واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: طنز تلخ کتاب در ایران
دو نگاه متفاوت در مورد کتاب و توزیع آن وجود دارد؛ دستهای معتقدند کتاب به خوبی توزیع نمی شود و اگر چنین باشد مردم از آن استقبال خواهند کرد و دسته دوم اعتقاد دارند مشکل را باید در ریشهها جست.مساله توزیع کتاب، یکی از مهمترین مباحثی است که صنعت نشر کشور با آن روبروست، صنعتی که به دلیل شمارگان بسیار کم کتاب، رمق چندانی ندارد. نجف دریابندری، علی باباچاهی، محمدهاشم اکبریانی و رضا امیرخانی، چهار نفر از افراد صاحبقلمی هستند که طنزخود را در این مورد بیان کردهاند:هر کدام از زاویهای به این مساله پرداختهاند. امیرخانی: حل مساله توزیع کتاب با استفاده از اینترنت و تلفننویسندهی جوان آثاری همچون «بی وتن»، «ارمیا» و «من او» معتقد است به دلیل سیاستهای نابجای دولت در دورههای مختلف، متاسفانه ما با تعداد عناوین روبرو هستیم. به باور این نویسنده، تعداد ناشران غیرحرفهای و مجوزهای بیضابطه سبب شده ما سه تا چهار برابر استانداردهای جهانی کتاب داشته باشیم.نویسنده «بی وتن» تعداد زیاد کتاب را بد نمیداند، اما اعتقاد دارد اگر این تعداد به افت کیفیت منجر شود، قطعا مخرب خواهد بود. او از سویی، تناسب نداشتن عناوین کتاب را مطرح میکند و میگوید: «متاسفانه در این تعداد عناوین، نسبت کتب پرمخاطب با دیگر کتابها متناسب نیست و این یک ضعف به حساب میآید.»به دلیل سیاستهای نابجای دولت در دورههای مختلف، متاسفانه ما با تعداد عناوین روبرو هستیم. تعداد ناشران غیرحرفهای و مجوزهای بیضابطه سبب شده ما سه تا چهار برابر استانداردهای جهانی کتاب داشته باشیمامیرخانی، مشکل ویترین کتاب را نیز مطرح می کند. به باور او، ویترین ما در کتابفروشیها، تنها برای یک سوم و حتی تعداد کمتری گنجایش دارد و این کمبود ویترین هم دلایل مختلفی دارد که مهمترین آن قیمت بالای ملک در ایران است.او در شرح بیشتر مساله میگوید: «حل مساله ویترین، اگر نگوییم ناممکن، دست کم بسیار دشوار است. این که یک سرمایهگذار، هزار کار سودآور غیرفرهنگی را به کناری بگذارد و سرمایه و ملک خود را به یک کتابفروشی اختصاص دهد، به انگیزههایی بسیار قوی احتیاج دارد و شاید این از هر کسی بر نیاید. این نویسنده در ادامه رفتارهای وزارت ارشاد را به شدت نادرست میداند و بر این اعتقاد است که برپایی نمایشگاههای کتاب، سبب میشود کتابفروشان و توزیع کنندگان کتاب بیش از پیش متضرر شوند.امیرخانی، مشکل ویترین کتاب را نیز مطرح می کند. به باور او، ویترین ما در کتابفروشیها، تنها برای یک سوم و حتی تعداد کمتری گنجایش دارد و این کمبود ویترین هم دلایل مختلفی دارد که مهمترین آن قیمت بالای ملک در ایران استاو در پاسخ به این پرسش که بسیاری از ناشران از نمایشگاههای کتاب استقبال میکنند و آن را در فروش کتابهایشان موثر میدانند، میگوید: «این نکته را باید در برنامههای کوتاهمدت ناشران جستجو کرد. آنها باید به بازار کتاب در طول سال بیاندیشند و خود را به چند روز نمایشگاه محدود نکنند. امیرخانی روشهای میانبر را پیشنهاد میکند، روشهایی که در آنها میتوان ویترین کتابفروشی را به وسعت فضای مجازی و ارتباطاتی گسترش داد. به عقیده این نویسنده، توزیع کتاب به صورت تلفنی و اینترنتی میتواند کمک بسیاری به معضل توزیع کتاب کند.او در مورد پیشنهاد حوزه هنری در مورد توزیع کتاب در سوپرمارکتها میگوید: «حوزه هنری، از یک شیوه امروزی و تبلیغاتی برای توزیع برخی از کتابهایش در حوزه دفاع مقدس بهره برده است، کتابهایی که در حوزه خاطره قرار میگیرند. اما سئوالی که پیش میآید، این است که چرا خاطرات و ادبیات غیر خلاق باید به این شیوه به فروش برسد.»امیرخانی رفتارهای وزارت ارشاد را به شدت نادرست میداند و بر این اعتقاد است که برپایی نمایشگاههای کتاب، سبب میشود کتابفروشان و توزیع کنندگان کتاب بیش از پیش متضرر شوندامیرخانی کتاب خاطرات را کتاب یکبار مصرف میداند و بر این اعتقاد است که حوزه هنری از نویسندگانی حمایت و روی آنها سرمایهگذاری میکند که به نوعی تک کتابند. یعنی از سرمایهگذاری روی نویسندگانی که فردایشان مشخص نیست جلوگیری میشود.او ادامه میدهد: «از سویی ما باید به تبلیغات کتاب و سهم آن در فروش، خوب نگاه کنیم. مشکل این است که این امامزاده (فروش کتاب به شیوه تبلیغاتی) دستساز است. تا اینجای کار شاید اشکالی نداشته باشد. مشکل از جایی آغاز میشود که متولیان این امامزاده تقلبی، خود قضیه را باور کنند. یعنی این نکته را مطرح نکنند که کتاب مورد توجه قرار گرفت و سپس بازیگرها و سینماییها آن را خواندند. در حالی که چنین نیست و حضور و چهره بازیگران سینما نقشی مهم در فروش کتاب داشت.امیرخانی توزیع کتاب با شیوههای تلفنی و اینترنتی را بهتر میداند و میگوید خود این شیوه را برای پخش کتابهایش نمیپسندد. باباچاهی: توزیع کتاب به ناشران مرتبط استیکی از مهمترین دسته کتابهایی که در بازار کتاب با مشکل مواجههاند، کتابهای شعر معاصر است. بسیاری از توزیعکنندگان کتاب، مجموعههای شعر معاصر را نمی پذیرند و در نتیجه کتابفروشیها هم رویهای متناسب را اجرا میکنند. البته وضع شاعران پیشکسوت و مطرح تا اندازه زیادی جداست. علی باباچاهی یکی از این شاعرهای پیشکسوت است که کتابهایش وضعیت بهتری دارند، هرچند او وضعیت توزیع کتاب را خوب نمیداند. شاعر جنوبی و تجربهگرای معاصر، ترجیح میدهد به جای پرداختن به مسایل کلی، از تجربههایش بگوید. او از چند نشر همچون مروارید، ثالث و ویستار نام میبرد و میگوید هر بار با این ناشران کار کرده، کتابهایش خوب توزیع شده و به شهرهای مختلف رفته است. یکی از مهمترین دسته کتابهایی که در بازار کتاب با مشکل مواجههاند، کتابهای شعر معاصر است. بسیاری از توزیعکنندگان کتاب، مجموعههای شعر معاصر را نمی پذیرند و در نتیجه کتابفروشیها هم رویهای متناسب را اجرا میکنندشاعر مجموعه «عقل عذابم میدهد»، در توضیح بیشتر میگوید: «من در عجبم از کار ناشرانی که به توزیع کتاب خود، کمکاری میکنند. به هر حال این ناشران برای کار خود سرمایهگذاری کردهاند و کتابها باید به فروش برسد تا سرمایه آنها برگردد. سحر و جادوی کار کجاست، من نمیدانم.» باباچاهی توزیع کتاب در سوپرمارکتها را چندان موفق نمیداند، با این همه معتقد است هر کاری در این مسیر، خوب است و باید از هر شیوهای برای توزیع و معرفی بیشتر کتاب بهره گرفت. او میگوید: «من مخالف توزیع کتاب در سوپرمارکتها نیستم. اما به گمانم میتوان از کارهای بهتری سود جست.» باباچاهی تاکید میکند کتاب باید در مسیر درست خود قرار گیرد و در کنار عرضه ویترینی و در کتابفروشی، وارد محافل ادبی نیز شود. اکبریانی: تکثر فرهنگی را بپذیریممحمدهاشم اکبریانی نویسنده، شاعر و روزنامهنگار هم به مشکل نداشتن مخاطب در ایران اشاره میکند. به عقیده او نمیتوان مشکل را متوجه توزیعکننده دانست، چرا که اگر کتاب به بهترین شکل ممکن هم در ایران توزیع شود، باز هم کمتر کسی خریدار آن خواهد بود.این نویسنده در توضیح بیشتر میگوید: «مدام این پرسش را مطرح میکنیم که چرا به شهرستانها نمیرسند، اما این نکته را که از سوی توزیعکنندگان مطرح میشود به راحتی نادیده میگیریم که کتابها در شهرستانها اقبال کمی دارند. آنها باید هزینه ارسال کتاب را به عهده بگیرند و نگران برگشت خوردن آن هم باشند و همه اینها هزینههای بیبازگشت است.» مدام این پرسش را مطرح میکنیم که چرا به شهرستانها نمیرسند، اما این نکته را که از سوی توزیعکنندگان مطرح میشود به راحتی نادیده میگیریم که کتابها در شهرستانها اقبال کمی دارند. آنها باید هزینه ارسال کتاب را به عهده بگیرند و نگران برگشت خوردن آن هم باشند و همه اینها هزینههای بیبازگشت استاین نویسنده، آسیبشناسی کتابهای ارزان قیمت را یکی دیگر از مشکلات توزیع کتاب عنوان کرد. به گفته او، بسیاری از ویزیتورهای کتاب ترجیح میدهند به جای کتابهای ارزانقیمت که سود کمی دارد، کتابهای گرانقیمت را بازاریابی کنند و این نکته سبب میشود بسیاری از کتابهای ارزانقیمت با مشکل مواجهه شوند. اکبریانی حضور کتابهایی با موضوعات خاص همچون تربیت فرزندان، پزشکی کاربردی و مسایلی از این دست را در مراکز همچون داروخانهها، خوب ارزیابی میکند، با اینهمه معتقد است تجربههای شکستخورده از این دست بسیار داشتهایم. او به عنوان مثال از اتوبوسهای دو طبقه فروش کتاب، قفسههای شیشهای میدانها که در آن تازههای نشر قرار میگرفت و طرحهایی از این دست نام میبرد و مشکل را متوجه فضای کتابخوانی در کشور میکند که چندان خوب نیست. این شاعر معتقد است تا زمانی که جامعه فرهنگی ما تکثر را نپذیرد، کار بر همین مبنا و روال خواهد ماند. او در توضیح بیشتر میگوید: «اگر ما بپذیریم هر قشر نیازهای خاص خود را دارد و در نتیجه کتابهای مختص خود میخواهد،در نتیجه تلاش میکنیم این کتابها را تولید کنیم و آنوقت هر قشری کتابهای مورد نیاز خود را در دسترس خواهد داشت.» اکبریانی توزیع کتاب در سوپرمارکتها نیز در این قلمرو جالب میداند و میگوید: «نمیتوانیم در سوپرمارکت کتابی قطور از مارکز را توزیع کنیم، اما از این فضا هم میتوان برای توزیع کتابی متناسب بهره گرفت.» نجف دریابندری: کتاب خوب بازارش را پیدا میکندنجف دریابندری پیر ترجمه و کسی که سالها در این عرصه کار و تجربه کار و تجربه کرده، از زاویهای متفاوت به ماجرا نگاه میکند. به عقیده او، اگر کتابی خوب باشد، مردم به هر حال آنرا خواهند یافت و کتاب مطرح میشود. این نویسنده با اینهمه وضعیت توزیع کتاب در ایران را چندان خوب ارزیابی نمیکند. مترجم «هکلبری فین» در توضیح بیشتر میگوید: «هرچند کتابها به خوبی در ایران پخش نمیشوند، اما نمیتوان این نکته را بهانهای برای تیراژ کم کتابها دانست، چرا که در همین شرایط و با همین امکانات، کتاب های زیادی هستند که به چاپ چندم میرسند.» شاید بتوان بعضی از کتابها جیبی را در سوپرمارکتها عرضه کرد، اما به طور کلی این کار، طنزی تلخ است. چرا باید وضعیت کتابخوانی در کشوری به سابقه فرهنگی ایران چنان باشد که چنین مسایلی مطرح شودبه عقیده دریابندری، یکی از بزرگترین مشکلات ما در عرصه کتاب، عرضه کتابهایی با کیفیت کم است. او در این عقیده با رضا امیرخانی همخوان است که تعدد ناشران سبب شده کتابهایی بد و با کیفیت کم منتشر شوند. او میافزاید: «هر ناشر باید برای ادامه حیاتش، در طول سال چند کتاب منتشر کند و از سویی فضایی فرهنگی ما، میتواند تعداد معدودی کتاب تولید کند. در نتیجه کتابهایی که دارای کیفیت نیستند، شرایط انتشار پیدا میکنند.»دریابندری در پاسخ به این پرسش که «آیا باید انتشاراتیها کم کار و غیر حرفهای را تعطیل کرد»، میگوید: «نباید در این کار دخالت کرد. بهترین کار این است که حمایت ناشران تنها از سوی مخاطبان باشد. در این صورت ناشران غیرحرفهای کمکم به اشتباه خود پی میبرند و کار خود را بهبود میدهند. نهایت کار این است که دست از کار نشر بر میدارند.» نویسنده کتاب «آشپزی مستطاب» در مورد عرضه کتاب در سوپرمارکتها میگوید: «شاید بتوان بعضی از کتابها جیبی را در سوپرمارکتها عرضه کرد، اما به طور کلی این کار، طنزی تلخ است. چرا باید وضعیت کتابخوانی در کشوری به سابقه فرهنگی ایران چنان باشد که چنین مسایلی مطرح شود.»گروه کتاب تبیان - محمد بیگدلی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 389]