تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):وجود یک عالم برای ابلیس سخت تر از هزار عابد است زیرا عابد در فکر خود است و عالم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803936454




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پس از سه دهه دوري


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: پس از سه دهه دوري تحلیل روابط ایران وآمریکا به قلم هنري کيسينجر دستور کار ديپلماتيک گسترده‌اي که دولت اوباما براي خود تعيين کرده، مي‌تواند توانايي او را در برقراري توازن ميان اولويت‌هاي ملي - مثل رابطه با ايران و کره شمالي - و نگراني‌هاي جهاني و چند جانبه – مانند بحران اقتصادي - به معرض آزمايش بگذارد. اوباما در دوران فرصت‌هاي منحصر به فرد به قدرت رسيده است: بحران اقتصادي انرژي‌هاي همه قدرت‌هاي بزرگ را تحليل برده است و آنها با وجود اختلافاتشان مجبورند از جو مواجهه بين‌المللي دور شوند و دمي «استراحت کنند.» چالش‌هاي مهمي مثل انرژي، محيط زيست و خلع سلاح همه آنها را نگران کرده و در اين ميان نگراني‌هاي قدرت‌هاي بزرگ به طور فزاينده‌اي به يکديگر شبيه مي‌شوند. به همين خاطر احتمال دستيابي به راه حل‌هايي فراگير بسيار بالا رفته است. اوباما مذاکره را در حوزه‌هاي فوق‌العاده زيادي آغاز کرده است. هر کدام از آنها عناصري سياسي و همچنين استراتژيک دارند. هر کدام از آنها مسائل و دشواري‌هاي خاص خودشان را دارند. هر کدام از آنها در خطر رويارويي با موانعي ذاتي هستند که مي‌تواند اهداف نهايي‌شان را مبهم کند و نبايد فراموش کنيم که تاکتيک‌هاي مذاکراتي گاهي مفاهيم اصولي را منحرف مي‌سازند. اما اين چالش‌ها بسيار به هم مرتبطند. براي مثال مذاکرات کنترل تسليحاتي با روسيه بر نقش مسکو در گفت‌وگوهاي اتمي با ايران تاثير مي‌گذارد. گفت‌وگوي استراتژيک با چين هم مذاکرات خلع سلاح کره شمالي را شکل مي‌دهد. مذاکرات همچنين از توازن‌هاي منطقه‌اي تاثير مي‌گيرند. مثلا در مورد روسيه بايد گستره نفوذ پيشين اتحاد جماهير شوروي را در آسياي مرکزي در نظر گرفت. براي چين بايد آسياي شمال شرقي را لحاظ کرد و براي آمريکا حاشيه‌هاي اقيانوس اطلس را. اين واقعيات بايد به مفاهيم قابل استفاده در نظم جهاني تعبير شود. در اين ميان به نظر مي‌رسد رويکرد دولت جديد به سمت نوعي ديپلماسي «هم آهنگ» حرکت مي‌کند که بعد از جنگ‌هاي ناپلئون به مدت حدود دو دهه تجربه شد و بر اساس آن قدرت‌هاي بزرگ با هدف اجراي هنجارهاي بين‌المللي با يکديگر همکاري مي‌کردند. در اين صورت آمريکا با اعلام آمادگي‌اش براي شنيدن و با تصديق نظر جمع به رهبري خواهد پرداخت: اقدام مشترک از توافق عام ناشي خواهد شد و قدرت از احساسي جمعي نشات خواهد گرفت و هر کشور با توجه به منابع‌اش مسووليت‌هايي را بر عهده مي‌گيرد. در اين نظم جديد ديگر نيازي نيست که قدرت مسلطي وجود داشته باشد؛ در دنياي نو چند قدرت مسلط رهبري را برعهده مي‌گيرند. بحران اقتصادي به نفع اين رويکرد عمل کرده است اگر چه نشانه‌هاي اندکي از حرکت در جهت چنين هماهنگي‌اي ديده مي‌شود. (چون ميزان ريسک‌پذيري همه اعضاي يک گروه يکسان نيست و همه اعضا به يک اندازه براي پيشبرد نظم بين‌المللي تلاش نمي‌کنند، حتي مردد‌ترين‌ها ممکن است جلوي هر اقتدامي را بگيرند.) وظيفه دولت به‌خصوص در برابر ايران و کره شمالي بايد آغاز مذاکرات گسترده باشد که توسط شخصيت‌هاي نيرومندي رهبري ‌شود که به سمت هدفي از پيش تعيين شده حرکت مي‌کنند. در اين روند بايد ميان دو نوع فشار عمومي در ديپلماسي بومي آمريکايي توازن برقرار شود. اولي بازتاب دهنده نفرت از مذاکره با جوامعي است که ارزش‌ها و ديدگاه‌هاي ما را نمي‌پسندند. اولي تلاش براي دگرگون ساختن رفتار طرف مقابل از طريق مذاکره را نمي‌پذيرد، توافق را به معناي کوتاه آمدن مي‌بيند و به دنبال تغيير يا سرنگوني دشمن است. منتقدان اين رويکرد، که خواستار نوع دوم فشار هستند، بر روانشناسي تمرکز مي‌کنند. آنها آغاز مذاکرات را جزو ضروري آغاز تغييرات در کشور متخاصم مي‌دانند. مساله خلع سلاح بهترين مثال براي توضيح رابطه ميان نظم جهاني و ديپلماسي باشد. اگر کره شمالي و ايران در ساخت زرادخانه هسته‌اي – با به چالش کشيدن مخالفت اعلام شده همه قدرت‌هاي بزرگ در شوراي امنيت سازمان ملل و بيرون از آن - موفق شوند چشم انداز يک نظم بين‌المللي متجانس به شدت ضربه خواهد خورد. در جهاني که کشورهاي مختلفي سلاح اتمي دارند نابخردانه است که انتظار داشته باشيم اين زرادخانه‌ها هيچ گاه مورد استفاده قرار نگيرند يا دست گروه‌هاي خودسر نيفتند. چند سال آينده بدون شک آخرين فرصت ما براي دست يابي به يک نظام قابل اجراي منع هسته‌اي است. اگر ايالات متحده، چين، ژاپن، کره جنوبي و روسيه نتوانند رو در روي کشوري بايستند که نه بر تجارت بين‌الملل تاثير مي‌گذارد و نه منابع طبيعي مورد نياز کشورهاي ديگر را دارد – يعني کره شمالي – «جامعه بين‌المللي» به عبارتي توخالي تبديل خواهد شد. کره شمالي اخيرا همه امتيازاتي را که در شش سال مذاکرات داده بود پس گرفت و ما نمي‌توانيم به آنها اجازه بدهيم همان امتيازات را بارها و بارها به ما بفروشند. مذاکرات شش جانبه تنها موقعي بايد از سر گرفته شود که پيونگ يانگ به همان وضعيتي باز گردد که پيشتر سر آن توافق شده بود: يعني غير فعال کردن نيروگاه پلوتونيوم و صدور اجازه بازگشت بازرسان بين‌المللي به سايت‌هاي اتمي. با آغاز گفت‌وگوها هدف نهايي بايد کاملا مشخص باشد؛ يعني نابودي سلاح‌هاي اتمي کره شمالي در ازاي عادي‌سازي روابط غرب و پيونگ يانگ. از آنجا که نتيجه اين مذاکرات بر همه همسايگان کره شمالي تاثير مي‌گذارد و از آنجا که برنامه اتمي پيونگ يانگ آنها را بيش از ايالات متحده تهديد مي‌کند، درخواست براي انجام مذاکرات دوجانبه ميان کره شمالي-آمريکا معنايي جز تلاش براي انزواي ايالات متحده ندارد. ايران بدون شک کشوري بسيار پيچيده‌تر است و تاثير مستقيم بيشتري بر منطقه‌اش مي‌گذارد. روند ديپلماتيک با ايران تازه آغاز شده است و نتيجه آن به يک چيز بستگي دارد: به اينکه آيا مي‌توان يک توازن ژئواستراتژيک در منطقه ايجاد کرد که در آن همه کشورها، از جمله ايران، احساس امنيت کنند و هيچ کشوري هم نقش کشور مسلط را برعهده نگيرد؟ براي دستيابي به چنين هدفي آغاز مذاکرات دو جانبه ايران- آمريکا اجتناب‌ناپذير است. البته هر مذاکره‌اي با ايران به شدت تحت تاثير تداوم ثبات در عراق است.من در طول اين سال‌ها متوجه شده‌ام که بهترين رويکرد در مذاکرات، اعلام صادقانه همه اهداف ما از گفت‌وگو است. چانه‌زني‌هاي تاکتيکي – تلاش براي گرفتن امتيازهاي حداقلي – باعث مي‌شود پايداري طرف مقابل در موضوعات نه چندان حساس را آزمايش کنيم، اما خطر بروز سوء تفاهم در مورد اهداف نهايي را افزايش مي‌دهد. دير يا زود مجبوريم در مورد مسائل بنيادين حرف بزنيم. اين مساله به‌خصوص در مواجهه با کشوري که سه دهه است هيچ ارتباط موثري با آنها نداشته‌ايم صدق مي‌کند.البته جلوگيري از گسترس تسليحات مساله‌اي ذاتا چندجانبه است. پيش از اين بريتانيا، فرانسه، آلمان، روسيه و حالا ايالات متحده در اين روند با يکديگر هماهنگ بوده‌اند. اما تاکنون مسائل کليدي حل نشده باقي مانده‌اند حتي به بعضي از آنها اصلا توجه نشده است. مثلا اينکه ايران واقعا چقدر اورانيوم غني شده توليد کرده است يا آنها چقدر تا توليد کلاهک اتمي فاصله دارند بازرسي‌هاي بين‌المللي تا اندازه‌اي مي‌تواند برنامه‌هاي غني‌سازي محدود را که صلح‌آميز اعلام شده‌اند راستي آزمايي کند؟ و اگر چيزي خلاف واقع اعلام شده چطور مي‌شود آن را کشف کرد؟ همچنان که دولت اوباما به دنبال ترغيب ايران براي ورود به گفت‌وگو است بايد اختلاف نظرهاي ما و شرکايمان، سر موضوعاتي که در بند قبلي توضيح دادم، حل شود. اين تنها راه حمايت از ديپلماسي چند جانبه است. اگر در اين مساله توافقي به دست نيايد مذاکراتي که مدت‌ها منتظرش بوديم به بن بست خواهد رسيد و با کمترين هزينه‌اي در شوراي امنيت وتو خواهد شد.دولت اوباما کشور را وارد يک ماجراجويي بزرگ ديپلماتيک کرده است؛ حالا ما به يک نقشه ديپلماتيک نياز داريم. * هنري كيسينجر با آغاز اولين دوره رياست جمهوري ريچارد نيكسون در سال 1969 به رياست شوراي امنيت ملي منصوب شد. او پس از پيروزي نيكسون در دومين دوره، با حفظ سمت قبلي، پست وزارت امور خارجه را هم برعهده گرفت. کيسينجر پس از سقوط دولت نيكسون و آغاز دوره رياست جمهوري جرالد فورد وزير امور خارجه باقي ماند. در سال 1973 جايزه صلح نوبل را به خاطر تلاش براي آتش بس و عقب نشيني سربازان آمريكايي از ويتنام دريافت كرد. كيسينجر از هواداران سرسخت واقع گرايي در سياست خارجي است و البته منتقدانش او را جنايتكاري مي‌دانند كه كودتاي نظامي عليه آلنده، رئيس‌جمهوري مردمي شيلي را سازماندهي كرد، باعث تجزيه قبرس شد، چشم بر كشتارهاي اندونزي بست و فرصت برقراري دموكراسي در بنگلادش را نابود كرد. كيسينجر در دهه 70 ميلادي چهره معروف سياست آمريكا در سراسر جهان بود. او در حال حاضر 85 سال دارد و همچنان از چهره‌هاي تاثيرگذار ديپلماسي ايالات متحده به حساب مي‌آيد. منبع: واشنگتن پست




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 507]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن