واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: عباس کیارستمی ادا در میآورد سينماي ما- خسرو دهقان یکی از معدود منتقدان سینمای ایران است که ملاک نقدهایش، خود سینماست. هرگز پای کارگردان خاصی نایستاده و سلایق و دوستیهای شخصیاش را با نقدهایش نیامیخته است. نقدهای او ساختار، روایت و اسلوب داستان پردازی فیلمها را به چالش میکشد. سبک نقدش بیشتر نئوفرمالیستی است. دهقان تا به حال به خاطر نقدهای رک و مستدلش از سوی تعدای از منتقدان جوانتر مورد شماتت قرار گرفته است نظرات وی در مورد سینمای هنری خواندنی است. سینمای هنری چیست؟ در واقع میتوان در تعریف سینمای هنری گفت که سینمای غیرمردمی، غیر بدنه وغیر رایج بخشی دارد به نام سینمای هنری و مثلاً بخش دیگری دارد به نام سینمای مستند. ریشه عمیقی هم در ارتباط بین سینمای خاص و هالیوود وجود هالیوود وجود دارد. همیشه بین سینمای هنریو سینمای کلاسیک هالیوودی یک رابطه عشق و نفرت جریان داشته و دارد. منتقدان و فیلمسازان جوان موج نو عاشق هیچکاک، هاکسو رنوار بودند و در عین حال اصول سینمای آنها را به چالش کشیدند، مسخره کردند و همه تعریف های رایج را دور ریختند و تعریفی جدید از سینما ارائه دادند. در واقع یکجور رفاقت رقابتی و رقابت رفاقتی بین این دو وجود داشته که رگههایی از آن را تا به امروز هم می شود دید. سینمای هنری در ایران سینمای هنری، الیت و خاص یا سینمای روشنفکری از آغاز سینما به شکل وجود دارد تا امروز (برای دانستن جزئیات باید به کتاب های تاریخ سینما رجوع کنید). سینمای هنری در همه جای دنیا مخاطب، تهیه کننده جشنواره، تاریخ و قصهخاص خودش را دارد. زیباییشناسی و منتقد مخصوص به خود را دارد. مسئله سینمای هنری هیچوقت گیشه نبوده و نیست. چون خرجش کمتر است. ادعایی هم ندراد. نابازیگر دارد، ارزان است، گریم و جلوههای ویژه ندارد. با سینمای تجاری هم تقریباً هم زیستی دارد و قصد بلعیدن سینمای تجاری را هم ندارد. اما در ایران کسی مثل آقای کیارستمی بر موج این جریان سینمای هنری جهان سوار می شود و جشنوارههای هنری دنیا هم که کیارستمی را کشف میکنند، متوجه نمیشوند که او ادا در میآورد. کیارستمی هم خیلی آدم باهوشی است و رگ خواب جشنوارهها را پیدا میکند و موفق هم میشود. او ادامه جریانی است که سهراب شهید ثالث آن را در ایران شروع کرده است. البته این سینما بد نیست اما در مقایسه با سینمای هنری جهان تقلبی و تصنعی به نظر میرسد. سینمای جهان تاریخچه عظیمی دارد. گذشته و پیشینه طولانی دارد که سینمای هنری از دل این سینما بیرون میآید اما سینمای ایران این طور نیست. حفرهای در تاریخ سینمای ایران در سه سال اولی که سینمای به ایران میآید، سینمای تولیدی ما مستند است فیلمهای درباره شاه. ناصرالدین شاه قلیان میکشد، تیر میاندازد، ناهار میخورد و آروغ میزند. از همه اینها فیلمها میگیرند. در 30 سال بعد هم ما مصرفکننده صرف میشویم. جهان فیلم میسازد ما نگاه می کنیم. سینما وارد زندگی مردم ایران می شود و ما محصول دیگران را استفاده میکنیم و در نهایت همهمان حتی تا به امروز فیلمبازها و سینما بازهای خوبی میشویم. این کلاس اول ندیدن سینمای ایران از ریشه کار سینمای ایران را خراب میکند. یعنی ما حتی سینمای تجاری خوبی هم نداشتیم که بخواهیم سینمای هنری خوبی داشته باشیم. اگر سینمای داستای ایران روایت خوبی ندارد، فرم و زیباییشناسی خودش را ندارد، به خاطر همین حفره 30 ساله است. ولی سینمای کوتاه و سینمای مستند ایران درهمین سینمای احمقانه درباری ریشه دارد. برای همین سینمای مستند و کوتاه ما به دردبهخور، جدیتر و مهم تر و مستقلتر است. اگر قرار باشد درباره ریشهها صحبت کنیم باید بپرسیم چه ریشهای؟ در واقع سینمای هنری و تجاری ما ریشه محکمی ندارد که بخواهیم بررسیاش کنیم. منبع : همشهري جوان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 433]