واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: :علينقي وزيري 17 مهر ماه سال 1266 خورشيدي در تهران چشم به جهان گشود. پدرش «موسي خان ميرپنج» افسر ارتش بود. از ميان 5 پسر «موسي خان» 3 تن از ابتدا به سپاهي گري تن دادند و از 2 تن ديگر ، «حسنعلي» به دنياي پررمز و راز نقاشي روي آورد و «علينقي» پس از سالها خدمت نظامي ، موسيقي را برگزيد. او از چهره هاي برجسته موسيقي ايران است که همواره خدمات و فعاليت هاي او مورد بحث و فحص اهل فن بوده است. به انگيزه يکصد و بيستمين سال تولد اين موسيقيدان تاثيرگذار ، نگاهي داريم به زندگي و آثارش که در ادامه مي خوانيم : خانواده علينقي با موسيقي انس و الفت داشت. دايي مادرش آموزگاري دانشمند بود و در مجلس درس خود علاوه بر فلسفه ، رياضي را نيز مي آموخت و موسيقي به اعتبار رابطه اش با رياضي ، در آموزش هاي او جاي مي گرفت. دايي علينقي ، دکتر حسينعلي خان که پيشکار وليعهد آن زمان بود ، با موسيقي آشنايي داشت. مادر علينقي نيز زني آزاده و تجددطلب بود که به بنياد مدرسه دخترانه در ايران همت گماشت او گهگاه به موسيقي مي پرداخت ، آواز مي خواند و تنبک مي نواخت. حسنعلي برادر کوچکتر علينقي که بعدها سر بر آستان کمال الملک سائيد ، نواختن سنتور را نزد آموزگاري به نام «حسن سنتوري» مي آموخت. به اين ترتيب فضاي زيست علينقي نه تنها مانعي براي هنرجويي او به وجود نمي آورد بلکه شتاب پرورش هنري او را بيشتر مي کرد.علينقي موسيقي را در 14 سالگي با «شيپور» آغاز کرد، در سفري به استرآباد که با پدر همراه شده بود ، به اين ساز علاقه پيدا کرد و نواختن آن را آموخت البته روح بزرگ علينقي نوجوان هرگز نمي توانست با شيپورنوازي خرسند شود. در بازگشت به تهران ، با آن که گاه در اردوگاه نظامي شيپور مي نواخت ولي پيشنهاد رئيس قزاقخانه را براي پذيرش شغل «شيپورچي مخصوص» رد کرد و براي آموزش عالي سپاهي گري وارد مدرسه قزاقخانه شد. ورود جدي و رسمي به فضاي نظامي ، بعد ديگري از زندگي علينقي خان را مي سازد. پيکار مشروطه خواهان با محمدعلي شاه و استبداد صغيرش که همان زمان درگير شده بود انديشه آزادي طلبي را در او پرورش داد و نگرشي سياسي اجتماعي به او بخشيد. ولي اين همه ، به احساس هنري او آسيب نرسانيد. شور و شوق موسيقي همچنان درون افسر جوان زبانه مي کشيد.علينقي خان نخستين درسهاي «تار» ، ساز محبوب خود را نزد دايي اش «حسينعلي خان» فراگرفت و يکي دو سالي بيش نگذشت که از دايي خود پيشي جست و در تارنوازي مهارت يافت. برادر نقاش او ، حسنعلي خان مي گويد:« برادرم هر کجا سازي مي ديد ، نمونه اي به دست مي آورد. چنان که بتدريج اتاق او تبديل به موزه اي از سازها شد. تار ، سه تار ، کمانچه ، سنتور ، ويولن ، فلوت ، قره ني ، ضرب ، دايره ، شيپور ، همه و همه در اتاقش ديده مي شد. همه اين سازها را هم کمابيش مي نواخت اما با ويولن و بخصوص با «تار» آشنايي بيشتري داشت...». سپاهي گري و ماموريت هاي ناشي از آن ، هرگز نتوانست ميان وزيري و تار جدايي افکند. لحظات فراغت او يکسره با تار مي گذشت ، تا آنجا که در نواختن آن پرآوازه شد.*پس از پيروزي مجاهدين و در هم شکستن استبداد صغير، علينقي وزيري ماموريت هاي گونه گون نظامي پيدا کرد. در استرآباد، در همدان ، در بيرجند و قائنات و در هر جاي ديگر که بود، پيگيرانه در راه تقويت نظام مشروطه کوشيد و با گردنکشان و ياغيان درافتاد. پيش از سفر به بيرجند ، با کناره گيري از خدمت نظامي ، در گوشه فراغت تنها به «تار» خود که هميشه در همه ماموريت ها همدم و همرازش بود، پرداخت ولي باز به اصرار «سليمان خان ميکده» وزير جنگ وقت که از دوستان او بود و به وعده اي که براي سفر به اروپا از او گرفته بود به خدمت نظام بازگشت و به بيرجند و قائنات ، نزد «شوکت الملک» ، امير آن ديار اعزام شد. چندي بعد ، سرهنگ علينقي خان ، فرمانده رژيان سوار قائنات همراه با «شوکت الملک» راهي سن پترزبورگ شد و پس از چند ماه ، از راه عشق آباد به خراسان بازگشت. پژوهشگر شعر نوين علينقي وزيري تاليفات بسياري دارد. علاوه بر کتابهاي موسيقي از جمله موسيقي نظري در 3 جلد ، کتابها و رساله هايي نيز در زمينه زيبايي شناسي و ادبيات کودکان و نوجوانان نوشته است. وزيري در سالهاي واپسين زندگي ، زماني که بيش از 90 سال داشت به پژوهشي در زمينه شعر نوين ايران پرداخته بود. نظرات او درباره شعر نو که بر دريافتي زيبايي شناسانه استوار است ، مي تواند چشم گشاي کهنه پرستان هنري باشد که متعصبانه با هر پديده نوي هنري مخالفت مي ورزند. علينقي وزيري ، سرانجام سال 1358 در 93 سالگي درگذشت ولي نام درخشان او در تاريخ موسيقي ايران خواهد ماند. با اين همه جاذبه اروپاي غربي دمي علينقي خان را به خود نمي گذاشت. آرزو داشت که فرصتي کافي بيابد و در اروپا به تحصيل و مطالعه هنري بپردازد. کلنل وزيري در اين ايام با «صمصام الملک» آشنا شد و با او نقشه سفر به اروپاي غربي را طرح کرد سفري که مي بايست پس از پايان جنگ بين الملل اول صورت پذيرد. با پايان گرفتن جنگ ، کلنل که وعده بازگشت به قائنات را به شوکت الملک داده بود ، از اين کار پوزش خواست تا به تدارک مقدمات سفر اروپا بپردازد. خالقي در «سرگذشت موسيقي ايران» مي نويسد: «... امير شوکت الملک در پاسخ پوزش کلنل با خشمي پنهان براي او نوشته است که پدران تو ، همه اهل شمشير بوده اند، تو چرا فقط دل به «مضراب» بسته اي؟ و وزيري باز پاسخ داده است که : «اين مضراب کوچک ، دلها را به عشق و محبت مي کشاند و چنان جذبه اي دارد که مرا هم به سوي خود کشيده است». بار سفر فرنگ بسته شد و وزيري در اين سفر، وزيري ديگري شد ؛ وزيري ديگري که جامعه موسيقي ايران را از سرآغاز قرن جاري زير تاثير گرفته است. وزيري به سال 1297 ، رهسپار فرانسه شد و پس از 3سال اقامت در پاريس ، به برلين رفت و 2سال نيز در آنجا ماند. در اين 5سال لحظه اي را از آموختن موسيقي به شيوه علمي فرونگذاشت. وي به سال 1302 به ايران بازگشت و از نخستين روزهاي بازگشت ، همه کوشش و تلاش خود را در راه برپايي سازمان هاي آموزشي و اجرايي موسيقي و نيز ايجاد نظام مناسبي براي تدوين موسيقي علمي ايران به کار گرفت. «مدرسه عالي موسيقي» و «کلوب موزيکال» يا «باشگاه موسيقي» به انديشه و همت او براي نخستين بار در تهران بنيان گرفت. وزيري از سال 1320 که از خدمت دولت کناره گرفت ، يکسره زمان را صرف آفرينش موسيقي کرد ، سرودها ، ترانه ها و قطعاتي براي تار و سازهاي ديگر و ارکستر آفريد که همه از ارزشها و زيبايي هاي هنري ويژه اي برخوردار است. علاوه بر آن ، تاليفات وزيري راه را براي مطالعات هنرآموزان و هنرپژوهان جامعه ما که از نبود کتابهاي علمي در زمينه موسيقي رنج مي بردند هموار کرد. وزيري با طرح نظريه اعتدال در موسيقي ايران و تثبيت فواصل ويژه موسيقي ملي با نامهاي سري و کرن ، (sori-koron) تنشهايي در جامعه راکد موسيقي ملي به وجود آورد. برخي اين نظريه را مريدانه پذيرفتند و برخي ديگر آن را اشتباه و نامناسب با طبيعت موسيقي ملي انگاشتند. از برخورد همين پذيرش ها و عدم پذيرش ها حرکتي سازنده به وجود آمد که هنوز بازنايستاده است. آثار موسيقي وزيري را مي توان به 4 رده تقسيم کرد. رده اول قطعاتي را در بر مي گيرد که به قول خود وزيري ، جز موسيقي ترجمان ديگري ندارد ، مانند: «دو عاشق» ، «دلتنگ» و «گريلي». در واقع ، نوعي موسيقي ويژه بي کلام که تا آن زمان ، کمتر رواج داشته است. رده دوم قطعات توصيفي را دربر دارد ، مانند «بندباز» و «نيمه شب» (که به کارگيري موسيقي ايران در توصيف نيز کاري تازه بوده است). رده سوم را قطعات هيجان سازي چون والس ها و مارش ها مي سازد که به کار رقص و ورزش مي آيد. رده چهارم آثار وزيري قطعات تغزلي و عاشقانه او را مشخص مي سازد. ترانه هاي «شکايت ني» و «خريدار تو» از اين جمله اند. محمد خوشنام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 615]