واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: دوره افسردگی یا دوره كاهش خلق: در دوره ی افسردگی ، علائم كاهش فعالیت های روانی جسمی مشاهده می شود و شدت و ضعف این علائم با خفیف بودن یا شدید بودن بیماری فرق می كند. در بیماران با كاهش خـلق یا خلق افسرده ، كلیه تظاهرات جسمی روانی فرد كاهش می یابد. عدم احساس لذت، كاهش انگیزه ، احساس بی مقداری ، غمگینی ، پوچی و بی ارزشی مشاهده می شود . حدوداً در دو سوم این بیماران ، افكار و تمایلات خودكشی دیده می شود و متأسفانه حدود 10 تا 15% افراد در اقدام به خودكشی موفق بوده و به زندگی خود خاتمه می دهند. در 80% این بیماران اختلال خواب مشاهده می شود. ممكن است شب ها خیلی دیر و به سختی به خواب روند و صبح خیلی زودتر از حد معمول بیدار شوند و یا اگر زود بخوابند خیلی زود بیدار می شوند و دیگر نمی خوابند و یا اصولاً خواب پیوسته و آرام ندارند. ناآرامی و آشفتگی خواب و كابوس هم ممكن است دیده شود ، بخصوص اگر افسردگی اضطراب نیز وجود داشته باشد . اصولاً ناآرامی در خواب و كابوس شبانه بیشتر در اضطراب دیده می شود. بیماران افسرده ، كم اشتها و بی اشتها هستند . ممكن است كاهش وزن داشته باشند. این بیماران ، آرام ، ساكت ، گوشه گیر ، كم تحرك ، و نسبت به مسائل روزمره بی تفاوت هستند. در بالغین ممكن است در برخی از بیماران به جای كاهش خواب و خوراك ، افزایش خواب و پرخوری مشاهده شود. یكی دیگر از علائم ، كاهش حافظه است ؛ همین طور اختلال در قضاوت و بینش . اصولاً دو سوم افراد افسرده ، به خودكشی فكر می كنند و تقریباً 10% تا 15% بیماران افسرده موفق به خودكشی می شوند. این بیماران در فاز شدید افسردگی ، در حقیقت حال و توان اقدام به خودكشی را ندارند گرچه تمایلات خودكشی را دارند و معمولاً وقتی بیماری حالش بهتر می شود و از كندی علائم حركتی روانی بیرون می آید اقدام به خودكشی می نماید ، بخصوص اگر در این موقعیت ، بیمار تنها باشد ، لذا در این مواقع باید مراقبت بیشتری از او به عمل آید. این بیماران علاوه بر افكار و تمایلات خودكشی ، افكار دیگركشی نیز دارند به طوری كه بیشتر افراد مورد علاقه شان را ممكن است بكشند. مثلاً ممكن است فرزندشان را بكشند به دلیل این كه بعد از خودشان او زیردست دیگران نباشد ، یا حتی ممكن است همسرشان را بكشند. اینها معمولاً بعد از كشتن فرد مورد علاقه شان خودكشی می كنند. بیماران افسرده در مواقع شدید دچار اختلال شناختی می شوند و فراموشی كاذب و موقت پیدا می كنند كه بعد از درمان و به دنبال بهبودی ، این حالات به كلی برطرف شده و هوشیاری شخص به طور چشمگیری به حالت طبیعی برمی گردد. پس به طور خلاصه می توان علائم افسردگی را به شرح زیر برشمرد: بی علاقگی و احساس لذت نبردن؛ فقدان واكنش به محرك های خوشایند ( یعنی هیچ چیز این بیماران را خوشحال نمی كند) ؛ احساس غم زدگی به طور روزانه بخصوص در ساعات صبح ( بعضی از بیماران می گویند دلشان نمی خواهد كه صبح از خواب بیدار شوند) ؛ بیداری در صبح خیلی زود ، حداقل دو سه ساعت زودتر از حد متداول ؛ كـُند شدن فعالیت های روانی جسمی ؛ كم شدن وزن و اشتها؛ اختلال در درك ، مثل هذیان و توهم ؛ خودكشی و دیگركُشی كه این دیگر كشی از راه ترحم می باشد. پاسخ این بیماران به درمان های متداول ضد افسردگی بسیار خوب و مناسب است. دوره خـُلق بالا یا مانیا: در این دوره برعكس افسردگی ، تمام فعالیت های حركتی - روانی فرد مبتلا ، در جهت افزایش است . از نظر ظاهر، برخلاف بیماران افسرده كه كم تحرك و ساكت بودند این بیماران هیجان زده ، بی قرار، تحریك پذیر ، پرحرف ، فعال و پر جنب و جوش هستند. هر چند این تحرك و فعالیت و جوشش ممكن است نادرست و نابجا باشد . به طور خلاصه می توان علائمرا در این بیماران به شرح زیر بیان نمود: 1- افزایش فعالیت، هیجان زده و تحرك پذیر 2-خلق بالا یا مانیا :خُـلق این بیماران بالا است و معمولاً خیلی شاد و شوخ و خندان و پر تحرك هستند. ممكن است بی قراری و تحریك پذیری داشته باشند. البته ممكن است یك نوسان خلقی گذرا داشته باشند یعنی در حالی كه شاد و شنگول و پر جنب و جوش و پر نشاط هستند ناگهان افسرده شوند و گریه كنند . 3- در 75% بیماران ، اختلال درك به صورت هذیان و توهم دیده می شود. هذیان این بیماران ، هذیان "بزرگ منشی" می باشد یعنی اینها خودشان را از هر نظر برتر و بزرگتر می دانند و خود را یك شخصیت بزرگ مذهبی ، تاریخی ، سیاسی ، حكومتی ، و یا دانشمندی والا و فهیم می دانند. ممكن است خودشان را به جای پیامبران و امامان بگذارند یا ممكن است بگویند از سوی خداوند مأموریت دارند و خودشان را با خدا مرتبط بدانند و بگویند از خداوند دستور می گیرند و برای اصلاح افراد جامعه و بشریت آمده اند . 4- هذیان گزند و آسیب : این هذیان ثانویه است و متعاقب هذیان بزرگ منشی است ؛ مثلاً چون چنین بیمارانی خودشان را فرد اول مملكت یا پیشوای یك جماعت و یا فرستاده خداوند می دانند ، تصورمی كنند كه دشمن می خواهد به آنها گزند و آسیب برسد و فكر می كنند كه نقشه قتل و از بین بردن آنها را می كشند. 5- پرش افكار: این افراد پرش افكار دارند . یعنی وقتی صحبت می كنند ، هنوز جمله را تمام نكرده و مقصود خود را بیان ننموده ، موضوع دیگری را شروع می كنند كه ربطی با هم ندارد. یعنی در حقیقت از این شاخه به آن شاخه می پرند. 6- پرحرفی یا آبشار سخن: این بیماران برخلاف بیماران افسرده كه حال و توان صحبت كردن ندارند ، پرحرف و وِرّاج هستند و مرتب صحبت می كنند و به اصطلاح متكلم وحده می شوند. 7- این افراد از نظر جهت یابی و حافظه مشكلی ندارند البته ممكن است با آگاهی ، جواب نادرست بدهند. 8- اختلال رفتار: در این بیماران اختلال رفتار زیاد مشاهده می شود و رفتارهای تحریك پذیر دارند . ممكن است حالت حمله و تهاجم به خود بگیرند و برای افراد خانواده خود و اطرافیان و جامعه مشكل ساز باشند. 9- قضاوت و بینش : بیماران با خلق بالا نمی توانند درست قضاوت كنند. این بیماران در این مرحله بخشنده و سخاوتمند و ولخرج می شوند ؛ اموال خود را بذل و بخشش می نمایند و یا ممكن است دست به انجام معاملاتی بزنند كه به ضرر خود و خانواده شان بشود. مثلاً ممكن است ماشین خود یا ملك خود را به قیمت بسیار ناچیزی بفروشند . البته باید دانست از نظر قانونی انجام این نوع معاملات باطل است و از نظر پزشكی قانونی ، این افراد در این دوره از بیماری ممنوع المعامله می باشند و به قیم نیازمند هستند، چون كه بیمار در این مرحله بینش ندارد و انجام معاملات از روی بینش و عقل و منطق نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 455]