود. مثلا دقت كنید به سكانسهایی كه مادر عطاء در آن حضور داشت تمام این صحنهها سرشار از كلمات قصار و اندرزگونه بود كه ازتمام حجم و ظرفیت آن سكانس را پر میكرد و حاصل كار اما كلافگی مخاطب و گوش نداندن او به این نصیحتها بود. در عین حال زیرهشت از دیالوگهای زیباشناسانه و ظریفی برخوردار است كه هرجا درست استفاده شده و در دهان شخصیتها به درستی چرخیده است تاثیر خود را هم گذاشته است. زیر هشت مثل همه كارهای مقدم اگرچه دارای یك قصه پر بازیگر است در عین حال واجد یك شخصیت محوری است كه به قهرمان اصلی داستان بدل شده و روایت زندگی او كلیت قصه را شكل میدهد. امیر جعفری به خوبی توانسته است از پس این نقش برآید و برگی دیگر از توانایی بازیگری خود را رو كرده كه اتفاقا در قیاس با كار قبلی مقدم چاردیواری، تفاوت اساسی دارد. قابلیتهای او را در جشنواره فیلم فجر بهویژه در نفوذی و كیفر دیده بودیم و در زیر هشت نیز با بازی تلخی كه از خود به تصویر كشیده نشان داد كه قابلیتهای بالقوهای در عرصه بازیگری دارد. زیر هشت در عین سویه خانوادگی واجد ابعاد اجتماعی پررنگی است و نسبت به آثار قبلی مقدم، بیشتر به مناسبات انسانی و پلشتیهای اجتماعی پرداخته و موقعیت دشوار آدمی از جنس و طبقه عطاء را در این شرایط به تصویر كشیده استو تصویری مایوس كننده و تلخ كه البته میتوان به پایان روشن آن امیدوار بود. تلاش عطاء برای رسیدن به این روشنی و ناامید نشدن او در این تاریكی و ظلمت، جذاب و دوست داشتنی است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]