تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خداشناس ترين مردم پر درخواست ترين آنها از خداست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820555552




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چشم بند موشه دايان در صحراى سينا


واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: چشم بند موشه دايان در صحراى سينا
حنيف غفاري

مسئله گوياست!گويا تر از آنكه بخواهيم جهت اثبات يا تاكيد آن به سند يا واقعه اى تمسك جوييم.نمى دانم چرا برخى از بازخوانى و تورق تاريخ احساس انزجار نموده و علاقه دارند از حال و آينده اى سخن بگويند كه به نوعى مرهون و معلول همان تاريخ است.اما اين بار مسئله كاملا متفاوت است.!تاريخ دارد به گونه اى وقيحانه در صحراى سينا تكرار مى شود و اعراب نيز مانند سال 1967 بازندگان اصلى اين تكرار هستند.قبل از اينكه وارد اصل موضوع شوم،مى‌خواهم در مورد دو سنت تثبيت شده و البته بازدارنده در ميان اخلاف ملك فهد،ملك حسين و انورسادات سخن بگويم.

نخستين سنت تثبيت شده اعراب “ترس از ريسك پذيرى “در دنياى مملو از تهديدها و فرصتهاست.فقدان نگاه جامع اعراب نسبت به تحولات بين المللى ريشه در چنينسنتى دارد.سنگ اندازى برخى كشورهاى عربى در برابر حزب الله و حماس يا اعمال محدوديتهاى گسترده در قبال اخوان‌المسلمين مصر ،جبهه نجات اسلامى الجزاير و سركوب شيعيان يمن و تبعيضى كه بر شيعيان كشورهايى مانند بحرين روا مى گردد جملگى از همين ترس مزمن منبعث مى كردد.همين واهمه كاذب بود كه انورسادات را به سوى كمپ ديويد،ياسرعرفات را به سوى اسلو و آل سعود را به سوى ايالات متحده آمريكا و تشكيلات خودگردان فلسطين را به سوى تل آويو كشانده است.ترس اعراب از ضربه پذيرى در مقابل غرب به اصلى ترين كانون ضربه پذيرى آنها در نظام بين الملل تبديل شده است.بر همين پايه است كه «محمد حسنين هيكل» نويسنده و روزنامه نگار بزرگ مصرى با توصيف اعراب به زندگى در توهم سياسى تاكيد مى كند كه اعراب فاقد جرات كافى براى مقابله با اسرائيل هستند .

سنت ديگرى كه بايد نسبت به آن دقت شود،”فقدان پيوندهاى زيربنايي”در جهان عرب است.افتراق اعراب ،كه امروزه خود را در بحرانهاى فلسطين،عراق و سودان نمايان ساخته است بر اساس گريزپذيرى سران عرب از ساماندهى و ارگانيزه نمودن باورها و اعتقادات مشترك در جهان اسلام استوار گرديده است.اعراب نسبت به فاكتورهاى “اشتراك”و”اعتماد”ديدگاه زننده‌‌اى دارند ،حال آنكه “افتراق”و”منفعت محوري”را مانند بتهايى نامرئى پرستش مى كنند.

شواهد ومستندات موجود جملگى حكايت از تكرارتلخ تاريخ در صحراى سينا دارد.بر اين اساس منابع خبرى در مصر از تلاش صهيونيستها براى اشغال اين كشور به بهانه باز پس گيرى دارايى ها و اموالى كه به هنگام مهاجرتشان از مصر رها كردند،خبر داده اند. حتى دهها تن از يهوديان مصرى الاصل از سرزمينهاى اشغالى فلسطين ، كشورهاى اروپايى و آمريكا و در نظر دارند كنفرانسى را با عنوان “عصر طلايى يهود در مصر” با هماهنگى مركز آكادميك سفارت اسرائيل در قاهره برگزار كنند.پيش بينى مى شود دراين كنفرانس يكصد يهودى حضور يابند و در اين كنفرانس خواستار بازگرداندن دارايى هايى شوند كه به هنگام مهاجرتشان از مصر، آنها را رها كردند.لازم به ذكر است كه اين يهوديان به عنوان شهروندان اروپايى يا آمريكايى وارد مصر مى شوند و سپس در مقر كنفرانس جمع مى شوند تا با برگزارى كنفرانسى مطبوعاتى درهتل “ماريوت” قاهره آغاز اقدامات قانونى را براى بازپس گيرى املاك و داريى ها خود درمصر اعلام كنند.

نقطه اوج فاجعه اينجاست كه قاهره نيز مانند رياض و امان در تفسير چهره پشت پرده تل آويو دچار نوعى توهم و وارونه‌‌نگرى گرديده است.بدون شك اين نگاه وارونه مى تواند دوباره به پاشنه آشيل جهان عرب در برابر صهيونيسم تبديل شود.به راستى قاهره چه تدبيرى جهت مقابله با تحركات احتمالى اسرائيل انديشيده است؟گويا سران مصر تصور مى‌كنند كه اشغال اين كشور عربى را تنها بايددر تاريخ جنگهاى كانال سوئز جستجو نمود و “اشغال صحراى سينا” تنها متعلق به زمان جمال عبدالناصر،انورسادات ،مناخم بگين و ... بوده است.

هرچند چشم بند موشه دايان در سال 2005 ميلادى توسط كمپانيهاى يهودى به حراج گذاشته شده است،اما تفكر خطرناك توسعه صهيونيسم مانند ميراثى آلوده به سران كنونى ارتش اسرائيل انتقال يافته است.اگر وارثان نگاه موشه دايان در مقابله با فرزندان مقاومت اسلامى لبنان شكست خورده‌اند،اين امر مديون نگاه مديريتى و استراتژيك حزب الله بوده است.اما آيا چنين نگاهى در قاهره و رياض وجود دارد؟مطمئنا در صورت بروز جنگى تازه در مصر،دولت مبارك دچار همان خطاهاى اسلاف خود،البته در مقياسى وسيع تر خواهد شد،مگر آنكه دولت مصر پيش از وقوع زلزله دست به ايمن سازى ساختار سياسى و امنيتى خود بزند .اين مهم بدون “قطع رابطه با اسرائيل”،”شناسايياخوان المسلين”و”برقرارى روابط دوستانه و استراتژيك بامخالفان تل آويو در خاورميانه “امكان‌پذير نخواهد بود.مصر بايد توهم “ميانجى بودن”ميان اسرائيل و حماس را فراموش نموده و به عنوان يك مخالف بااصل حيات صهيونيسم خود را در منطقه بازتعريف نمايد.

جهت موشكافى بيشتر خطرى كه قاهره و جهان عرب را تهديد مى كند،لازم است به فاكتور ديگرى اشاره نمايم.اخيرا شمارى از مقامهاى سياسى و امنيتى سابق رژيم صهيونيستى با ارسال نامه اى به «ايهود اولمرت» نخست وزير اين رژيم خواستار مذكرات فورى با جنبش مقاومت فلسطين(حماس) شدند. اين نامه از سوى «آمنون ليبكين شاحك» رئيس اسبق ستاد مشترك ارتش اسرائيل ، «افرايم هاليوي» رئيس پيشين موساد، «زكاي» رئيس گردان سابق غزه و «يوسى بيلين» رهبر حزب ميرتس تدوين شده است. هرچند اين مسئله در وهله اول معلول ناكامى تل آويو در تقابل با مقبوليت مردمى حماس است،امادر ماوراى اين سيگنالها خطر تازه‌اى به عنوان “دفع تمركز تل آويو از “حماس”به سوى “مصر”و”عراق”خودنمايى مى كند.

آنچه مسلم است اينكه ميل به توسعه طلبى در تل آويو به هيچ عنوان سركوب نشده وتنها شكل آن در حال تغيير است.پس از شكست نظامى رژيم صهيونيستى در برابر رزمندگان حزب الله،مقامات رژيم صهيونيستى در صدد ترسيم نقشه و الگويى جديد در راستاى توسعه طلبى جغرافيايى خود برآمده اند.تل آويو در يافته است كه جاده توسعه سرطانى صهيونيسم از مسير حزب الله و حماس هموار نيست.از اين رو مقامات امنيتى موساد و نظاميان رژيم صهيونيستى در حال آناليز گزينه هايى جديد در خاورميانه هستند.عربستان سعودى و اردن،به عنوان دو كاتاليزور و تسريع كننده سياستهاى تل آويو د رخاورميانه هنوز متوجه عمق فاجعه اى كه درانتظار آنهاست نشده‌اند.قدر متيقن اين فاجعه انزواى رياض،امان و البته قاهره در خاورميانه است،هرچند كه مراتب فاجعه مى تواند از اين نيز بالاتر رود.

رنگ خطر به بدترين نحو ممكن براى سران كشورهاى عربى به صدا در آمده‌است.دراين ميان اعراب چاره‌اى جز عقب گرد فورى از مواضع قبلى خود در خصوص اسرائيل ندارند.در مجال فعلى سخن گفتن از طرح صلح پادشاه عربستان و سرمايه گذارى اعراب در راستاى شناسايى اسرائيل مترادف با وقوع زلزله اى هولناك در جهان عرب خواهد بود.زلزله اى كه تلفات آن بى‌شمار و غيرقابل محاسبه خواهد بود.آنچه به اشاره شد،نه يك محاسبه ذهنى و نه يك تصور مبتنى بر تحليلهاى فردى است،بلكه حاصل چينش تحولات فعلى خاورميانه و تل آويو در كنار يكديگر است.حقيقتى تلخ كه در صورت عدم پيشگيرى فورى در برابر آن،شاهد تكرار تاريخ،در قالب وقوع دوباره جنگهاى اعراب و اسرائيل خواهيم بود.

آيا در اين صورت سعودالفيصل،بندر بن سلطان،ملك عبدالله وحسنى مبارك سخنى براى گفتن و توانى جهت اعاده حيثيت از دست رفته خود خواهند داشت؟
 سه شنبه 7 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رسالت]
[مشاهده در: www.resalat-news.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 449]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن