واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: چرا نشر ايران غيرحرفهاي است؟ جام جم آنلاين: دكتر محسن پرويز، معاون فرهنگي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در هفتهاي كه و با نام كتاب مزين شده بود، در دومين نشست ناشران برگزيده كشور كه در سراي اهل قلم برگزار شد، با اشاره به حضور 9 هزار ناشر در ايران كه كمتر از هزارتاي آنها داراي دفتر كار هستند ، گفت: نتايج كارشناسيهاي انجام شده نشان ميدهد كه نشر ايران غيرحرفهاي است. غيرحرفهاي بودن نشر در ايران حرف و نكته تازهاي نيست؛ اما شايد بهتر اين باشد كه دستاندركاران توليد و عرضه كتاب اعم از دولتي و خصوصي به جاي طرح هزار باره اين واقعيت ملموس به ارائه دلايل اين غيرحرفهاي شدن و راهكارهاي رفع آن بپردازند. براساس نتايج سرشماري عمومي سال 1385، تعداد باسوادان كشور 54 ميليون و 82 هزار نفر بوده است. اين در حالي است كه برابر آمار اعلام شده از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد در سال 1386 حدود 55 هزار عنوان كتاب در شمارگان متوسط 3902 نسخه چاپ شده است. اگر بپذيريم تمام جمعيت 54 ميليون نفري با سواد ما، كتابخوان باشند و قرار بر اين باشد كه اين افراد تمام كتابهاي منتشر شده سال 1386 را بخرند، بايد گفت در طول سال 1386 براي هر ايراني با سواد تنها 4 كتاب چاپ شده است. (مجموعا 215 ميليون نسخه كتاب اعم از كمك درسي، آموزشي و تاليفي و...) با توجه به آنچه به آن اشاره شد، حرفهاي دكتر پرويز در جمع ناشران برگزيده صحيح است؛ اما بايد ديد آيا ايشان و ناشران دعوت شده به جلسه راهكاري براي درمان اين مشكل انديشيده اند يا خير. با دقت در مطالب عنوان شده از سوي ناشران برگزيده متوجه ميشويم كه بيشتر مسائل مطرح شده درباره توزيع، نمايشگاه، بن كتاب، تقدير از مسوولان، حمايت دولت بوده است. به عبارت ديگر ناشران برگزيده شده توسط ارشاد در اين نشست بيشتر به طرح مشكلات خود پرداخته اند تا ارائه راهكار. هر چند خود موضوع چگونگي انتخاب يك ناشر به عنوان برگزيده براي طرح مشكلات در حضور معاون فرهنگي جاي سوال دارد؛ چرا كه در اين مجلس تنها ناشراني دعوت شده بودند كه در ادوار گذشته كتاب سال يا نمايشگاه كتاب انتخاب شده بودند و اين يعني بقيه 9000 ناشر كشور و يا به تعبير دكتر پرويز 1000 ناشر فعال كشور جايي در اين نشست نداشتند. شكي نيست كه در حوزه مشكلات فرهنگي اجتماعي، ما جماعت ايراني يد طولايي در انداختن تقصير به گردن ديگران داريم. اين امر در حوزه نشر هم وجود دارد. ازطرفي ناشران وزارت ارشاد را متهم به عدم حمايت ميكنند و از سوي ديگر، مسوولان اين وزارتخانه ناشران را ضعيف و كم كار تلقي ميكنند. گاهي مولفان از ناشران براي پرداخت نكردن حقوق خود ناراضي هستند و گاهي هم بعكس. برخي هم تمامي معضلات را به گردن مخاطب بيچاره مياندازند و كم بودن سرانه مطالعه را دليل اصلي نشر غير حرفهاي ميدانند. حتما تمامي دست اندر كاران نشر در ايران ميدانند در همين اوضاع وانفساي شمارگان، كتابهايي هستند كه چندين نوبت و در شمارگان بيشمار منتشر ميشوند و مردم هم آنها را ميخرند. به عبارت ديگر مردم تا به چيزي احساس نياز ميكنند، به دنبالش ميگردند و تا بهدست نياورند آسوده نميشوند. بد نيست تمام افرادي كه در حوزه فرهنگ هستند با خود بينديشند كه شايد كتابهاي چاپ شده در اين مرز و بوم همه آن چيزهايي نباشد كه مردم ما به آن احساس نياز ميكنند. هر چند تبليغ نكردن پيرامون كتاب در رسانههاي گروهي و مطبوعات سبب شده است مردم از آن چيزي كه بهدردشان ميخورد و منتشر شده بيخبر باشند؛ اما در همين بيخبريها هم آثار ماندگار سينهبهسينه تبليغ ميشود و جاي خود را پيدا ميكند. در پايان بايد گفت آنچه از ديد تمام حاضران در اين نشست پنهان مانده، اين است كه بايد به نشر به عنوان يك صنعت فرهنگي نگاه كنيم نه يك مقوله فرهنگي صرف. اگر اين ديدگاه در ميان تمامي افراد درگير اين حوزه از نويسنده تا مخاطبي كه كتاب را ميخواند تسري يابد، ديگر هيچ ناشري براي چاپ يك اثر غير فرهنگي سرمايهگذاري نميكند، هيچ دانشجو يا دانش آموزي با چاپ يك كتاب با هزينه شخصي ادعاي نويسندگي نميكند، شايد بعد از اين تغيير نگاه شاهد صدور مجوزهاي نشر به صورت فراوان آنهم به افرادي كه توانايي اداره يك بنگاه اقتصادي كوچك را ندارند نباشيم شايد ديگر معاون فرهنگي ارشاد موضوع حذف صدور مجوز دايمي را مطرح نكند؛ چرا كه ميداند در اين صورت هيچ كسي براي يك بنگاه اقتصادي فرهنگي موقت سرمايهگذاري نميكند. رضا حاجي آبادي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]