تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):اگر اراده قوى باشد، هيچ بدنى براى انجام دادن كار، ناتوان نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802991140




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز سياسيون هم روزه بگيرند


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز سياسيون هم روزه بگيرند
جام جم آنلاين: روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «خون در دل لعل!»،«دبيركل بي‌اختيار!»،«فراتر از يك فاجعه»،«تحريم ها و گراني ها، يك نكته و چند سوال»،«وتو به خاطر ايران بود؟»،«ميانمار و سكوت بين‌المللي»،«سياسيون هم روزه بگيرند»،«ارز دو نرخي يا چند نرخي؟»،«آزموده را آزمودن خطاست»و...كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.


كيهان:خون در دل لعل!

«خون در دل لعل!»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد؛مي گويند- و شايد فقط يك لطيفه باشد- كه دزدي به خانه اي دستبرد زده و آنچه را در دسترس بود، به يغما برده بود. مأموران پليس بعد از حضور در محل و بررسي كارشناسانه و فني، اعلام كردند كه سرقت در فاصله بين ساعات يك تا سه نيمه شب صورت گرفته است و صاحبخانه كه مردي پاكدل، اما ساده انديش بود، شانه به نشانه تعجب بالا آورد و گفت؛ پس اين آقاي دزد كه تمام شب گذشته را مشغول دزدي بوده است، نماز شبش را چگونه و در چه فرصتي به جاي آورده است!

در اين نوشته، اگرچه به فيلم در دست تهيه «لاله» و سفارش ساخت آن به يك كارگردان بدسابقه اشاره اي رفته است ولي موضوع آن ساده انديشي برخي از خودي هاي پاكدل و پي آمدهاي پرهزينه اي است كه فريب خوردگي آنها در پي داشته و به مردم و نظام تحميل مي كند. در كيهان روز چهارشنبه 21 تيرماه سفارش يك فيلم با عنوان «لاله» به يكي از كارگردانان و تهيه كنندگان ايراني و بدسابقه «هاليوود» به نقد كشيده شده بود. داستان اين فيلم به روايت يكي از كارگردانان خوشنام و متعهد و البته ساده انديش كشورمان، چنين است؛

«فيلم سينمايي «لاله» نشان دهنده دختر ايراني است كه توانسته به عنوان يك قهرمان ايراني در عرصه بين المللي خوش بدرخشد. به اعتقاد من سوژه اين فيلم يك سوژه روز جهان شمول است كه مي تواند بخش عمده اي از تبليغات عليه ايران مبني بر عدم وجود تمدن و تجدد در زندگي شهرنشيني را خنثي كند.»!!

همين كارگردان عزيز كشورمان در ادامه مي گويد؛ «باور افكار عمومي دنيا درباره زن ايراني اين است كه او آزادي عمل و استقلال در فعاليت اجتماعي ندارد و يا حتي اجازه رانندگي ندارند. با اين اوصاف گمان مي كنم پروژه سينمايي «لاله» مي تواند پاسخي به تمام شبهات مطرح شده در اين خصوص باشد.»!

قبل از پرداختن به موضوع اصلي، اشاره به اين نكته نيز ضروري است كه ساخت فيلم «لاله» به كارگرداني واگذار شده كه طي دو دهه اخير در هاليوود به تهيه فيلم هاي مستهجن و سكسي مشغول بوده است و در گزارش دو هفته قبل كيهان درباره وي آمده بود؛
«اسدالله نيك نژاد معروف به اسي نيك نژاد سالهاست در استوديوهاي درجه 3 و 4 هاليوود به توليد آثار مستهجن و پورنو اشتغال دارد...

... در كارنامه تهيه كنندگي اسي نيك نژاد چهارده فيلم و سريال تلويزيوني به چشم مي خورد. در بين اين فيلم ها عناويني ديده مي شود كه شهرت خود را مديون بي پردگي و صحنه هاي مستهجن است، فيلم هايي كه به هدف اغواي تماشاگر ساخته شده اند.
از جمله سريال «خاطرات كفش قرمز» كه نيك نژاد يكي از مديران توليد و تهيه كنندگان آن بود. مجموعه اي كه هر قسمت آن از چند بخش اروتيك با محوريت خاطرات يك زن ساخته شد. سريالي كه در نمايش برهنگي هيچ منعي براي خود قائل نيست. اين سريال در پنج فصل (در سال هاي 1992 تا 1999) توليد شد. يكي از كارگردانان اين سريال، پورنوساز معروف، زلمان كينگ بود كه با فيلم هايي مملو از صحنه هاي اروتيك چون «اركيده وحشي» و «انحرافات زنانه» شهرت دارد.»

توضيح بيشتر درباره كارنامه اين كارگردان را مي توانيد در يادداشتي با عنوان «رالي با يك فيلمساز بدنام» كه به قلم برادر عزيزم آقاي «سعيد مستغاثي» در صفحه 14 كيهان چهارشنبه 21 تيرماه به چاپ رسيده است، مشاهده كنيد. ولي هويت و كارنامه كارگردان ياد شده موضوع يادداشت پيش روي نيست، بلكه سخن درباره تلقي ساده انديشانه دست اندركاران سينمايي كشورمان است. بخوانيد؛

يكي از اين دست اندركاران سينمايي كشورمان كه فردي خوشنام و خوش سابقه نيز هست و در صداقت و دلسوزي ايشان براي اسلام و نظام اسلامي نمي توان ترديد كرد درباره انگيزه سفارش فيلم ياد شده مي گويد؛ «فيلم سينمايي «لاله» نشان دهنده يك دختر ايراني است كه توانسته است به عنوان يك قهرمان ايراني در عرصه بين المللي خوش بدرخشد»! و مي افزايد به اعتقاد من سوژه اين فيلم يك «سوژه روز جهان شمول»! است كه مي تواند بخش عمده اي از «تبليغات سوء عليه ايران مبني بر عدم وجود تمدن و تجدد در زندگي شهرنشيني را خنثي كند»!

اكنون سؤال اين است كه آيا سمبل و نماد زن مسلمان ايراني، دختري است كه در مسابقات بين المللي «رالي» شركت مي كند؟! و آيا از نگاه اين برادر- متاسفانه ساده انديش- نشانه تجدد و زندگي مدرن، شركت اين دختر خانم فرضي در مسابقات اتومبيلراني است؟! آيا اينگونه «نمادها» دقيقا همان نمادهايي نيست كه آمريكا و متحدانش براي ايران آرزو مي كردند و انقلاب اسلامي اين آرزو و ده ها آرزوي مشابه ديگر نظير «انتخاب دختر شايسته»! و... را بر باد داد؟ چرا بايد از كيسه ملت و از بيت المال مسلمين براي تحقق آرزوهاي بربادرفته و الگوهاي ويرانگر غرب وحشي هزينه كنيم؟ و تازه، اين اهانت آشكار به شخصيت زن مسلمان ايراني را مقابله با تبليغات سوء آمريكا و متحدانش عليه زنان افتخارآفرين كشورمان بناميم؟! مبلغ 5 ميليارد توماني كه به كارگردان سكسي ساز و پورنوپرداز دست چندم هاليوود پرداخت شده است، بماند!...

حالا به چند نمونه زير كه فقط اندكي از بسيارهاست توجه كنيد؛
مايكل هايدن، رئيس سابق سازمان «سيا» كه به گفته خود، بيشترين دستور كار وي مقابله با فرهنگ پرجاذبه انقلاب اسلامي و پيشگيري از سرايت آن به ساير ملت هاي مسلمان و غيرمسلمان - توجه كنيد قيد غيرمسلمان نيز تاكيد هايدن است- بوده است طي سخناني در مركز استراتژيك «آمريكن اينترپرايز» كه در روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز- فوريه 2011- به چاپ رسيده است، مي گويد؛ «با نظر ژنرال رابرت گيتس مخالفتي ندارم كه بايد در ايران از گروه ها و جريانات همپيمان خود براي ترويج فرهنگ ليبرال دموكراسي مخصوصا در ميان زنان و جوانان استفاده كنيم، اما از نگاه من، راه كار موثرتر آن است كه ديدگاه و نظر خود را به افكار و نظرات گروه ها و شخصيت هاي طرفدار رژيم القا كنيم. چرا كه در اين حالت، آنچه ما مي خواهيم را كساني مطرح كرده و بر آن اصرار مي ورزند كه رژيم اسلامي آنان را بخشي از بدنه خود مي داند» (نقل به مضمون).

بعد از پيروزي رجب طيب اردوغان و عبدالله گل در انتخابات تركيه، روزنامه صهيونيستي و انگليسي زبان «جروزالم پست» در گزارشي با عنوان «پيروزي روسري ها» كه نمي‌توان دقت در مستندات آن را ناديده گرفت نوشت «آقايان اردوغان و عبدالله گل، پيروزي خويش را مديون روسري همسران خود هستند. حجاب همسران اين دو سياستمدار ترك، فقط نشانه پايبندي به يك آموزه اسلامي نيست، بلكه «نماد»ي است كه از پيوند آنان با انقلاب خميني حكايت مي كند و در ميان مسلمانان منطقه به عنوان نمادي از احترام به شخصيت زن شناخته مي شود».

3 نگارنده همزمان با جنجال دولت فرانسه عليه حجاب يك خانم مسلمان فرانسوي و مخالفت شديد با حضور و تحصيل وي در دانشگاه پاريس، به محضر يكي از بزرگان رفته بودم.

ايشان مي فرمودند؛ نظام كاپيتاليست فرانسه، علي رغم تقابل سوسياليسم با كاپيتاليسم، حضور ميتران سوسياليست را با عنوان رئيس جمهور اين كشور به آساني براي چند دوره تحمل مي كند ولي حجاب يك خانم مسلمان را در دانشگاه پاريس تاب نمي آورد! چرا؟! چون نمي خواهد و نمي تواند ميان حجاب و علم آموزي رابطه اي تعريف شود.

3 مؤسسه آمريكايي «كارنگي» كه بررسي هاي ميداني و نتيجه آن در ميان دولتمردان تصميم ساز آمريكا از اهميت ويژه اي برخوردار است و به قول «جيمز ولسلي» رئيس اسبق سازمان سيا، نگاهي موشكاف به مسائل پيراموني و راه حل هاي آن دارد، در گزارشي مي نويسد؛ «فمنيسم در ايران جايگاه درخور توجهي ندارد. انقلاب خميني(ره) زنان را در موقعيت برجسته اي از علم و دانش و نقش آفريني اجتماعي قرار داده است. اين موقعيت در آمريكا و بسياري از كشورهاي اروپايي نيز كم نظير است» و...

3 شاهرخ باوند، رزمنده شهيدي بود كه سپاه نسبت به شهادت يا اسارت وي در ترديد بود. آن روزها، راديو بغداد نام برخي از رزمندگان اسير را اعلام مي كرد. برادران ديگر شاهرخ كه همگي از برادران رزمنده و حزب اللهي بوده و هستند، با اين تصور كه شايد مادرشان مايل به شنيدن برنامه راديو بغداد و كسب خبر احتمالي از فرزندش باشد ولي به خاطر شخصيت حزب اللهي فرزندانش از اين كار شرم دارد، خطاب به وي گفتند؛ اگر مايل هستيد، به راديو بغداد گوش كنيد شايد خبري از برادرمان به دست آوريد! و مادر با عصبانيت پاسخ داد؛ يعني مي گوئيد، ده ها دشنام راديو بغداد به حضرت امام(ره) را تحمل كنم! با اين اميد كه خبري از فرزند رزمنده ام بگيرم!

3 آقايان دست اندركار امور سينمايي كشور! لطفا چند دقيقه اي از اوقات روزانه خود را به شنيدن و خواندن گزارش ها و اخبار رسانه هاي آمريكايي، اروپايي، صهيونيستي و نيز دقايقي را به رصد گزارش ها و اخبار رسانه هاي منطقه اختصاص بدهيد، تا از جايگاه و نقش برجسته اي كه زنان مسلمان كشورمان در تحولات عميق و ضد استكباري اين روزها در منطقه و جهان داشته و دارند باخبر شويد و... در اين صورت، بي ترديد و به يقين از معرفي دختر «رالي باز» به عنوان نماد زن ايراني، شرمنده مي شويد و شايد زير لب اين بيت از غزل خواجه شيراز را خطاب به خود زمزمه كنيد؛
جاي آن است كه خون موج زند در دل لعل
زين تغابن كه خزف مي شكند بازارش

خراسان:تحريم ها و گراني ها، يك نكته و چند سوال

«تحريم ها و گراني ها، يك نكته و چند سوال»عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم كورش شجاعي است كه در آن مي‌خوانيد؛از دشمن انتظاري جز دشمني نداريم، آن ها نه تنها با گفتار و تبليغات برنامه ريزي شده، حساب شده، پرحجم و پر سر و صدا بلكه در عمل ثابت كرده اند كه هر كاري مي توانسته اند انجام داده اند كه اساسا ايران اسلامي از جغرافياي جهان حذف شود و اين مسئله پرواضح است كه وقتي ملت تازه انقلاب كرده اي را با تحريك صدام جاه طلب و جنايتكار و چراغ سبز نشان دادن به او ۸ سال تمام درگير جنگي نابرابر و ناجوانمردانه مي كنند و آب و خاك و انقلاب و استقلال و عزت كشور و ملت بزرگ ايران را آن چنان وحشيانه مورد تجاوز قرار مي دهند و هواپيماي مسافربري كشورمان را با ۲۹۰مسافر هدف موشك هاي ناوهاي جنگي خود قرار مي دهند و پس از آن جنايت تاريخي و نابخشودني به فرمانده جاني آن ناو جنگي، نشان شجاعت مي دهند، ديگر «اعلام» و «اعمال» فشارهاي سياسي به بهانه هاي گوناگون در سطح جامعه بين المللي به كشورمان، همچنين «اعمال» فشارهاي سنگين اقتصادي و تحريم هاي سفت و سخت و ناديده گرفتن حقوق ملت ايران در زمينه هاي گوناگون و «اعلام» پروپاگانداي آن برايشان كاري عادي و مسئله اي كاملا حل شده است.

وقتي دشمنان در عين قلدرمآبي ما را تهديد مي كنند و هرازگاهي با گستاخي تمام اعلام مي كنند كه «همه گزينه ها روي ميز است» و در عين قساوت و بي رحمي با دست زدن به اعمال تروريستي دانشمندان و فرزندان رشيد اين ملت را ترور مي كنند، ديگر اعلام و اعمال تحريم هاي هر روز سخت بر اين ملت براي آنان كمترين عذاب وجداني ندارد.

وقتي آنان حتي از واردات دارو براي درمان بيماران ما جلوگيري مي كنند آنان را چه باك كه مردم ما را از در اختيار داشتن هواپيماهاي مسافربري ايمن تحريم كنند، وقتي آنان در سابقه دشمني با اين ملت ننگ تجهيز و حمايت از منافقين كه علاوه بر ترور بسياري از مسئولان كشور، ترور ۱۷هزار نفر از مردم كوچه و بازار را در پرونده سياه خود دارند آنان را چه باك كه امروز با طراحي و اعلام تحريم هاي «هوشمند» و در مرحله بعدي تحريم هاي به تصريح و تاكيد خودشان «فلج كننده» را براي اين ملت طراحي و به مرحله اجرا بگذارند و در اين ميان با برنامه ريزي هاي گوناگون نه تنها هزار و يك مشكل براي صادرات و فروش نفت كه متاسفانه هنوز شاهرگ اصلي اقتصاد و ابتناي بودجه كشور است به وجود مي آورند بلكه هر كار خرد و كلان ديگري كه به ذهنشان برسد و بتوانند انجام مي دهند تا به حساب خودشان ابتدا با «تحريم هاي هوشمند» مسئولان را به ستوه آورند و آنان را در اداره كشور ناتوان و شكست خورده نشان دهند و سپس با تحريم هاي به گفته خودشان «فلج كننده» بين مردم و مسئولان جدايي بيندازند و پس از آن بين خود مردم اختلاف و فاصله بيندازند و پس آن گاه كاري كنند كه مردم از انقلاب و نظامي كه حاصل خون هاي فراوان فرزندان خود است، دست بردارند و همه اين اهداف را گستاخانه از طريق رسانه هاي گوناگون و متعدد خود به زبان هاي گوناگون اعلام مي كنند، اما آيا واقعا اين ملت بزرگ و فهيم و دلداده دين و ميهن را با اين حربه ها مي توان از ميدان حمايت از عزت و استقلال كشورشان به در برد؟ ملتي كه بسياري از خانواده هاي آن يك شهيد، دو شهيد، سه شهيد و برخي خانواده ها ۴ و حتي ۵ شهيد تقديم استقلال و عزت دين و ميهنشان كرده اند.

آيا ملتي را كه حداقل ۷هزار سال ديرينه تمدني و فرهنگي ثابت شده دارد و حتي قبل از ظهور اسلام و حدود ۲۵۰۰ سال پيش فرمانروا و پادشاهي بزرگ و خردمند و خداپرست و موحد داشته كه مدعيان امروزي از منشور كورش چنين مردم و كشوري ايده بيانيه حقوق بشر را گرفته اند را مي توانند از صحنه اثرگذاري بر معادلات جهاني كنار بگذارند چه رسد به اين كه بتوانند مردم چنين كشوري را با اين خاستگاه روشن تمدني و فرهنگي و اين دلدادگي عميق به باورهاي اصيل اسلامي از پايمردي در راه استقلال و عزت دين و ميهنشان خسته كنند.

پس پيام روشن و هميشگي ملت رشيد و بزرگ ايران در مقابل تهديدها و تحريم ها و فشارهاي سياسي و اقتصادي و ... همان طور كه تاكنون به خوبي نشان داده اند چيزي جز «مقاومت» و پايداري و مردانه ايستادن و عزم مستحكم براي ادامه حركت رو به جلو و پيشرفت نيست.

اما گلايه و سخني با مسئولان

اين كمترين به عنوان نگارنده و اكثريت مردم كه صاحبان اصلي اين كشور و نظام هستند، قبول دارم و دارند كه با وجود جنگ تحميلي و فشارها و تحريم هاي گوناگون، فرزندان اين ملت با توكل به خداوند و باور كردن توانمندي و استعدادهاي خود و تلاش هاي ستودني، كارهاي بزرگي در اين كشور انجام داده اند و انصافا برخي مسئولان هم براي رسيدن به چنين دستاوردهايي تلاش هاي قابل قبول و تقديري كرده اند، اما آن چه امروز ذهن و زندگي بسياري از مردم را درگير كرده، كمبود و بعضا نبود شفافيت و روراستي لازم برخي مسئولان با مردم، بداخلاقي هاي سياسي، وعده هاي پي در پي كه بسياري از آن ها رنگ عمل به خود نگرفته، تورم، نبود نظارت موثر بر بازار، كمبود حمايت هاي اثرگذار جدي و عملي از توليد ملي، ميزان بالاي بيكاري و همچنين گراني هاي چند باره و تكرار شونده است كه تداوم چنين مشكلاتي واقعا نه در شان ايران بزرگ و نه در شان ملت فهيم و بزرگوار ايران عزيز است و اما اين بخش از مطلب را براي رعايت اختصار در قالب چند سوال پي مي گيرم.

۱ - آيا بهتر و شايسته نيست كه برخي مسئولان، مسائل و موضوعات كشور را به دور از جار و جنجال هاي گروهي و سياسي و تبليغاتي و پرهيز از دادن وعده هاي آنچناني، با مردم كه صاحبان اصلي كشور و پشتوانه مستحكم و مورد اعتماد و اطمينان عزت و استقلال ميهن هستند، مطرح كنند، آيا اگر شفافيت و روراستي لازم در گفتار و رفتار و مواضع همه مسئولان باشد، مردم مثل هميشه براي رسيدن به آينده بهتر و پيشرفت معنوي و مادي كشور در مقابل مشكلات سينه سپر نخواهند كرد؟

آيا اطلاع رساني شفاف و دقيق و آگاهانه و تاثيرگذار مردم را اقناع و در نتيجه همراه تر و مقاوم تر نمي كند؟

۲ - آيا برخي مسئولان بهتر نيست به جاي گفتن حرف هاي نه چندان سنجيده و پخته مثل برخي حرف هاي آقاي معاون اول رئيس جمهوري و ... كمتر در پشت تريبون ها و در مقابل رسانه هاي داخلي و خارجي سخن فرمايي كنند؟

۳ - آيا بهتر و شايسته نيست كه نقد و انتقاد هم منصفانه باشد هم مودبانه و در شان مردم و مسئولان و نمايندگان و رسانه هاي نظام اسلامي؟

۴ - آيا بهتر نيست كه برخي مسئولان به جاي دادن وعده هاي متعدد به همان وعده هايي كه به مردم دادند، عمل كنند؟

۵ - آيا لازم نبود و نيست كه همان گونه كه مردم در كار بزرگ و تا پيش از اين بر زمين مانده سهميه بندي سوخت و هدفمندي يارانه ها به خوبي با مسئولان همكاري كردند آنان نيز در اجراي اين كار بزرگ سنجيده تر و با شيب ملايم و قابل قبول عمل مي كردند و به جاي توزيع پول، درآمدهاي حاصل از هدفمندي را تمام و كمال بر همان مواردي كه قانون تعيين كرده صرف و خرج مي كردند؟

۶ - آيا برخي مسئولان و نمايندگان كه شاهد سال هاي متمادي تحريم و فشار بر كشور بوده اند و هستند، نمي توانستند مثل آن دسته از غيورمردان دانشمندي كه با توكل و دانش و تلاش بي وقفه خود ايران را به جمع معدود كشورهاي توليد كننده سلول هاي بنيادي اضافه كردند و يا مانند دانشمنداني كه علم بسيار پيشرفته نانوفناوري را در فاصله كمتر از ۱۰سال در كشور به جايگاه اول جهان اسلام رساندند، عمل كنند و يا مانند دانشمنداني كه در عين تحريم هاي سفت و سخت به دانش و فناوري غني سازي اورانيوم و توليد داروهاي حياتي و توليد انرژي از سوخت هسته اي و حتي ساخت زنجيره هاي سانتريفيوژ دست يافتند، عمل كنند؟

آيا برخي مسئولان مثل دانشمندان كشورمان كه با اتكا به خداوند و توان ملي و تخصص خود ماهواره، ماهواره بر و سكوي پرتاب ماهواره ساختند و با موفقيت به فضا فرستادند، عمل كنند؟

آيا برخي مسئولان نمي توانستند مثل رزمندگان ديروز و دانشمندان بي ادعاي امروز ناوچه جماران و زيردريايي و موشك هاي با بردبلند براي دفاع از حريم دين و ميهن ساختند، عمل كنند؟

آيا نمي توانستند مانند شهيدتهراني مقدم كه در عين گمنامي و بي ادعايي چنان پي ريزي و تحولي در سيستم دفاع موشكي كشور ايجاد كرد كه امروز ايران عزيز جزو برترين هاي ساخت و پرتاب انواع موشك ها شده است، عمل كنند؟ و آيا ...

۷ - آيا واقعا نمي شد اين تورم آزاردهنده و گراني هاي پي در پي را با تدبير، برنامه ريزي و نظارت موثر مهار كرد؟

۸ - آيا واقعا همه مسئولان از تمام ظرفيت كشاورزي و صنعتي كشور براي خوداتكايي و مقابله با تحريم ها و گراني ها و ايجاد اشتغال مولد استفاده كردند؟

۹ - آيا همه مسئولان و نمايندگان و برنامه ريزان، كاري در خور براي تحقق شعارهاي «اصلاح الگوي مصرف»، «همت مضاعف و كار مضاعف»، «جهاد اقتصادي» و «حمايت از توليد ملي، كار و سرمايه ايراني» انجام دادند؟

۱۰ - آيا واقعا با وجود مطلع بودن از تحريم هاي هر روز سخت تر شونده كاري قابل براي جلوگيري از جهش قيمت و گراني چند باره ارزاق عمومي مردم مانند نان و برنج و گوشت و مرغ و لبنيات انجام دادند؟

۱۱ - آيا طي اين سال ها واقعا امكان و ظرفيتي در اين كشور پهناور نبود كه در توليد و تامين نهاده ها و ذخيره سازي آن ها اقدامي شايسته و موثر انجام شود كه قيمت مرغ چنين شتابان به آسمان پر نكشد و مردم در آستانه ماه مبارك رمضان در صف هاي طولاني مرغ وقتشان تلف نشود؟

آيا اين در شان ايران و مردم بزرگ آن است كه صف هاي طولاني مرغ سوژه و خوراك رسانه هاي بيگانه و دشمنان اين ملت شود؟

۱۲ - آيا لااقل وزراي كشاورزي، بازرگاني و صنعت و معدن نمي توانند و نبايد به خاطر به وجود آمدن اين گراني ها در بازار علاوه بر بيان شفاف مشكلات از مردم عذرخواهي كنند؟

۱۳ - در اين بين آيا رسانه ملي نيز به وظيفه خود آن چنان كه بايد در تبيين و پي گيري مطالبات مردم عمل مي كند، تا مردمي كه مومنانه با مشكلات و سختي ها كنار مي آيند، احساس نكنند كه مطالبات و مشكلاتشان در رسانه ملي ديده نمي شود. مخصوصا وقتي اين رسانه گزارش هاي مبسوطي درباره مشكلات سياسي و اقتصادي ديگر كشورها خصوصا كشورهاي غربي پخش مي كند.

پرواضح است كه مردم بزرگوار اين سرزمين، اين مشكلات معيشتي و گراني ها را هم با سعه صدر و مقاومت خود چون هميشه پشت سر مي گذارند اما اي كاش برخي مسئولان هم پيش از به وجود آمدن اين مشكلات تدبيري شايسته مي انديشيدند و كاري درخور مي كردند و لااقل در اين شرايط به وظيفه عذرخواهي از ملت عمل مي كردند و البته دوباره تصريح مي كنم كه مردم و كشور و نظام از دشمن چيزي جز دشمني انتظار ندارند ولي از دوستان و دلسوزان و مسئولان و نمايندگان و دست اندركاران كه دوست هستند و دلسوز، تدبير بهتر و بيشتر و دوستي بيشتر با مردم و نظام اسلامي انتظار دارند.

جمهوري اسلامي:دبيركل بي‌اختيار!

«دبيركل بي‌اختيار!»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛اين روزها در سطوح روابط بين الملل و در رأس نهادها و سازمانهاي ناظر بر رفتارهاي جهاني، وقايعي درحال گذار است كه با هيچ توجيهي و حتي با حداقلي‌ترين اصول سازگار نبوده و ادامه اين وضعيت مي‌تواند عكس العمل‌هاي غيرقابل پيش‌بيني متعددي را در ابعاد مختلف به همراه داشته باشد.

سخن از عملكرد بالاترين نهاد بين‌المللي است كه شصت و هفت سال پيش و پس از وقوع دو جنگ جهاني ايجاد شد تا صلح و آرامش را بر جهان حاكم كرده و متجاوزين را به جاي خودشان بنشاند و حقوق اساسي ملتها را استيفا نمايد. اين نهاد ناظر بين‌المللي كه نام "سازمان ملل متحد" را بر خود نهاده و بايد با نظر مشترك همه كشورهاي عضو اداره شود، اكنون آنچنان گرفتار سلطه ابرقدرت‌ها شده كه چيزي بيش از يك اهرم براي تحقق اهداف آنها و منحرف كردن جهان به سمت يكجانبه گرايي نيست.

امروز تيغ نظارتي سازمان ملل كه براي جراحي غدد چركين و سرطاني سلطه و سلطه گري ايجاد شده، برخلاف اهداف تأسيسي آن به چاقويي براي تهديد در عرصه عربده كشي‌هاي قداره بندان بين‌المللي و قدرتهاي سلطه گر تبديل شده و از آن برخلاف وظايف سازماني كه برعهده دارد استفاده مي‌شود. طبعاً ابرقدرتها براي انجام چنين حركات شوم و منحرف كردن اين نهاد بين‌المللي از مسير اوليه آن، نياز به دبيركل‌هاي همراه و همسويي دارند كه بدون آنكه مليت كشورهاي سلطه گر را داشته باشند، از ميان كشورهاي بدون سابقه استعماري و يا جهان سوم انتخاب شده و بتوانند به راحتي منويات آنها را پياده كنند.

سابقه سازمان ملل متحد نيز طي حدود هفت دهه نشان مي‌دهد دبيركل‌هايي كه بر صندلي رياست آن تكيه زده اند، وابسته محض قدرتها بوده و بيش از آنكه به اصول و اهداف سازمان جهت تحقق صلح و عدالت جهاني متعهد باشند، به كشورهاي صاحب حق وتو بويژه آمريكا تعهد داشته‌اند. اين همان واقعيت هولناكي است كه بر بزرگترين و مهم‌ترين نهاد بين‌المللي گذشته و امروز سايه افكنده و ملت‌ها بايد تاوان چنين وضعيتي را بپردازند. درست به همين علت است كه اين روزها بي‌تحركي آقاي بان كي مون دبيركل سازمان ملل متحد در قبال موضوعات مهم بين‌المللي و مناقشات عمده جهاني كه روح ملت‌ها را آزرده مي‌كند، به جاي حل و فصل عادلانه مسائل، به كارسازي سياست كشورهاي قدرتمند مشغول بوده و ملت‌ها را به فراموشي سپرده است.

اگر امروز اذهان عمومي و جامعه جهاني، مخاطب اين سئوال واقع شوند كه از اقدامات سازمان ملل كه تحت مديريت دبيركل آن صورت مي‌گيرد، احساس رضايت دارد يا نه؟ و آيا اين نهاد بين‌المللي توانسته به خوبي در جهت احقاق حقوق انسانها و حل و فصل مناقشات جهاني و ايجاد صلح و ثبات بين‌المللي گام بردارد؟ به طور قطع پاسخ‌ها منفي خواهد بود. امروز اين سئوال بي‌پاسخ ملت‌ها كه چرا سازمان ملل به طور اعم و شخص دبيركل به طور اخص، در موضوعات بين المللي، همه ملتها و دولت‌ها را به يك چشم نگاه نمي‌كنند و در تصميم گيري‌هاي سرنوشت ساز از تعدادي كشورهاي قدرتمند و صاحب حق وتو حمايت مي‌كنند؟ همچنان پابرجاست.

اين موارد هرگز ادعا نيست بلكه فهرست بلند بالايي از سئوالاتي است كه در اذهان ملتها از كم كاري‌ها، جانبداري‌ها، بي‌تفاوتي‌ها، سهل انگاري‌ها و سرسپردگي‌هاي دبيركل سازمان ملل به قدرتهاي سلطه گر وجود دارد كه شرم آور است.

كيست كه نداند سياست "اسلام ستيزي" كه امروز در اطاق فكر كاخ سفيد طراحي مي‌شود، بخشي از عمليات آن در سازمان ملل اجرا مي‌شود و به عنوان وظيفه در سياست‌هاي دبيركل اين سازمان متبلور مي‌گردد؟

بي‌مسئوليتي، سهل‌انگاري و جانبداري آشكار شخص دبيركل سازمان ملل درخصوص موضوعاتي از قبيل آوارگي و نسل‌كشي مسلمانان فلسطين، عدم برخورد با جنايات رژيم صهيونيستي در لبنان و غزه، اصرار بر خلع سلاح حزب الله، بي‌تفاوتي در برابر جنايات آمريكا در عراق و افغانستان، سكوت در قبال كشتار و سركوب مردم در عربستان و بحرين توسط رژيم‌هاي ديكتاتوري، مخالفت با ارسال كمكهاي بين‌المللي به مردم گرفتار و مظلوم غزه، خاموشي در قبال نسل‌كشي مسلمانان در ميانمار، همراهي با اجماع شوم غرب و ارتجاع عرب براي ساقط كردن رژيم سوريه و... همگي از مواردي هستند كه به روشني در اذهان عمومي ملت‌ها موج مي‌زنند.

واقعيت انكارناپذيري كه امروز به عنوان يكي از مهمترين رويدادهاي جهاني و منطقه‌اي، جاي خالي يك دبيركل منصف و بي‌طرف را به رخ مي‌كشد، موضوع سوريه است. هم اكنون رژيم صهيونيستي، ارتجاع عرب و كشورهاي غربي به ويژه آمريكا سرگرم آتش‌افروزي در سوريه و اجراي جنايت‌هاي وحشيانه‌اي هستند كه تروريست‌ها با هدايت اتاق‌هاي جنگ "سيا" و "موساد" در شهرهاي مختلف سوريه ايجاد مي‌كنند و قلب هر انسان آزاده‌اي را جريحه‌دار مي‌نمايند. در عوض آقاي دبيركل به جاي حمايت از طرح شش ماده‌اي نماينده خود، كوفي عنان، جهت پايان دادن به بحران سوريه، به روسيه و چين فشار وارد مي‌كند تا موافقت خود را با حمله نظامي به سوريه اعلام كنند! و اين درحالي است كه فقط افرادي كه اكسيژن كافي به مغزشان نمي‌رسد، نمي‌فهمند كه بحران سوريه، سياست و سفارش آمريكاست.

علاوه بر آن وقايع اخير عربستان و بحرين نيز اثبات مي‌كند كه آقاي بان كي مون همواره در مقابل نقطه نظرات و سياست‌هاي آمريكا منفعل بوده و خود را نسبت به اجراي منويات كاخ سفيد متعهد دانسته و نتوانسته در برابر مطامع آمريكا و غرب از خود اختيار و تحركي نشان دهد.

مصيبت اينجاست كه پرونده وابستگي، بي‌خاصيتي و سرگشتگي آقاي بان كي مون روز به روز بيشتر و قطورتر مي‌شود، چرا كه بي‌تحركي و بي‌تفاوتي وي در قبال قتل عام مسلمانان ميانمار، يكي از جديدترين اين موارد است. جنايت هولناكي كه طي هفته‌هاي گذشته در ميانمار روي داد، پرده از جنايتي برداشت كه تفسيري جز اقدام براي نسل كشي مسلمانان توسط دولت ميانمار ندارد.

هزاران نفر از مسلمانان بي‌دفاع ميانماري كه اكثريت آنها را زنان و كودكان تشكيل مي‌دهند در روزهاي اخير قتل عام شده و يا زنده زنده در آتش سوزانده شدند و اين حادثه‌اي است كه برخلاف افسانه هولوكاست، تصاوير آن از طريق رسانه‌ها منتشر شده ولي كوچكترين اقدامي براي توقف آن از سوي دبيركل سازمان ملل صورت نگرفته است. مگر جز اينست كه مطابق بند دوم اعلاميه جهاني حقوق بشر، تمامي انسان‌ها، فارغ از نژاد، رنگ، مذهب و جنسيت سزاوار حقوق و آزاديهاي مصرح در اعلاميه هستند؟

سكوت و انفعال آقاي بان كي مون در قبال رويدادهاي حساس و سرنوشت‌ساز بين‌المللي و در نهايت ابراز نگراني ديرهنگام وي نسبت به اين وقايع، وجدان ملتها و جوامع بشري را در اين روزها كه دوران تصدي دبيركل درحال پايان است، آزرده به گونه‌اي كه هرگز فراموش نخواهد شد. آقاي بان كي مون بايد بداند تنها مسئوليت وي در مقام دبيركلي سازمان ملل، عمل به مفاد منشور ملل متحد، حمايت از حقوق اساسي ملت‌ها و انجام اقدامات لازم به منظور توقف سركوب دولت‌هاي ديكتاتور است.

شخص دبيركل قطعاً بهتر از هركس ديگري بر اين نكته واقف است كه ادامه سكوت و بي‌‌تفاوتي او در قبال جنايات قدرتهاي سلطه گر و ناديده گرفتن حقوق ملت‌ها، رويه خطرناكي است كه عواقب آن، دامن منحرف كنندگان سازمان ملل از مجراي اساسي وظايف قانوني‌اش را خواهد گرفت و آنها را بيش از پيش در نگاه ملتها منفور خواهد كرد.

رسالت:فراتر از يك فاجعه

«فراتر از يك فاجعه»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم حنيف غفاري است كه در آن مي خوانيد؛مقام معظم رهبري اخيرا با اشاره به جنايت كشتار مسلمانان در ميانمار فرمودند:" همين امروز نگاه كنيد در شرق آسيا، در ميانمار براثر تعصب و جهالت، اگر نگوئيم دست هاي سياسي دخالت دارند هزاران انسان مسلمان فدا مي شوند، مدعيان دروغين حقوق بشر لب تر نمي كنند. همان هايي كه براي حيوانات دل مي سوزانند. ادعا مي كنند كه اينها ميانماري نيستند. دروغ مي گويند. 300، 400 سال است كه مسلمانان در آنجا زندگي مي كنند. بر فرض هم كه ميانماري نباشند آيا بايد كشته شوند؟ "

در راستاي بررسي آنچه در ميانمار مي گذرد لازم است تصويري شفاف از اين كشور ترسيم كنيم . ميانمار كشوري است در آسياي جنوب شرقي كه از شمال شرقي با چين، از شرق با لائوس، از جنوب شرقي با تايلند، از غرب با بنگلادش و از شمال غربي با هند مرز مشترك دارد . ميانمار طبق آخرين آمار بدست آمده در سال 2005 از جمعيتي بالغ بر 40 ميليون نفر برخوردار است.70 درصد جمعيت 40 ميليونى ميانمار بودايى هستند.

خشونت‌هاي جديد عليه مسلمانان ميانمار بعد از كشته شدن 11 مسلمان بي‌گناه توسط ارتش اين كشور و حمله يك گروه بودائيان به اتوبوس حامل مسلمانان و كشته شدن يك بودايي در پاسخ به اين حمله آغاز شد.به دنبال آغاز درگيري‌ها درغرب ميانمار، بودايي‌ها با حمله به مناطق مسلمان‌نشين هزاران منزل مسكوني متعلق به مسلمانان را به آتش كشيدند و بيش از يك صد هزار نفر را آواره و بي خانمان كردند.

اين در حالي‌است كه "تين سين"رئيس جمهور ميانمار 800 هزار مسلمان ساكن در اين كشور را قوميتي خارجي مي داند كه بايد در اردوگاههاي آوارگان متمركز شده يا از كشور اخراج شوند.مسلماناني كه قرنهاست در ميانمار زندگي مي كنند و تنها جرم آنها بودايي نبودن است !

تصاويري كه بعضا از ميانمار و نسل كشي مسلمانان در آن منتشر مي شود دل هر انسان آزاده و دردمندي را مي آزارد .كشتار فجيع كودكان و زنان و زنده در آتش افكندن مسلمانان توسط عده اي بودايي مورد حمايت دولت اين كشور نشان از فاجعه اي هولناك در جنوب شرق آسيا دارد .به راستي چه كسي بايد به اين فاجعه پايان دهد ؟متاسفانه سازمان ملل متحد مانند اكثر موارد مشابه در قبال اين فاجعه نيز سكوت كرده است تا بر همگان اثبات شود كه شوراي امنيت سازمان ملل متحد اساسا صلاحيت ورود به مسائل بحراني دنيا را ندارد .

مقامات آمريكايي و انگليسي و فرانسوي در اين خصوص سكوت وقيحانه اي داشته اند.مقامات اين كشورها كه همواره دم از حقوق بشر و رعايت حقوق جمعي انسانها مي زدند در قبال كشتار جمعي و دهشتناك مسلمانان ميانماري چشمان خود را بسته و لام تا كام سخن نمي گويند. حتي مقامات اين كشورها كاري كرده اند كه "آنگ سان سوچي" رهبر مخالفان دولت ميانمار نيز كه به تازگي از حبس خانگي آزاد شده است نيز سخني در دفاع از مسلمانان مظلوم اين كشور به ميان نياورد .

آنچه در ميانمار مي گذرد صرفا يك تراژدي به وسعت شرق آسيا نيست بلكه يك داستان تلخ و اشك آلود به وسعت كل دنياي امروز است .جنايتي كه رخ مي دهد و سكوتي كه در قبال آن صورت مي گيرد تركيبي مشمئز كننده ايجاد كرده است .در شرايطي كه شوراي امنيت سازمان ملل متحد در رويكردي وقيحانه چشمان خود را بر روي آنچه در ميانمار گذشته و مي گذرد بسته است و قدرتهاي بزرگ جهاني تلاش خود را به جاي حل بحران ميانمار بر روي دخالت در خاورميانه استوار ساخته اند چه بايد كرد ؟نكته جالب توجه اينكه بسياري از رسانه هاي پرادعاي آمريكايي و انگليسي نيز در قبال آنچه در ميانمار گذشته سكوت كرده اند تا معنا و مصداق واقعي آزادي بيان را بيشتر متوجه شويم !صورت مسئله ميانمار كاملا مشخص است .طرف متجاوز،طرف حامي متجاوز و طرف مظلوم و ستمديده نيز در اين معادله به طور كامل مشخص هستند .طرف متجاوز بودايي هاي ميانمار هستند كه مرتكب جنايتي بزرگ و نابخشودني شده اند .

طرف حامي متجاوز نيز دولت ميانمار و شخص تين سين رئيس جمهور اين كشور است كه در نسل كشي عليه مسلمانان ميانمار يك مجرم به تمام معناست .اظهار نظر رئيس جمهور ميانمار در خصوص بيگانه خواندن مسلمانان و حمايت تلويحي وي از بوداييان نقش مهمي در ادامه كشتار مسلمانان داشته است .همچنين سران شوراي امنيت سازمان ملل متحد مخصوصا ايالات متحده آمريكا و شخص بان كي مون دبير كل سازمان ملل كساني هستند كه نام آنها را بايد به عنوان حاميان بوداييان متجاوز مطرح كرد .طرف مظلوم و ستمديده نيز مسلماناني هستند كه در سايه سكوت سازمانهاي بين المللي از بين رفته يا آواره شده اند.

در گزارشهاي مستند آمده است كه اغلب آوارگان مسلمان به مرزهاي ميانمار و بنگلادش پناه بردند و اكنون در شرايط بسيار اسفباري به سر مي‌برند. آنها نياز به غذا دارند و به علت بارش باران‌هاي موسمي و نداشتن سرپناه سلامت و زندگي آنها در خطر است.با توجه به چنين شرايطي آيا نبايد نامي فراتر از فاجعه را بر روي نسل كشي ميانمار گذاشت ؟

سياست روز:«وتو» به خاطر ايران بود؟

«وتو به خاطر ايران بود؟»عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد؛يك وتوي ديگرتوسط روسيه و چين، از يك جنگ تمام عيار در منطقه جلوگيري كرد. هفته گذشته بود كه كشورهاي غربي عضو شوراي امنيت، قطعنامه‌اي را مطرح كردند كه در صورت تصويب آن، دخالت نظامي در سوريه انجام مي‌شد، اما دو كشور شرقي براي بار چندم، غربي‌ها را ناكام گذاشتند.

طبيعي است كه دو كشور روسيه و چين به عنوان اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل، در قبال دخالت‌ها و سياست‌هاي براندازانه آمريكا و غرب در امور سوريه، مقاومت كنند و حتي قطعنامه‌هايي كه عليه دمشق صادر مي‌شود، وتو كنند.

اكنون زمان آن رسيده است كه كشورهايي همچون روسيه و چين نقش خود را در تحولات خاورميانه ايفا كنند. اين كشورها پس از فروپاشي شوروي سابق، در يك سكون و سكوت سياسي و عدم نقش‌آفريني در صحنه‌هاي بين‌المللي قرار گرفته بودند و اكنون شرايط بين‌المللي به ويژه شرايط منطقه خاورميانه اين فرصت را به آنها داده است تا بتوانند به ميدان بازگردند.

اما برخي كارشناسان و تحليل‌گران مطرح مي‌كنند كه، حمايت روسيه و چين از سوريه، به خاطر ايران است. آنها مي‌گويند، هدف آمريكا از فشار بر بشار اسد و تاكيد بر سرنگوني آن، جمهوري اسلامي است.

در واقع به اذعان اين كارشناسان، غرب در پي آن است كه با تضعيف و سرنگوني بشار اسد، جمهوري اسلامي ايران را به چالش بكشد.

اما در اين زمينه بايد گفت؛ با همه اقداماتي كه آمريكا و غرب در منطقه انجام داده و مي‌دهند، اين ايران است كه آمريكا را به چالش كشانده و منافع واشنگتن در منطقه را به خطر انداخته است.

تاثير ايران بر تحولات منطقه بر كسي پوشيده نيست و اين تاثير با مقابله به مثل آمريكا همراه شده است.

اكنون آمريكا در بحرين با مشكل جدي روبروست. تزلزل پايه‌هاي حكومتي آل خليفه، باعث خواهد شد تا نفوذ آمريكا در خليج‌فارس كمتر شود. از آن سو، عربستان كه به نظر مي‌رسد نسيم خيزش‌هاي اسلامي در حال تبديل شدن به طوفان است، چالش بزرگتري را براي آمريكا ايجاد كرده است. احساس خطر آمريكا از سرنگوني آل سعود، كابوسي است كه خواب راحت را از چشمان مقامات واشنگتن ربوده است.

روند تحولات منطقه در راستاي تقويت جبهه مقاومت است، جبهه مقاومت برگرفته از لبنان با محوريت حزب‌الله و حماس اكنون هدف اصلي آمريكا و رژيم صهيونيستي در منطقه هستند. به همين خاطر با بهانه قرار دادن سوريه، هدف اصلي، حزب‌الله لبنان و مقاومت مردم فلسطين است.

به همين خاطر است كه سيد حسن نصر‌الله رهبر حزب‌الله لبنان در سخنراني تازه خود به اين موضوع اشاره مي‌كند و با سخنان خود اهدافي كه در منطقه در حال پيگيري است، آشكار مي‌سازد و مي‌گويد، «اسرائيل در صورت حمله با اقدام غافلگير كننده حزب‌الله روبرو مي‌شود.»

اما اين كه وتوي قطعنامه عليه سوريه به خاطر ايران است يا نه؛ موضوع مفصلي است كه به اجمال مي‌توان گفت كه وجود يك ايران مستقل و كشوري كه مقابل زياده‌خواهي‌هاي آمريكا در منطقه ايستاده و بسياري از معادلات سياسي آنها را به هم ريخته است، هم براي روسيه و هم براي چين، يك امتياز محسوب مي‌شود. به همين خاطر است كه هرازگاهي شاهد برخي حمايت‌هاي اين دو كشور از ايران هستيم.

اما اين سياست روسيه و چين، هنوز به مرحله تكميل نرسيده است. اين دو كشور كه خود اذعان مي‌كنند كه فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران صلح‌آميز است، اما در چندين قطعنامه شوراي امنيت، آنها را «وتو» نكردند، اما اگر وتو قطعنامه عليه سوريه پيش درآمد حمايت‌هاي قاطعانه‌تر از ايران باشد، مي‌تواند، فصل تازه‌اي از روابط ايران، روسيه و چين تلقي شود.

وطن امروز:اسلحه و ديگر هيچ !

«اسلحه و ديگر هيچ !»عنوان يادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم سعيد مستغاثي است كه در آن مي‌خوانيد؛ديگر خبرهاي ترور و خشونت‌طلبي در آمريكا تعجب‌برانگيز نيست. عمل خشونت‌بار جيمز ايگن هولمز در سينماي نمايش‌دهنده بتمن هم تعجبي ندارد! اصلا خشونت در جامعه آمريكايي و قتل‌عام شهروندان موضوع تازه‌اي نيست. خشونت در جامعه آمريكايي از زماني كه خشن‌ترين فاتحان پروتستاني به اين سرزمين قدم گذاشتند نهادينه شده. آنان آمدند در اين نوسرزمين، خود را براي جنگ آخرالزمان آماده كنند و ظهور مسيح موعود را فراهم آورند.

براي ايجاد چنين بستري اقدام به قتل سرخپوست‌ها كردند تا ذات اين نوسرزمين تازه كشف شده با خون و خشونت پيوند بخورد. قتل‌عام ميليون‌ها سرخپوست و فجايعي كه در نهايت منجر به برده‌داري و قتل‌عام 200 ميليون سياهپوست شد را نمي‌توان از تاريخ اين نوسرزمين كسر كرد. اساس سينماي آمريكا بويژه هاليوود هم بر خشونت بنا نهاده شده.

از زماني كه صنعت سينما در اين سرزمين به امكانات و فناوري مدرن تجهيز شد اين وسترنرهاي فيلم‌هاي آمريكايي بودند كه در قالب منجي جلوه مي‌‌كردند و به مخاطب خود جز خشونت‌ورزي و خشونت‌طلبي چيز ديگري نياموختند. امروز شهروند آمريكايي در سرزميني زندگي مي‌‌كند كه خشونت در تاريخش ريشه دارد و فضاي رسانه‌اي‌اش نيز سرشار از خشونت است. نگاه نژادپرستانه‌اي كه در فضاي رسانه حاكم است تنها عامل بسط خشونت‌طلبي مي‌‌شود.

سينماي هاليوود عامل توسعه خشونت در آمريكا و در سراسر جهان است و پيش از اينكه جيمز ايگن هولمز دست به اين اقدام خشونت‌بار بزند ياغي گردنكشي در كشور نروژ صد نفر را قرباني مي‌‌كند و در نهايت خود را شواليه صليبي مي‌‌نامد (همان سمبل اعتقادات كاشفان آمريكا). يكي از عوامل اين خشونت را بايد در فضاي سنگين رسانه‌هاي آمريكايي جست‌وجو كرد كه به سراسر جهان صادر مي‌‌شود.

بر همگان روشن است كه آرمان‌هاي ايالات متحده ذات خشونت‌باري دارد و اين خشونت در فيلم‌هاي گنگستري و وسترن نمود پيدا مي‌‌كند. در اين آثار وسترنر‌هاي آمريكايي در قالب‌هاي گوناگون ظاهر مي‌‌شوند تا با سلاح و قدرت‌هاي ماورايي خشونت‌طلبي را به مخاطب القا كنند.

اين همان سرزميني است كه قاضي «روي بين» از نخستين قانونگذاران ايالات متحده كتاب قانون كشورهاي ديگر را پاره كرد و گفت قانون در اينجا يعني اسلحه و ديگر هيچ. اين همان سرزميني است كه چارلتون هستون، قهرمان فيلم‌هاي بزرگ هاليوودي براي حمل سلاح در ايالت‌هاي مختلف تبليغ مي‌‌كند. اين همان سرزميني است كه اصل دوم متمم قانون اساسي مبتني بر آزاد بودن حمل و نگهداري سلاح است. آماري كه در مستند «بولينگ براي كلمباين» مايكل مور اعلام مي‌‌شود آماري قابل تامل است.

بيش از 11 هزار قتل در فاصله زماني يك سال در سرزمين موعودخواهان صورت مي‌‌پذيرد (ده‌ها برابر ديگر كشورها) و هر روز فجايع تازه‌تري رقم مي‌‌خورد. اتفاقاتي كه هنگام نمايش سومين ساخته نولان از بتمن اتفاق افتاد نمود خشونت‌طلبي در تاريخ ايالات متحده و سينماي هاليوود است.

تهران امروز:ميانمار و سكوت بين‌المللي

«ميانمار و سكوت بين‌المللي»عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم غلامرضامصباحي مقدم است كه در آن مي‌خوانيد؛اين روزها شاهد سكوت مجامع بين الملل درباره فاجعه انساني به نام كشتار مسلمانان ميانمار هستيم و طبق فرمايشات رهبري كه فرمودند نمونه بارز ادعاهاي دروغين غرب درباره اخلاق و حقوق بشر، سكوت اين مدعيان در قبال كشتار هزاران انسان مسلمان در ميانمار است بايد عنوان كرد كه از مجامع بين الملل كه تنها حرف دفاع از حقوق بشر را مي‌زنند و در عمل آنجا كه به نفعشان نيست اقدامي انجام نمي‌دهند انتظاري غير از اين نبود.

آنچه در ميانمار رخ مي دهد نمونه بارز بي توجهي مدعيان دفاع از حقوق بشر است چرا كه تمام توجه خود را به مسئله سوريه متمركز كرده اند تا افكار عمومي جهان را كه خوراك فكري خود را از رسانه هاي وابسته به قدرتهاي غرب تغذيه مي‌كنند از فجايعي كه در ميانمار رخ مي دهد، منحرف كنند.

آنچه از مجامع حقوق بشري انتظار مي‌رود اين است كه در اينباره واكنش نشان بدهند زيرا رئيس‌جمهور ميانمار بيان كرده است كه مسلمانان را شهروندان خود تلقي نمي‌كند و اين مسئله نشان مي‌دهد كه مسلمانان ميانمار از كوچكترين حق قانوني و انساني بي‌بهره هستند.

آنچه مجامع غربي در سكوت به دنبال آن هستند اين است كه پاسخگوي افكار عمومي جهان و مسلمانان نباشند هرچند تمدن غرب در طول قرنهاي گذشته نيز، هرجا كه پا گذاشته است، جز فساد و استثمار انسانها نتيجه‌اي نداشته است و اگر نيز اقدامي را به عنوان منافع حقوق بشر انجام داده تنها به دنبال منافع خود بوده است. بايد جلوي اين فاجعه انساني گرفته شود و نبايد در قبال اين جنايت سكوت كرد. اين فاجعه بر اساس تعصبات مذهبي، جهل گروه‌ها و سكوت، حمايت و دخالت دولت آمريكايي ميانمار شكل گرفته است و در اين ميان مسلمانان مظلوم اين كشور در حال قرباني شدن هستند.

در ميانمار شاهد قتل عام زنان و كودكان بيگناهي هستيم كه تنها جرم‌شان مسلماني است و حقوق‌شان ناديده گرفته مي شود. صدها مسلمان در اين كشور توسط بوداييان قتل عام مي شوند و تمام دنيا در اين‌باره سكوت كرده‌اند. اما آنچه كه بايد مورد توجه قرار بگيرد اين است كه بايد كشورهاي مسلمان در غالب سازمان كنفرانس اسلامي دراين باره واكنش نشان دهند زيرا در حال حاظر شاهد سكوت اين مجامع اسلامي در قبال كشتار مردم ميانمار هستيم.سازمانهاي اسلامي بايد از راه‌هاي قانوني استفاده كنند تا اين مردم مظلوم از حقوق اساسي و اوليه خود بهره‌مند شوند.

حمايت:سياسيون هم روزه بگيرند

«سياسيون هم روزه بگيرند»عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن مي‌خوانيد؛سرانجام ماه مبارك رمضان، پرفضيلت‌ترين ماه سال فرا رسيد. اين ماه اگر چه در ذهن اغلب ما از منظر اعمال و عبادات، ماه خاص و ويژه‌اي است اما بدون شك نمي‌توان بركات و ويژگي‌هاي ماه مبارك رمضان را منحصر در اعمال عبادي فردي دانست. اين ماه همان‌گونه كه براي تك تك آحاد جامعه مي‌تواند بهانه‌اي براي آلايش از گناهان و كژي ها باشد براي كل جامعه وبويژه سياسيون و دولت مردان – به مفهوم عام آن – هم مي‌توا�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن