تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زبان، درنده اى است كه اگر رها شود، گاز مى گيرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806773837




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انديشه - درس اخلاق رسانه‌اي از نوع پايان خوش


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: انديشه - درس اخلاق رسانه‌اي از نوع پايان خوش


انديشه - درس اخلاق رسانه‌اي از نوع پايان خوش

ناصر فكوهي:در واژه‌شناسي رسانه‌ها و فيلمسازي «پايان خوش» معادل happy end انگليسي، اصطلاحي است كه مستقيما از دو سينماي ملي با گستره جهاني ريشه مي‌گيرد: نخست از سينماي آمريكا و سپس از سينماي هند. اين دو نوع سينما در چندين وجه با يكديگر اشتراك دارند از جمله اينكه هر دو صنعت هستند و توليد انبوه مي‌كنند، هر دو ميليون‌ها مخاطب دارند كه تنها در بازارهاي ملي محدود نمي‌شوند و در سراسر جهان و از زبان‌هاي متعدد به سوي آنها مي‌آيند، هر دو بر رفتارها و شيوه‌هاي انديشه و فرهنگ تماشاچيان خود تاثيرات كوتاه و دراز‌مدت باقي مي‌گذارند، هر دو رقباي ديگر را از ميدان به در كرده‌اند و تقريبا بازاري انحصاري براي خود به‌وجود آورده‌اند، هر دو در كنار ماجراي اصلي فيلم حواشي قدرتمندي دارند كه اگر از زبان ساختاري لوي استروس در انسان‌شناسي استفاده كنيم، بايد به وجود يك زوج تقابلي (dichatomic) مركز/ پيرامون در آنها پي ببريم كه به‌شدت ساختار كلي را تحت نفوذ خود مي‌گيرد و يك استراتژي دراز‌مدت را نيز در توليد و بازتوليد آنها ايجاد مي‌كند. البته اين زوج تقابلي در سينماي آمريكا عموما ماجراي اصلي از يكسو و هيجان (اكشن) از سوي ديگر است و در سينماي هند ماجراي اصلي در برابر رقص و آواز؛ اما در هر دو مورد «پايان خوش» به مثابه خروج از يك موقعيت تقابلي به مثابه «تضاد» به يك موقعيت «تعادلي» به مثابه وضعيت مورد استناد (يا الگوي مرجع) مشترك است، پايان خوشي كه در آمريكا با تاكيد بر الگوي قهرمان شكست‌ناپذير با اراده‌اي غير‌قابل خدشه‌دار شدن و اميدي در حد باور به معجزه‌اي انساني است كه در سطح فرد تعريف شده و نه‌تنها بر ياس جمعي پيروز مي‌شود، بلكه جمع را به تبعيت از الگوي خود وا مي‌دارد و در هند، بر پايه پيروزي اخلاق و خوبي بر بدي مشاهده مي‌شود كه الگويي قديمي‌تر و برگرفته از ساختارهاي باستاني اديان هند و اروپايي در تقابل سازش‌ناپذير خير و شر است.

اما اگر به كشور خود بازگرديم و به طور خاص بر مجموعه‌هاي تلويزيوني كه چند سالي است در مناسبت‌هاي مذهبي پخش مي‌شوند تاكيد كنيم، متاسفانه شاهد نوعي جهت‌گيري شايد ناخود‌آگاهانه منفي هستيم كه درست برخلاف آنچه احتمالا براساس حسن‌نيت سازندگان اين مجموعه‌ها هدف بالا بردن اخلاق و ارزش‌هاي انساني و مثبت در جامعه و كمك به تقويت دين و اخلاق در جامعه را دنبال مي‌كرده‌اند، از لحاظ اجتماعي به نظر ما، نتيجه‌اي معكوس بر جاي مي‌گذارد. دو مجموعه به طور خاص و بدون آنكه وارد جزئيات آنها شويم و بدون آنكه آنها را چندان خاص بدانيم، زيرا معتقديم عناصر آنها به نحو گسترده‌اي در مجموعه‌هاي ديگر نيز ديده مي‌شود، در اينجا مورد اشاره هستند: «مثل هيچ‌كس» و «روز حسرت.»
مجموعه نخست از يك مضمون اجتماعي و يك خانواده به ظاهر سنتي حركت مي‌كند كه به دليل دخالت افرادي شرور در آن، تا مرز از هم پاشيدگي به پيش مي‌رود، ولي سرانجام شخصيت نيمه‌انساني و نيمه‌مقدس آن به نام «داداشي» (‌كه «تقدس» او به‌دليلي است كه در سنت ايراني و هميشه وجود داشته و دارد و آن مسووليت افراد بزرگ‌تر خانواده نسبت به افراد كوچك‌تر و بنابراين كاملا عادي و متعارف است و بيشتر يك وظيفه است تا يك فضيلت) همه‌چيز را به‌خوبي به پايان مي‌رساند و همه و حتي شخصيت بزرگ خانواده («دايي» كه باز در سنت ما و در بسياري از فرهنگ‌ها شخصيتي بسيار مورد احترام، در حد پدر و گاه حتي بالاتر از پدر است) پشت سر او به نماز مي‌ايستد. صرف‌نظر از نكاتي كوچك در اين مجموعه كه فرصت پرداختن به آنها نيست اما تاثيرات اجتماعي فوق‌العاده منفي‌اي دارند، مثل همين زير پا گذاشتن سلسله‌مراتب خانوادگي‌ـ ‌سنتي و قرار دادن بزرگ خانواده پشت سر يك فرد بسيار جوان‌تر از خودش در نماز جماعت كه ضربه‌اي اساسي بر سنت‌هاي چندقرني در كشور ماست، و يا تشويق ازدواج‌هاي درون‌گروهي (دختر‌عموـ پسر‌عمو) و به زير سوال بردن ازدواج‌هاي برون‌گروهي با منفي كردن شخصيتي كه از بيرون به خانواده راه يافته است كه ما را با يك معضل بزرگ و زيان‌هاي سختي در جامعه كنوني روبه‌رو مي‌كند (چيزي كه به صورت گسترده‌اي در مجموعه‌هاي تلويزيوني مي‌بينيم)، باز هم با حركت از تقابل فوق در اين مجموعه و در اغلب مجموعه‌هاي ايراني، اصل ماجرا در تقابل با خود، فرآيند يك دگرگوني مثبت يا مجازات و حذف را دارد، كه برخلاف سينماي هند، از ساختار ساده و در عين حال سنتي و هنجارمند پيروزي خوبي بر بدي تبعيت نمي‌كند. بلكه از ساختاري شايد بتوان گفت «پسا‌مدرن» يا «تركيبي» دنباله‌روي مي‌كند كه در آن شخصيت‌هايي كه به نحو مبالغه‌آميزي منفي هستند پس از تخريب سيستم‌هاي اجتماعي و به بار آوردن زيان‌هايي كه قاعدتا غير‌قابل جبران هستند، به ناگهان به‌صورت «معجزه‌آميزي» به راه راست كشيده مي‌شوند و دگرديسي مي‌يابند. اين ساختار دگرگوني «معجزه‌آميز» كه در مجموعه‌هاي ايراني عموما در آخرين قسمت اتفاق مي‌افتد، بيشتر به انديشه‌اي جادويي نزديكي دارد تا به سنت ما كه از انديشه‌اي بر اساس تقابل خير و شر تبعيت مي‌كند و پيروزي خير بر شر با از ميان رفتن شر همراه است و نه با تبديل شدن «معجزه‌آميز» شرارت به نيكي. البته در اين مجموعه‌ها هميشه تعدادي از شخصيت‌ها نيز هستند كه در موقعيت «شر مطلق» قرار مي‌گيرند و در نهايت حذف مي‌شوند، اما اكثريت شخصيت‌هاي منفي در فرآيند «معجزه جادو‌وار» تبديل به افراد خوب مي‌شوند. اين امر ظاهرا براي سازش دادن يك تفكر مدرن يعني تاثير اصل «تربيت» كه مي‌تواند يك فرد ولو شرور را به آدمي خوب تبديل كند (كه البته به نوعي در سنت نيز حضور دارد) با يك تفكر به ظاهر سنتي يعني «ذاتي بودن شرارت» انجام مي‌گيرد كه البته معنايي ندارد و تاثير اجتماعي آن بر جامعه به هيچ‌رو به شكلي نيست كه سازندگان آن انتظار مي‌كشند، بلكه اغلب شكلي معكوس دارد.
آنچه گفته شد يعني تلاش براي ارائه «درس‌هاي اخلاقي» از طريق برنامه‌هاي نمايشي و رسانه‌اي كردن انتقال فرهنگ هنجارمند از طريق مجموعه‌هاي تلويزيوني و يا به عبارتي سازش دادن اخلاق و تفريح، با استفاده از سازوكار «پايان خوش» در تركيب عجيبي ميان دو الگوي هندي و آمريكايي، بيشتر از مجموعه اول در مجموعه دوم مشاهده مي‌شود كه در آن مقولات بسيار پراهميت‌تري همچون دين و ايمان و باورها و اعتقادات انسان‌ها به سطح خواب و جادو و قضا و قدرهايي (كه جز در مواردي به‌شدت استثنايي) كاملا جنبه بشري دارند، تنزل پيدا كرده‌اند و آنچه در سنت ما (‌به‌گونه‌اي كه حتي در خود اين مجموعه زماني كه قهرمانان به سراغ يك روحاني مورد اعتمادشان مي‌روند، گفته مي‌شود) از جمله «كرامات» و خاص انسان‌هايي بوده است كه در فرآيندي عرفاني از انسانيت خود فاصله گرفته و بر روندي از «نزديكي با خداوند» و «فنا شدن در خداوند» تصور مي‌شده‌اند (كه آن هم همواره منشأ اختلاف ميان دين‌شناسان بوده است)، به سطح افرادي بسيار متعارف كشيده شده و توجيه مي‌شود. اينكه يك شخصيت زن يا مرد با زندگي بسيار مادي‌گرا و آسودگي و ثروت و رفاه بالايي كه دارند و آلودگي كاملا آشكارشان به گناه در منطق خود اين مجموعه (‌در حد خيانت به امانت در حق نزديك‌ترين دوست) كه طبعا نمي‌تواند نه به موقعيت «معصوميت» كه حتي به شرايط «بزرگواري»، «آقايي» يا «پرهيزگاري» عرفاني به‌گونه‌اي كه در سنت ما مطرح بوده‌اند و نخستين شرط آن فاصله گرفتن از تمام تعلقات مادي و ساده‌زيستي تا حداكثر ممكن بوده است، به سطح افرادي «مقدس» مي‌رسند كه مي‌توانند به جهان ديگر رفت و آمد كنند، بدعتي خطرناك است كه البته اظهار‌نظر درباره جنبه ديني آن در صلاحيت ما نيست، اما به مثابه يك فرهنگ‌شناس، مي‌توانيم با قاطعيت بگوييم كه ضربات خطرناكي به باورهايي چند هزار ساله و ريشه‌دار در نظام ارزشي مردم ما وارد مي‌كند. و آنچه به عنوان هشدار بايد بر اين گرايش‌هاي منفي بيافزائيم اين است كه:
* شخصيت‌هاي منفي اين مجموعه‌ها، يعني كساني كه تا چند شب قبل، خلاف‌ها و گناهاني غيرقابل تصور (همچون در مجموعه «روز حسرت») مثل برنامه‌ريزي قتل زن باردار خود با اجير كردن آدمكشي حرفه‌اي انجام داده‌اند، پس از آنكه در فرآيندي «معجزه‌آميز» و در آخرين بخش مجموعه «تطهير» مي‌شوند، در فرآيند «معجزه‌آميز» ديگري نيز به «ستارگان زيباي» روي جلد رنگين نامه‌هاي مطبوعاتي تبديل مي‌شوند و در ناخود آگاه بسياري از افراد و به‌خصوص جوانان الگويي براي آينده‌شان را مي‌سازند.
در واقع مشكل اينگونه «پايان‌هاي خوش» در آن است كه به بسياري از ذهن‌هاي ساده اين باور را القا مي‌كند كه مي‌توان در شرارت و رذالت تا بي‌نهايت پيش رفت و بعد ناگهان به سرعت بدل به انساني متعارف شد. البته مفهوم «توبه» سواي بعد ديني آن، در بعد فرهنگي جامعه ما (و ساير جوامع) وجود دارد، اما چنين توبه‌اي اولا در قالبي مناسكي و با كنترل اجتماعي انجام مي‌گيرد و ثانيا به هيچ عنوان به معناي «بخشش براساس فراموشي» نيست، بلكه درست برعكس براساس «آشكار شدن اجتماعي گناه از سوي گناهكار، پوزش او از جامعه و بخشش» است كه فرد خلافكار را در رابطه‌اي خاص با جامعه قرار مي‌دهد و به نحوي اين گذشته هرگز از كارنامه او پاك نخواهد شد، بلكه چه براي خود او و چه براي جامعه به مثابه تضميني براي عدم‌تكرار خطا به كار گرفته مي‌شود. بنابراين نبايد از اين مفهوم در سطح اجتماعي براي ارائه «پايان خوش» با اهدافي كه ولو آنكه اخلاقي باشند در نهايت به نتايجي ضد اخلاقي، ضد سنتي و ضد فرهنگي بدل شده و جز سودجويي تجاري و مادي، چيزي را نشان نمي‌دهند، سوءاستفاده كرد. اين امر متاسفانه تاكنون بارها در مجموعه‌ها و طنزهاي تلويزيوني ما تكرار شده و ما نيز ناچار شده‌ايم به‌رغم بي‌ارزش بودن ذاتي اينگونه برنامه‌ها در برابر فرهنگ قدرتمند ايران چه در بعد اسلامي، چه در بعد ملي و چه در بعد سنتي آن، آنجا كه شاهد توهين و ضربه‌زدن‌هاي مستقيم به سيستم‌هاي اجتماعي بوده‌ايم، در حد اشاره به آنها بپردازيم با اين اميد كه مسوولان براي دستيابي به اهداف اخلاقي از روش‌هاي كاراتري استفاده كنند. هرچند گمان ما آن بوده و هنوز هم هست كه وظيفه انتقال ارزش‌هاي اخلاقي و سنت‌هاي هنجارمند جامعه اصولا بر دوش خود جامعه و زندگي واقعي مردم و روزمرگي دائم آن است و راه درست آن دروني كردن اين ارزش‌ها بدون استفاده از الزام و زور است، نه بر عهده رسانه‌هايي كه به هر تقدير اسير سلائق مخاطبان خود (ولو سلائقي غير اخلاقي) و سفارش‌دهندگان آگهي هستند. از اين‌رو شايد يكي از راه‌هاي مناسب براي خروج از اين دور باطل، همانگونه كه در اكثر كشورهاي ديگر اتفاق افتاده است، جدا كردن رسانه‌هاي دولتي كه مي‌توانند از فشار مخاطبان و حوزه تجاري فارغ باشند از رسانه‌هاي خصوصي باشد كه قادرند در حد مرزهاي اخلاقي و انعطاف‌آميز جامعه در اين زمينه تا حد زيادي خود را به تقاضاهاي بازار بسپارند.
 چهارشنبه 24 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن