واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: آبروي خود و خانوادهام را بردم
مردي كه متهم است در جريان ارتباط پنهاني با زن جوان او را به قتل رسانده، در جلسه دادگاه حادثه را شرح داد.
به گزارش خبرنگار ما، صبح ديروز نماينده دادستان تهران مقابل هيئت قضايي شعبه 84 دادگاه كيفري استان تهران ايستاد و در شرح كيفرخواست گفت: متهم پرونده كه مأموران بدرقه او را از زندان به دادگاه منتقل كردند، سيامك نام دارد. اسفندماه سال 92 بود كه پرونده اين مرد 32 ساله رقم خورد. شب حادثه مردي به مأموران پليس شهريار خبر داد كه زني به نام بهاره در خانهاش كشته شده است. بعد از اينكه مأموران خود را به محل حادثه رساندند و جسد را بررسي كردند، فهميدند كه اين زن براثر فشار بر عناصر حياتي گردنش فوت شده است. مردي كه پليس را از ماجرا باخبر كرده بود، وقتي مورد تحقيق قرار گرفت، گفت:ساعتي قبل شوهر بهاره كه از دوستان من است، تماس گرفت و گفت براي مجلس ختم راهي شهرستان شده و همسرش به تماسهاي او جواب نميدهد. او از من خواست به خانهاش بيايم و او را از حال همسرش باخبر كنم. وقتي زنگ خانه بهاره را زدم، جواب نداد به خاطر همين با كمك همسايهها وارد خانه شديم و جسد بهاره را پيدا كرديم. نماينده دادستان ادامه داد مأموران پليس در تحقيقات بيشتر سيامك را به عنوان مظنون بازداشت كردند. اين مرد در بازجوييها به قتل اقرار كرده و حادثه را هم شرح داده است. سيامك به قتل عمد، سرقت، رابطه نامشروع و شرب خمر متهم شده و برايش درخواست صدور مجازات قانوني دارم.
سپس اولياي دم گفتند كه خواستهشان قصاص است و حاضرند تفاضل ديه را هم پرداخت كنند. پدر مقتول گفت من اولين بار است كه سيامك را ميبينم و نميدانم براي چه دخترم را به قتل رسانده است. بهاره و شوهرش پسري 10 ساله داشتند و در زندگي هم مشكلي نداشتند. بعد از حادثه فهميدم كه سيامك هم مثل دخترم مربي آموزشگاه رانندگي بود. همچنين متوجه شدم كه مقداري پول و طلا از دخترم سرقت شده كه البته مقدار آن را نميدانم و در اين باره هم شكايت داريم. شوهر مقتول هم به عنوان ولي قهري فرزند خردسالش از متهم اعلام شكايت كرد و گفت كه خواستهاش قصاص است. پس از آن سيامك در جايگاه حاضر شد و گفت تنها اتهام قتل را ميپذيرد و مرتكب سرقت نشده و مشروب هم مصرف نكرده است. او گفت وقتي بازداشت شدم زندانيان گفتند اگر مدعي شوم قبل از حادثه مشروب خورده بودم در مجازاتم تخفيف ميدهند، به خاطر همين به دروغ مدعي شرب خمر شدم اما بعد فهميدم كه مجازات سختتري در انتظارم است. من و بهاره هر دو مربي يك آموزشگاه بوديم و گاهي همديگر را ملاقات ميكرديم و پيامك ميفرستاديم. اگر اسم اين كار رابطه نامشروع است بايد بگويم كه مرتكب اين كار هم شدهام.
او در توضيح ماجراي قتل هم گفت: مدتي قبل از حادثه بود كه بهاره درباره مشكلاتي كه با شوهرش داشت با من حرف زد. ميگفت كه با هم اختلاف دارند. وقتي رابطه ما صميميتر شد، گفت با شوهرش توافق كرده كه از هم طلاق بگيرند. وقتي حرفش را باور نكردم به شوهرش تلفن زد و گوشي را روي آيفون گذاشت و درباره اختلافشان با هم حرف زدند. فهميدم كه ماجراي آنها حقيقت دارد. بهاره گفت به من وابسته شده و خواست من نيز از همسرم جدا شوم تا بتوانيم با هم ازدواج كنيم. وقتي مخالفت كردم، گفت حاضر است بعد از جدايي از شوهرش خانهاش را به نام من كند اما شرط او را هم قبول نكردم. بعد از آن بود كه تهديدهايش شروع شد. يك روز گوشي تلفن همراهش را به من نشان داد و گفت مكالماتمان را ضبط كرده و ميخواهد آن را در اختيار همسرم بگذارد. ناراحت شدم و گوشياش را گرفتم و شكستم.
متهم گفت از وضعيتي كه در آن گرفتار شده بودم، ناراحت بودم و به دنبال راه چارهاي بودم كه يك روز قبل از حادثه تماس گرفت و مقابل دوستانم من را به ميهماني كه در خانهشان گرفته بود، دعوت كرد. من پيشنهادش را رد كردم و به خانهام رفتم تا اينكه شب حادثه تماس گرفت و خواست به خانهشان بروم تا فيلم و صداي ضبط شده را در اختيارم بگذارد. وقتي راهي خانهاش شدم ميدانستم كه شوهرش در خانه نيست. بعد از اينكه وارد شدم گفت پسرش را به خانه پدربزرگش برده و بعد درباره ماجرايي كه پيش آمده بود، حرف زديم. صحبتهاي ما اما خيلي زود به مشاجره كشيد و گفت كه حاضر نيست فيلمها را در اختيارم بگذارد. عصباني شدم و زماني كه خواستم خانه را ترك كنم، گفت صداهاي ضبط شده را در اختيار همسرم ميگذارد. من عصباني شدم و ظرف بلوري را به طرفش پرتاب كردم كه به سرش خورد و روي زمين افتاد. بعد سيم شارژر را به دور گردنش پيچيدم و كشيدم. پس از آن هم خانه را ترك كردم تا اينكه بازداشت شدم.
وقتي قاضي درباره سرقت طلا و كارت عابربانك مقتول از او سؤال كرد، متهم گفت من چيزي از مقتول سرقت نكردم. مدتي قبل از حادثه دو ميليون تومان به او بدهكار شدم و حالا هم حاضرم بدهي را به خانوادهاش پرداخت كنم. وقتي اولياي دم نتوانستند براي اثبات سرقت مدركي در اختيار دادگاه ارائه دهند، گفتند متهم بايد سوگند ياد كند كه مرتكب سرقت نشده است. سيامك هم پذيرفت و سوگند خورد كه از مقتول سرقت نكرده است. متهم در آخرين دفاع گفت از كاري كه كردهام، پشيمانم. قبول دارم كه نبايد با مقتول رابطه دوستي برقرار ميكردم. وقتي متوجه اشتباهم شدم براي نجات از وضعيتي كه در آن گرفتار شده بودم، تلاش كردم اما اين كار به قتل منجر شد و آبروي خودم و خانوادهام را بردم. از اولياي دم شرمسارم و زماني كه از من سؤال ميشود، پاسخي ندارم. قاضي باقري بعد از ختم جلسه با اعضاي دادگاه وارد شور شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]