واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: تاريخ اينگونه ماندگارشد ، فاطمه يک زن بود، آن چنان که اسلام مي خواهد که زن باشد. توصيف سيماي او را پيامبر رسم کرده بود او را در کوره هاي سختي ، فقر و مبارزه و آموزش هاي عميق و شگفت انساني خويش پرورده و ناب ساخته بود . او در کنارعلي تنها يک همسر نبود، که علي پس از او همسراني ديگر نيز داشت، علي در او بديده يک دوست ،يک آشناي دردها و آرمان هاي بزرگش مي نگريست و انيس خلوت بيکرانه و اسرار آميزش و همدم تنهائي هايش. صبر و تحمل در برابر فقرعلي،تحمل سرزنش ها ،تحمل سختي هاي کار منزل ،شکيبايي و تحمل مشکلات فراوان در زمان غيبت هاي طولاني امام علي و شراکت در غم علي(ع) و تحمل رنج ها اينها جزئي از صبوري و شکيبايي بانوي بزرگ اسلام است. يکي از مهمترين شاخصه هايي که مي تواند در استحکام خانواده موثر باشد. حمايت و دفاع از همسر است که اين بانو در همه خيرات و صالحات ،پيشتازترين فرد امت در امر دفاع از ولايت محسوب مي شد. صديقه کبري در سخن معلم حجاب و در رفتار اسوه عفاف بود، نمونه بارز انفاق و ايثار آن بزرگوار بخشش لباس عروس به زن فقير در شب عروسي بود ؛ همچنين در برابر مسائل سياسي و اجتماعي جامعه اسلامي بي تفاوت نبود و پيوسته جبهه حق را ياري مي کرد و در صحنه هاي اجتماعي و دفاع از دين و رهبر حاضر بودبه امدادگري و مداواي زخم هاي رسول خدا(ص)در جنگها مشغول بود. تا اينکه پيامبر دنياي فاني را وداع گفت ،علي خانه نشين شد ، ميراث فاطمه که تنها منبع زندگي او و همسر و فرزندانش بود مصادره شد و علي در خانه نشست و به جمع آوري و تدوين قرآن پرداخت. فدک مزرعه کوچکي است واگر بزرگ هم بود براي فاطمه کوچکتر از آن بود که بر سرآن به کشمکش پردازد، اما فدک به عنوان نشانه اي از غصب و زور رژيم تازه برايش اهميت يافته بود با طرح مساله مصادره فدک مي کوشد تا حکومت را محکوم کند تا اثبات کند که آنها در راه مصالح خويش چگونه حقايق را انکار مي کنند. فاطمه احساس کرد که بيش از آنچه در تصور آيد تنها است و احساس کرد که چهره هاي آشنائي که سالها در پيرامون پدرش بودند و همه جا با او همگام و همراه ، با وي سخت بيگانه شده اند، اصحاب وي اکنون در هواي ديگري دم مي زنند. مدينه، ديگر شهر پيغمبر نيست. خانه نشيني علي آغاز يک تاريخ هولناک و خونين است و بيعت سقيفه که آرام و هوشيارانه آغاز شد، بيعت هاي خونيني را بدنبال خواهد داشت و فدک، سرآغاز غصب هاي بزرگ و ستم هاي بزرگ فردا خواهد بود. فاطمه هرچه در توان داشت کوشيد اما خسته از يک عمر تحمل بار رسالت پدر و سختي مبارزه در جاهليت قوم و زندگي سراسر شکنجه و کار و تلاش بخاطر آرماني که از جبر زمان دور است همه رنجهايش را بر مرگ پدر گريست، هر روز گويي نخستين روز مرگ وي است . هر روز که مي گذشت براي مرگ بي قرارتر مي شد، تنها روزنه اي که تواند از زندگي بگريزد اميدوار است که با جاني لبريز از شکايت و درد،به پدر پناه برد و در کنار او بياسايد. ناگهان از خانه شيون برخاست، چشمهايش را به روي محبوبش که در انتظار او مي گشود فروبست. شمعي از آتش و رنج، در خانه علي خاموش شد و علي تنها ماند. فاطمه اين چنين زيست و پس از مرگش زندگي ديگري را در تاريخ آغاز کرد. در چهره همه ستمديدگان که بعدها در تاريخ اسلام بسيار شدند هاله اي از فاطمه پيدا بود. غصب شدگان، پايمال شدگان و همه قربانيان روز و فريب نام فاطمه را شعار خويش داشتند. ياد فاطمه، با عشق ها و عاطفه ها و ايمان هاي شگفت زنان و مرداني که در طول تاريخ اسلام براي آزادي و عدالت مي جنگيدند. در توالي قرون، پرورش مي يافت و در زير تازيانه هاي بيرحم و خونين خلافت هاي جور و حکومت هاي بيداد و غصب،رشد مي يافت و همه دلهاي مجروج را لبريز مي ساخت. خواستم بگويم، فاطمه دختر خديجهي بزرگ است. ديدم فاطمه نيست. خواستم بگويم که فاطمه دختر محمد است. ديدم که فاطمه نيست. خواستم بگويم که فاطمه همسر علي است. ديدم که فاطمه نيست. خواستم بگويم که فاطمه مادر حسين است. ديدم که فاطمه نيست. خواستم بگويم، که فاطمه مادر زينب است. باز ديدم که فاطمه نيست. نه، اينها همه هست و اين همه فاطمه نيست. فاطمه، فاطمه است (برگرفته از کتاب فاطمه فاطمه است) ک/4 /7406/380/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 592]