واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: انتخابات كويت
جناح مخالف دولت در كويت توانسته است 34 كرسي از 50 كرسي مجلس اين كشور را از آن خود كند؛ يعني اكثريت را به دست آورده است. انتخابات هفته گذشته كويت از اين جهت اهميت دارد كه نشان داد اسلامگرايان در اين كشور نيز مانند تونس و مصر و مغرب نماينده بيشتر مردم در پارلمان شدهاند. در مجلس قبلي چهار زن نماينده بودند و در مجلس كنوني حتي يك زن هم نتوانست به مجلس راه يابد. اين هم نشانهاي ديگر از اين است كه طرفداران جريانهاي محافظه كاري ديني در كويت بيشتر شده اند.
حال كه مخالفان اكثريت را در مجلس به دست آوردهاند و طيف موسوم به ليبرال هم عقب نشيني كرده است، چه اتفاقي در اين كشور كوچك در رابطه ميان دولت و مجلس خواهد افتاد؟ آيا مخالفان ميتوانند حرف خود را به پيش ببرند؟ دولت قبلي كه ششمين كابينه ظرف چهار سال بود به سبب فساد مالي سقوط كرد. نخست وزير براي شماري از نمايندگان پول فرستاده بود تا از وي در مجلس حمايت كنند. افشاي اين قضيه به سقوط دولت انجاميد و امير كويت هم چارهاي نديد مگر اينكه مجلس را منحل كند تا فضاي تنفسي جديدي در كشور پديدآيد و تقسيم بنديهاي جديد به حل بحران كمك كند.
طبق قانون اساسي كويت، اعضاي هيأت دولت هم عضو مجلس محسوب ميشوند. اگر دولت 15 عضو داشته باشد، يعني اينكه تعداد واقعي نمايندگان مجلس 65 نفر است. دولت ميتواند از طريق اعضاي خود در مجلس اعمال نظر كند. مشكل از اينجا شروع ميشود كه دولت با افزودن 15 نفر به مجلس، باز نميتواند اكثريت را براي خود تضمين كند و مجلس آينده 34 مخالف و 31 موافق خواهد داشت.اين نزديكي آراي مخالفان و موافقان كار را براي امير كويت كه تا كنون بيشتر درپي مديريت بحران در كشورش بوده است تا يافتن راه حل واقعي، مشكل ميكند. به نظر مخالفان، راه حل واقعي از اينجا شروع ميشود كه منصب نخست وزيري و همچنين وزارتخانههاي كليدي ديگر به خانواده حاكم تعلق نداشته باشد. هميشه نخست وزير از اين جمع بوده و ظاهراً رويين تن است و نميتوان وي را استيضاح كرد، چرا كه هرگونه مخالفت و تعرض مجلس به كويت اهانت به شخص امير تلقي ميشود.
در كويت هيچ حزب سياسي حق فعاليت ندارد، ولي جريانهاي سياسي وجود دارند. عنصر وابستگي قبيلهاي هم نقش بسيار مهم و مؤثري در حيات سياسي كويت ايفا ميكند. در كويت نظام پادشاهي برقرار نيست، بلكه حاكم كشور خود را امير ميداند. خاصيت امارت اين است كه حاكم كشور بازخواست نميشود كه چرا در كشور حكومت مشروطه برقرار نيست و مجلس نميتواند حرف اول را بزند. اين امير است كه مانند رئيس يك يا چندين قبيله براي همه تصميم ميگيرد.
در بحرين، امير قبلي كه مرد، امير بعدي خود را پادشاه خواند و وعده دمكراسي داد، ولي نميدانست كه چند سال بعد مردم از وي خواهند خواست كه پادشاه مشروطه باشد، به مجلس قدرت بدهد، خانواده سلطنتي نقشي در اداره امور نداشته باشند و كار به دولتي سپرده شود كه متكي به اكثريت پارلماني است. با اين همه، نخست وزير بحرين هنوز بعد از 40 و اندي سال حاضر به پياده شدن از كرسي صدارت نيست.در كويت هم باز يكي از اعضاي خانواده حاكم نخست وزير ميشود و باز هم بحران ادامه پيدا ميكند. شايد پيروزي اسلامگرايان در تونس، مصر و مغرب و نحوه كنار آمدن دولتها با اسلامگرايان موجب شود كه امير كويت هم در رفتار خود تغييراتي بدهد.
دوشنبه|ا|17|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]