واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: عليرضا خمسه بازيگر محبوب كمديهاي پرمخاطب دهه 60 و 70 در سالهاي اخير چندان پركار نبوده، يكي از دلايل كمكاري او كاهش ميزان توليدات در سينماي كمدي است. «قاعده بازي» اولين تجربه احمدرضا معتمدي در سينماي كمدي فرصتي فراهم كرد تا خمسه دوباره در فضايي فعاليت كند كه به شدت به آن علاقهمند است. «قاعده بازي» در كنار «جيببرها به بهشت نميروند»، «من زمين را دوست دارم» و «بوي خوش زندگي» يكي از كمديهاي متفاوت كارنامه خمسه است. *** در «قاعده بازي» براي اولينبار نقشي كوتاه بازي كردهايد. اين نقش چه ويژگي داشت كه پذيرفتيد آن را بازي كنيد؟ براي انتخاب نقش معمولا مجموعهاي از عوامل را درنظر ميگيرم. در مورد «قاعده بازي» مجموع عوامل مرا ترغيب كرد در اين فيلم همكاري كنم. آقاي معتمدي كارگرداني صاحب آبرو در سينما است. فيلمسازي اهل تفكر، تحقيق و جستوجو كه با فيلمهاي قبلياش هم نشان داده بود نگاهي متفاوت به سينما دارد. ميدانستم تجربه او در ژانر كمدي قطعا تجربه متفاوتي ميشود. ساير عوامل فني و بازيگران هم، شناخته شده و حرفهاي بودند. براي آدم حرفهاي هيچ چيز به اندازه همكاري با يك گروه حرفهاي جذاب نيست. در سينما و تلويزيون گاهي در پروژههايي حضور پيدا كردهام كه بيتجربگي و غيرحرفهاي بودن عواملشان، به حاصل كار آدمهاي حرفهاي ضربه زده است. در مورد حجم نقش استناد ميكنم به يك استاد، جمله معروف استانيسلاوسكي را حتما شنيدهايد: «نقش كوچك و بزرگ نداريم، بازيگر كوچك و بزرگ داريم.» البته او به اين جمله عمل نميكرد و هيچوقت نقش كوچك بازي نكرد (ميخندد) اما براي ما كه آموزشهاي او را دوست داريم، تجربه كردن نقش كوچك هم جذاب است. تجربه شما در كمدي نسبت به آقاي معتمدي خيلي بيشتر است. مشاوره خاصي با او داشتيد؟ آقاي معتمدي 3 سال روي فيلمنامه كار كرده و در اين مسير با افراد زيادي مشورت كرده بود. طبيعي است كه در مرحله اجرا هم اين رايزنيها و مشاورهها ادامه پيدا كند. بازيگران باتجربهاي در اين فيلم حضور داشتند، آقاي معتمدي نظرات همه ما را ميشنيد و از ميان آنها كاملترين و بهترين را انتخاب ميكرد. «قاعده بازي» فيلم پربازيگري است. اغلب سكانسها شلوغ و پر از بازيگر است. بازي در چنين فضايي احتمالا نياز به تمرينهاي زيادي دارد. قطعا در چنين فيلمهايي زمان فيلمبرداري بالا ميرود. در شرايط طبيعي، فيلمبرداري يك فيلم معمولي 30 تا 45 روز زمان ميبرد. اما در «قاعده بازي» نزديك به 3 ماه فيلمبرداري داشتيم، جلسات مختلف و تمرينهاي متعددي براي رسيدن به فضاي مطلوب وجود داشت. به نظر من، اين فيلم، ارزش اين همه زمان، هزينه و انرژي را داشت، نتيجهاي كه به دست آمده قابل دفاع است. فكر ميكنم يكي از عواملي كه باعث شد با وجود فضاهاي متفاوت گروه خيلي زود هماهنگ شوند، حرفهاي بودن عوامل و تجربه بالاي بازيگرها بود. در هر پلان فيلم، جزئيات اهميت داشت و روي آنها كار ميشد. آقاي معتمدي همانقدر كه روي فيلمنامه حساسيت داشت در زمان فيلمبرداري هم با وسواس كار ميكرد. از اول همين نقش براي شما در نظر گرفته شده بود؟ بله. دوست نداشتيد نقشتان را با بازيگر ديگري عوض كنيد؟ من معمولا اين كار را انجام نميدهم. البته بعضي دوستان نقشهايشان را عوض ميكردند. اژدر در فيلمنامه همين طوربود؟ شما ويژگي خاص به آن اضافه نكرديد؟ من كمدي كلاسيك را خيلي دوست دارم. پيشنهاد دادم اژدر تا پايان فيلم اصلا صحبت نكند و صامت باشد، ولي آقاي معتمدي اعتقاد داشت اين شخصيت بعضي مواقع بايد صحبت كند. چيزي كه الان ميبينيم تقريبا هماني است كه در فيلمنامه از اژدر وجود داشت. جنس بازي شما و نوع حركاتتان در «قاعده بازي» با فيلمهاي ديگرتان كاملا متفاوت است. اين مهمترين ويژگي بازيتان در اين فيلم است. در اين فيلم اغلب بازيگرها نقشي را برعهده گرفتند كه با نقشهاي قبليشان متفاوت بود. آقاي معتمدي دوست داشت بازيگرها وجوه تازهاي از توانايي و قابليتشان را به تصوير بكشند. اژدر شخصيتي است كه مشابهش را بازي نكردهام، طبيعي است كه در اجرا هم اين نقش متفاوت به نظر برسد. معمولا در كمديهايي بازي كردهام كه مبتني بر كلام و گفتار بوده، اما در «قاعده بازي» موقعيتها كمدي است و حركت بازيگر در اين موقعيتها اهميت دارد. در ميان كمديهايي كه بازي كردهايد نمونههاي متفاوتي مثل «بوي خوش زندگي» و «جيببرها به بهشت نميروند» بوده. «قاعده بازي» هم يك كمدي متفاوت است. سينماي ايران چقدر ميتواند بستري فراهم كند كه اين جريان ادامه پيدا كند؟ «آپارتمان شماره 13»، «من زمين را دوست دارم» و «جيببرها به بهشت نميروند» كمديهاي تازه، بديع و سالمي بودند كه با تعريف كلاسيك كمدي سازگاري داشتند. اين كمديها مضامين اجتماعي و موضع انتقادي داشتند اين فيلمها در مضمون هم نوآوري داشتند. اما «قاعده بازي» در مضمون كمتر نوآوري دارد، ساختار آن جسورانهتر است و حتي نوآوري ساختاري آن بيشتر از فيلمهايي است كه اشاره كرديم. آرزوي من اين است در كار بعدي با يك گروه حرفهاي مانند «قاعده بازي» همكاري كنم و در فيلمي كه از نظر مضمون و ساختار نوآوري داشته باشد. ذائقه مخاطب ايراني كليشهها را بيشتر دوست دارد، در جهان، سينماي قصهگو هم شكلهاي تازهاي را تجربه ميكند، اما در ايران شكلهاي جديد روايت چندان با استقبال مردم روبهرو نميشود. به هر حال بايد به مخاطب توجه كرد، اگر فيلمهايمان با استقبال مخاطب روبهرو نشود، شكست خوردهايم و سينما متضرر شده است. احتمالا معتمدي هم به خاطر مخاطب، قصه آشنا و تكراري عشق فقير و غني را انتخاب كرده و فقط به نوآوري در ساختار بسنده كرده. به هر حال اين قصه آشنا و جذاب، فرصتي فراهم كرده تا كارگردان در دل اين سينما، يك كمدي متفاوت بسازد. به نظر ميرسد خودتان كمديهاي اجتماعي را بيشتر دوست داريد؟ من «آپارتمان شماره 13» و «جيببرها به بهشت نميروند» را از اين منظر خيلي دوست دارم. كمديهاي جذابي كه نگاهي به جامعه و مسائل اقشار مختلف دارند. در «چشم شيطان» نقشي جدي را تجربه كرديد. چرا ديگر نقش جدي بازي نكرديد؟ پيشنهاد نداشتيد؟ مخاطب من را در نقش جدي دوست ندارد. «چشم شيطان» تجربه قابل قبولي بود، من هم نامزد دريافت سيمرغ شدم، اما فروش خوبي نداشت. فروش فيلم برايتان مهم است؟ بله، سينما هنر ـ صنعت است. نميشود اين بخش از ماجرا را ناديده گرفت. پس پيشنهاد نقش جدي بوده، شما نپذيرفتهايد. بله، در تلويزيون، تئاتر و سينما پيشنهادهايي بوده اما ترجيح ميدهم در سينماي كمدي تجربههاي بيشتري داشته باشم. علاقه شما از ابتدا به سينماي كمدي بود يا به اين سمت كشيده شديد؟ سينماي كمدي را واقعا دوست دارم و براي كمدي ساخته شدهام (ميخندد) اما هنوز در اين مسير به نقطه آرماني نرسيدهام. شما از معدود بازيگرهاي كمدي هستيد كه تجربه اجرا هم داريد. هم در جشنهاي سينمايي و هم در تلويزيون. عدهاي مخالف حضور بازيگران به عنوان مجري هستند. بازيگرها معمولا دوست دارند تجربههاي متفاوت در حوزههاي مختلف داشته باشند، اجرا هم يكي از اين تجربههاست. از طرفي بازيگر حرفهاي با مسالهاي به نام بيكاري روبهرو است و بايد براي اين اوقات هم برنامهريزي داشته باشد. در اين مواقع اگر پيشنهادي بشود كه شرايط خوبي داشته باشد ميپذيرم. يعني در شيوه اجرايم بتوانم از تجربه بازيگري استفاده كنم يا بخشي از شخصيت بذلهگو و شيطانم را به نمايش بگذارم، از نظر مالي هم تامين شوم. اجراهاي خوبي در مراسم سينمايي از شما به ياد داريم. مجري جشن امسال نيستيد؟ در اين زمينه به اندازه كافي تجربه دارم، مگر آنكه پيشنهاد مالي وسوسهكنندهاي بشود كه نتوانم آن را رد كنم.(ميخندد) در اين سالها در سينما و تلويزيون فعاليت كردهايد. جذابيت كدام حوزه بيشتر است؟ كار در تلويزيون مثل روزنامهنگاري است و ماهيت ژورناليستي دارد اما كار در سينما مثل نوشتن كتاب است. يك سريال هر چقدر خوب باشد خيلي زود فراموش ميشود اما يك فيلم به تاريخ سينما ميپيوندد و اگر ارزش داشته باشد، حتي سالها بعد ديده، تحليل و ارزيابي ميشود. براي بازيگر ملاك، انجام يك كار خوب است، فرقي نميكند در چه حوزهاي باشد. يك سريال خوب باارزشتر از يك فيلم سينمايي بد است. فكر ميكنيد «قاعده بازي» ميتواند يك جريان تازه در سينماي ايران به وجود بياورد؟ ميتواند، به شرطي كه از اين جريان حمايت مالي شود و بستر توليدش فراهم شود. ما در اين زمينه نيروي انساني مستعد و علاقهمند داريم اما اگر حامي مالي نباشد اين كمديهاي متفاوت تجربه نميشوند. «قاعده بازي» با حمايت يك نهاد دولتي توليد شد، اگر اين نهادها پيشگام نشوند، بخش خصوصي به دليل بالا بودن هزينهها چنين تجربهاي را انجام نميدهد. الان سينما، يك صنعت پرخطر است و بايد به تهيهكننده خصوصي حق داد كه در اين حوزه فعاليت نكند. «قاعده بازي» جزو كارهايي است كه دوستش داريد؟ من نسخهاي كه اكران عمومي شده نديدهام، فيلم را در جشنواره فجر ديدم، كمي طولاني و خستهكننده بود اما نسخه فعلي كوتاه شده، اين نسخه را نديدهام و نميتوانم قضاوت درستي داشته باشم. فروش فيلم را دنبال ميكنم كه خوشبختانه اميدواركننده است. خانواده سبز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1064]