واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: برادران فارهلی (پیتر و بابی) تا به امروز فیلمهای كمدی زیادی را كارگردانی كردهاند. اكثر این فیلمها در نمایش عمومی با موفقیت مالی خوبی روبهرو شده و معمولاً منتقدین سینمایی هم نظر مثبتی به آنها داشتهاند. تازه ترین ساخته سینمایی آنها به نام «بچه دل شكسته» نسخه دوبارهسازی شده یك كمدی دهه هفتادی نیل سایمن به همین نام است. برخی از منتقدین سیمنایی نسخه اصلی را یك كار كلاسیك ارزیابی میكنند. آنها حتی میگویند این فیلم در زمان خود حكم یك چالش مسالمتآمیز را داشت. در قصه فیلم بناستیلر در نقش مردی ظاهر میشود كه در آستانه ازدواج است. در شرایطی كه همه چیز آماده شده و او دارد وارد عالم جدید یعنی زندگی خانوادگی میشود، ناگهان جوان رویاهای خود را ملاقات میكند. او كه قصد ازدواج با این جوان را دارد، باید مشكل پیشروی خود را حل كند. ● خیلی خوب است كه درباره «بچه دل شكسته» صحبت میكنیم. پیتر فارهلی: بله، خیلی خوب است. اما كدام یكی؟ نسخه كلاسیك یا این یكی؟ نسخه اصلی، اما نسخه جدید هم كار خیلی خوبی است. پیتر فارهلی: دوبارهسازی این اثر كلاسیك كاری احمقانه بود. خودم اولین نفری هستم كه این موضوع را تصدیق میكنم. ● هنگام كارگردانی فیلم با هم نبرد و نزاع هم داشتید؟ بابی فارهلی: تا رساندن یكدیگر به مرحله عصبی شدن پیش میرویم. زمان ساختن هر یك از فیلمهایمان این كار را میكنیم. پس میبینید كه این قصه سر دراز دارد. بعضی وقتها این كار رنجآور است. در عین حال، شما به كسی احتیاج دارید (كسی غیر از خودتان) كه كارها را پیش ببرد. برخی اوقات بهتر است كه فقط یك نفر مسئولیت كار را به عهده نگیرد، خیلی وقتها به خودم گفتهام خدا را شكر كه پیتر در كنارم حضور دارد. او آدمی است كه كه حقیقتاً به مشاورهاش در ارتباط با این فیلم نیاز داشتم، او مغزش را به كار میاندازد و طرحهای تازه ارائه میكند. همیشه به دنبال آن بودهام كه بفهمم او به چه فكر میكند. حضور او یك كمك است و نه یك دردسر. ● آیا برادر بزرگتر معمولاً حرف خود را پیش میبرد؟ بابی: خب؛ او برادر بزرگتر است و من به حرفهایش گوش میكنم. اما میدانی، ما طوری كارها را با كمك و همفكری یكدیگر پیش میبریم كه من نمیتوانم آن را به درستی برایتان تشریح كنم. احساسم این است كه این نوع كار كردن برای هر دوی ما بهتر است و جواب لازم را میگیریم. ● آیا هنوز هم با آدمهایی كه فیلمهایتان را با آنها ساختهاید در ارتباط هستید؟ پیتر: نكته خاصی در این حرفه وجود دارد. وقتی تو فیلمی میسازی و یا هر كار دیگری انجام میدهی، برای مدت ۳ ماه با یك گروه بزرگ كار میكنی. خیلی زود همه ما به صورت یك خانواده بزرگ درمیآییم. وقتی كارتولید فیلم تمام شد، هر كسی راه خودش را میرود و به خانه اصلیاش برمیگردد. گرفتاریهای همه باعث میشود تا بعد از آن همه ما یكدیگر را كمتر ببینیم. فكر میكنم كامرون دیاز را بعد از پایان فیلمبرداری «موضوعی درباره مری» سه بار ملاقات كردهام. البته با مالین آكرمن در تماس هستم. ما دوستان نزدیك هم هستیم. حالا باید ببینیم طی یكی، ۲ سال آینده چه اتفاقاتی میافتد. بعید نیست اگر سر او هم شلوغ شود، یكدیگر را خیلی كم ببینیم. او برای فیلم ما مجبور شد مقدار زیادی غذا بخورد. دیدن او در حالت غذا خوردن ما را هم مریض كرد، چه رسد به خودش! ● چرا او را برای فیلم انتخاب كردید؟ بابی: دلایل زیادی باعث این تصمیمگیری شد. اول از همه بناستیلر را انتخاب كردیم. در ارتباط با چنین فیلمی، اولین نكتهای كه مطرح میشود این است كه چه كسی قرار است نقش مقابل بن را بازی كند. ما فهرستی از بازیگران درجه یك را آماده كردیم. میدانستیم كه كسی به ما جواب رد نمیدهد. همان اول كار، برخی نامها را از فهرست حذف كردیم. میدانستیم كه آنها بازیگرانی بزرگ هستندو بازی عالی آنها را در فیلمهای دیگران دیده بودیم. اما برای این فیلم، نیاز به بازیگری بود كه كمی بیشتر از حد معمول پرخاشگر باشد، راستش را بخواهید، بازیگری را میخواستیم كه همانطوری برایمان بازی كند كه در فیلمنامه نوشته بودیم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم به سراغ بازیگرانی برویم كه كمتر شناخته شدهاند. از چیزی حدود ۷۰ بازیگر تست گریم گرفتیم. اكثر آنها مستعد و قوی بودند، اما مالین آكرمن دقیقاً همان كسی بود كه میخواستیم. ● درباره بازیگران نقش مكمل فیلم هم صحبت میكنید؟ پیتر: فكر میكنم این فیلم بهترین بازیگران را دارد، از نقشهای كوتاه و مكمل تا اصلی. علتش را هم نمیدانم. فقط احساس میكنم آدمهای خوش شانسی بودیم. در حقیقت، مدیر بازیگریابی خیلی خوبی داشتیم. همه كارها را او كرد. در عین حال خانوادهای اهل میسیسیپی هم كمك خیلی زیادی به ما كرد. آنها در فیلم نقش مهمی داشتند و مثل بازیگران واقعی بازی كردند. ● آن الاغی كه در فیلم است و چند كار خندهدار میكند، جلوههای ویژه است؟ پیتر: نه، نه! او واقعی واقعی بود. برای این صحنه از قبل زمینهسازی كردیم و حتی بار زیادی هم روی او گذاشتیم تا كاملاً خسته شود. اما او حیوان مطیع و همراهی بود و همانكاری را انجام داد كه ما میخواستیم. كل آن صحنه مثل یك جوك است. البته ما هیچ آزاری به او نرساندیم، چون نگران واكنش منفی انجمنهای طرفدار حقوق حیوانات و اعتراض آنها بودیم. ● آیا به خاطر شوخیهای داخل فیلم از سوی كسی یا گروهی تحت فشار بودید؟ بابی: همیشه در طول ساخت تمام فیلمهایمان تحت فشار مورد نظر بودهایم. این فشارها پس از ساخت «موضوعی درباره مری» افزایش یافت. در عین حال احساس میكردیم تماشاگران حالا از ما شوخیهای جذابتر و بیشتری میخواهند. وقتی «من، آیرن و خودم» را میساختیم، من و پیتر این حس را داشتیم كه داریم با یكدیگر یك رقابت سخت میكنیم. از نقطه نظر استراتژی به خودمان این طوری میگفتیم كه بگذار این دفعه یك فیلم متفاوت ارائه بدهیم كه هیچ شباهتی با كارهای قبلیمان ندارد. البته فیلمهای قبلیمان كارهای بانمكی بودند، ولی ما میخواستیم كار بانمكتری بكنیم. وقتی فیلمنامه «بچه دل شكسته» روی میزمان گذاشته شد، فكر كردیم با این یكی میتوانیم كار تازهای ارائه دهیم. این نوع فیلم كمدی سالها بود كه ساخته نمیشود. حتی خود من هم آخرین فیلمی كه در این ژانر دیدم را به یاد نمیآورم. برای همین احساس كردیم میتوانیم وارد این فضای كاری شویم و یك مقدار شوخی تازه را در دل آن بگنجانیم. ● با این كار میخواستید از كمدیهای متداول هالیوودی انتقام بگیرید؟ پیتر: صادقانه بگویم، خیلی در فكر این موضوع نبودیم. در عین حال، بعضیها از ما میپرسند آیا قصد داشتیم یك كامرون دیاز جدید به صنعت سینما معرفی كنیم؟ خیر، چنین هدفی نداشتیم. كاملاً تصادفی بود كه بازیگر اصلی فیلم ما كمی شبیه اوست. مالین یك روز به دفتر ما آمد و ما در اولین نگاه احساس كردیم او همان بازیگری است كه ما برای نقش فیلم خود میخواهیم. ● در ضمن، نمیخواستید كه فیلم هم شبیه نسخه اصلی باشد، نه؟ پیتر: نه. چنین قصدی نداشتیم، بعضیها فكر میكنند ما میخواستیم نسخه اصلی را به همان شكل كه بود دوبارهسازی كنیم.اما تفاوت بین این دو نسخه باعث شده تا نسخه ما هم تماشایی به نظر برسد. ترجمه- كیكاووس زیاری مصاحبه: همشهری آنلاین
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 617]